دوستان ۲۲سالمه ب نظر شما دوستان من تا چ زمانی میتونم مجرد بمونم؟
شرایط پاپیش گذاشتن نداره و من مدام خواستگار دارم. چیکارکنم چ منطقی جوابگویی زندگی لجباز منه؟؟؟؟
دوستان ۲۲سالمه ب نظر شما دوستان من تا چ زمانی میتونم مجرد بمونم؟
شرایط پاپیش گذاشتن نداره و من مدام خواستگار دارم. چیکارکنم چ منطقی جوابگویی زندگی لجباز منه؟؟؟؟
سلام. دوست عزیز بنظر من عمرتو حروم نکن من جات باشم ازدواج میکنم هیچوقت ب پای چیزی ک معلوم نیس تهش چی میش نشین ناراحت نشین فقط نظرمو گفتم.
بله همین الانم دارم داغون میشم از اینکه انقد بیخیال ولش بنظرم ادما انقدر ارزش ندارن ک بخای ب خاطرش صبر کنی ک تهش چی میخاد بش دنیا دو روز پس زندگی کن مگه تا کی خواستگار میخاد بیاد هان ؟؟
آدما باهم فرق دارن ولی خواستگار همیشه نیست...پس درک میکنی الان چ شرایطی دارم.
میترسم هم از عشق خودم هم از دوستم ک بعدا چ بلایی ب سرم میاد یا میاره
هیچ بلای سرت نمیاره نترس اون اگه خیلی جرات داش پا پیش میزاشت نگرانم نباش فکر عذاب وجدان از این حرفام نباش اخ ادم تاکی باس صبرکن هان چقدر باید خودتو معطل کنی واس ی نفر عشششششششششششششق چ کلمه ی اولین وا خرین دروغ دنیاست من تجربه کردم بهت میگم نکن با ایندت اینکارو نکن تو از هر چیزی با ارزش تری پس واس خودت ارزش قایل باش تا ضربه نخوری عشق زمانی خوب ک بش روش حساب کرد ن معلش موند
نمیدونم ...لحظات بدی دارم. چندروز پیش تصمیمم قطی بود واسه جدایی، سرزده اومد جشن آشتی کنون راه انداخت کادو و گل و از این کارا... وقتی ب دلخوشی اون لحظه اش فک میکنم شرم دارم.
نمیدون ولی هیچوقت با احساست واس ایندت تصمیم نگیر من کرفتم پشیمونم مث سگ
سلام
بستگی داره که شما از چه دیدی به عشقت رسیدی ؟؟
آیا بهش وابسته شدی یا با مغزت و قلبت هم زمان دوسش داری؟؟
ببین ساده بهت میگم
خاستگارو باید با فهم و شعورت انتخاب کنی
ولی عشق و باید با دلت انتخاب کنی
ولی اگر عشقت مورد تایید هر 2 تاش هست (هم قلبت هم مغزت )
اولویت اول باونه
یکم به زندگی هایی که شروع شدن ولی بدون عشق فکر کن
عشق مهمترین امتحان خداست ..
فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)
نمیگم عشق وجود نداره ، ولی این احساساس عشق اگه واقعیه بهتره بعد زندگی مشترک پیش بیاد
مال قبل ازدواج فقط یک توهمه و رویا
من تجربش نکردم ، اما دیدم هرکی صبر کرده ضرر کرده
منم پیش نهاد میکنم اگه واقعاً فرد مناسبی اومده خواستگاریتون از دستش ندین
نظر شخصیه منه
خـــــدانـگهــــــدار
درود
چرا سایت مشاور اینجوریه مگه دارین چت میکنین اینجوری پیش میرین واقعا روی اعصابه این حرکت شما یکم حرفه ای باشید اخه ناسلامتی سایت مشاوره هستش ولی تایپیک ها اکثرا داره چت گونه پیش میره و همه هم در چند خط کوتاه
مشکل شما الان دقیقا چیه بطور کامل و واضح بنویسید
سن شما و سن ایشون
میزان تحصیلات شما و تحصیلات ایشون
آیا خدمت سربازی رفتن؟
پس انداز چقدر داره ؟
آیا دارای شغل و درامد هستش؟
خانه ماشین یا زمین داره؟
معیارهای خودت را برای انتخاب شریک زندگیت بنویس با توضیحات کامل
مثلا
از نظر تحصیلات
سن
شغل و درآمد و داشتن پس انداز
از نظر قیافه
از نظر سطح فرهنگ و مالی خانواده
از نظر اخلاقی
.
.
.
لطفا با توضیحات حداقل یک تا چند خط باشه
ممنونم بابت نظراتتون...عالی بودن
راستش من با عقلم شروع کردم ب عاشق شدن ولی زمانی ک گذشته و جداییمون و کمبودهایی ک توی شرایط مالی و تحصیلات وجود داره ناخودآگاه داره تاثیرشو میذاره...ادم فهمیده اییه بخاطر همین مشکلی با تحصیلات نداشتنش ندارم اما قبول نکردم خانوادم موضوع رو حاد میکنه. از طرفی از دست دادن کارش و شرایط مالی نامطلوب باعث شده بهم نرسیم و مشکل دوری هردومونو ازار بده...سن من هم اجازه موندن نمیده...الانم زمان کوتاهیو بهش دادم
ولی شک ندارم ازدواجم با کس دیگه حسرت بزرگی تو دلم میشه...برام دعاکنید
امیدوارم همیشه خوشبخت و سلامت باشید
۲۲سالمه سال آخر کارشناسی.ایشون ۲۶ ساله دیپلم ردی:'( سربازی رفتن و فقط ی ماشین دارن. سرمایه اشون از دست دادن الان و کارهم ندارن.
مشکل من کار ایشونه و اینکه در شرایط حاضر نمیتونه جلو بیاد خانوادم اصرار ب ازدواجم دارن و خودمم از این بابت نگرانم...نگران سنم و اینکه معلوم نیس ازدواج ما رخ بده یا ن
سلام دوست عزیز
میدونم چی میگی این که میگی عاشقی و دوسش داری رو میفهمم چون منم ی روز فکر میکردم کسی رو دوست دارم وقتی خونواده هامون مخالفت کردن من فکر کردم من مقصر بودم و احساس میکردم روحیش رو باخته شنیدم که تو درساش خیلی ضربه خورده و شنیدن این حرف باعث شد من بیشتر حس کنم مقصرم ولی هر روز میگذره چیزای بیشتری ازش میشنوم که میبینم همون بهتر که همه چی بهم خورد همون بهتر که من جلو خونوادم واینستادم چون عشق و عاشقی واقعی بعد از ازدواجه نه قبل از ازدواج!!صاف و صادقانه بگم الکی به پای کسی واستی معلوم نیس چی بشه پس نصیحت خواهرانه از طرف من اینه که واینستی بهتره
البته این نظر شخصی منه
درود دگربار
سپاس از جوابی که دادید ولی ایکاش بهتر و بیشتر توضیح میدادید اینجوری زودتر به نتیجه میرسیم لطفا دفعات بعدی کاملتر توضیح بدید.
نوشته شده توسط:استاد سنگتراشان10 اشتباه دوران خواستگاری یا شناخت
دختران و پسران در دوره خواستگاری , آشنایی و شناخت جهت ازدواج، ممکن است دچار اشتباهات ذیل شوند .
1-استتفاده از مکانیسم های نا خودآگاه
الف)مثبت نمایی : تمایل به این که فردرا مثبت ببینیم . پس از ازدواج می گوید : (افسوس ! افسوس که خال لعل لبت زگیلی بیش نبود )
ب)اید آل نگری: کشش به این که فرد را از هز نظر ایده آل در نظر بگیریم .
ج)ساده انگاری: همه چیز را ساده کنیم و سریع از مسائل قابل تامل بگذریم .
د)آشنا پنداری : تصور این که این فرد برایمان آشناست و از کودکی در ذهن ما بوده است . در واقع ما تصویری در ذهن خود داریم که آن زندگی می کنیم .
هـ)انکار
این اشتباه به این معنی است که واقعیت های فرد را می بینیم و دیگران هم اشاره می کنند .اما ما انکار می کنیم و نمی پذیریم ,ممکن است ما 2 اقدام کنیم .
الف)توجیه :مثلا فرد خشن است ,ما می گوییم جدی و قاطع است .
ب)تخفیف :مثلا فرد غیر مذهبی است ما می گوییم فقط گاهی نماز نمی خواند . دلش پاك است.
2- درگیری عاطفی پیدا کردن
از عمده ترین اشتباهات در زمان آشنایی این است که به خاطر تعلق و هیجانات , عقل تعطیل یا تحریف می شود .
صرفا روی عشق,علاقه و احساس میخکوب می گردیم و شناخت عقلانی عقب رانده می شود .
3- تسلیم نیاز جنسی شدن
این که تن به خواسته های لذت طلبانه فرد داده شود , مثل لمس , لاس زدن , مسائل ************ی طرح کردن و .....
4- سازش عجولانه برای از دست ندادن طرف مقابل .
با چشم پوشی از عقاید , علائق فردی , فعالیت ها , خانواده و....تن به ازدواج می دهد و این بهانه را می آورد كه نگران بالا رفتن سن هستم ,شاید نفرات بعدی بهتر نباشند.
5- تسلیم ظواهر شدن:
جذابیت در صورت , اندام ,تن صدا ,ثروت,موقعیت اجتماعی مانع شناخت دقیق فردی می شوند .
6- بی توجهی به نشانه های هشدار :
ارتباطات و سیع و عمیق با جنس مخالف , درگیری های شدید کاری یا تحصیلی سابقه ا عتیاد , رفیق بازی و نشانه های کنترل گری و بدبینی ,نشانه های وسواس,لذت طلبی و..... همه نشانه های هشدار در مورد نا مناسب بودن فرد مورد نظر است.
7- احساس گیر افتادن در رابطه :
بعضی ها تصور می کنند وقتی با کسی آشنا شدند یا چند جلسه خواستگاری پیش رفت ,دیگر نمی توانندبرگردند و مجبورند با رودربایستی قبول کنند .
8-باور به کم شدن مشکلات در آینده نیز از اشتباهاتی هست که افراد مرتکب می شوند .
9- باور به تغییر دادن فرد مقابل در آینده, هم بیشتر یک سراب دوران جوانی است .دختران و پسران باید شخصیت طرف مقابل خودرا همان طور که هست برای ازدواج بررسی کنند و بپذیرند و به امید تغییرآن ها پس از ازدواج نباشند .
10- نپرسیدن سئوالات کافی به دلیل:
الف)ترس از مخدوش شدن رابطه عاطفی.
ب)نمی دانند دقیقا چه بپرسند.
ج)نمی خواهند جواب سئوالات رابدانند .
د)ترس از مورد سئوال قرار گرفتن .
ه)تصور این که جواب سئوالات را می دانند (ذهن خوانی )
و)بی تاثیر دانستن, جواب سئوالات در انتخابشان
لطفا به شماره 2 خیلی دقت کن بشخصه نظرم اینه داری احساسی تصمیم گیری می کنید.
نوشته شده توسط:استاد سنگتراشانازدواج و معيارهاي انتخاب همسر
با چه کسي ازدواج کنيم ؟ چگونه همسرآينده امان را بشناسيم؟
چه شرايطي براي همسر در نظر بگيريم ؟ در چه سني بايد ازدواج کرد؟ چه شرايطي بايد داشته باشيم تا ازدواج کنيم ؟
و هزاران سئوال از اين دست
را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور مي کنند و به دنبال جواب هستند. در اين يادداشت و چندين يادداشت بعدي ،
سعي ما بر اين است که به اين مهم بپردازيم و سئوالاتي که مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسي کاربردي پاسخ دهيم.
در مورد ازدواج بايد بگوئيم که : اين رابطه تنها به منظور ارضاي تمايلات آني نيست .
بلکه زندگي آينده و خوشبختي زن و مرد و کودکان آنها بر اساس اين پيوند قرار گرفته است و چنانکه در بحث تربيت کودک نيز شرح داديم
يکي از علل عمده اختلالات رواني در کودکان ، گسسته شدن رابطه خانواده و يا اختلافات خانوادگي است.
ازدواج موفق بستگي به عوامل مختلفي دارد که خيلي از آنها را بايد در دوران نامزدي ( قبل از ازدواج ) ارزيابي کرد.
عوامل ديگري نيز در موفقيت زندگي زناشويي موثر است که مي توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.
در ازدواج ، سازش دائمي و از خودگذشتگي فراوان لازم است ،
ولي اگر زن و مرد قبل از ازدواج با يکديگر توافق بيشتري داشته باشند ، امکان سازش بعدي بيشتر خواهد بود.
مهمترين عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :
1 - رشد عاطفي و فکري
2 - تشابه علايق و طرز تفکر
3 - تشابه مذهبي ( مسائل عيني مذهبي مد نظر است نه کليات )
4 - تشابه تحصيلي و طبقاتي
5 - تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسي
6 - تشابه علاقه به زندگي و سرعت عمل در کارها
7 - رابطه با خانواده زن و شوهر
سعي ما بر اين است که در اين يادداشت و يادداشت هاي بعدي موارد هفتگانه فوق را شرح دهيم و در اين يادداشت معيار اول را بحث مي کنيم.
1 - رشد عاطفي و فکري
مهمترين عامل موفقيت در زندگي زناشويي
، رشد عاطفي و فکري است. البته واضح است که درجه رشد عاطفي و فکري تنها بستگي به سن ندارد ،
بلکه سن رواني ، اجتماعي و عاطفي و سن جسماني همه از عوامل موثر روشنفکري است.
اگر اين عوامل فراهم باشد ، بهترين سن براي ازدواج 25 سالگي براي مرد و 22 سالگي براي زن است.
در اين سن يک فرد عادي به اندازه کافي رشد و ثبات فکري و عاطفي دارد
و امکان تغيير ناگهاني در رفتار او کم است ، اگر چه در اين سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمي در آمده ،
ولي هنوز قابليت تطبيق و سازش در او موجود است. البته بايد اضافه کرد که اين سن را تنها از لحاظ کلي انتخاب کرديم ،
بدين معني که
خيلي ازدواجهاي مقرون به خوشبختي وجود دارد که زن و مرد در موقع ازدواج بسيار مسن تر يا جوان تر از سن مذکور بوده اند.
رشد جسماني نيز عامل مهمي در آمادگي براي ازدواج است.
اگر چه در اجتماع کنوني ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت مي گيرد ، معهذا بايد گفت
که روان شناسان ، زناشويي کودکان تازه بالغ را که آمادگي وارد شدن به زندگي پر مسئوليت زناشويي را ندارد ، صلاح نمي بينند.
مسئله ديگري که
از لحاظ بهداشت رواني قابل ملاحظه است اينکه آيا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشويي خواهد شد يا خير ؟
تحقيقاتي که در اين زمينه موجود است نشان مي دهد که مردان تمايل دارند که با زنان کم هوش تر
از خود ازدواج کنند و اغلب زنهاي خيلي با هوش مجرد مي مانند. از لحاظ خوشبختي زناشويي ، صلاح است که مرد از لحاظ هوش ،
کمي برتر از زن باشد ، زيرا محيط ما چنين اقتضاء مي کند. ولي تفاوت زيادي در اين مورد نبايد وجود داشته باشد ،
زيرا در غير اين صورت علايق و طرز تفکر آنان با يکديگر توافق نخواهد داشت. البته امکان دارد ازدواج موفقيت آميزي که در آن زن
با هوش و فعالي شريک است ، وجود داشته باشد ، ولي خطرات ناشي از آن زياد است . در واقع هوش يک معياري است
که علايق و طرز تفکر خاصي را توليد مي کند و درصورت اختلاف هوشي زياد انطباق و توافق طرفين به شدت کاهش مي يابد.
رشد اجتماعي رابطه نزديکي با رشد عاطفي و فکري دارد ،
زيرا شخصي که از لحاظ اجتماعي رشد کرده است ، روابط اجتماعي را بهتر درک مي کند . او مي داند چگونه با ديگران ،
به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک مي کند که انتظارات اجتماع از او چيست و تا اندازه زيادي قادر است
خود را با اين توقعات تطبيق دهد. همچنين او آماده قبول مسئوليت است و نسبت به محدوديتهاي خود آگاهي دارد.
يکي از مهمترين عوامل رشد ، مقدار و چگونگي رشد عاطفي است .
مثلا شخص ممکن است سي يا چهل سال عمر کرده باشد ، ولي از لحاظ رشد عاطفي عقب مانده محسوب شود .
چنين شخصي قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتيجه زندگي زناشويي او مختل مي شود.
شخصي که رشد عاطفي کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگي نظريه واقع بينانه اي دارد.
او داراي فلسفه زندگي معيني است که بر اساس آن مي تواند از بحرانهاي دايمي زندگي جلوگيري کند .
او به پيشرفت هاي فعلي خود متکي است و زياد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد.
در ضمن به مطالبي از قبيل امور جنسي ، عشق ، ازدواج و تربيت کودک با روشنفکري مي نگرد.
2 - توافق و طرز فکر
مسئله مهمي که قبل از ازدواج وجود دارد ، اين است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگي زناشويي ،
د رموضوع هاي مهم زندگي توافق نظر داشته باشند و اين توافق معمولا روي علايق و طرز فکر قرار مي گيرد.
طرز تفکر ، موضوع بسيار مهمي است ؛ زيرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگي ›› هر فردي ريخته مي شود.
براي روشن شدن مطلب چند مثال ذکر مي گردد: آيا زن و مردي که خيال ازدواج دارند
به يک اندازه جاه طلب هستند يا اينکه يکي از آنها خيلي جاده طلب و ديگري معتقد به داشتن زندگي
آرام و آهسته و بي دردسري است . اگر در اين مورد ، مرد ، شخص جاه طلبي است ، شايد مضار آن زياد نباشد ،
اگر چه ممکن است زن او از اينکه شوهرش ساعات طولاني مشغول به کار است آزرده گردد. ولي اگر زن بي اندازه جاه طلب باشد ،
سعي خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاري به کار بکشد و او را مجبور به پذيرفتن مشاغلي کند
که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ، و اين وضع با موفقيت و خوشبختي زناشويي تباين دارد.
نظريات سياسي ، مي تواند عوامل اختلافات زناشويي شود ،
زيرا با افراطي بودن يکي و محافظه کار بودن ديگري ، امکان تصادم افکار زياد است. البته حتما نبايد نظريات سياسي
دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولي صلاح در اين است که از لحاظ عقايد سياسي در دو قطب مخالف قرار نگيرند.
مسئله مهم ديگر در زناشويي ، توافقي است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگي دارند.
مثلا اگر شوهر ، فردي تخيلي و ايده آليست ، ولي زن شخص واقع بين و به اصطلاح رئاليست باشد ،
شوهر ممکن است از رويه خشک و زياده از حد مادي زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت
درک معنويات و ظرايف زندگي را ندارد. زن واقع بين نيز ممکن است از دست شوهر تخيلي و فلسفه باف خود به ستوه آيد
و او را آدمي خيالباف ، تنبل و دور از حقيقت زندگي بداند و مکرر آرزو کند که اي کاش شوهرش قدري به خود بيايد
و واقعيات زندگي را آن طور که هست مشاهده کند. در چنين موقعي امکان وجود يک کانون خوشبختي کم است.
البته علايق رابطه نزديکي با طرز تفکر دارد و شامل فعاليتهاي متعدد روزانه از قبيل رفتن به سينما
، تئاتر ،کنسرت ، گوش دادن به راديو و تماشاي تلويزيون ، خواندن کتاب ، رفتن به مهماني ، سخنراني ها و امثال آن مي گردد.
البته نبايد انتظار داشت که زن و شوهر در همه اين علايق با يکديگر توافق داشته باشند ،
ولي براي سعادت خانواده توافق کلي در قسمت عمده اي از علايق ضرورت دارد.
3 - عقايد مذهبي
شباهت در عقايد مذهبي به قدري در سعادت کانون زناشويي اهميت دارد که روان شناسان ،
ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غير عاقلانه مي دانند . دلايل اين نظريه بسيار است.
در وهله اول ،اگر تنها يکي از دو همسر به عقايد مذهبي خود با ايمان کامل پايبند باشد ، امکان اختلاف نظر در اين مورد زياد خواهد بود.
به علاوه آنچه که در اين زمينه اهميت دارد ، تربيت کودکان بر حسب عقايد مذهبي به خصوص است.
يکي ديگر ا زمشکلات ازدواج افرادي
که داراي مذاهب مختلفند ، مخالفت اولياء آنهاست ، زيرا اين مسئله اغلب باعث جدايي جوان از پدر و مادر خود مي شود
و بعدها ممکن است هر يک از طرفين تقصير اين جدايي را به گردن همسر خود بيندازد.
ولي اگر يکي از طرفين مسئله مذهب را جدي نگيرد ،احتمالا مشکل حادي پيش نخواهد آمد.
نکته بسيار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :
بسيار پيش آمده است که دو نفر قبل از ازدواج از مفاهيم کلي در مورد مذهب استفاده مي کنند
و هر دو توافق پيدا مي کنند ولي بعد از ازدواج ، در نمودها و مصاديق آن موارد کلي ، دچار اختلاف مي شوند.
مثلا ، هر دو مي گويند مسلمانيم ، هر دو از صداقت ، ايمان ، حجاب و .... حمايت مي کنند .
ولي در برخورد با مسائل و جزئيات زندگي ، برداشتها و اختلافهاي جدي پيدا مي کنند.
يکي حجاب را چادر مي داند ، ديگري هيچ اعتقادي به چادر يا حتي به مانتو هم اعتقاد ندارد.
يکي هرگونه موسيقي را حرام مي شمارد ، ديگري موسيقي را آرامش روح مي داند.
يکي زندگي مرفه را در تعارض با مذهب نمي داند ، ديگري رفاه گرايي را در تضاد با مذهب خود مي داند.
يکي پذيرائي مهمان زياد را در منزل ، مهمان نوازي دانسته و مي گويد : در خانه من، به روي همه باز است و من مهمان نواز هستم ،
ديگري ميگويد مگر خانه ما ، کاروانسراست که درش بروي هر کسي باز باشد. و ديگري را ولخرج مي شمارد.
يکي براي مسافرت ، مشهد و زيارت را در نظر مي گيرد ، ديگري دوست دارد به شمال و لب دريا برود .
و هزاران مسئله ريز و درشت ديگر در زندگي مشترکشان پيش مي آيد ، که با تولد فرزندان حادتر مي شود ،
چون تفاوت در سبک تربيتي فرزندان را نيز شامل مي گردد. و هر کدام سعي دارد با زير و بمهاي ارزشي خود ، فرزندان را تربيت کند.
لذا توصيه مي شود ، که قبل از ازدواج ، فقط روي مفاهيم کلي بحث نشود ، و به نمودها ، مصاديق و مثالهاي عيني آن توجه شود .
سعي شود با مثالهايي ، طرف مقابل را در موقعيت هاي عيني و واقعي قرار داد
لطفا با دقت مطالعه کنید با دقت بسیار مطالعه کن.
یه کاغذ بردار در سمت راست معیارهای شما برای انتخاب ایشون براساس اولویت در بالای صفحه از شماره 1تا 5 عدد بنویس بعد به ایشون نمره بده بر طبق آن نتیجه میگیریم که آیا ایشون معیارهای مناسب شما را دارند یا خیر.لطفا نتیجه آن را در همین تایپیک قرار بده با توضیحات کامل
اینم یه روش که به شما کمک میکنه تا بهتر تصمیم بگیری در مورد معیارهای انتخاب شریک زندگیت
چند تا ادمو (جه زن چه مرد) که خيلي دوسشون داري (نه لزوما خانواده ) و مي پسنديشونو اسمشونوبنويس.
بعدش شروع کن هر چي ازشون يادت مي ياد جلوي هر کدوم بنويس. بعد بيا ويژگي هاشونو در بيار.
مي بيني يه تعداد ويژگي توي همه اشون تکرار ميشه. اين اون ويژکي هايي ميشه که دوست داري واقعا.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)