با سلام،پسری هستم 24 ساله ،لیسانسه،خدمت رو هم تمومم کردم،در سن 16 سالگی علاقه مند شدک به یکی از دخترهای اقوام که همسن بودیم،که بعد از چهار سال و داشتن رابطه دوستی متوجه یک سری از عدم تفاهم ها شدم،و به طور کل دید و نگاهه خودم هم عوض شد،شایدم بچگیمون خراب کرد رابطرو!و با هزار مشکل رابطرو تموم کردم،ولی هنوز اون دختر تا حدودی به من تمایل و علاقه داره شایدم وابستگی!حدود دو سال گزشته و تقریبا رابطه ای نداشتیم ولی چون فامیل هستیم همو دیدیم!تو این دو سال با دخترهای زیادی دوست شدم به همراه قرصهای ضد افسردگی و مشاوره های زیاد ،حس ازادی پیدا کردم،و دیگه حسه خوبی به دخترها و عشق و عاشقی نداشتم!فقط خوش گذروندن!چه بسا بد بین ترم شدم به ازدواج و دخترها.و اما چند ماهیه که با دختری در اواخر لیسانسم در دانشگاه اشنا شدم،که بعضی از دخترها پشتش بد میگفتند و 20 ساله اند،من چون با کسه دیگه ای دوست بودم با ایشون فقط در حد دو سه تا پیام بودم روزانه،ولی در همون حد هم یه سری از واکنشها و اخلاقیاتشون نظرم رو جلب کرد،و به دعوت ایشون به یه توره یک روزه رفتم که البته ایشون با خونواده بود،تو این سفر از خیلی اخلافهای ایشون خوشم اومد،و انگار دیدم داشت عوض میشد؛و بعد از اون مشتاق شدم که بیشتر اشنا بشیم و واقعا خیلی از اخلاقیاتش نظرم رو مثبت کرد،و شرایطی رو محیا کردم که خانواده ها همدیگر رو ببینند البته به اصرار خانواده ی خانم،چون اعتماد چندانی بهم نداشتند،ولی الان همدیگرو میبینیم و بیرون میریمو ...برای شناخت.چند تا مشکل هست:1.من داعما با خودم درگیرم و دچاره بدبینی میشم و ترس از تکرار گزشته دارم ،اینکه اخلاقه این خانم رو درست نشناسم و یا پنهان کاری کنند،چون رابطه ی اولمم تا یکسال اول خوب بود و بعد که عمقی شد مشکل پیدا کرد 2.رابطه هر دفعه میره به سمته احساسی شدن و وابستگی 3.با خودم درگیرم که اصلا زمانه خوبیه برای شروع رابطه یا هنوز نمیتونم مسوولیت قبول کنم،چون بعضی اوقات حوصله ی اینکه پیام بدم یا صحبت کنم با ایشون رو ندارم و میخوام تنها باشم و یا هر دختره دیگه ای هم قبلا همینطور بوذ،مخصوصا اگر بهم توجه زیاد بکنه4.حسی که به این خانم دارم ،به شدت حسم به دختر فامیلمون تو 16 سالگیم نیست و میترسم عشق نباشه(قبلا دیوونه اون خانم بودم انگار) 5.نمیدونم چطور بشناسمش 6.و هنوز به فکره واکنش دوست قبلیم در صورت ازدواجم هستم،چون با وجود بدیها باز هم مسوولم در قبالش 7.تو رابطه با اکثره دخترها از لحظه ای که متوجه میشم بهم دل بستند سرد میشم،البته این خانمو واقعا از اخلاقیات و خانوادشون خوشم اومده،ولی اگر اشتباه دیده باشم!!!!!!!ببخشید که زیاد شد،واقعا سر در گمم