نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: رابطه عشقی

1274
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25261
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    17
    تشکر شده 32 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    Unhappy رابطه عشقی

    سلام و خسته نباشید...
    راستش بزارین ازونجایی شروع کنم که..یه دوختر هستش که شماره منو پیدا کرده و میگفت خیلی وقته دنبالم بوده...
    قصدش ازدواجه..ولی من تازه 18 سالمه .شرایط ازدواج ندارم.کار ندارم.رشته تحصیلیمو هرجایی ندارن و باید بزودی از شهرم برم.همچنین سطح طبقاتی ما یکسان نیست و مشکل سازه.برای همین همون اول گفتم که نمیتونم بگیرمت و قرار شد فقط دوست خوب باشیم
    حالا خیلی بهم وابسته شده.خانوادش خیلی دعوا و مشکل دارن واسه همین ب من بیشتر دل بسته.
    ولی من تو این موقعیت حساس کنکور..نمیتونم حواسمو پرت این کنم که چی بپوشه کجا بره کی برگرده کی مزاحمش میشه و.....
    و تصمیم گرفتم ازش جدا شدم ولی نشد..میگم بزا باشه رابطمون خوبه....ولی هردومون خیلی نارحتیم.میدونیم تش تلخیه.اونم اصلا دل نمیکنه..
    حسابی بهم ریختم..گیج شدم ..نمیدونم چیکار کنم....ازونجایی ک خودمم تنهام دلم نمیاد بفرستشم بره.ولی حوصله ی دردسر های دوستی رو هم ندارم..چ کنم.راهکار بدین..یا حداقا یکیتون بیاد درد دل کنیم.دیوونه شدم...همه مشکلات خانوادم و درس و..کم بود.اینم اضاف شد
    امضای ایشان
    همبازى هایمان را تا وقتى دوست داریم ، كه خوب مى بازند

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : رابطه عشقی

    نقل قول نوشته اصلی توسط JESUS نمایش پست ها
    سلام و خسته نباشید...
    راستش بزارین ازونجایی شروع کنم که..یه دوختر هستش که شماره منو پیدا کرده و میگفت خیلی وقته دنبالم بوده...
    قصدش ازدواجه..ولی من تازه 18 سالمه .شرایط ازدواج ندارم.کار ندارم.رشته تحصیلیمو هرجایی ندارن و باید بزودی از شهرم برم.همچنین سطح طبقاتی ما یکسان نیست و مشکل سازه.برای همین همون اول گفتم که نمیتونم بگیرمت و قرار شد فقط دوست خوب باشیم
    حالا خیلی بهم وابسته شده.خانوادش خیلی دعوا و مشکل دارن واسه همین ب من بیشتر دل بسته.
    ولی من تو این موقعیت حساس کنکور..نمیتونم حواسمو پرت این کنم که چی بپوشه کجا بره کی برگرده کی مزاحمش میشه و.....
    و تصمیم گرفتم ازش جدا شدم ولی نشد..میگم بزا باشه رابطمون خوبه....ولی هردومون خیلی نارحتیم.میدونیم تش تلخیه.اونم اصلا دل نمیکنه..
    حسابی بهم ریختم..گیج شدم ..نمیدونم چیکار کنم....ازونجایی ک خودمم تنهام دلم نمیاد بفرستشم بره.ولی حوصله ی دردسر های دوستی رو هم ندارم..چ کنم.راهکار بدین..یا حداقا یکیتون بیاد درد دل کنیم.دیوونه شدم...همه مشکلات خانوادم و درس و..کم بود.اینم اضاف شد

    اگر در رابطه ای که برقرار شده ، وابستگی ایجاد نشه میتونید ادامه بدید

    ولی متاسفانه چنین اتفاقی نمی افته و شما با شرایطی که دارید باید تا رسیدن به هم سختی های زیادی رو تحمل کنید

    طوری که وقتی که به هم رسیدید میبینید اونقدر خسته هستید که رقبتی برای لذت بردن از زندگی مشترک ندارید

    تا وقتی که شرایط ازدواج و کار و استقلال مالی رو بدست نیاوردید نباید از این روابط انتظار معجزه داشته باشید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد