نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: عشق باشک

1398
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11438
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق باشک

    سلام وققتون بخیرببخشید میخواستم از تجربه تون استفاده کنمو بهم کمک کنیدمیشه خواهشا کمکم کنیدچن تا مشاوره

    رفتم ولییی اسم محمدهو19سالم دانشجو ترم1 مهندسی ام-تو دبیرستان و راهنمایی جزوه نفرات برتر استان مون بودم تا

    دوم دبیرستان اصلا با هیچ دختری دوس نبودم از سال سوم دبیرستان فقط دوستی نتیو تو چت و گاهی وقتا تلفنی داشتم

    ولی واسه اهمیت کنکورهفت ماه اخر نت و همه اینا رو جمع کردم تا اینکه کنکور رو دادم و مهندسی دانشگاه ملی قبول شدم

    ولی با اون سعی تلاش من و معدل من اصلا نمیخورد خودم و حتی اطرافیانم اصلا و ابدا راضی نبودند داستان من از اونجا

    شروع میشه که یک دختر همسایه داشتیم که هم سن خودم بود هم رشته خودم سال چهارم ریاضی بود،تو هفتده سال

    که همسایه هم بودیم اصلا ندیده بودمش تا امتحانات نهایی سال سوم تازه فهمیدم وجود خارجی داره اوایل اصلا بهش

    اهمیت نمیذاشتم ولی به مرور زمان چون بیشتر همو میدیدم ازش خوشم اومد تا حد زیادی بطوری که وقتی واسه کنکور

    میخوندم بیشتر فکرم رو اون بود ولی به خودم اجازه ندادم بهش بگم چون ابروم واسم مهم بود تو کوچه و خیابونم همه به یک

    دید پسر باادب مومن که صف اول مسجد واسه نماز نگاه میکندوقتی رفتم دانشگاه و محیط دیدم کمی از اون حس کم

    شدبطوری که حسی نموند دیگه خسته شده بودم همه دوستام جی اف داشتند با اینکه اصلا دوس نداشتم باکسی باشم

    ولی محیط نمیذاشت و منو تحریک میکرد.
    تا اینکه اواخر مهر ماه بود منم بعد اینکه نتایج اومد خیالم راحت شده بود این شبکه های اجتماعی رو نصب کردم داشتم

    میگفتم دقیقابیستم مهر ماه بود که من با یک دختر از شهرخودمو که یک شهر دیگه دانشگاه قبول شده بودو هم سن بودیم

    اشنا شدیم باهم کمی صحبت کردیم فهمیدم دختر مدیر راهنمایی مون ب خودم گفتم مدیرمون که ادم خوبی بود پس اینم

    دختر سر به زیر و خوبیه دیگه،گفتم محمد خدا اینو فرستاد تا از تنهایی درایی پسر پس بهش پیشنهاد بده کمی باهم حرف

    زدیمو باهم اشنا شدیم گفتم چکاریه ای بعد خودشو معرفی کردگفتم تا حالا با کسی دوس بودی گفت اره دوس بودم بایکنفر

    ازشهرخودمونو یکی هم که الان دوستمو ولی واسه اصفهانه فقط تلی باهم ارتباط داریم بعد اینکه راضیش کردم که اصفهان

    دور هیچ وقت بهم نمیرسید اونم قبول کرد و پیشنهاد منو قبول کردو قرار شدچن وقتی واسه اشناییت باهم باشیم تا اینکه اون

    بیاد شهرمون و نظر اخرهمو بدیدم چن وقت گذشت اون اومد شهر خودمون خابگاه داشت یک شهر دیگه تحصیل میکردترم یک

    دانشگاه بود همو دیدمو از هم خوش مون امد بهم گفت محمد من عاشقت شدم خیلی تو پسر آرزوهای منی هر چی باشی

    قبولت دارم تا ته اش هستم.چن وقت گذشتو اون به مادرش گفت در حدی که منو میبرد فقط تو حیاط خونشون خودش باهم

    ارتباط برقرار میکرد در حد بوس لب و ببخشیدا دیگه واشح گفتم... دوماهی گذشت من همیشه با خودم میگفتم این با من که

    هنوز قشنگ نشناخته بودم رابطه برقرار کرده پس حتما با دوست قبلیش که پنج ماه بود رابطه جنسی و ************ داشته دیگه.

    ازش همش میپرسیدم میگفت بخدا فقط یک بار رفتیم کافی شاپ و تموم .میگفت اگه محمد همش با تو بیرونم بخدا دوست

    دارم از قبلی اصلا خوشم نمی اومد مامامن خودم ازش متنفر بود اصلا اجازه نمیداد باهش برم بیرون و منم دوسش نداشتم

    فقط چون نفر اول زندگیم بود باهش بودم یک حس الکی بین مون بود تا اینکه یک شب گفتم مبینا بسه دوست پسر قبلیت

    همه چیز رو واسه تعریف کرده گفتم گفته باهم چه کارها کردیدو بعدش خودش شروع کرد به گفتن و اعتراف که فقط دوبار با

    ماشینش رفتیم بیرون تو ماشین فقط همو بوسیدیم

    منم بعد شنیدن حرفاش اون شب من خیلی حالم بعد شد بخدا داشت دست وپام می لرزید نمیدونم چون بخدا دوسش

    داشتم خیلی. ولی یکهو بی حس شدم نسبت بهش باهش بحثم شد و تموم کردم تا ساعت چهار میگفت محمد بخدا واسه

    خودمون نگفتم دوس نداشتم ترو از دس بدم وگریه میکرد دوستش از خابگاه بهم زنگ زد گفت داره غش میکنه اونجا فهمیدم

    واقعا دوسم داره هفت صبح هم پاشده بود گریه میکرد و من باور کردم حرفشو و باز فردا باهم شدیم ولی محمد دیگه باطنش

    عوض شده بود ظاهرش فقط اونو دوس داشت واسه همین همش باهش بحثم میشد همش با خودم فکر میکردم حتما این

    باهش رابطه داشته شک ندارم ولی هر دفعه میپرسیدم میگفت به هر کی میپرسی نداشتم بخدا فقط بوس بودهو بس .

    منم باورم نمیشد همش دعوا دعوا تااینکه گفت محمد من ترو شوهر خودم میدونم خیلی دوست دارم میخام ببرمت تو خونمون

    به مامانم نشونت بدم که بهفمی چقدر میخامت منو برد تو خونشون با مامانش حرف زدیم.بعدش منو برد تو اتاقشو ، خودشو

    واسم عرضه کرد.من رو داشتنش نسبت بهم هیچ شکی ندارم وقتی توبغلم از حرکاتش مشخص ولیه تنها شک من بخاطر داشتن یا نداشتن رابطه با دوس قبلیشه
    ویرایش توسط mohammad6258 : 01-28-2015 در ساعت 05:45 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2762
    نوشته ها
    532
    تشکـر
    119
    تشکر شده 641 بار در 289 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق باشک

    من که حوصله نکردم همشو بخونم ولی اگر درست حدث زده باشم با یکی دوست شدی و باعث شده به هیچ دختر دیگه ای نگاه هم نکنی - اونم میگه دوست داره درسته ؟ حالا شک داری


    خوب تنها راهش اینه از طریق خونواده ها اقدام کنید اونوقت دیگه رسمی میشه و دیگه یه حس تعلق و مسئولیت هم صورت میگیره و الا به این دوستی ها اعتماد نکن همش کشکه به خدا آخرشم داغون میشه آغو داغون اصن له له به قول آقوی همساده

  3. کاربران زیر از mronaldo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11438
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق باشک

    نه عزیزم،با کسی دوس شدم ب دوس قبلیش رابطه داشته ولی گفته بوده ندارم ،میشه بخونیش لطفا کمک لازم دارم
    باحاله

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2762
    نوشته ها
    532
    تشکـر
    119
    تشکر شده 641 بار در 289 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق باشک

    کلا من از آدم های پیچیده که باعث ایجاد حس پیچیدگی و سردرگمی و حس بد در من میشن دوری میکنم

    نمیدونم دو راه داری اگر دوسش داری بهش اعتماد کن

    یا خودتو از شر کسی که باعث میشه حست بد باشه خلاص کن

  6. 2 کاربران زیر از mronaldo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11438
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق باشک

    نقل قول نوشته اصلی توسط mronaldo نمایش پست ها
    کلا من از آدم های پیچیده که باعث ایجاد حس پیچیدگی و سردرگمی و حس بد در من میشن دوری میکنم

    نمیدونم دو راه داری اگر دوسش داری بهش اعتماد کن

    یا خودتو از شر کسی که باعث میشه حست بد باشه خلاص کن





    سلام -از یک طرف دوسش دارم زیاد،اگه صداشو نشنونم دیونه میشم
    از یک طرف میترسم شک کار دستم بده
    خوب خودم هم موندم کدوم رو انتخاب کنم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2762
    نوشته ها
    532
    تشکـر
    119
    تشکر شده 641 بار در 289 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق باشک

    نمیدونم ! اگر برا ازدواج میخوایش - یه تحقیق محلی و فامیلی کن و مسئله رو رسمیش کن ولی اکر صرفا جهت دوستی میخوایش

    ارزششو نداره تا این حس ها اذیتت کنه !!

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : عشق باشک

    اول از همه نگفتین قصدتون ازدواج هست یا نه؟
    خب تو این دوره زمونه یا باید بخاطر دوست داشتنت با این قضیه کنار بیایو دیگه بهش فکر نکنی یا اینکه کلا کات کنی باهاش
    بشین قشنگ فکر کن ببین میتونی با این قضیه کنار بیایو فراموش کنی اگرم نه که دیگه نه خودتو عذاب بده نه اون دخترو
    اگر واقعا عاشقشی که کنارش بمون وهمیشه اینم بدون که گذشته هر کس به خودش مربوطه اگه اشتباهی کرده حتما ازش درس گرفته مهم اینه که وقتی باشماست خیانت نکنه
    پس یا تمومش کن یا فراموش کن اون قضیه رو تا دلتم صاف نشده ازش باهاش رابطه نداشته باش به نظرم اول سنگاتو با خودت وابکن بعد تصمیمتو بهش بگو تا اونم بازیچه نباشه ...
    موفق باشید

  10. 2 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : عشق باشک

    سلام
    تازمانی ک شکتون برطرف نشده وارد مرحله جدی نشین چون شک ریشه تمام اختلافاته
    درعجبم ک دوستت عجب مادر بی خیالی داره ک تو خونه اش دخترش با ی پسر نامحرم ارتباط برقرار میکنه

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10876
    نوشته ها
    105
    تشکـر
    45
    تشکر شده 76 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق باشک

    با سلام
    اولا که نمیگم شما سنت واسه ازدواج زوده ولی یکم فکر کن تازه 19 سالته به قول خودت دوست دختر نداشتی ببین این که آدم ها به هم وابسته میشن خیلی طبیعی ولی اگه دوسش داری شک دیگه چیه خوب داره بهت مگه رابطه ای نداشته دیگه توام به جای اینکه هی سرکوفت بزنی یادت باشه عاشق اونه که عیب معشوق رو بپوشونه حالادیگه نه هر عیبی یا ایرادی ولی به نظ من فکراتو قشنگ بکن چون شک اول خودتو داغون میکنه بعد کس دیگرو
    موفق باشید

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عشق باشک

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad6258 نمایش پست ها
    نه عزیزم،با کسی دوس شدم ب دوس قبلیش رابطه داشته ولی گفته بوده ندارم ،میشه بخونیش لطفا کمک لازم دارم
    باحاله
    دوست عزیز خواهشا" فقط به خط اخر نوشته هاتون که بیشتر شبیه کپی کردنه توجه کنید ...

    اره دوس داره راس میگه ولی من باورم میشد رو دوس داشتن حرفاش که فقط اون بوده هیچ

    شکی ندارم من فقط رو رابطه



    خب اول خودتون یکبار بخونیدش بعد از دوستان انتظار خوندن متن طولانی رو داشته باشید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  14. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11438
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق باشک

    نقل قول نوشته اصلی توسط fariba.m نمایش پست ها
    با سلام
    اولا که نمیگم شما سنت واسه ازدواج زوده ولی یکم فکر کن تازه 19 سالته به قول خودت دوست دختر نداشتی ببین این که آدم ها به هم وابسته میشن خیلی طبیعی ولی اگه دوسش داری شک دیگه چیه خوب داره بهت مگه رابطه ای نداشته دیگه توام به جای اینکه هی سرکوفت بزنی یادت باشه عاشق اونه که عیب معشوق رو بپوشونه حالادیگه نه هر عیبی یا ایرادی ولی به نظ من فکراتو قشنگ بکن چون شک اول خودتو داغون میکنه بعد کس دیگرو
    موفق باشید

    ممنون از نظرتون
    چشم راست میگید باید فکرامو کنم

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11438
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق باشک

    ممنون از نظرتون
    چشم راست میگید باید فکرامو کنم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد