نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: سردرگمی عاطفی

1207
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18697
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    سردرگمی عاطفی

    سلام.
    نمیدانم سوالی که طرح می کنم را بایستی کجا قرار دهم!. در هر صورت!
    راستش را بخواهیددر من چیزهایی اتفاق افتاده که ترس ِ از ازدواج را ضمیمه ی تفکرات و روحیاتم کرده است!.

    بی مقدمه! می گویم!,

    مدت ها پیش با دختری به مدت 2 سال و خرده ای دوست بودم؛ و رابطه مان تا بهمن 92 ادامه داشت. که به دلایلی جدا شدیم.




    ایشان قبل از دوستی فردی مانتویی بود هر چند حجابشان تکمیل و خوب بود!. منتهی بعدها با تصمیم خود چادر را پسندیدند!.
    و خب, بعد ها بر سر مشکلات کلی و عدم تفاهم بر سر کوچک ترین چیزها تصمیم به جدایی گرفتیم که خدا را شکر اتفاق دیگری بینمان رخ نداد که شرمسار همدیگر باشیم!

    الغرض!
    فکر می کنم مشکلاتم بر گردد به همان دوران!
    البته از احوالات درونی م با خبر نیستم و نمیدانم دقیقا مشکل از کجا نشات می گیرد. شاید بر اساس تفهیم اشتباه یک روش , یک اعتقاد به خود, و یا دچار یک بیماری و یا نمیدانم شاید همین شکست عشقی و ندانستن اینکه چه میخواهم از این تفکرات لعنتی که اسمش را گذاشته ام مذهبی!.


    و اکنون نوع نگاه من است نسبت به خانم ها در همه ی مکان هایی که میشود یک زن عبور کند زندگی کند و یا غذا بخورد!. البته مشکلاتم بیشتر بر می گردد به همین نوع نگاهم به خانم های مذهبی و چادری


    نمیدانم در درونم چه اتفاقی می افتد وقتی زنی چادری را می بینم!, با این که دوست دارم همسرم فردی چادری باشد که واقعا چادری باشد!, نا خودآگاه احساس بدی به من دست میدهد!.
    می گویم چرا او اینجاست!. مثلا در پله های مترو چرا کنار فرد مرد دیگری ست.
    و یا برخی اوقات چیزی هم نمی گویم اما واقعا عذاب میکشم
    مثلا رستوران را فرض کنید که فردی با همسرش دارد غذا می خورد و الغضا ایشان چادری هستند نمیدانم چرا در درونم احساس بد بودن نا خوش آیند بودن و یا هر چیزی که میشود اسمش را که نمیدانم گذاشت اتفاق می افتد!

    شاید به واسطه ی جدایی از دختری باشد که دوستش داشتم و اکنون نظر بدی نسبت به خانم های چادری دارم. که خب, بعد از چند دقیقه درونم به آرامش میرسد . می فهمم چه خوب نیست این تفکرات

    در مورد بقیه خانم ها اصلا چنین چیزی نیست

    این باعث شده که من ترسی نسبت به ازد.اج در آینده داشته باشم. بنده 27 ساله هستم اما فکر می کنم شاید با این توصیفات تصمیم دیگری بگیرم که بعدها باز مشکلات عقیده ای و غیره گریبان گیرم شود

    حالا نمیدانم این یک بیماری ست یک بدبینی ست. یک وسواس است




    لازم به ذکر است که خب, بنده یک سری ایده آل هایی داشتم که با آن دختر در میان گذاشته ولی هر چند ایشان هم فردی تقریبا مذهبی بودن ابدا یکسان نبود. مثلا فضای مجازی و یا گذاتشن عکس و یا محیط کاری و غیره
    و خب یقینا یک سری چیزهایی که فکر می کردم غلط هستن اما وضعی که نسبت به فکراتم در فضاهای مجازی می بینم بسیار نا امید و مایوس از این که کسی خواسته هایم یکسان باشد

    هر چند همه 20 نیستند و نباید انتظار داشت مطابق خواسته ها عمل کند اما خب, درصد تقریبی ای از این ماجرا فکر می کنم کفایت می کند.

  2. کاربران زیر از utoo5 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سردرگمی عاطفی

    دوست عزیز طبیعتا" شما فکرتون هنوز هم درگیر رابطه قبلیه

    و به نوعی میخوایت از گذشته انتقام بگیرید

    گاهی این انتقام مستقیما" از طرف مقابل گرفته میشه و گاهی شما برای آرام کردن خودتون به این سبک رو میارید

    این حالت ها زودگذر هستند ولی اگر ذهن شمارو بیش از اندازه درگیر کنه میتونه وسواس فکری برای شما به ارمغان بیاره

    و شما با فرافکنی شخصیتی تلاش کنید تا انتقام گیری کنید ولی باید بدونید در این بین نقش خودتون رو هم نباید فراموش کنید

    شما هم به اندازه ایشون در این اتفاق نقش داشتید پس قبول واقعیت کنید و سریع از اتفاقات گذشته خارج بشید

    چون گذشته محل خوبی برای درس گرفتن هست ولی محل خوبی برای ماندن به حساب نمیاد
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سردرگمی عاطفی

    سلام. بنظر من شما هنوز نپذیرفتین که باید گذشته رو فراموش کنید و همینطور اون خانم رو.

    خب فراموش کردن سخت ولی شدنی هرکسی با یه سری معیارها برای خودش زندگی میکنه هرچیزی که خودش بیشتر دوست داشته باشه رو میپذیره اگر هم که نه خب ردش میکنه قرار نیست کسی رو مجبور ب کاری بکنیم تا مطابق میل ما باش درست .
    بنظر من مذهبی بودن و اعتقادات این چنینی برمیگرده به خود فرد و دیدگاه خودش نسبت به خدا و اخرت و بنظر من نباید ادم ها رو مجبور کرد بکاری

  6. کاربران زیر از satare بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36244
    نوشته ها
    26
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی عاطفی

    سلام من سوالي دارم نميدونم كجا مطرح كنم؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد