سلام.
سلام.
ویرایش توسط sanaz73 : 03-05-2016 در ساعت 12:48 PM
زندگی خوب هستش هم از نظر مادی وهم معنوی تامین باشه نبود یکی از اینا باعث میشه زندگی سرد بشه...
شما کار اشتباه کرده بودین وارد رابطه عاطفی دوستی شده بودین و دوباره باز اون تکرار کردین!! حالا دونفر دو راهی خب اینم نشد فردا می خواین با یکی دیگه راه سه راه بشه!! برای خودتون خاطره نسازید
رابطه عاطفی وغیره فقط با همسر باید ساخت، شناخت برای ازدواج با دوستی خیلی فرق داره...
حالا شما تا زمانی دلت با یکی دیگه است یک قمار هستش ...مکنه خوب باشه و ممکنه بد!! یا کلا فراموشش کنید یا به خودتون فرصت بدهید تا تصمیم بهتر بگرید.... فعلا ازدواج صلاح نیست با هیچکدوم ...
دوستان هم میان نظرشون میگن...
در حال حاضر ۲۱سالتونه و هفت سال با یکی از اقوام دوست بودید؟
چرا تو این مدت نیمد خاستگاری ؟ فک نمیکنی بازیچه دست اون شدی ؟
اما در مورد این خاستگارتون
ببین دوست عزیز تغییر.باید جوری باشه که خودت هم راضی باشی اکثر مشکلات از اختلافات کوچیک شروع شده و اینقدر ادامه پیدا کرده که حتی زندگی هارو تا مرز نابودی کشونده .
درسته که حجاب کاری پسندیده و برای حداقل امنیت ما زنان کار سازه اما سلیقه ها و نقطه نظرات فرق میکنه
هدف از ازدواج شناخت و درک همدیگر و رسیدن به اهداف هست . که انسان خوشبخت میشه
توی این چهار ماه اخلاقش چطور بوده ؟
دوباره میگم هیچ مسعله ای رو تا قبل ازدواج ساده ازش نگزرید فرضا اگر با کاری.مخالفید اما به خاطر کسی قرار هست که انجام بدید ببینید ایا میتونید تحمل کنید ؟ایا بعدا پشمون نمیشید ؟ ایا انجام این کار پله ای برای خاسته های بعدیش نیست ؟
اگر قرار هست که با ایشون ازدواج کنید اول به تفاهم برسید تمامی خاسته هاتون رو قبل از ازدواج و در مجلس خاستگاری مطرح کنید تا به تفاهم برسید و دچار مشکلات روحی و تشویش و نگرانی یا حتی پشیمانی نشید .
چون کلی مطرح کرده بودید من هم کلی جواب دادم اگر میخواهید به نتیجه بهتری برسید کمی بیشتر.درباره خاستگارتون و دوستتون توضیح بدید
(موفق باشید )
دوست عزیز به نظر من هر دو رابطه ای که شما داشتید اشتباه و بدون هدف بوده.
اولین رابطه ی شما که 7 سال طول کشیده که چندین بار ازش خارج شدید و باز دوباره واردش شدین و در نهایت به جایی نرسیده . دومین رابطه ی شما هم که زمانی شروع شده که رابطه ی قبلی هنوز به طور کامل تموم نشده .
فکر کنم بهترین راه برای شما این باشه که یه خورده به خودتون زمان بدید و با هیچ کدوم در ارتباط نباشید تا بتونید در نهایت تصمیم درستی بگیرید چون ازدواج پیچیدگی های خاص خودشونه داره و باید با دقت انتخاب کنید که خدایی نکرده در اینده به مشکل نخورید .
اگه یه مدت به خودتون زمان بدیدن می تونید تصمیم بهتری بگیرن (اگه الان تصمیمی بگیرید احتماال زیاد بر اساس احساس هست نه منطق) .
با توجه به اینکه 21 سال دارید نیازی نیست خیلی عجله کنید و آینده ی خودتون و کسی که قراره باهاش ازدواج کنید یا در ارتباط باشید خراب کنید . من خیلی ها رو دیدم که چندین سال باهم در ارتباط بدون و خیال می کردن که نمی تونن از هم جدا بشن ولی در بعد از یه جدایی چند ماه هم دیگه رو فراموش کردن و وابستگیشون نابود شده .
به صورت کلی بازم میگم به خودتون زمان بدید و تصمیم عجولانه ای نگیرین که بعدا پشیمون بشین . موفق باشید
ویرایش توسط haaasaaa : 02-27-2016 در ساعت 12:07 AM
... من از اینکه تو خوشبختی نه آرومم نه دلگیرم ...
... یه جوری زخم خوردم که نه می مونم نه میمیرم ..
... تمام آرزوم این بود یه رویایی که شد دردم ...
... یه بارم نوبت ما شد ببین چی آرزو کردم ...
... یه عمره با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته ...
... خدارو شکر خوشبختی چقد این گفتنش سخته ...
خب من وارد رابطه دوستی شده بودم. از زمانی که خب خیلی کوچیک بودم واسه این حرفا و یه دختر احساساتی بودم. مخصوصا که این پسر کسی بود که تو دوران بچگی هم ازش
خوشم میومد. مثلا به عنوان یه همبازی و یار تو بازی های گروهی. و خب اینجوری شد که دوستی ادامه دار شد. این وسط خانواده ها در جریان بودن. یعنی مادر و پدر اون و مادر من. و
خب اینکه این سال ها نیومد خاستگاری دلیلش اینه که موقعیت ازدواج نداشته و اینکه بچه بودیم!! مخصوصا اون به عنوان یه پسر " این مسئله بچه بودن رو روی حساب سن ازدواج
دختر و پسرای فامیلای دوطرف میگم"
این آقای خواستگار هم توی این چهار ماه با شناختی که من ازش داشتم پسر خیلی خوبی بودن و تنها مشکل من اینه که سره مسائل اعتقادی و مذهبی باهم به مشکل بخوریم. یعنی
من نگرانم که الان با حجاب من کنار بیاد و بعد از عقد و ازدواج جوره دیگه ای بشه و این موضوع باعث بحث و دعوا بشه بینمون.
اون فامیلمون هم با اخلاق و رفتارش تو این سال های دوستی مشکلی نداشتم. باهم خیلی خوب کنار میومدیم و میساختیم و تقریبا دوستی آرومی داشتیم. ولی چیزی که هست اینه
که همه بهم میگن تو آدمی هستی که اراده کنی پسرای بهتری هم هستن که تورو بخوان و به قول خودشون لیاقت بهتر از اونم دارم. ولی من دلم پیش اون گیره و از آینده میترسم.
میترسم نتونم فراموشش کنم...
6 ماه کافیه ولی در صورت اینکه شما واقعا بخواین اون اقا رو فراموش کنید که با توجه به گفته های شما فعلا این قصد رو ندارین . اگر با عجله تصمیم بگیرید اینو مطمعن باشید که تصمیم درستی نیست . در مورد حجاب باید با اون اقا یه صحبت کامل انجام بدید البته اگه به صورت کامل قصدتون ازدواج با اون هست و شکی برای انتخابش ندارین .[replacer_img]
... من از اینکه تو خوشبختی نه آرومم نه دلگیرم ...
... یه جوری زخم خوردم که نه می مونم نه میمیرم ..
... تمام آرزوم این بود یه رویایی که شد دردم ...
... یه بارم نوبت ما شد ببین چی آرزو کردم ...
... یه عمره با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته ...
... خدارو شکر خوشبختی چقد این گفتنش سخته ...
خانوم دیگه گذشته حالا سنتون کوچک بود یا هر چی !! خب خانواده شما هم اشنباه کردند ایجاد رابطه عاطفی که اخرش معلوم نیست اینطور میشه دیگه!!! خب الان که سن تون زیاد و به بلوغ فکری رسیدن بعد دچار اشتباه نشید !!
شما از اون جدا شدید بعد هفت سال دوباره با یکی دیگه شروع کردین خب دیگه اینم اشتباه بود!! نمی دونم با این نفر دومی هم وارد رابطه عاطفی شدین یا نه!! ولی بهتره زود تصمیم نگرید!!
حالا نمی دونم بهش گفتین قبلا با یکی دیگه به مدت هفت سال دوست بودین یا نه!! خود این موضوع هم می تونه به اندازه که حجاب براش مهمه ،مهم باشه و دچار مشکل کنه...
فراموش کردن باید مشاوره حضوری برید ....
ولی گفتم زندگی خوبه که از لحاظ مادی ومعنوی باهم باشه!! پسر های دیگه میاد و فلان بیخیال شید، آینده هیچکس خبر نداره!! اگر این شخص دوست داری نمی تونی فراموش کنی به خودتون فرصت بدهید یا پا پیش بزاره یا شما فراموش کنید وگرنه ازدواج با این شرایط خوب نیست...
مشاوره حضوری بهتره می تونه کمک کنه موفق باشید.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)