شناخت بهتر دوست دختر

[sam127]

بچه ها یه سوال مامانم از پارسال تقریبا که فهمیده اینا رو من نظر دارن واسه ازدواج یه جورایی حساس شده رو مامان دختره .مثلا چند وقت پیش بابام میگفت که امسال اگه خواستن باید یه مسافرت هم با فلانی بریم ( دختره و مادرش و باباش) که نگن پارسال چی شد با برادر شوهرم و جاریم رفتن امسال به ما چیزی نگفتن منم از خدا خواسته گفتم آره بدم نیست
======

مامانم برگشت گفت که نه من باهاشون جایی مسافرت نمیرم من از فلانی (مادر دختره) خوشم نمیاد پررو هستش
======

به نظرتون دلیل این رفتارهاش چیه در صورتی که تا قبل اینکه بدونه اینا هدف دارن رفتاراش معمولی بود و حتی دو سال پیش که مشهد رفته بودیم با مامان دختره رفتن نماز عید فطر

[sam127]

اقای سام یه بار جرات کنید خواستگاری رسمی کنید بعدش یه مدت با هم به قصد ازدواج اشنا بشید

این تنها راهیه که میشه طرفو واقعا شناخت

اگه با دختره مستقیما صحبت نکنید که نمیتونید بشناسیدشون

شما به مسایل حاشیه ای زیادی بها میدین. اگه میخواین به هدفتون برسید به اصل موضوع بپردازید

پسر هم اینقدر کم جرات (من فکر میکردم ما دخترا اینطوریم)

سلام راستش از چه پنهون خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی از یه طرف هم از ازدواج میترسم همش میترسم وارد مسئله ازدواج بشم وارد زندگی متاهلی بشم و با یه چیز عجیب غریبی رو به رو بشم که خلاف کل افکارم باشه . بابت این دختر هم امسال که میریم اگه بشه میخوام ترتیب یه مسافرت 5.6 روزه را باهاشون بدم و تو این مسافرت خوبی که داره من و دختره تنها میشیم و میتونم غیر مستقیم سوالاتم را بپرسم ازش به نظرتون چطوره؟

[sam127]

{متاسفانه این حس توی اکثر غریب به اتفاق خانومای ایرانی هستش که فکر می کنن آسمون سوراخ شده و پسر اونا ازش افتاده پایین و فکر می کنن که پسرشون خوشگلترین و خوشتیپ ترین و پولدار ترین و زرنگ ترین و موفق ترین و ... پسر دنیاست و تو دنیا هیچ پسری دیگه ای وجود نداره و همه ی دخترای (ورپریده ی) دنیا دنبال پسرشونن و همه ی مادرای دختردار دنیا چشمشون دنبال پسر یکی یک دونه ی اوناس!
حتی مادر خود منم در مورد پسرش (=داداشم) اینطوری فکر میکنه. این یه موضوع کاملا طبیعیه! و تقریبا همه ی مادرای ایران که پسر دارن (مخصوصا اگه یه دونه پسر باشه! در در مورد شما یه دونه بچه!!! وای وای ویا!) همین فکرو می کنن و چالبه که همین فکر رو هم به پسرشون منتقل می کنن! و این میشه که اکثر پسرای ایرانی رو که میبینی "ماشاله هزار ماشاله" خداااااااای اعتماد به نفسن! {حالا شما رو نمیگما! ولی مثلا میبینی پسره لاغر مردنی جمعا وزنش به 40 کیلو نمیرسه قدشم که ماشاله نیم وجبه(مردای ایران قربونشون برم تو قد کوتاهی رکورد دارن) کار و بار دست و حسابی ام که نداره تحصیلاتشم که مهندسی طشتک سازی از دانشگاه آزاد دورغوزآباد سفلی داره اونوقت میره به چه دختری پیشنهاد میده! بعدشم اونوقت براش سوال میشه که عه!!! چرا قبول نکرد؟!)
خلاصه قضیه اینطوریه sam127 جان! حرفای مادرتو و اینکه همه چشمشون دنبال توئه و دنبال مال پدرته بشنو اما روشون حساب باز نکن! }

خب باز هم از حرفای داخل آکولاد که بگذریم. داداش گلم احساس من در مورد این قضیه با توجه به حرفای مادرتون اینه که ایشون یک شخص خاص یعنی یک دختر معین و مشخص رو از شهرتون برای شما مد نظر دارن و اینکه مدام چپ و راست این موضوع رو بهتون گوشزد می کنن و از دخترای دیگه و مادراشون ایراد میگیرن همینه! (البته اینکه چرا تا حالا به شما نگفته اون دختر رو ممکنه دلایل مختلفی داشته باشه مثلا فکر کرده سن و سالت هنوز کمه یا فکر کرده که اگه بگه شما فکرت به هم میریزه به درسات نمیرسی یا اینکه اگه بگه شما تابلو می کنی جلوی دختره و یه اتفاق دیگه می افته و هزار تا دلیل احتمالی دیگه) این موضوع شهر هم صد در صد بهانه هستش چونکه حس کردن که شما به این دختر خانوم مشهدی توجه نشون میدی میخوان که این پنبه رو از گوشتون دربیارید. البته این موضوع به این معنی نیست که اگه شما واقعا بخواین با این دخترخانوم ازدواج کنی ایشون در نهایت موافقت نکنه. به نظر من منطقی ترین راه اینه که شما خجالتها رو کنار بذارید و بشینید خیلی جدی با مادرتون در این مورد صحبت کنید. موارد مد نظرتون رو بگید و بگید که من(= sam127) به این و این و این دلایل فکر می کنم که این دختر همسر ایده آل منه و دوست دارم باهاش ازدواج کنم. تا مادرتونم خیلی منطقی بشینه دلایل و حرفاشونو با شما مطرح کنه مثلا بگه که : "نه! به تشخیص من که مادرتوم شما هنوز سن و سالت برای ازدواج مناسب نیست" یا اینکه بگه: "نه! این دختر خانوم به این و این و این دلیل برای شما مناسب نیست." یا بگه " من نظرم روی فلان دختر هستش" و ...

یه بار در این مورد باهاش صحبت کردم گفت که تفاوت فرهنگی ممکنه داشته باشیم و دوم اینکه ممکنه بعد چند سال زندگی دختره باهات نسازه و بگه من میخوام مشهد زندگی کنم و مجبورت کنه بری مشهد ولی اگه دختره یزدی باشه خوب تو شهر خودش میمونه دیگه

در مورد در نظر داشتن یه دختر دیگه هم بله دختر عمم مد نظر پدر مادرم هستش چند بار هم بهم گفتن که آره فلانی هم بد نیستا ولی من به شدت مخالفم چون تفاوت بزرگ سیاسی و مذهبی داریم با هم و گفتم بهشون نمیام دختر مردم را بدبخت کنم فقط به خاطر 4 تا حرف

[sam127]

سلام
شما انگار کلا قصد ازدواج نداري و هدفت دوستيه!چون تقريبا همه دوستان نظرشون اينه ک شما رسما خاستگاري بري ولي شما بهانه مياري.خب تو مشهد پسرهاي پولدار زياده اگه دختره دنبال پول باشه ک ازار نداره با شما ک فرسنگها ازش دوري ازدواج کنه و از خانوادش جدا شه!!!لابد از شما و رفتارتون خوشش اومده ولي وقتي متوجه شد شما ميلي نداري يا شک داري ترجيح داد کم رنگ شه.و يا ممکنه پسر عمو و عمه اون متلکي پرونده باشن بخاطر همين ديگه پيام نميده.
اصلش اينه ک اول خانواده رو راضي کنيد بعد خاستگاري بعد شناخت.
موفق باشيد و هميشه شاد

ممنونم اگه بشه امسال میخوام بهش بفهمونم که متقابل هستش این میل و غیر مستقیم بهش بگم برنامم واسه ازدواج یکسال دیگه هستش تا ببینم برخوردش چیه .یعنی انشاالله 24 سالگیم

[sooshiyant]

والا چی بگم
اینکه سفر جور کنی فکر خیلی خوبیه حتما انجامش بده
اگرم خواستی با دختره برا یکسال ارتباط آشنایی داشته باشین توصیه میکنم حتما زیر نظر خانواده ها باشه یعنی اگر مناسب دیدی خواستگاری کن بعد برا یکسال نامزد بمونید که بیشتر آشنا بشید.
راجب مادرتون هم خب طبیعیه تک فرزندش هستید حس مالکیت روتون داره و نمیخواد از دستت بده الان عروس برا مادرت حکم یه رقیب داره چه بسا تو زندگی مشترکت هم مادرت دخالتهایی بکنه پس از الان حاضر باش.

[sam127]

بچه ها شاید مسخرم کنید ولی اگه میگم یکسال دیگه مد نظرمه واسه ازدواج به 3 دلیله :

1 : تو این یکسال هیکل و انداممو بسازم (میخوام مربی خصوصی بگیرم و هیکلمو فیتنسی کنم) (مهم ترینش)

2: میخوام از نظر شغلی به ثبات برسم ( درآمد دارم ولی یه شغلی را تازه زدم میخوام از این شغل هم به ثبات برسم)

3: میخوام از نظر درسی بالاتر برم ( به خاطر یه نفهمی چند سال خودمو انداختم عقب و الان تازه ترم 1 هستم)

[sam127]

والا چی بگم
اینکه سفر جور کنی فکر خیلی خوبیه حتما انجامش بده
اگرم خواستی با دختره برا یکسال ارتباط آشنایی داشته باشین توصیه میکنم حتما زیر نظر خانواده ها باشه یعنی اگر مناسب دیدی خواستگاری کن بعد برا یکسال نامزد بمونید که بیشتر آشنا بشید.
راجب مادرتون هم خب طبیعیه تک فرزندش هستید حس مالکیت روتون داره و نمیخواد از دستت بده الان عروس برا مادرت حکم یه رقیب داره چه بسا تو زندگی مشترکت هم مادرت دخالتهایی بکنه پس از الان حاضر باش.

به احتمال 99 درصد این سفره را بتونم جور کنم یا ولو سفر نشد میتونم یه گردش یکروزه را جور کنم که هردو بریم بگردیم
فقط اینکه نمیدونم چجوری باید رفتار کنم و چه سوالاتی بپرسم
بابت خواستگاری و نامزدی هم مد نظرم یکسال دیگه هستش به دلایلی که بالا گفتم
فعلا فقط میخوام به دختره و خانوادش بفهمونم نظر منم مثبته و تمایل دارم ولی یکسال فرصت نیاز دارم نمیدونم کار درستی هستش یا نه؟البته نه اینکه فک کنید توقع دارم یکسال پام بشینه ها نه اصلا فقط بهشون بگم مد نظر من هستن ولی اگه تو یکسال کیس بهتری بود اول اون کیس

در مورد مامانم هم به نظرت این رفتاری که بالا نوشتم دلیلش چیه ؟ از نظر دخالت خیالم راحته دخالتی انجام نمیده چون شخصیتی دارم که اجازه دخالت نمیدم به کسی حتی پدر مادرم تو زندگی شخصیم الانم همینطوریه مشورت میگیرم ولی تصمیم آخرو خودم میگیرم

[sooshiyant]

به احتمال 99 درصد این سفره را بتونم جور کنم یا ولو سفر نشد میتونم یه گردش یکروزه را جور کنم که هردو بریم بگردیم
فقط اینکه نمیدونم چجوری باید رفتار کنم و چه سوالاتی بپرسم
بابت خواستگاری و نامزدی هم مد نظرم یکسال دیگه هستش به دلایلی که بالا گفتم
فعلا فقط میخوام به دختره و خانوادش بفهمونم نظر منم مثبته و تمایل دارم ولی یکسال فرصت نیاز دارم نمیدونم کار درستی هستش یا نه؟

در مورد مامانم هم به نظرت این رفتاری که بالا نوشتم دلیلش چیه ؟ از نظر دخالت خیالم راحته دخالتی انجام نمیده چون شخصیتی دارم که اجازه دخالت نمیدم به کسی حتی پدر مادرم تو زندگی شخصیم الانم همینطوریه مشورت میگیرم ولی تصمیم آخرو خودم میگیرم

فکر کردم سفر با مادر پدرش هس نه با خودش تنها !
اگه میخوای با خودش تنها باشی باهاش برو دوردور با خانوادشم یه سفر بزار بهتر همو بشناسید
خودت میگی بدت میاد یه دخترو وابسته خودت کنی حالا میخوای برا یه سال باهاش ارتباط داشته باشی خب دل دختره میاد سمتت بعد اگه نشه ضربشو اون میخوره.
تو ازش خواستگاری کن نامزد کنید با هم تا یکسال یا بیشتر در ارتباط باشید همو بشناسید بعد که گزینه های بالا رو انجام دادی و آماده بودی ازدواج میکنی.

[sam127]

فکر کردم سفر با مادر پدرش هس نه با خودش تنها !
اگه میخوای با خودش تنها باشی باهاش برو دوردور با خانوادشم یه سفر بزار بهتر همو بشناسید
خودت میگی بدت میاد یه دخترو وابسته خودت کنی حالا میخوای برا یه سال باهاش ارتباط داشته باشی خب دل دختره میاد سمتت بعد اگه نشه ضربشو اون میخوره.
تو ازش خواستگاری کن نامزد کنید با هم تا یکسال یا بیشتر در ارتباط باشید همو بشناسید بعد که گزینه های بالا رو انجام دادی و آماده بودی ازدواج میکنی.

نه منظور منم خانوادگی بود نه تنها یعنی خانواده من خانواده او .
شاید این حرف را بزنم دید منفی بهم پیدا کنید ولی اگه گفتم یکسال چون دیدم اینه شاید تو این یکسال واسه او کیس مناسب تر از من پیدا بشه و واسه منم کیس مناسب تر از او
در ثانی اگه بخوام خواستگاری و اینا برم با این دیدی که مامانم داره آیا مشکل نیست؟ یا اینکه اول باید دید مامانمو درست کنم بعد خواستگاری برم

[sooshiyant]

نه منظور منم خانوادگی بود نه تنها یعنی خانواده من خانواده او .
شاید این حرف را بزنم دید منفی بهم پیدا کنید ولی اگه گفتم یکسال چون دیدم اینه شاید تو این یکسال واسه او کیس مناسب تر از من پیدا بشه و واسه منم کیس مناسب تر از او
در ثانی اگه بخوام خواستگاری و اینا برم با این دیدی که مامانم داره آیا مشکل نیست؟ یا اینکه اول باید دید مامانمو درست کنم بعد خواستگاری برم

ببین سام جان
تو اول میگی میخوای به خودش و خانوادش بفهمونی نظرت مثبته که اینجوری امیدوار میشن بعد میگی میخوای اگه تو این یکسال مورد بهتر برای هردوتون پیش اومد چیزی بینتون نبوده باشه؟؟
ببخشیدا تو خودتم تکلیفت با خودت مشخص نیس
اگر این دختر به دلت نشسته باید دور موردای بهتر رو خط بکشی و فکرتو متمرکز همین یکی بکنی اگر میخوای دنبال یکی بهتر باشی پس دور اینو خط بکش
تو اول تکلیفتو با خودت معلوم کن بعد برا دختری اقدام کن
ببخشید که رک میگما

[sam127]

ببین سام جان
تو اول میگی میخوای به خودش و خانوادش بفهمونی نظرت مثبته که اینجوری امیدوار میشن بعد میگی میخوای اگه تو این یکسال مورد بهتر برای هردوتون پیش اومد چیزی بینتون نبوده باشه؟؟
ببخشیدا تو خودتم تکلیفت با خودت مشخص نیس
اگر این دختر به دلت نشسته باید دور موردای بهتر رو خط بکشی و فکرتو متمرکز همین یکی بکنی اگر میخوای دنبال یکی بهتر باشی پس دور اینو خط بکش
تو اول تکلیفتو با خودت معلوم کن بعد برا دختری اقدام کن
ببخشید که رک میگما

راستش درست میگی کلان گیجم نمیدونم چجوری خودمو از گیج بودن در بیارم از یه طرف دیدم به این دختر هستش از یه طرف دیدم به کیسای تک فرزند که در اینده واسم به وجود میاد

[sam127]

جدا از تمام این حرفا همش میترسم نکنه من زیادی حساس شدم و اصلا دیدی به ازدواج ندارن این خانواده
شاید تمام این رفتارهاشون معمولی برخوردشون بوده و فقط به خاطر آشنایی 30.40 ساله که داریم اینطوری رفتار میکنن اصلا دیدی به ازدواج ندارن و اگه دختره و مادرش رفتارشون باهام خوبه یه رفتار نرمال باشه و دید خاصی پشتش نباشه فقط به خاطر این باشه که دوستی خانوادگی داریم همین و بس و اگه برم خواستگاری جواب منفی میدن یا میگن دخترمون هنوز سنش کمه

اینطوری بگم من اگه یک درصد احتمال بدم که اصلا دیدی روی من ندارن و اگه خواستگاری کنم ممکنه جواب منفی بدن نمیتونم پا جلو بزارم به دلایل خیلی مهمی که خودم میدونم باید اول صد در صد بشه واسم بعد خواستگاری کنم که وصلت صورت بگیره

[sooshiyant]

مگه تو چون اونا یه جوری نشون دادن که ازت خوششون میاد میخوای بری دختره رو بگیری؟؟
بنظرم بهتره بری این مدت زمانی که مونده تا سفرت با خودت فکر کنی ببینی میخوای چکار کنی.
بر فرض که رفتار معمولیشون اینجوری بوده باشه، تو اگه از اخلاق و رفتار و زیبایی دختره خوشت اومده پس با خودش یه بار جدی حرف بزن اگر نظرش مثبت بود همونجا با خانوادت برا خواستگاری اقدام کن بگو یه مدت یکسال و خرده ای نامزد باشین تو این مدت هم بشناسش هم اینکه برو کارایی که میخوای رو انجام بده بعدم ازدواج میکنی دیگه.

[sam127]

مگه تو چون اونا یه جوری نشون دادن که ازت خوششون میاد میخوای بری دختره رو بگیری؟؟
بنظرم بهتره بری این مدت زمانی که مونده تا سفرت با خودت فکر کنی ببینی میخوای چکار کنی.
بر فرض که رفتار معمولیشون اینجوری بوده باشه، تو اگه از اخلاق و رفتار و زیبایی دختره خوشت اومده پس با خودش یه بار جدی حرف بزن اگر نظرش مثبت بود همونجا با خانوادت برا خواستگاری اقدام کن بگو یه مدت یکسال و خرده ای نامزد باشین تو این مدت هم بشناسش هم اینکه برو کارایی که میخوای رو انجام بده بعدم ازدواج میکنی دیگه.

آخه به همین راحتی نیست که برم بگم فلانی نظرت درباره ازدواج با من چیه .

یکی از دلایلی که بابام هم تا حدی مخالف این ازدواج رفتار باباشه باباش حسابی متعصب هستش یعنی اینکه من برم به دخترش بگم فلانی من دوست دارم همسر آیندم بشی و نظرت چیه درباره ازدواج با من اگه دختره جوابش منفی باشه این باعث میشه باباش فکر کنه من قصد مزاحمت داشتم واسه دخترش یا حتی از اعتمادی که بهم کرده سو استفاده کردم یا حتی پامو از حدم فراتر گذاشتم و این ممکنه باعث بشه از دستم ناراحت بشه من نمیخوام اینطوری بشه چون سال تا سال میریم اونجا چشممون تو چشم همه .واسه همین اول باید مطمئن بشم دختره جوابش مثبته بعد مطرح کنم و بریم خواستگاری

[sam127]

ببین بزار یه مثال بزنم واست تا بیشتر آشنا بشی با اخلاق باباش :

پارسال من و برادر این دختر که حدودا 13 سالشه و پسر عمش و پسر عموش رفتیم بیرون گردش نزدیک هتلشون که رسیدیم دیدیم داداش این دختره نیست گفتیم نکنه گم شده اینور بگرد اونور بگرد پیدا نکردیم بعد پسر عموش زنگ خونه عموش زد که فلانی اومده خونه اونا هم گفته بودن نه گفته بود با ما بود یهو غیبش زد یهو باباش زنگ موبایل من زد با طلبکاری و تندی که سام دستت درد نکنه خوب مواظب بچه من بودی و جاش گذاشتید و اومدید و خیلی بی معرفت هستید و حتی نذاشت من صحبت کنم و گوشی را قطع کرد ( در صورت اینکه اصلا وظیفه من نیست که مواظب او باشم مگه من مسئول تک تک اونا هستم به خاطر اینکه ازشون بزرگترم ) بعد نیم ساعت مامانش زنگ زد که آره فلانی الان اومده خونه منم خیلی عصبانی شده بودم از دستش گفتم چرا به ما نگفته یهو غیب شده و من هزار بار مردم و زنده شدم و صد جور فکر و خیال کردم و گوشی بهش بدید من کارش دارم اونم گفت گوشی نمیگیره میگه از سام خجالت میکشم و من دیدم شماها میرید هتل دیگه بهتون خبر ندادم پشت سرتون که میومدم تو پیاده رو تاکسی گرفتم و رفتم خونه و بعدشم 2.3 روز مونده بود تا سفر ما تموم بشه دیگه نیومد هتل یا حده اقل جلوی من نمیومد چون میدونست ببینمش یه چیزی بارش میکنم

[sooshiyant]

آخه به همین راحتی نیست که برم بگم فلانی نظرت درباره ازدواج با من چیه .

یکی از دلایلی که بابام هم تا حدی مخالف این ازدواج رفتار باباشه باباش حسابی متعصب هستش یعنی اینکه من برم به دخترش بگم فلانی من دوست دارم همسر آیندم بشی و نظرت چیه درباره ازدواج با من اگه دختره جوابش منفی باشه این باعث میشه باباش فکر کنه من قصد مزاحمت داشتم واسه دخترش یا حتی از اعتمادی که بهم کرده سو استفاده کردم یا حتی پامو از حدم فراتر گذاشتم و این ممکنه باعث بشه از دستم ناراحت بشه من نمیخوام اینطوری بشه چون سال تا سال میریم اونجا چشممون تو چشم همه .واسه همین اول باید مطمئن بشم دختره جوابش مثبته بعد مطرح کنم و بریم خواستگاری

والا منو دوستان هرچی میگیم تو یه چیزی توش در میاری
نمیدونم دیگه چی بگم
شاید هرکی جای باباهه بود همین کارو میکرد لابد تو از بقیه سنت بیشتر بوده و درستش اینه که تو یه جمع اونی که سنش بیشتره باید حواسش به کوچیکا هم باشه پدره دیگه..احتمالا بعدا که پسره برگشته خونه قضیه رو گفته شرمنده شده ولی نتونسته ازت عذرخواهی کنه.
خیلی رو یه سری چیزا ریز میشی و راجبشون فکرای مختلف میکنی.
چرا وقتی با دختره تنها میری مثلا بیرون نمیتونی بهش راجب ازدواج بگی؟؟؟؟
تو که گناه نمیخوای بکنی ازدواج هم چیز خوب و مقدسی هست پس تو نه میخوای مزاحم دختره بشی نه داری از اعتمادشون سوء استفاده میکنی فکرای بیخود تو ذهنت میاری که خودتو هم گیج کردی

[sam127]

والا منو دوستان هرچی میگیم تو یه چیزی توش در میاری
نمیدونم دیگه چی بگم
شاید هرکی جای باباهه بود همین کارو میکرد لابد تو از بقیه سنت بیشتر بوده و درستش اینه که تو یه جمع اونی که سنش بیشتره باید حواسش به کوچیکا هم باشه پدره دیگه..احتمالا بعدا که پسره برگشته خونه قضیه رو گفته شرمنده شده ولی نتونسته ازت عذرخواهی کنه.
خیلی رو یه سری چیزا ریز میشی و راجبشون فکرای مختلف میکنی.
چرا وقتی با دختره تنها میری مثلا بیرون نمیتونی بهش راجب ازدواج بگی؟؟؟؟
تو که گناه نمیخوای بکنی ازدواج هم چیز خوب و مقدسی هست پس تو نه میخوای مزاحم دختره بشی نه داری از اعتمادشون سوء استفاده میکنی فکرای بیخود تو ذهنت میاری که خودتو هم گیج کردی

نمیدونم والا چی بگم این فکرا باعث میشه نتونم تصمیم درست بگیرم .همش میگم اومد و دختره گفت نه خب ضایع میشی جلوشون دیگه اون احترامی که قبلا داشتی را نداری

[yalda_arezou]

تو اگه از اخلاق و رفتار و زیبایی دختره خوشت اومده پس با خودش یه بار جدی حرف بزن

سوشیانت این چه راهنماییه میکنی آخه؟
انگاری شرایط فرهنگی خانواده هاشون و همینطور سن دخترو در نظر نگرفتیا!
یعنی چی که مستقیم بره با خودش حرف بزنه؟
تو پست قبلی ازت تشکر کردم چونکه دیدم خیلی روشن بینانه به قضیه نگاه کرده بودی و گفته بودی اگه دخترو وابسته کنی و بعدش ازدواج نکنی دختره ضربه می خوره.
و دقیقا همینطوره!
هیچ فکر کردی نتیجه ی این حرف روی یه دختر 18 ساله(اونم با همچین فرهنگی تربیت شده باشه) چه اثری میذاره؟
اصلا توصیه نمیکنم با خود دختر حرف بزنی، حتی واقعا ممکنه جواب رد بشنوی(ممکنه دختره به خاطر شرم و حیاش هول بشه و بهت جواب رد بده در حالیکه ته دلش موافقه). تازه توی بقیه دخترا هم همینطوره اگه طرف مقابل بدون مقدمه یهویی بیاد حرف ازدواجو مطرح بکنه احتمال اینکه به همون سرعتم جواب بد بشنوه خیلی زیاده! اصن ممکنه شوکه بشه و از چشمش بیافتی. (توی دوستام از این موردا دیدم که میگم).
ضمن اینکه به نظر میاد که پدر دختره مستبده و هرچند که فکر می کنم از تو خوشش میاد و به عنوان دامادش قبولت داره اما اصلا اینو در ظاهر نشون نمیده و ممکنه اگه بشنوه رفتی مستقیم خودت سعی کردی دل دخترو به دست بیاری ازت شاکی بشه.
این یه رفتار خیلی خامه که با خودش حرف بزنی.
به نظر من حالا که مادرت راضی نمیشه برات اقدامی بکنه میتونی از طریق مادر دختره که به نظر میرسه باهات خوبه از نظرشون مطمئن بشی. مثلا این سری که رفتی اونجا (یه جایی که مادرت نباشه که بهش بر بخوره، یه حرف کلی پیش بکش. مثلا بگو: "آره دیگه تو این دوره و زمونه روش زندگی خانواده ها خیلی تغییر کرده ممکنه که آدم اهل یه جایی باشه اما بعدا یه شهر دیگه یا حتی یه کشور دیگه زندگی کنه یا عضی خانواده ها هستن که بچه هاشون ازدواج می کنن و میرن یه شهر دیگه و ..." که ببینی در مورد اینکه دخترشو به شهر دور شوهر بده نظرش چیه؟ اگه مشکلی نداشت که دیگه قضیه حله.
ضمن اینکه اون حرف مادرت که میگه دختره چند سال دیگه میگه بریم مشهد دلیل نمیشه چون مشهدی باشه بگه که! اصن همون دختر عمتم ممکنه که چند سال دیگه بگه من مثلا دانشگاه یه شهر دیگه قبول شدم پاشو بریم اونجا یا مثلا خودت به این نتیجه برسی شرایط اقتصادی و کار توی فلان شهر بهتره برین اونجا زندگی کنیم. دیگه الان مثل قدیما نیست که هرکی هرجایی به دنیا اومد تا آخر عمر همونجا زندگی کنه که. ارتباطا و وسایل نقلیه هم که خیلی زیاد شده میشه مدام آدم به عزیزانش سر بزنه.

[sam127]

سوشیانت این چه راهنماییه میکنی آخه؟
انگاری شرایط فرهنگی خانواده هاشون و همینطور سن دخترو در نظر نگرفتیا!
یعنی چی که مستقیم بره با خودش حرف بزنه؟
تو پست قبلی ازت تشکر کردم چونکه دیدم خیلی روشن بینانه به قضیه نگاه کرده بودی و گفته بودی اگه دخترو وابسته کنی و بعدش ازدواج نکنی دختره ضربه می خوره.
و دقیقا همینطوره!
هیچ فکر کردی نتیجه ی این حرف روی یه دختر 18 ساله(اونم با همچین فرهنگی تربیت شده باشه) چه اثری میذاره؟
اصلا توصیه نمیکنم با خود دختر حرف بزنی، حتی واقعا ممکنه جواب رد بشنوی(ممکنه دختره به خاطر شرم و حیاش هول بشه و بهت جواب رد بده در حالیکه ته دلش موافقه). تازه توی بقیه دخترا هم همینطوره اگه طرف مقابل بدون مقدمه یهویی بیاد حرف ازدواجو مطرح بکنه احتمال اینکه به همون سرعتم جواب بد بشنوه خیلی زیاده! اصن ممکنه شوکه بشه و از چشمش بیافتی. (توی دوستام از این موردا دیدم که میگم).
ضمن اینکه به نظر میاد که پدر دختره مستبده و هرچند که فکر می کنم از تو خوشش میاد و به عنوان دامادش قبولت داره اما اصلا اینو در ظاهر نشون نمیده و ممکنه اگه بشنوه رفتی مستقیم خودت سعی کردی دل دخترو به دست بیاری ازت شاکی بشه.
این یه رفتار خیلی خامه که با خودش حرف بزنی.
به نظر من حالا که مادرت راضی نمیشه برات اقدامی بکنه میتونی از طریق مادر دختره که به نظر میرسه باهات خوبه از نظرشون مطمئن بشی. مثلا این سری که رفتی اونجا (یه جایی که مادرت نباشه که بهش بر بخوره، یه حرف کلی پیش بکش. مثلا بگو: "آره دیگه تو این دوره و زمونه روش زندگی خانواده ها خیلی تغییر کرده ممکنه که آدم اهل یه جایی باشه اما بعدا یه شهر دیگه یا حتی یه کشور دیگه زندگی کنه یا عضی خانواده ها هستن که بچه هاشون ازدواج می کنن و میرن یه شهر دیگه و ..." که ببینی در مورد اینکه دخترشو به شهر دور شوهر بده نظرش چیه؟ اگه مشکلی نداشت که دیگه قضیه حله.
ضمن اینکه اون حرف مادرت که میگه دختره چند سال دیگه میگه بریم مشهد دلیل نمیشه چون مشهدی باشه بگه که! اصن همون دختر عمتم ممکنه که چند سال دیگه بگه من مثلا دانشگاه یه شهر دیگه قبول شدم پاشو بریم اونجا یا مثلا خودت به این نتیجه برسی شرایط اقتصادی و کار توی فلان شهر بهتره برین اونجا زندگی کنیم. دیگه الان مثل قدیما نیست که هرکی هرجایی به دنیا اومد تا آخر عمر همونجا زندگی کنه که. ارتباطا و وسایل نقلیه هم که خیلی زیاد شده میشه مدام آدم به عزیزانش سر بزنه.

خدا اول و آخر امواتتون را بیامرزه راحتم کردی 2 ساعته همینو میخوام بگم باباش به شدت شخصیت داره و مستبده از اونایی هستش که خیلی رو شخصیتش مانور میده و واسش مهمه که مرد یه تافته جدا بافته هستش و نباید خیلی به زنا رو بدن و ایناچون از حرفاش فهمیدم مثلا میگفت من به زنم گفتم بیا این پول خودتو دخترمو پسرم برید هرکجا دوست دارید مسافرت بیخیال ما بشید یا اینکه یه بار دخترش جلوی من موهاش یکم بیرون بود باباش که دید بهش چشم غره رفت و دختره فهمید موهاشو کرد تو و البته به شدت رو تربیت بچه هاش کار کرده از اونور همین بابا پارسال که گفته بودن به پسر عموش چرا سام نیومده و پسر عموش گفته بوده اینطوری گفته شاید زن عمو و دختر عمو معذب بشن گفته بوده این حرفا چیه او هم از خودمونه شاید اینطوری بگم دختره و برادرش خیلی پاستوریزه بار اومدن از اونایی که زیر نظر صد در صد پدر هستن در کنارشم خیلی باهاشون راه میاد پدره واسه همین من به خودم اجازه نمیدم بهش بگم خب فلانی نظرت چیه زن من بشی چون میدونم اینکار باعث میشه پدرش از دستم عصبانی بشه حسابی و یا فکر کنه قصد بدی داشتم از اینکار

دقیقا :
=====

فکر می کنم از تو خوشش میاد و به عنوان دامادش قبولت داره اما اصلا اینو در ظاهر نشون نمیده و ممکنه اگه بشنوه رفتی مستقیم خودت سعی کردی دل دخترو به دست بیاری ازت شاکی بشه.

=====
مثلا پارسال یه بار همراه پسر عموش و داداش دختره و پسر عمش رفتیم استخر بعد اون چند روز بعدش دوباره اینا رفته بودن استخر اینبار با بابای دختره و عموش و صاحب هتل بغلی بابای دختره به پسر داداشش گفته بود برو به سام هم بگو بیاد همراهمون که من نرفتم البته چون گفتم یه بار رفتیم دوباره بریم واسه چی و خودشون تنهایی رفتن
=====
یا مثلا یه بار تو لابی نشسته بود باباهه منو که دید گفت آفرین آقا سام دیگه با پسرم و خانمم و دخترم و پسر داداشم و پسر خواهرم جور شدید میرید میگردید دیگه مارا تحویل نمیگیری بی مرام (حالا اسماشون را گفت)
=====

یا مثلا دیشب داداش دختره اس ام اس داد کی میاید منم گفتم فلان روز بعدشم گفتم سلام مامان و بابات و خواهرت برسون الان دیدم مامان دختره اس ام اس داده بهم : سلام پسر گلم خوبی زودتر تشریف بیارید همه مشتاق دیدارتونیم
=====
ولی خب مامانمو نمیدونم چیکار کنم حتی الان به شوخی بهش گفتم از عروس مشهدیت چه خبر هیچی نگفت ولی معلوم بود خوشش نیومد یا چند بار دیگه که گفتمش حالا اگه دیدم فلانی کیس خوبیه چرا که نه گفته چیزی که زیاده عروس یا تو شهر خودمون دختر هستش که نیازی نباشه از مشهد و شمال و جای دیگه زن بگیری
=====
حتی الان پرسید کی بود اس ام اس داد بهش گفتم مامان دختره بود خوشش نیومد

[sooshiyant]

سوشیانت این چه راهنماییه میکنی آخه؟
انگاری شرایط فرهنگی خانواده هاشون و همینطور سن دخترو در نظر نگرفتیا!
یعنی چی که مستقیم بره با خودش حرف بزنه؟
تو پست قبلی ازت تشکر کردم چونکه دیدم خیلی روشن بینانه به قضیه نگاه کرده بودی و گفته بودی اگه دخترو وابسته کنی و بعدش ازدواج نکنی دختره ضربه می خوره.
و دقیقا همینطوره!
هیچ فکر کردی نتیجه ی این حرف روی یه دختر 18 ساله(اونم با همچین فرهنگی تربیت شده باشه) چه اثری میذاره؟
اصلا توصیه نمیکنم با خود دختر حرف بزنی، حتی واقعا ممکنه جواب رد بشنوی(ممکنه دختره به خاطر شرم و حیاش هول بشه و بهت جواب رد بده در حالیکه ته دلش موافقه). تازه توی بقیه دخترا هم همینطوره اگه طرف مقابل بدون مقدمه یهویی بیاد حرف ازدواجو مطرح بکنه احتمال اینکه به همون سرعتم جواب بد بشنوه خیلی زیاده! اصن ممکنه شوکه بشه و از چشمش بیافتی. (توی دوستام از این موردا دیدم که میگم).
ضمن اینکه به نظر میاد که پدر دختره مستبده و هرچند که فکر می کنم از تو خوشش میاد و به عنوان دامادش قبولت داره اما اصلا اینو در ظاهر نشون نمیده و ممکنه اگه بشنوه رفتی مستقیم خودت سعی کردی دل دخترو به دست بیاری ازت شاکی بشه.
این یه رفتار خیلی خامه که با خودش حرف بزنی.
به نظر من حالا که مادرت راضی نمیشه برات اقدامی بکنه میتونی از طریق مادر دختره که به نظر میرسه باهات خوبه از نظرشون مطمئن بشی. مثلا این سری که رفتی اونجا (یه جایی که مادرت نباشه که بهش بر بخوره، یه حرف کلی پیش بکش. مثلا بگو: "آره دیگه تو این دوره و زمونه روش زندگی خانواده ها خیلی تغییر کرده ممکنه که آدم اهل یه جایی باشه اما بعدا یه شهر دیگه یا حتی یه کشور دیگه زندگی کنه یا عضی خانواده ها هستن که بچه هاشون ازدواج می کنن و میرن یه شهر دیگه و ..." که ببینی در مورد اینکه دخترشو به شهر دور شوهر بده نظرش چیه؟ اگه مشکلی نداشت که دیگه قضیه حله.
ضمن اینکه اون حرف مادرت که میگه دختره چند سال دیگه میگه بریم مشهد دلیل نمیشه چون مشهدی باشه بگه که! اصن همون دختر عمتم ممکنه که چند سال دیگه بگه من مثلا دانشگاه یه شهر دیگه قبول شدم پاشو بریم اونجا یا مثلا خودت به این نتیجه برسی شرایط اقتصادی و کار توی فلان شهر بهتره برین اونجا زندگی کنیم. دیگه الان مثل قدیما نیست که هرکی هرجایی به دنیا اومد تا آخر عمر همونجا زندگی کنه که. ارتباطا و وسایل نقلیه هم که خیلی زیاد شده میشه مدام آدم به عزیزانش سر بزنه.

ببین پستای قبلتر هر پیشنهادی دادم این جناب سام یه چیز دیگه گفت..منم گفتم با خودش حرف بزنه.
من نگفتم بدون مقدمه بهش بگه یا اینکه بگه زن من میشی، گفتم سوالات هدف دار بپرسه مثل مثالی که زدی به مادر دختر بگه..
اول باید تکلیفش با خودش مشخص کنه بعد.
اینکه بگه پدرم چجور فکر میکنه مادرم چی میگه یا پدر دختر یکم بدخلقی کرده یا اینکه بگم نظرم مثبته ولی بعد یه سال تازه بخواد تصمیم بگیره آیا دختره رو میخواد یا نه که نمیشه..الانم که تو اوج دوران جوونی هست که بخواد با دوستاش گردش و تفریح بره و عشق و حال کنه بعد بگم زوده میگه چرا گفتی.
خودش باید بشینه فکر کنه همه جوانبو بسنجه بعد اقدامی بکنه.

[sam127]

ببین پستای قبلتر هر پیشنهادی دادم این جناب سام یه چیز دیگه گفت..منم گفتم با خودش حرف بزنه.
من نگفتم بدون مقدمه بهش بگه یا اینکه بگه زن من میشی، گفتم سوالات هدف دار بپرسه مثل مثالی که زدی به مادر دختر بگه..
اول باید تکلیفش با خودش مشخص کنه بعد.
اینکه بگه پدرم چجور فکر میکنه مادرم چی میگه یا پدر دختر یکم بدخلقی کرده یا اینکه بگم نظرم مثبته ولی بعد یه سال تازه بخواد تصمیم بگیره آیا دختره رو میخواد یا نه که نمیشه..الانم که تو اوج دوران جوونی هست که بخواد با دوستاش گردش و تفریح بره و عشق و حال کنه بعد بگم زوده میگه چرا گفتی.
خودش باید بشینه فکر کنه همه جوانبو بسنجه بعد اقدامی بکنه.

خب منم همینو میخوام بگم راهنمایی کنید سوال هدف دار چجوری بپرسم من بلد نیستم اصلا واسم لیست اگه میشه تا یادداشت کنم
مثلا فلان جور سوال بپرس تا بفهمی فلان شخصیتش چجوریه الی آخر

[sooshiyant]

احسنت
اینو دیگه دخترا بهتر بلدن @پریماه. @yalda_arezou

[sam127]

مثلا همین الان به مامانم میگم تو که اینقدر میگی عروس یزدی یهو دیدی قسمت شد عروست تبریزی بود شیرازی بود مشهدی بود یا حتی آمریکایی بود و غیر ایرانی بود هیچی نگفت

بعد گفتمش فلانی اگه خوب باشه چرا که نه گفت آدم باید تو شهر خودش ازدواج کنه که بتونه دقیق تحقیق هم بکنه مشهدی معلوم نیست چجوری باشن

[sam127]

خب بسم الله ممنون میشم واسم لیست کنید سوالایی که باید بپرسم غیر مستقیم و به قول شما هدف دار چون به شدت خودمو گیج و خنگ میدونم تو این زمینه

[sooshiyant]

ببین دوتا نکته:
یکی اینکه تا وقتی که قراره برید اسمی از اون دختر نیار خواستی مثال بزنی بگو ممکنه از هر دختری خوشم بیاد و مهم نیس مال کدوم شهر باشه و بگو همون اول شرط میکنی که یزد زندگی کنید یا هرجا که برا کارت مناسب باشه..تو این مدت هم بیشتر به مادرت محبت کن که وقتی اونجا رفتید رفتار نامناسبی نشون نده.
نکته دوم:
به مادر دختره در جواب پیامش پیام بده که خاله منم دلم برا تک تکتون مخصوصا شما و عمو تنگ شده و این حرفا..یه جوری بهشون محبت کن در جواب محبتی که بهت دارن

[کیانا94]

اقای سام حالا فهمیدم چرا تو این مساله پیشرفتی نداری و مدام در جا میزنی

تو اصلا تکلیفت با خودت معلوم نیست. یعنی چی که برنامه م برای 1 سال دیگه هست؟!!

خوب همون 1 سال دیگه اقدام کن. برای یه دختر خوب نیست الکی اسم کسی روش باشه

اگه قراره به کیس بهتر فکر کنی پس نقش این دختر این وسط چیه؟ خوب همین الان که وقت داری تا دلت میخواد دنبال کیس باش

تا حالا میگفتم اقدام کن ولی الان بنظرم تو تا وقتی به بلوغ فکری نرسیدی نباید اصلا طرف ازدواج بری. بذار فکرت به ثبات برسه تا بدونی چی میخوای

[sam127]

ببین دوتا نکته:
یکی اینکه تا وقتی که قراره برید اسمی از اون دختر نیار خواستی مثال بزنی بگو ممکنه از هر دختری خوشم بیاد و مهم نیس مال کدوم شهر باشه و بگو همون اول شرط میکنی که یزد زندگی کنید یا هرجا که برا کارت مناسب باشه..تو این مدت هم بیشتر به مادرت محبت کن که وقتی اونجا رفتید رفتار نامناسبی نشون نده.
نکته دوم:
به مادر دختره در جواب پیامش پیام بده که خاله منم دلم برا تک تکتون مخصوصا شما و عمو تنگ شده و این حرفا..یه جوری بهشون محبت کن در جواب محبتی که بهت دارن

رفتار نامناسب یعنی چجوری ؟
در جواب پیامش گفتم سلام همچنین با یه شکلک خوشحال

[sam127]

اقای سام حالا فهمیدم چرا تو این مساله پیشرفتی نداری و مدام در جا میزنی

تو اصلا تکلیفت با خودت معلوم نیست. یعنی چی که برنامه م برای 1 سال دیگه هست؟!!

خوب همون 1 سال دیگه اقدام کن. برای یه دختر خوب نیست الکی اسم کسی روش باشه

اگه قراره به کیس بهتر فکر کنی پس نقش این دختر این وسط چیه؟ خوب همین الان که وقت داری تا دلت میخواد دنبال کیس باش

تا حالا میگفتم اقدام کن ولی الان بنظرم تو تا وقتی به بلوغ فکری نرسیدی نباید اصلا طرف ازدواج بری. بذار فکرت به ثبات برسه تا بدونی چی میخوای

نه اشتباه نشه خانوم کیانا من اگه گفتم سال دیگه به دلیل گفتم که این دختر 18 سالشه پس انتظار فانتزی داره از همسر آیندش الان اگه اقدام کنم شاید قبول کنه و ازدواج کنیم ولی بعدش ممکنه هی ته دلش بگه کاش اینقدر زود ازدواج نکرده بودم نامزد دوستم مثلا هیکلش فیتنسی هستش یا نامزد دختر عمم لیسانس هستش

منم میخوام تو این یکسال هیکلمو درست کنم و مربی خصوصی بگیرم و فیتنسی کنم و تو دانشگاه هم به یه رتبه ای برسم بعد اقدام کنم که بتونم لا اقل در دید او 50.60 درصد مرد مد نظرش باشم

[sooshiyant]

رفتار نامناسب یعنی چجوری ؟
در جواب پیامش گفتم سلام همچنین با یه شکلک خوشحال

بابا خودت گفتی مادرت یه بار تو جمع یه تیکه ای پرونده بودن دیگه..منظورم اینه ممکنه از بس اسم دختره رو بیاری حساس بشه و اونجا یه تیکه ای بندازن و باعث دلخوری اونا بشن.
منکه تو جواب پیامت اثری از مهر و محبتی حس نکردم..اینجوری سرد برخورد کنی هرکسی باشه محبت کنه سرد میشه.
بنظرم اومد بخاطر تک فرزند بودنت و پولدار بودن بابات یه غروری هم داری..مواظب این غرورت هم باش.

[sooshiyant]

با این افکارت بنظرم حداقل تا دو سال دیگه ازدواج برات زوده. بیخیال شو.

[sam127]

بابا خودت گفتی مادرت یه بار تو جمع یه تیکه ای پرونده بودن دیگه..منظورم اینه ممکنه از بس اسم دختره رو بیاری حساس بشه و اونجا یه تیکه ای بندازن و باعث دلخوری اونا بشن.
منکه تو جواب پیامت اثری از مهر و محبتی حس نکردم..اینجوری سرد برخورد کنی هرکسی باشه محبت کنه سرد میشه.
بنظرم اومد بخاطر تک فرزند بودنت و پولدار بودن بابات یه غروری هم داری..مواظب این غرورت هم باش.

نه اصلا غرور ندارم . آخه من بهشون خاله و عمو نمیگم که این سوسول بازیا چیه
اسمشون را با لفظ آقا و خانم میگم

مثلا آقا جواد . میترا خانوم

نه مامانم تیکه نپروند فقط گفتم باهاشون یکم سرد برخورد کرد البته بهتره بگم رسمی

اینطوری بگم مامان او خیلی شوخ و خودمونی مامان من جدی و رسمی

[atoosa66]

سلام مجدد
شما مث ماهواره عمل ميکنيد ي دونه ال ان بي داره ولي کلي شبکه رو مث اينه نشون ميده...بايد مث انتن قديمي ها باشيد وقتي فکرتون رفت سمت يک نفر رو همون يک نفر متمرکز شيد اگه تلاش کرديد نشد اينه نشون بديد،انتن رو بچرخونيد بريد سراغ کانال بعدي...
اميدوارم منظورم رو متوجه شده باشيد
موفق باشيد و هميشه شاد

[sam127]

سلام مجدد
شما مث ماهواره عمل ميکنيد ي دونه ال ان بي داره ولي کلي شبکه رو مث اينه نشون ميده...بايد مث انتن قديمي ها باشيد وقتي فکرتون رفت سمت يک نفر رو همون يک نفر متمرکز شيد اگه تلاش کرديد نشد اينه نشون بديد،انتن رو بچرخونيد بريد سراغ کانال بعدي...
اميدوارم منظورم رو متوجه شده باشيد
موفق باشيد و هميشه شاد

ممنون مثال جالبی بود فعلا باید تکلیفمو با خودم روشن کنم

[sooshiyant]

هرکار کردی بیا گزارش بده ببینیم مشاوره چقدر تاثیر داشته ازت حق مشاوره بگیریم :-d

[sam127]

خانمای گرامی لطفا راهنمایی کنید سوال هدف دار چجوری بپرسم من بلد نیستم اصلا واسم لیست اگه میشه تا یادداشت کنم
مثلا فلان جور سوال بپرس تا بفهمی فلان شخصیتش چجوریه الی آخر

[sam127]

خانمها آقایون هم اکنون نیازمند یاری سبز شما هستیم

[sam127]

سلام الان مشهدم جاتون خالی در رابطه با این موضوع کارایی که کردم اینا بوده این 3 شبی که اینجام بودم :

1 : ارتباط اس ام اسیم راباهاش بیشتر کردم

2: دیشب که احیا بود قبلا همیشه فکر میکردم زیاد تو فاز دین و اینا نیست ولی ازش پرسیدم احیا رفتی گفت آره و فهمیدم از نظر دینی در یه رده هستیم در حالی که امروزی هستیم هردومون به نماز و روزه و احیا هم اهمیت میدیم

3: هنوز ندیدمش این چند روزه یا افطاری دعوت بودند یا درگیر روزه و اینا ولی به احتمال زیاد این یکی دوروزه خواهم دیدش

4 : دیگه چه کاری نیازه انجام بدم؟

[Ti Ti]

دوست عزیز شما که همه کارا رو انجام دادین دیگه کارخاصی نمونده
موفق باشید

[hamidmg1997]

سیبلاتنمنتالبیظطزلات

[شمیمی]

وای اقا سام با اینهمه حرف به کجا رسیدین؟؟

[sam127]

وای اقا سام با اینهمه حرف به کجا رسیدین؟؟

به جای خاصی نرسیدیم رفتارهاشون تناقص زیاد داره

[شمیمی]

عههههههه خب اشکال ندارع حتما صلاحتون بهتراست موفق باشید

[mina22]