روابط دختر پسری

[1375]

سلام.من دختری 19 ساله هستم که بمدت 6 ماه با پسری31ساله از طریق نت اشنا شدم.ایشون از همون اول به من قول ازدواج داد.اون از همون اول عاشقم بود و میگف در نگاه اول عاشقت شدم من هم کم کم بهش دل بستم.ایشون همخ ی شرایطش برای ازدواج مهیا بود.ما تو این مدت خیلی زیاد بهم علاقمند شدیم.کت شبانه روز با هم د ارتباط بودیم.دو هفته یک بار هم بیرون قرار میزاشتیم.اون واقعا دوسم داشت و میگفت حاضرم جونمم برات بدم و قصدش واقعا ازدواج بود.تا اینکه گفت میخوام بیام خواستگاری.مادرش زنگ زد اما مامان من مخالفت کرد.من بهش گفتم نگران نباش راضیش میکنم.اما چند رور بعد متوجه شدم که یک سری چیز ها رو بهم دروغ گفته.گفته بود لیسانسم اما معلوم شد دیپلمه.و ادرس خونشونو خالی بسته بود من خیلی ناراحت شدم از دروغاش و کات کردم.اما الان پشیمونم بدون اون اصلا نمیتونم ادامه بدم.به نظرتون چیکار کنم برگرده؟خیلی بهش برخورده میگه با کوچکترین بهانه ولم کردی

[1375]

سریع

[1375]

پاسخ سریع

[asal.kh]

تو هنوز خیلی کوچولویی زوده واست این فکرا
2. تو با اینهمه اختلاف سنی خوشبخت نمیشی
این ادم 31 ساله که نتونسته تو دنیای واقعی کسیو پیدا کنه تو دنیا مجازی با دروغ داره تو خر میکنه

[1375]

اخه میگه من یه سری چیزا رو دروغ گفتم تا تو رو از دست ندم.واقعا میگه عاشقم بود و نمیخواست از دستم بده

[khoshans]

اول بگم که این احساستون زودگذر هستش و بعدا کاملا می تونید فراموشش کنید
لطقا یکم هم منطقی فکر کنید شما هنوز سنتون کمه
و میتونید کلی پیشرفت کنید تو زندگی تون

ایشون 12 سال از شما بزرگتر هستند
یعد یه مدتی نمیتونند نیاز های شما رو براورده کنند
به خصوص تو زمانی که شما تو اوج نیازاتون هستید
چون سنشون زیاده دیگه حوصله بچه داشتن و نگه داریش رو ندارند تو اینده

و این نوع رابطه که از نت شروع شده و کلی دروغ داره توش
علاوه بر این که رابطه اشتباهی هستش
نمیتونید با این رابطه یه زندگی موفقی تشکیل بدین

افرین به شما که کار خیلی خیلی خوبی انجام دادید و کات کردین باهاش
این حرفا عشق نیست فقط برای جلب نظر شماس که این حرفا رو میزنه

قدر خودتون رو بدونید و یکم صبر کنید
تو اینده مورد های خیلی بهتر از ایشون هم خواهین داشت
از بین این مورد ها با مشورت خانوادتون و همراهی اونا یکی رو انخاب کنید
و یه عمر با ایشون خوشبختی رو تجربه کنید

[1375]

خیلی ممنون از راهنماییتون.ولی اخه دوسش دارم نمیدونم میتونم فراموشش کنم یا نه.الان 5 روز از جداییمون میگذره ولی من دارم عذاب میکشم مریض شدم

[khoshans]

خیلی ممنون از راهنماییتون.ولی اخه دوسش دارم نمیدونم میتونم فراموشش کنم یا نه.الان 5 روز از جداییمون میگذره ولی من دارم عذاب میکشم مریض شدم

این دوست داشتن نیست وابستگیه
و مطمئن باشید میتونید فراموشش کنید
و سعی کنید بیکار نباشید فیلم و سریال ببینید باشگاه برید خودتون رو با کتاب و درس مشغول کنید

ببینید خیلی می ارزه که به خاطر خودتون و اینده تون یکم بجنگید و فراموشش کنید
بعد از این هم خودتون و احساستون رو صرف چنین روابطی نکنید
به وقتش بهترینش رو تجربه میکنید

[1375]

واقعا ممنونم از راهنماییتون.چشم سعیمو میکنم تا کاملا فراموشش کنم

[1375]

اون اقا با احساسات من بازی کرد و رفت.اخر سر هم همه ی تقصیر ها رو انداخت گردن من.گفت با کوچکترین بهانه ولم کردی.با اینکه اون دروغ گفت ولی میگه تو دروغگویی که گفته بودی تا اخرش پات وایمیستم.گفت ابرومو جلوی خانوادم بردی و از اینجور حرفا که بازیم دادی.این حرفا واقعا عذابم میده

[asal.kh]

خیلی ممنون از راهنماییتون.ولی اخه دوسش دارم نمیدونم میتونم فراموشش کنم یا نه.الان 5 روز از جداییمون میگذره ولی من دارم عذاب میکشم مریض شدم

تو وابسته ی یه ماه دیگه بگزره اسم طرفم یادت نمیاد خودو بدبخت نکن

[1375]

بخدا خودمم میدونم اشتباه کردم ولی خاطره هامون همش جلو چشممه.حرفاش،ابراز علاقه هاش.میگف عاشقا باید بیان از من یاد بگیرن.بسیار هم پسر احساساتی بود

[gham]

عزیزم ولش کن این احساست هم از بین میره اختلاف سنی چیز کمی نیس و بعدها برات خیلی مشکلات داره برای اینکه فراموشش کنی کسی رو جایگزین کن اما عاقلانه و برنامه ریزی شده

[gham]

من دقیقا مشکلم برعکس توئه من و عشقم همسن هستیم و خیلی همو دوس داریم و ایشالا پنج سال دیگه که شرایط ازدواج پیدا کرد ازدواج میکنیم

[1375]

ایشالله که خوشبخت بشی.من خیلی تو عذابم.دلم داره میترکه.حتی یه ثانیه هم فکرش از مغزم بیرون نمیره

[gham]

درکت میکنم گلم خیلی برات ناراحت شدم آدم همیشه باید آینده نگر باشه از اول نباید اینکار میکردی گلم

[gham]

سختیت فقط سه ماهه بعد روال عادی زندگیت شروع میشه و فردی رو بجاش جایگزین کن برای ازدواج

[fati76]

اون اقا با احساسات من بازی کرد و رفت.اخر سر هم همه ی تقصیر ها رو انداخت گردن من.گفت با کوچکترین بهانه ولم کردی.با اینکه اون دروغ گفت ولی میگه تو دروغگویی که گفته بودی تا اخرش پات وایمیستم.گفت ابرومو جلوی خانوادم بردی و از اینجور حرفا که بازیم دادی.این حرفا واقعا عذابم میده

سلام از کجا میدونی حرفایی که گفته راست باشه.من مطمئنم اینم ی دروغ دیگه اس.اگه تو واسش مهم بودی از همون اول دروغ نمیگفت.شک نکن موردای خیلی بهتر نصیبت میشه و بعدا میفهمی بچگی کردی.به خدا توکل کن موفق باشی

[1375]

مرسی عزیزم.نه دیگه اصلا به هیچکسی اعتماد نمیکنم.من الان مثل یه مرده ی متحرک شدم.هیچ احساسی ندارم.نه خوشحالم نه ناراحتم.خیلی بی تفاوتم.فقط از خدا میخوام یه روزی رو بیاره که اون پشیمون بشه و برگرده بیفته به دست و پام تا منم جبران همه ی نامردیاشو بکنم

[fati76]

مرسی عزیزم.نه دیگه اصلا به هیچکسی اعتماد نمیکنم.من الان مثل یه مرده ی متحرک شدم.هیچ احساسی ندارم.نه خوشحالم نه ناراحتم.خیلی بی تفاوتم.فقط از خدا میخوام یه روزی رو بیاره که اون پشیمون بشه و برگرده بیفته به دست و پام تا منم جبران همه ی نامردیاشو بکنم

الان این بی تفاوت بودن عادیه میفهمم چی میگی ولی سعی کن به زندگیت برگردی تو الان تو اوج جوونی هستی.نذار ی مسئله زندگی و امیدتو ازت بگیره.خیلیا شراط بدتر از اینو گذروندن.اولا خدارو شکر کن که تن سالم داری و قبل از اینکه کار به جاهای باریک بکشه فهمیدی بعدشم دنیا ک به اخر نرسیده امیدتو از دست نده الان فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی به شرطی بخوای و تلاش کنی.توکلت به خدا باشه

[1375]

مرسی عزیزم.اره راس میگی.اخه کسی که میگف طاقت یه ثانیه قهرتو ندارم و هزار بار میومد منت کشی،الان 6 روزه خیلی راحت رفته در اوج نامردی.من فقط منتظر اون روزم که برگرده و میدونم که حتما اون رور میاد تا یکم دلم خنک بشه و جبران بی معرفیتیشو بکنم

[شهرام2014]

سلام.من دختری 19 ساله هستم که بمدت 6 ماه با پسری31ساله از طریق نت اشنا شدم.ایشون از همون اول به من قول ازدواج داد.اون از همون اول عاشقم بود و میگف در نگاه اول عاشقت شدم من هم کم کم بهش دل بستم.ایشون همخ ی شرایطش برای ازدواج مهیا بود.ما تو این مدت خیلی زیاد بهم علاقمند شدیم.کت شبانه روز با هم د ارتباط بودیم.دو هفته یک بار هم بیرون قرار میزاشتیم.اون واقعا دوسم داشت و میگفت حاضرم جونمم برات بدم و قصدش واقعا ازدواج بود.تا اینکه گفت میخوام بیام خواستگاری.مادرش زنگ زد اما مامان من مخالفت کرد.من بهش گفتم نگران نباش راضیش میکنم.اما چند رور بعد متوجه شدم که یک سری چیز ها رو بهم دروغ گفته.گفته بود لیسانسم اما معلوم شد دیپلمه.و ادرس خونشونو خالی بسته بود من خیلی ناراحت شدم از دروغاش و کات کردم.اما الان پشیمونم بدون اون اصلا نمیتونم ادامه بدم.به نظرتون چیکار کنم برگرده؟خیلی بهش برخورده میگه با کوچکترین بهانه ولم کردی

سلام

عزیز شما چرا اینقدر خامی!!!!؟؟؟ 12 سال اختلاف سن و بعد دوستی نتی سپس دروغ گفتن ایشون و بعد سن شما که اصلا سن ازدواج امروز نیست (ازدواج امروز بالای 25 سال) .

حتما به زندگی عادی و سالم در سن خودت بپرداز (درس-ورزش- دوستان خوب- مطالعه آزاد-تفریحات سالم و.....) و فعلا به ازدواج فکر نکن.

موفق باشین

سپاس
dr

[دختر شاد]

مرسی عزیزم.اره راس میگی.اخه کسی که میگف طاقت یه ثانیه قهرتو ندارم و هزار بار میومد منت کشی،الان 6 روزه خیلی راحت رفته در اوج نامردی.من فقط منتظر اون روزم که برگرده و میدونم که حتما اون رور میاد تا یکم دلم خنک بشه و جبران بی معرفیتیشو بکنم

سعی کن منتظر اون روز نباشی
کلا یادشو از دلت بنداز بیرون
اگه هی همش به برگشتنش و به حرفایی که بهش می زنی فکر کنی معنیش اینه که بازم اونو راه دادی تو دلت و فکرت و زندگیت
سر خودتو شلوغ کن با دوستات اینور اونور برو با خانواده وقت بگذرون کتاب بخون فیلم ببین که بهش فکر نکنی نتم دیگه نرو. پسرای نت همشون اونایی هستن که تو زندگی واقعی سرخوردگی دارن و به هیچ جا نرسیدن و میخوان تو نت با دروغای پوشالی هم خودشونو گول بزنن هم دخترای پاک و ساده و معصوم و کم سن و سالی مثل تورو. اون آقا نتونسته مخ دختریکه سنش به خودش بخوره رو بزنه و لی تو چون سنت کم بوده و زودباور بودی دروغاشو باور کردی و بهش اعتماد کردی. بعدشم کدوم عشق در نگاه اول؟!؟!؟!؟ مگه تورو دیده؟ احتمالا یه عکس پروفایلتو دیده! ببین عزیزم عشق بهونه اینجور آدماست. این کلمه رو دستاویز خودشون قرار دادن. اگه نه عشق به این سادگی ها نیست بر اثر مرور زمان و بر اثر شناخت به دست میاد.

[1375]

اره عزیزم دیده.6 ماه با هم دوست بودیم.7،8 بارم با هم اینور اونور رفتیم.تو این هفت ماه هم اصلا ناخنشم بهم نخورد.میکفت تو ارزشن خیلی بیشتر از اونیه که از الان بهت دست بزنم.

[fati76]

اشتباهیه که اکثر ماها انجامش دادیم حالا از سر کنجکاوی،تنهایی،هرچی.مهم اینه چطوری باهاش کنار بیایم.تو هم حرفای بچه هارو شنیدی و راه درستم الان میدونی بقیش با خودته که فراموشش کنی و به زندگیت برسی. این شد ی تجربه بزرگ برا خودتو بچه هات.انشاالله که همیشه شادو سربلند باشی

[omidd]

اره عزیزم دیده.6 ماه با هم دوست بودیم.7،8 بارم با هم اینور اونور رفتیم.تو این هفت ماه هم اصلا ناخنشم بهم نخورد.میکفت تو ارزشن خیلی بیشتر از اونیه که از الان بهت دست بزنم.

خب دوست عزیز این برات تجربه باشه و خدا شکر کن که روابط شما رنگ وبوی دیگه ای نگرفته .سعی کن تا جای که امکان داره درگیر دوستی های پنهانی و عاطفی نشی ، آشنای برا ازدواج با دوستی که پنهانی باشه خیلی فرق داره و مطمین باش طلاق های امروزی بیشتر به خاطر دوستی های پنهانی به وجود اومده که بیشترشون به ازدواج ختم نمیشه ویک گذشته برا پسر وبه خصوص دختر به وجود می یاره که مجبور به پنهان کاری موقع ازدواج می شه وبعد ازدواج با استرس ونگرانی از گذشته زندگی نا ارامی خواهد داشت و با آشکار شدن گذشته ممکنه مشکلاتی از قبیل دلخوری و طلاق وغیره به بار بیاره.......

[1375]

بله.خیلی ممنون از راهنمایی تون

[1375]

فقط برام دعا کنین زود بتونم فراموشش کنم.اخه من خیلی تنهام.از طرفی تک فرزندم و شرایط زندگیم یجوریه که بیشتر مواقع تنهام و همش احساس کمبود محبت میکنم

[کرانه آسمان]

فراموشش می کنی قول می دم. عزیزم ممکنه تو زندگیا خیلیا این اتفاق بیفته همه که قرار نیست تا عاشق شدن به هم برسند. فقط بهتره بعد از این جریان خودتو درگیر این چیزا نکنی و بذاری برا وقتش. ازدواج نا به هنگامم یه سری ضرر به ادم می رسونه که جبرانش بدتر از شکست عشقیه.

[1375]

بله ممنون.فقط این فکر داره مثل خوره تو مغزم راه میره که چطور با اونهمه ادعای عشق و عاشقی با یه نه گفتن من خیلی راحت رفت و 6 روزه اصلا نیست.من کاری باهاش دیگه ندارم همه ی سعیمو هم میکنم که از دلم پاکش کنم ولی فقط یه بار فقط یبار میخوام برگرده و پشیمون بشه تا حرفایی که عقده شده تو دلمو بگم تا نامردیشو یکم جبران کنم

[khoshans]

عزیزم ولش کن این احساست هم از بین میره اختلاف سنی چیز کمی نیس و بعدها برات خیلی مشکلات داره برای اینکه فراموشش کنی کسی رو جایگزین کن اما عاقلانه و برنامه ریزی شده

خانوم عزیز این چه نوع راهنمایی کردنیه
یعنی چی برای فراموش کردنش کسی رو جایگزین کنه
این وضعش رو خیلی بدتر هم میکنه
بچه بازی نیست که به خاطر فراموش کردن کسی با یکی دیگه باشه

تا ایشون رو کاملا از یاد نبرده
نباید وارد رابطه جدیدی بشه
و به خصوص برای ازدواج

[1375]

ای وای دلم داره میترکه.داره از جاش کنده میشه.نمیتونم تحمل کنم

[omidd]

ای وای دلم داره میترکه.داره از جاش کنده میشه.نمیتونم تحمل کنم

دوست عزیز سعی کن تحمل کنی می دونم سخته ولی ضعیف نباش و به خودت روحیه بده چون تو دختر قوی هستی . سعی نکن کسی جایگزین اون بکنی .می بینی که روابط دوستی اخرش اینجوریه اکثرش ، شکر خدا که مال شما در حد حرف زدن بودن بوده و روابط دیگه نداشتی وتنها دوری اون باعث عذابت شده، وگرنه شکست روحی سختی می خوردی و آیندت با مشکل روبرو می شد. خب تلویزیون نگا کن. یا بیرون قدم بزن . اگه می تونی کتاب مطالعه کن، اگه مسلمان هستی قرات قران خیلی می تونه کمکت کنه به خصوص سوره نور...

[1375]

همه ی اینکارا رو میکنم اما فکرم همش پیش اونه.شبا فقط گریه میکنم.هیچی نمیتونم بخورم.دیگه هیچ انگیزه ای واسه زندگی ندارم.خیلی تنهام خیلی.خواهر برادر که ندارم.عشقمم که تنهام گذاشت رفت.

[1375]

الان دیدم تو تلگرام بلاکم کرده.قلبم از جاش کنده شد.خیلی نامرررده

[yasamanH]

یه وقتایی ام هست ادما کلی حرف دارن واسه گفتن...دلشون پر از غصه های کوچیک کوچیکه...ولی چیزی نمیگن...سکوتو ترجیح میدن....فقط اروم اروم میزارن میرن...کم اوردن ...فقط همین....این مصداق خیلیاس....
این ادمی که شما ازش حرف میزنی خودش نیس ولی خداش که هست...
شاید واقعا احساس کرده نمیتونه خوشبختت کنه...خانوادش باهاش صحبت کردنو قانع شده سنش زیاده و شاید میخواد بزاره شما خوشبختترین شی....میخواد احساس جوونی رو با یه همسن تجربه کنی...
همیشه نیمه خالی لیوان برا ما مشخص تره....
ولی تو کم نیار...ادم با رویاهاش زنده اس...واسه خودت رویای جوونی بساز...و اروم زندگی رو سیر کن...بدون ادمایی که تورو از زندگیت حذف کردن..حالا به هر دلیلی...زندگیتو مث یه قربانی از دست نده خانمی

[1375]

ممنون عزیزم بابت راهنماییت.ولی دیگه هیچی برام مهم نیست.مثل یه مرده ی متحرکم که فقط جسمم مونده.دیگه مهم نیست قراره چی بشه یا ایندم چطور باشه.از اون دخترا هم نیستم که هر روز با یه پسر باشم.اول و اخر همون بود.

[omidd]

ممنون عزیزم بابت راهنماییت.ولی دیگه هیچی برام مهم نیست.مثل یه مرده ی متحرکم که فقط جسمم مونده.دیگه مهم نیست قراره چی بشه یا ایندم چطور باشه.از اون دخترا هم نیستم که هر روز با یه پسر باشم.اول و اخر همون بود.

زود ناامید نشو . مطمین باش کسی پیدا میشه که تورو واقعا دوست داشته باشه .

خودت چرا عذاب میدی ، فقط یکم عاقلانه فکر کنی متوجه می شی چرا تا اون سن ازدواج نکرده؟؟؟ خب حتما دلیلی داشته !!12سال فاصله خیلی زیاده برا زندگی زناشویی ، ، دوستی نیست که بگی عب نداره تا چند مدت باهاش می مونم بعد ولش می کنم و فکر نکنم تو هم از دخترای باشی که اهل دوستی های نامشروع باشی!!
میدونی خب شرایط تو خیلی عالیه تک فرزند هستی توو سن خوبی هم هستی وشاید از نظر مالی و غیره هم خوب بودی که حاظر به ازدواج با تو شده ، نمی تونم در مورد اون آقا قضاوت کنم ولی هستن کسای که مرض تنوع طلبی دارن و از داشتن رابطه های زیاد از هر نوعی ابای ندارن حتی حاظرن عفت دختر های پاک وکم سن هم به خاطر ارضای نفس خودشون به باد بدن وبعد ولشون کنن وبرای این کار دست به هر کاری می زنن یکش هم ابراز علاقه وعشق هستش. مراقب اینجور ادم ها باش ولی در کل ادم های خوب هم هستن و جای نگرانی نیست و فقط مراقب خودت باش چون تو هم مال یکی هستی و اونم مال تو هستش و سعی کن پاک دست اون برسی از هر لحاظ و ذهن مخدوشی نداشته باشی قبل رسیدن به اون .....
تجربه ی که کسب کردی در بهتر انتخاب کردن تو کمک بزرگی می کنه فقط کافیه به آینده امید وار باشی و هر وقت هم دلت گرفت بیا اینجا وبا دوستان دردل کن تایپیک مختلف بزن ونظراشون جویا شو تا بتونی بهتر فراموشش کنی.

[1375]

واقعا ممنون.حرفاتون خیلی ارومم میکنه.اره من از دخترایی نیستم که هر روز با یکی باشم هیچوقتم نمیخوام کیسرو جایگزین اون کنم.اگرم یه زمانی واقعا دوسم داشت الان دیگه متنفر شده ازم.منم میسپارمش بخدا.شاید قسمت اینطوری بوده.راستی من خودمم روانشناسی میخونم ترم 2 ام

[omidd]

واقعا ممنون.حرفاتون خیلی ارومم میکنه.اره من از دخترایی نیستم که هر روز با یکی باشم هیچوقتم نمیخوام کیسرو جایگزین اون کنم.اگرم یه زمانی واقعا دوسم داشت الان دیگه متنفر شده ازم.منم میسپارمش بخدا.شاید قسمت اینطوری بوده.راستی من خودمم روانشناسی میخونم ترم 2 ام

اصلن خودت درگیر این نکن که اون تورو پس زده ، برعکس اون تورو ازدست داده ، خب اون هم سنش بزرگتر بوده و هم سطح سوادش پاین تر بوده واز همه مهتر سعی کرده با دروغ تورو به دست بیاره وشاید خیلی مسایل دیگه که ما اطلاع نداریم، پس زیاد فکرشم نکن اون لایق تو نبوده ومطمین باش واقعا دوستت داشت به قول خود با یه حرف عقب نمی کشید و تا دیده نمی تونه تورو به دست بیاره عقب کشیده.
فقط یه توصیه ممکنه این یه حربه می تونه باشه از طرف اون پس مراقب باش واگه دوباره برگشت گول حرفاش نخور و سعی کن احسات کنترل کنی .بازم می گم در موردش قضاوت نمی کنم ولی چون تعریفی که از اون آقا کردی معلومه خیلی خوب بلده یه دختر وابسته خودش کنه واون کنترل کنه با دروغ و ممکنه ازش سواستفاده هم کنه ، پس مراقب باش.....
خب خود شما هم که ان شاءالله بعد دو سه سال دیگه روانشناس خوبی میشی واز دانش شما استفاده می کنیم، فقط الان نسبت به اقتضای سنت احساسی عمل میکنی به خاطر اونه این دوره به خیری پشت سر بزاری در زندگیت موفق خواهی شد.امید وار باش به خدا...

[1375]

بله خیلی ممنون از راهنمایی هاتون.چشم حواسم هست.سعی میکنم از این به بعد عاقلانه تر تصمیم بگیرم و رو احساساتم کنترل داشته باشم

[بابا لنگ دراز]

اولین قدم اینه که قبول کنی اشتباه کردی و اشتباه کردن، علیرغم همه ی تلخی هاش یه نکته ی خوبی هم داره
قسمت خوبش اینه که تجربه ی ارزشمندی به زندگیت اضافه شده که می تونه مسیر زندگیت رو دگرگون کنه و باعث موفقیت های بعدی تو بشه
اما شرطش اینه که از این اشتباه واقعا عبرت بگیری و به بهانه ی نتونستن و دوست داشتن اون فرد، این اشتباه رو از آنچه که هست بیشتر نکنی

مهمترین نکته ای که باید بدونی اینه که:
توی این جور جدایی ها اولش یه مقدار سخته. اما هیچوقت نشدنی نیست. با یه مقدار مقاومت و یادداشت تصمیماتت و برنامه ریزی مجدد برای رشد بیشتر ، ظرف کمتر از چند هفته متوجه می شی قضیه اونقدرا هم سخت نبوده و یه نفس راحت می کشی
و نکته ی دیگه اینکه : مطمئن باش دروغ بدترین آفتی هست که می تونه توی اخلاق یک آدم باشه. رابطه ای که با دروغگویی شروع شده و صداقت توش از همون اول پایمال شده، هیچوقت نمی تونه پایدار بمونه.
به طور کلی، شاید با خیلی از عیب های آدمها بشه کنار اومد اما واقعا دروغگویی از اون عیب هایی هست که فرد مقابل هر چی هم محسنات خوبی داشته باشه ، در مقابل دروغ گفتن اون ، کوچکترین ارزشی نداره.
کار درستی کردی که ازش جدا شدی

[1375]

سلام.تو رو خدا کمکم کنین.من نمیدونم باید چیکار کنم.طی یه سری اتفاقات من متوجه شدم که اون حرفایی که شنیده بودم از اون اقا که دیپلم هست و بحث های دیگه،سو تفاهم بوده و فهمیدم که دروغی بهم نگفته.من نمیدونم باید چیکار کنم.دوسش دارم واقعا از همه لحاظ.بهش گفتم من اشتباه متوجه شدم معذرت خواهی کردم.ولی دیگه باورم نمیکنه.میگه خیلی راحت ولم کردی.خیلی اسون گفتی برو پشت سرتم نگاه نکن.گفت دیگه به تواعتماد نمیتونم بکنم.گف همه چیمو دارم میفروشم ازایران برم.عکس گذرنامه هاشو هم فرستاد.گف بدون تو اینجا نمیتونم بمونم.من باید چیکار کنم.چه کاری درسته؟

[omidd]

سلام.تو رو خدا کمکم کنین.من نمیدونم باید چیکار کنم.طی یه سری اتفاقات من متوجه شدم که اون حرفایی که شنیده بودم از اون اقا که دیپلم هست و بحث های دیگه،سو تفاهم بوده و فهمیدم که دروغی بهم نگفته.من نمیدونم باید چیکار کنم.دوسش دارم واقعا از همه لحاظ.بهش گفتم من اشتباه متوجه شدم معذرت خواهی کردم.ولی دیگه باورم نمیکنه.میگه خیلی راحت ولم کردی.خیلی اسون گفتی برو پشت سرتم نگاه نکن.گفت دیگه به تواعتماد نمیتونم بکنم.گف همه چیمو دارم میفروشم ازایران برم.عکس گذرنامه هاشو هم فرستاد.گف بدون تو اینجا نمیتونم بمونم.من باید چیکار کنم.چه کاری درسته؟

دوست عزیز ببین به خودت مسلط باش ، ببین اون اگه دوستت داشت اینجور اذیتت نمیکرد مطمین باش داره از قصد این کار می کنه ، در ثانی دختر ناز می کنه و پسر نازش می خره اینگار در مورد شما برعکس شده ، مرد این سوسول بازیا ؟؟؟ . خب کسی که بایه سو تفاهم بخواد همه چیزو سر طرفش خراب کنه و حاظر نشه معذزت خواهی هم کرده قبول کنه ، ادم از خود راضی هستش ، و برا زندگی خوب نیست ، غروت نشکن بهش بگو در پناه حق هر کجا رفتی خوش باش،
نگا کن با احساسات تصمیم نگیر خوب فکر کن ببین الان داره این کار میکنه بعد ازدواج چجوری هستش این طرف.

[1375]

چی بگم والله.بله باید عاقلانه تصمیم بگیرم

[1375]

ای وااااااای.خدایاا دارم میمیرم.بقران دارم میمیرم.قلبم درد میکنه.دلم داره از جاش کنده میشه.بخدا دیگه میمیرم.چرا همه با من قهرن؟خدا هم دیگه ازم رو برگردونده.دلم داره میترررررکه

[omidd]

ای وااااااای.خدایاا دارم میمیرم.بقران دارم میمیرم.قلبم درد میکنه.دلم داره از جاش کنده میشه.بخدا دیگه میمیرم.چرا همه با من قهرن؟خدا هم دیگه ازم رو برگردونده.دلم داره میترررررکه

دوست عزیز مطمین باش خدا پشت .پناه تو هستش خب الان توو وضعیت حساسی قرار داری واحساس تنهای میکنی و خیلی سخته حس تنهای و دلتنگی ولی امیدت به خدا باشه و الان نیاز داری با یکی هم کلام بشی وباهاش حرف بزنی وشاید حرف زدن با مادر ت بتونه کمکت کنه.
ولی سعی نکن جایگزین کنی کسی رو فقط یکم تحمل داشته باش وسعی کن معاشرت با دوستای دیگه ات مث هم دانشگاهیات وغیره داشته باشی

[پریماه.]

6 ماه که چیزی نیست واسه یه رابطه


رابطه ای که همش همش همش 6ماه دوام امده. به سال هنوز نکشیده. قطعا رابطه درستی نبوده از ریشه خراب بوده


باید بشینی با خودت فکر کنی ببینی تا کی میخوای خودت رو عذاب بدی؟؟؟اصلا ارزششو داره؟؟؟؟؟واسه کی داری این همه خودت رو اذیت میکنی؟؟؟؟کسی که الان درحال. حاظر دنبال خوش گذرونیاش و براش هیچی مهم نیست اصلا ارزش داره ؟؟؟تو باید به خودت این و بفهمونیم که اصلا براش مهم نیستی پس وقتی من براش مهم نیستم اونم نیست



به خودت بگو. اینده ای خواهم ساخت که گذشتم جلوش زانو بزن



تو بخوای میتونی

[سمانه2000]

سلام منم شش ماه با یکی بودم هر کاری خواست براش کردم بدجور دوستش دارم هرکاری میکنم ک عشقمو اثبات کنم هر دفعه ب یک بهانه متهمم میکنه شما بگید چیکار کنم لطفا کمکم کنید واجبه پای زندگیم وسطه ممنون میشم

[behzad211]

سلام ثمانه خانم دلیل یهانش چیه