رابطه دوستانه

[merysa]

سلام من یه دختر 15 سالمه میدونم سنم کمه برای داشتن یه رابطه ولی به حدی راهنما دارمتو زندگیم بتونم کنترل شده ادامه بدم راستش الان 5 ماهه با یه پر دوستم سعید اسمشه ازش مطمینمپسر خوبیه واقعا پاک و خوب و خانواده دار نمیگم قبلا دوستدختر داشته ولی الان فقط با منه من خدایی دوسش دارم اونم مطمینم داره صد ها بار کات کردیم ولی یا من اشتی کردم یا اون ولی مذتیه که میگه تو داری بهم خیانت میکنی منو نمیخوای و همش ظاهره بعضی کارات دروغ میگی و نسبت بهت دو دل شدم میترسم فردا بهم خیانت کنی و از این حرفا به خدا خیلی ناراحت حرفاشم من همچین ادمی نیستم یهویی میاد دعوا میکنه میگ از سر فلانکارت که از نظر اون کج گرفته خواهش میکنم راهنماییم کنین ببینم .طور درستش کنم

[sam127]

عجبسسسسسسس
من 15 سالم بود بزرگترین خلاف سنگینم دیدن شو هندی بود حالا ایناروووو

دختر خانم شما 2 تا هنوز خیلی خام هستید پس تیریپ ازدواج و عشق و عاشقی بر ندار

[merina]

سلام عزیزم
ببین من می دونم که اصلا دوست نداری نصیحت بشنوی و به قول خودت اطرافیان نصیحت گو هم زیاد داری. اما اینکه بهت توصیه می شه که تو این سن پایین خودت رو درگیر این احساسات و اینجور رابطه ها نکنی واسه این نیست که شما داره بهت خوش می گذره و احساس خوبی داری و همه بدشون میاد یا حسودیشون می شه یا مثلا فکر می کنن که شما عقلت کامل نیست و ممکنه صدمه ببینی.
نه اینها همش به خاطر اینه که ما ها تجربه داریم واسه اینه که چندین تا آدم مثل شما تو زندگیمون دیدیم که چی شده سرانجامشون و ...
من به شما پیشنهاد می کنم که اصلا این رابطه رو تموم کنید و تا به سن 19-20 سالگی حداقل خودتون رو درگیره اینجور احساسات و رابطه ها نکنین. چند نفر تو زندگی من بودن از دوستان که متاسفانه روش شما رو پیش گرفتن و خیلی زندگیهای بدی داشتن .
دوستی دارم که زمانی که 14 سالمون بود با آقا پسری که ایشون 16 سالش بود دوست شد و بعد یه سال ازدواج کردن و قرار بود پدر پسره که اوضاع مالی خوبی داشت ساپورتشون کنه اما از اونجاییکه هیچ کدوم از خانواده ها راضی نبودن پدره پسره هم دلش نبود اصلا که بهشون کمک کنه و این منجر به دعوا و ... شد از اون طرف چون سنشون خیلی پایین بود سریع بچه دار شدن و شوهرش از اونجاییکه طاقت کشیدن بار زندگی و بچه رو نداشت معتاد شد و کلا زندگیشون از هم پاشید و با یه بچه جدا شد ، و فقط اون بچه بیچاره فنا شد .
یکی دیگه از دوستام هم از 16 سالگی عاشق یه پسری شدن و باهم در ارتباط بودن تا 20-21 سالگی که ازدواج کردن اما بعد یه مدت آقا پسره گفت من جوونی نکردم و دعواهاشون دراومد و پسره رفت دنبال دختر بازی و بیچاره دختره نتونست تحمل کنه و طلاق گرفت.
یه چند تا دیگه هم هستن اما فکر کنم از حوصله بحثمون خارج باشه. من بهت توصیه می کنم که چشمات رو باز کنی و بدونی که جلوتر از بقیه بودن همیشه خوب نیست.

[رزمریم]

عجبسسسسسسس
من 15 سالم بود بزرگترین خلاف سنگینم دیدن شو هندی بود حالا ایناروووو

دختر خانم شما 2 تا هنوز خیلی خام هستید پس تیریپ ازدواج و عشق و عاشقی بر ندار

شو هندی

خودت رو با این نسل مقایسه نکن پسرم

اینا خودشون شو میسازن

ولی جدا خیلی تفکرشون متفاوت هست

با اینکه یه دهه هم فاصله نداریم

منم همسن ایشون بودم کل ذوقم این بود برم یواشکی کتاب رمانای آبجیمو بخونم

فقط همون یواشکی خوندنه بهم لذت میداد

ولی این نسل فرق میکنن...

توصیه من هم به این خانم عزیز این هست که

کسی که بهونه بیخودی میگیره یعنی منتظر اشاره است که بره

پس رهاش کن

وقت خودتم الکی هدر نده برا این رابطه ها

فردا دوستات همه کنکور رشته های خوب قبول میشن ولی شما فکرت درگیر میشه نمیتونی خوب تمرکز کنی

اول و اول و اول از همه خودت باید رشد کنی و حالت خوب باشه نذار چیزی جلوی حالت خوشت رو بگیره

درست شدن این آقا هم بذار دست خونوادش شما مسئول خوش اخلاق کردن دیگران نیستی

الان شما تو سنی هستی که باید به تفکر و اخلاقت خودت رسیدگی کنی

تا ان شاءالله بعدها بتونی تاثیر گذار باشی برای دیگران

هم شما هم این آقا سنتون کم هست و تو اوج بلوغ

خیلی طبیعی هست که هرکدوم حرف خودتون رو بزنید و فکر کنید که بله من درست میگم

پس قدر خودت و لحظاتت رو بدون...بیشتر به فکر خودت باش... و به این راحتی به هر رابطه ای وارد نشو

[merysa]

مرسی

[پریماه.]

مرسی

سلام عزیزم

ببینید همه ماها تو این سن این. حس هارو تجربه کردیم. که از یکی خوشمون بیاد چند اون رده سنی سنی هست که این حس ها سراغت میاد

و اینکه همه فکر میکنن حسشون درست صدرصد تو همین سایت بخون در اخر اون چیزی که فکر میکردن نبود

الان ما هرچی بگیم حرف شمارو قبول نمیکنی ولی چند سال دیگه بهت قول میدم به حرف ها میرسی

وقتی وارد اجتماع میشی روز به روز سال به سال طرز فکرت عوض میشه عقیدت علاقت و وو

اون اقا پسر هم همین

شاید شما هم الان این اقا پسر و قبول کنی ولی وقتی سنت بالاتر رفت چیزایی جدید طرز فکر های جدید تجربه کردی میفهمی ممکن این پسر اصصصصلا کیس مناسبی برای تو نیست


جلو ضرر. از هرجا بگیری منفعت

رابطه رو تموم کن
تو فعلا درست و بخون دانشگاه برو این اقا پسر اگر حسش واقعی باشه همون چند سال دیگه میاد خاستگاریت تازه اون موقع میتونی عاقلانه تصمیم بگیری

که ایا بازم میتونی این پسر و بخوای یا نه ولی اگر شما رو نخواد که هیچ

باور کن اگر بخوای باهاش رابطه داشته باشی این همه هم کات کردین تو این 5ماه فوقششش رابطه احساسی کشیده بشه یه سال تا دوسال نهایت بعدش دیگه خودت خسته میشی و اون موقع جز پشیمونی و یه دل شکسته هیچی برات نمیمونه

نذار وقتی پشیمون میشی دیر شده باشه و ترس از اینده داشته باشی

عاقلانه تصمیم بگیری تو زندگیت موفقی

خواهرانه بهت میگم. از تجربه دیگران استفاده کن خودت تجربه نشو

متاسفانه ما عادت داریم همیشه میگیم خاص هستیم و تا سرمون به سنگ نخوره نمیفهمیم چه اشتباهی کردیم

خب همین دیگه چیزای لازم و گفتم

موفق باشی .

[توسکا2016]

عجبسسسسسسس
من 15 سالم بود بزرگترین خلاف سنگینم دیدن شو هندی بود حالا ایناروووو

دختر خانم شما 2 تا هنوز خیلی خام هستید پس تیریپ ازدواج و عشق و عاشقی بر ندار

من همین شوهارو هم نمیدیدم
عجبب

[omidd]

به بابات بگو یک چک بزنه تو گوشش درست میشه اون وقت می فهمی چقدر دوست داره!

بعد چند روز اگر بهت گفت بیا فلان جا و ثابت کن و ...... با خودت زیاد فکر کن و اگر به پدر و مادر ت هم نگفتی یک سر بیا اینجا از بچه ها مشاوره بگیر.