باسلام
دختری 30 ساله هستم که در طول مدت زندگیم تنها با یک نفر وارد رابطه دوستی شدم اگرچه همیشه به ازدواج فکر کردم اما این رابطه حدودا 9 سال طول کشید که می شه گفت همیشه خاموش و روشن بود
یعنی به طور کلی یکبار اون ادم را می دیدم و دیگه میرفت برای یک سال دیگه . دلیلش هم این بود که من اجازه نمی دادم اون ادام من رو لمس کنه و یا ارتباطی به جز گرفتن دست با هم داشته باشه .
حدود یک سالی هست که اون رابطه دیگه برای همیشه تموم شده چون اون فرد از ایران رفت واخیرا با یکی از همکلاسی های قدیمیم اشنا شدم و حدود یک ماه سعی کرد که من رو متقاعد کنه که با هم اشنا بشیم
البیته ادم ی هست که دیگه می خواد ازدواج کنه و این موضوع رو چند بار بهم گفته
ولی نمی دونم چرا این رابطه هم شکل نمیگیره و در تمام این دو ماه که از اشنایی مون می گذره حدود 3 با به فاصله چند روز با زهم از هم جدا می شدیم و تمامش هم به خاطر اینه که اون تلاش نمی کنه
یعنی من انتظار بیشتری برای شکل دادن رابطه از اون دارم
همیشه می گه که باید باهم رابطه رو بسازیم اما اکثر مواقع این من هستم که باید تلفن کنم پیغام بدم و...
ولی تنها کاری که اون می کنه اینه که توی این 3 باری که رابطه در حال تموم شدن بود وقتی می دید که دیگه چند روزی هست از من خبری نیست سراغم می اومد و می گفت باید باهم رابطه رو بسازیم
اما واقعا من نمی دونم مگه من چقدر باید تلاش کنم و وظیفه اون در این باره چیه پس ؟
الان نمی دونم چرا دارم اینارو می نویسم اما دوست دارم بدونم از کجا باید بدونم که یه رابطه توی مسیر درستیه و چقدر یک دختر / زن وظیفه ساختن رابط رو داره