نوشته اصلی توسط
تنها من
سلام
یک سالی هست که با پسری دوست هستم البته تو محیط کار سه سال پیش باهاش آشنا شدم و چند ماهی هست که قول وقراره ازدواج گذاشتیم ولی چند ماه پیش که به خاستگاری اومد گفت مادرش چون پسرش پول نداره مخالفه !
بمن گفته منتظر باشم تا شرایطشو درست کنه ولی تو این مدت به خاطر همین مساله چند بار دعوای سنگین کردیم .
جدیدا حرفایی از دهنش می پره که منو نگران کرده مثلن میگه باید همش کارای خونه بکنی یا میگه همه بدبختیا برای مرد هستش و زنها هیچ کاری نمی کنن در ضمن ایشون فعلن کار درست حسابی نداره مهندس هستش ولی تقریبن بیکاره و نمیتونه برای من خرید انجام بده و تا چیزی بخام تو خودش میره و اگرخرج کوچیکی هم بکنه برام قیافش در هم رفته میشه .
بخاطر این مسایل چند بار صادقانه بهش گفتم میخام جدا بشم ازش ولی عصبانی شد و باهام دعوا کرد و گفت خیلی دوسم داره و این شرایط درست میشه .
حالا من نمیدونم چیکار کنم ...