سلام میخواستم بدونم کسی که به من پاکم یا بگه از دوست پسر داشتن بدم میاد از اسم دوست پسر دختر متنفرم و هر کی بهم شماره داده پارش کردم یا محلشون ندادم از لحاظ ظاهر و رفتار هم کاملا با شخضیت و مغرور و حجاب درست باشه البته نه چادری میشه اطمینان کرد میشه گفت همین کافیه و لازم به پرس و جو و تحقیق نیست مخصوصا توی این دوره زمونه و برنامه های چت مختلف
سلام
تحقیق باید کرد حالا ربطی نداره چی بگه یا نگه شما تحقیق و پرس وچو کن حالا دانشگاه بود دانشگاه هم برو .بعدا برات جای سوال نمونه.
سلام خب معلومه که نمیشه اعتماد کرد
هیچ بقالی نمیگه ماست من ترشه
بنظرمن پرس وجو هم چندان فایده ای نداره باید خودت باهاش در تعامل باشی تا بفهمی چند مرده حلاجه
مشکل هم اینه توی این برنامه های مختلف چت نمیشه فهمید کی ب کیه یعنی نمیتونی تشخیص بدی که به احتمال یک درصد با کسی دیگه ایی هم حرف میزنه یا نه مخصوصا سرعت نت هم که بالا راحت میشه حتی تصویری حرف زد
از چت اشنا شدین ؟؟
نوشته اصلی توسط omidd
بله اشناییمون از طریق واتس اپ بوده حدود 8 ماهی میشه دو بار هم همو دیدیم یه بار تنها بودم یه بارم با خانوادم دیدیمش و کنار هم بودیم
نظر خانواده شما چیه؟؟
الان مشکل شما چی هست ؟ کسی که از چت کردن راضی شده بیرون شما ببینه برای شما جای سوال شده؟؟
هشت ماه حالا یکسر هم باهم حرف زدین و ایشون از دوست پسر بازی اینا خوشش نمیاد ولی حاظر شده به دیدن شما بیاد جای تامل داره . حالا واقعا شما دوست داشته واین هشت ماه به شما اعتماد کرده البته کار خوبی نکرده ممکن بود با یک نفر خلافکار مواجه بشه یا اینکه زیاد هم اونطور نیست که میگه.
شما یک تحقیق و پرس وجو حتما بکنید. وشرایط بهش بگین حالا نمی دونم سن شما وایشون چقدره .و از راه رسمی یک نامزدی و یا اشنای داشته باشین تا بهتر شناخت داشته باشین از هم .
نه اینکه اومده منو دیده یا خانوادمو برام سوال نشده من بهش اعتماد دارم ولی کامل نیست هنوز و میخوام یه جوری بفهمم واقعا با منه و منو دوست داره
خب اعتماد دارین سعی نکنید مشکل پیدا کنید .ایشون 8 ماه با شما حرف می زنند اگر دوستتون نداشتند حرف نمی زدند ، اگر رفتار مشکوک ندیدن زیادی حساس نباشید ، ولی در مورد ازدواج که اشنای از فضا مجازی می شه تحقیق کنید و از یک مشاور حضوری کمک بگرین.و تحقیق و پرس جو حتما انجام و رابطه رسمی کنید برای اشنای بیشتر
مثل اینکه یه سری دوستایی داره ( البته دختر) که به قول خودش میگه با همه تیپ شخصیتی میگرده سوسول - لات - فقیر - مومن - خوب به نظرتون این بد نیست که با اینجور تیپ دخترایی میگرده؟؟ مخصوصا دخترایی که تیپ لاتی دارن یا اخلاقشون پسرونس البته خودشم یه کم اخلاقش پسرونس ولی به نظرتون روی اخلاق و رفتارش تاثیر میزاره گشتن با اینجور دوستا ؟؟؟؟؟ به نظرتون لازمه که به طور نامحسوس برم ببینم وقتی با دوستاشه چجوریه چیکار میکنن کجاها میرن؟ یا اینکه نسبت به این قضیه بی تفاوت باشم
به نظر شما تاثیر نمی زاره ؟خب نمی دونم منظور از این که با هم جور ادم میگردم چیه !!!ولی یک مثل هست می گه ادم با دوستش می شناسن . بهتره بیشتر تحقیق کنید.
به نظر منم اینکه بعضی دوستاش اخلاق پسرونه دارن ، اینم اینطور شده ناشی از همین تاثیر پذیریه .
موقعی اشکال نداره این دختره با همه جور آدمی بپلکه که آدم جو گیری نباشه ، یعنی اگه تو جمع دوستایی بود که اهل هر کاری بودن یا حجابو سرووضعشوو متفاوت بود با این خانم این خانم اصالت و عقاید خودشو حفظ کنه و محکم باشه فقط صرف هم صحبتی باهاشون باشه نه الگو تو زندگیش .
به نظر منم تحقیق بیشتر بکن ، بیشتر رفتارش با آدمای اطرافشو زیر نظر داشته باش . به هر حال چشماتو الان خوب باز کن .
مثلا میگه با همه جور ادمی میگرده تا بتونه رو اخلاق همه نظارت داشته باشه میگه با همه میگردم ولی تا حدی که حریم خودمو حفظ کنم ومیگه باهاشون توی چت گروه داریم و حرف میزنیم و بیرون میریم راستش یه چیزی که هست من میخوام مطمئن بشم جز من کسی توی زندگیش نیست بهش اعتماد دارم ولی میخوام دلم قرص باشه حتی خودشم میگه جز تو کسی توی زندگیم نبوده و نیست و صحبت از پسر و شیطنت میشه میگه شیطنت گاهی لازمه میگه بیرون که میرم پسرا اگه حرف بدی بزنن یا تیکه بندازن جوابشونو میدم طوری که دیگه نکنن این کارو یا بیشتر وقتا هم محل بهشون نمیزارم راستش الانم که حرف میزنیم خودش میگفت خیلی جالبه که ما نزدیک یه ساله باهمیم و رابطمون پاکه و حرف زشت ب هم نزدیم حریم خودمونو حفظ کردیم اینم بگم که دختر چشم و گوش بسته ایی نیست همه چی میدونه ی بارم ی سری جک غیر اخلاقی فرستاد برام که سریع گفت ببخشید اشتباه شد داشتم پاک میکردم اومد برا تو
لطفا بگین چطوری میتونم از این قضیه مطمئن بشم که پسر دیگه ایی نیست
ببینید صددرصد نمیشه گفت با کسی هست یا با کسی نیست ... هیچ راه مطمئنی هم وجود نداره که صددرصد بفهمی اهله این کارا هست یا نه .
تنها کارایی که میشه شما بکنی اینه که یه مدت اخلاقو رفتارشو زیر نظر داشته باشی ، و اگه بتونی یه مدت با شماره ناشناس بهش پیام بده و سه پیچ شو ازش بخواه که قصد مزاحمت نداریو فقط میخوای هم صحبت باشید با هم و فقط با هم پیامی حرف بزنید ، ببین عکس العملش چیه ( البته اگه تا حالا اینکارو نکرده باشی ) یا اگه تو شبکه های اجتماعی یا برنامه های مجازی میتونی آیدی ناشناس بسازو باهاش باب دوستی رو باز کن ، یه مدت بهش گیر بده ببین چیکار میکنه .
اگه پا نداد ، اینجوری دلت قرص میشه دیگه .
البته این نظرهای منه درستو غلطشو نمیدونم .
بعدشم وقتی یه ساله باشماست ارتباطش محدود بوده و از حد فراتر نرفته من فکر میکنم همیشه این حریمو رعایت کرده .
ویرایش توسط love : 01-04-2016 در ساعت 02:25 PM
یه چیز دیگه الان توی یه جور برنامه هست که برا گوشیه و برنامشم مخصوص دانلود اهنگ و کلیپ و همینطور مخصوص چته یعنی چت روم داره اون برنامه.. خودشم گفت توی این برنامه هستم ولی نگفت چتم میکنم یا ن فقط گفت استفاده نمیکنم زیاد ازش حالا من اگه بخوام غیر مستقیم اسمی که توی این برنامه ثبت نام کرده رو بپرسم چجوری باید اینکارو بکنم ی بارم صحبت از دوست داشتن من شد گفت کجایی که ببینی من توی اکورد ثبت نام فلان برنامه حرف اول اسمتو گذاشتم
ویرایش توسط moin33 : 01-04-2016 در ساعت 03:40 PM
من یه چیزی بگم البته ، هیچ پسری نمیتونه با دختری دوست معمولی باشه و بعد از یه مدت به اون دختر حس پیدا میکنه ( به خصوص اگه تم خونواده پسر مذهبی باشه )
شاید خود شما دو نفز که اوایل صرفا با هم دوست بودین و میچتیدین و دوست معمولی بودید و اون پسر به شما حس پیدا کرده و ابراز علاقه کرده ، من هر کسی که دور و برم دیدم همین اتفاق براش افتاده ، دوستای نزدیکم با همکلاسیهاشون میچتیدن و آخرش 2 مورد کارشون به ازدواج رسید :d البته تا حالا با هم مشکل نداشتن و حرف جدایی و اینا نبوده . ولی شما با توجه به زمینه مذهبی ذهنتون این مورد (که با دخترای دیگه در تماسه ) در آینده براتون مشکل ساز میشه . سنتون را نگفتید ، و سن اون پسر را هم همینطور ، اگه میبینید که میشه روش حساب کرد باید بهش بگید که پا پیش بزاره برای آشنایی بیشتر خونواده ها .
استارتر پسره ها !!
:d
جدی ؟ :|
وای عجب خنگیم :d
از طریق دوستاش هم نمیشه پی برد به شخصیتش ، خیلی دخترا از 15 سالگی به بعد اصلا از محیط تاثیر نمیپذیرن و ممکنه یه دوست خیلی داغون داشته باشن ولی خودشون کامل یه آدم دیگه باشن ، این مورد را بنده زیاد دیدم . دختر خالم همینجور بود ، دوستاش از دم درب داغون و پسر باز و به همین دلیل خیلی از زنای فامیل (خدا لعنتشون کنه ) پشت سرش حرف در می آوردن و اینا :| ولی خودش نه خیلی قاطی میشد و نه باهاشون بیرون میرفت و الانم یه بچه داره و با شوهرش خیلی خوبه و من به شخصه ندیدم که حالات و حرکات خارج از ادب که در شان ش نباشه انجام بده .
ببینین بزارین ی کم در مورد شخصیتش بگم شخصیتش به طور کامل غیر قابل شناختنه یه زره مرموزه ولی در کل دختر با خداییه نمازاشو میخونه روزه هاشو میگیره از لحاظ ظاهری هم دختری بدی نیست حرفایی هم که میزنه همینطور خانوادمم دیدنش و باهم حرف زدن ظاهرش مانتوییه و شال و چادری نیست اهل چیزای فلسفی یعنی متنای فلسفی عکسای فلسیفیه خودشم گاهی متن مینویسه شعر مینویسه و از لحاظ اخلاق یه زره پسرونس و کلا جوریه که اهل قربون صدقه رفتن نیست و به گفته ی خودش اگه اهل قربون صدقه رفتن بود الان با قربون صدقه هر پسری جلب میشد یه بارم میگفت من دوست ندارم عشقمو برای پسرای مردم خرج کنم و کهنش کنم میخوام نو باشه برای شوهر زندگیم همسر زندگیم و به منم میگه وقتی رسمی شدیم چرا که ن ابراز علاقه میکنم چون اون موقع شوهرمی ولی قبلش باید برم روان شناس تا خودمو بفهمم که بتونم درست بشم و بتونم بهت ابراز علاقه کنم منم به حرفاش اعتماد دارم نمیخوام بهش شک کنم ولی فقط میخوام بدونم که من واقعا تنها پسر زندگیشم یا نه؟ یه چیز دیگه هم که هست اینه که داماد داییش خوانندس و اهل موسیقیه و حدود 29 سالشه این ادم کلا ادم تنوع طلبیه دنبال دخترای مردمه کلا اشنا شدن من از طریق همین داماد داییش بود ی بارم داماد داییش باهام حرف میزد میگفت برو ببین خدایی نکرده بهم نظر نداشته باشه چون زن دارم ( اون موقع که اینو گفت هنوز من رابطمو شروع نکرده بودم و بعدشم این اقا گفت اگه خانواده زنم مشکل نداشتن و چیزی نمیشد میرفتم میگرفتمش قبلشم یه عکسی از یه چت گذاشت از خودش و یه دختر که فقط اسم پروفایلش هم اسمه این دختریه که دوستش دارم بعدها که از این داماد داییش پرسیدم گفت ن این اون نبوده و از خودشم که پرسیدم گفت واقعا متاسفم که فکر کرده بهش نظر دارم اون مثل داداشمه نه بیشتر نه کمتر دوستش دارم این وسط این همه قضیه منو گیج کرده نمیدونم چیکار کنم و چطوری مطمئن بشم
ویرایش توسط moin33 : 01-04-2016 در ساعت 06:41 PM
اینکه اون آقا با دخترا در ارتباطه ( به واسطه حرفه اش ) دلیلی نمیشه بگی که تنوع طلبه :| اگه ارتباطش از یه حدی بالاتر بره آره میشه تنوع طلب ، ولی یه ارتباط کاری یا در حد عرف را نمیشه بگی تنوع طلب .
در مورد اعتماد هم بنده نظری ندارم ، زمان همه چیز را مشخص مبکنه ، چه بسا افراد زیادی قبل ازدواج خیلی غیر قابل اعتماد جلوه میدن ولی بعد از ازدواج میشه کامل روشون حساب کرد و اعتمادتو جلب میکنن و بالعکسش هم هست .
اعتماد اساسی ترین رکن هر رابطس و اگه از بین بره دیگه به این راحتیها درست نمیشه. شما هم باید ببینی توی محیط عمومی یا دانشگاه رفتارش جوری هست که خارج از شان یه دختر باشه یا نه ، نکته مهم دیگه رفتار پدر و مادرش توی خونه با هم دیگه هستش ، نر فرزندی آینه رفتار پدر مادرشه و توی نا خوآگاهش همه چیز ضبط میشه وتوی زندگی آیندش هم همون جور رفتار میکنه که پدرش و مادرش با هم رفتار میکنن . آشنایی خونواده ها با هم به رکن اساسی هست .
پرسو جو هیچموقع به اندازه کافی کار ساز نبوده.
چون کسی که از دل کس دیگه خبر نداره.
اگر حداقل شناخت رو ازیشون دارید بهترین شیوه خطبه عقد موقت و اشنایی بیشتر هست و هیچ راه دیگه ای نداره حتی ننه و بابا و خواهر و برادر هم از دل همدیگه خبر ندارن.
باهاش صحبت کردم و صحبت از علاقه و اینا کردیم گفت من عشقو احساسو نمیفهمم هیچوقت عاشق کسی نبودم کسی توی زندگیم نبوده و منم بهش گفتم خب عاشق من نیستی ولی بالاخره منو دوست داری ی حسی بهم داری اگه نداشتی تا الان باهام نمیموندی و وقتتو نمیزاشتی و گفت من بهت وابستم و گفت فعلا مثل یه دوست دوستت دارم ولی باید نزدیک هم باشیم باید وقتی پیشم اومدی اونوقت کم کم میتونم عاشقت بشم ولی فضای مجازی نمیشه البته این حرفشو قبول دارم چون راه دوریبم و فقط ارتباطمون فعلا در حد چت با واتس اپ و زنگ زدن و حرف زدن باهم هس و جدیدن هم چت تصویری داشتیم
تا بیشتر از این نشده به نظر من کم کم به شکل جدی خونواده ها را در جریان بگذارید . هرچند پدرها و مادرها عواقب اینجور آشنایی(مجازی) را به پای خودتون میزارن ولی اگر به شکل سنتی ازدواج کنید خودشون را توی مشکلاتتون شریک میدونن و برای کمکش راه حل میدن بهتون .
نمیدونم خیلی منطقیه
یا احساساتی نیست
یا خیلی میتونه کنترل کنه احساساتشو !!
یکم واسم عجیبه اینهمه خودداری از بیان احساساتش .
نمیدونم ... شاید خوب باشه اینکاراش ( باعث میشه وقتی مجرده راحت گول نخوره ) یا شایدم بد ( امیدوارم بعد ازدواجش کاملا عوض بشه و برای شما کم نزاره از ابرازه عشق و محبت و قربون صدقه رفتن که آقایون هم به اندازه ی خانما نیاز دارن به شنیدنش )
ویرایش توسط love : 01-05-2016 در ساعت 04:38 PM
خانواده من میدونن داستان ما رو و خیلی دوستش دارن و قبولش دارن با اینکه فقط ی بار دیدنش ولی فقط خانواده خود دختر نمیدونن
پا پیش بزار دیگه :-[ برو ببین باباش چیکارس ، مامانش چجوریه ، توی محیط عمومی چجوری ظاهر میشه ، یه کاری بکن .
الان فقط مغزت درگیره ، و وقتت گرفته میشه ، اینکه خونوادت خوششون اومده خیلی عالیه .
فروردین سال دیگه ایشالا بری خواستگاری :-d
درسته دختر احساساتی نیس نه اینکه برا همه اینطور باشه منظورم برا همجنسای خودشه مخصوصا برا مادرم و مخصوصا وقتی درباره مادرم میگم میگه مادرت خانوم خوبین و ماهن و خیلی دوسشون دارم فقط به گفته ی خودش برا پسرا احساساتی نیست ب نظر خودم منو دوست داره فقط نمیگه ب زبون نمیاره اینو فقط میگه فعلا در حد یه دوست دوستت دارم و بهت وابستم و باید کنارهم باشیم تا کم کم عاشقت بشم برای مثال من اسمشو که صدا میزدم البته توی چت بیشتر مواقع میگف بله بیشتر مواقع هم میگفت جانم ولی الان دیگه خبری از جانم نیست یا مثلا الان چی بشه عزیزم بگه چند روز پیش تولدم بود اولش ی شعر نوشت بعدشم نوشت تولدت مبارک عزیزم
مشکل من میدونین چیه اینه که از هم دوریم و من نمیدونم چرا مثل دیوونه ها میترسم که از دستش بدم همیشه مثبت فکر میکنم سنشم 16 سالشه منم هر چی میگم بزار بیایم حدااقل برا اشنایی با خانوادت میگه ن فقط 18 سالگیم گفتم بیای چونه هم نزن اونم فهمیده که خیلی دوسش دارم و بهش ثابت کردم و بیشتر از اینا هم ثابت میکنم خودشم گفت بهم که میدونم خیلی دوستم داری میفهمم لازم نیست بهم ثابت کنی هنوزم و پست های عاشقانه بزاری من خوشم نمیاد از اینجور پستا و فقط لبخند میزنم و رد میشم ازشون لبخند میزنم چون تو هنوز میخوای ثابت کنی که دوستم داری ولی نمیدونی که من میدونم و درک میکنم
با اینکه الان نزدیک ی ساله باهم حرف میزنیم و چت میکنیم و تابستونا هم همو میبینیم توی پارکی جایی ولی خیلی دوست دارم به هم برسیم زودتر بعضی وقتا به بودنش نزدیک خودم احتیاج دارم راستش تعریف از خود نباشه هم من هم خودش تا حالا با کسی نبودیم و همینطور من هیچوقت دوست نداشتم فکر کنم مشکل من اینه که زیاد نمیدونم چطور رفتاری داشته باشم با دختر و چطور میتونم بیشتر جذبش کنم به خودم راه و روش درستشو نمیدونم
ویرایش توسط moin33 : 01-05-2016 در ساعت 05:13 PM
خانوادشو با اینکه ندیدمشون در حد عکس که خودش نشونم داد ولی کارشون رو میدونم باباش کارش خوبه و مرد محترمیه مادرشم خانه داره یه خواهر بزرگتر هم داره که چند سالیه عروس شده
من کارامو دارم ردیف میکنم که برم خواستگاری الان فقط تنها چیزی که از خودم دارم خونس کارمم کم کم دارم میزنم منظورم مغازس
خودت چندسالته ؟ دختره چقدر سنش کمه !!
خودم 23 درسته ی زره اختلاف سنی داریم ولی در حد غیر معمولی نیست و مهم خوشبختی و عاقبت ب خیریه مهم درک کردن هم دیگس و تفاهمه که خوشبختانه داریم
ویرایش توسط moin33 : 01-05-2016 در ساعت 05:25 PM
با اینکه 16 سالشه ولی خیلی بیشتر از سنش فکر میکنه خیلی میفهمه و دوستاشم بیشترشون سنشون بالاس
اینکه فعلا نمیخواد تورو روبه رو کنه با خانوادش به خاطر سنه کمشه ، واقعا سنش برای ازدواج یا حتی نامزدی خیلی کمه ، خودشم اینو بهت گفته (( بزار 18 سالم بشه )) چون میدونه خانوادش واکنش نشون میدن و حتی جواب منفی بهت میدن .
ولی درمورد خودش و احساساتش ؛ من احساس میکنم و امیدوارم اشتباه باشه خیلی به شما به گزینه ی ازدواج فعلا فکر نمیکنه و فعلا شمارو در حده یه دوست نگه داشته و هیچ قول و قراری بهت نمیده تا از تصمیمش مطمئن شه ...
اتفاقا همینکه این رفتارای به دور از احساسات رو داره انجام میده به همین معنیه که بیشتر از سنش میفهمه... اینکه نمیشینه باهات رویا پردازی کنه راجب آیندتون یعنی داره منطقی جلو میره .
شاید اینکه الان به شما میگه در حد دوست بمونیم به خاطر درک بالاشه که مبادا با بیشتر شدنه سنش نظرش و معیاراش عوض شه .
نه قول رو که داده و میگه من اکه الان قبولت کردم و باهاتم بعدنم همینه ( منظورش اینه منو به عنوان شوهرش میخواد) و قبلا هم یه بار گفت من هیچوقت تو رو بازی ندادم و قصدمم این نبوده و نیست خانوادمم خیلی دوست داره و همونطور که گفتم چند باری هم تلفنی با مادرم حرف زدن ی بارم گفت میخوام 18 سالم بشه که ذهنم پخته تر بشه برا همین میگم 18 سالگی بیای و برای اینکه سنت بالاتر نره گفتم 18 سالگی بیای خواستگاریم
درسته میگه فعلا علاقم بهت در حد دوسته و باید بهم فرصت بدی تا بعدن خودمو بشناسم و وقتی ب هم رسیدیم اون موقع میتونم تا حد زیادی دوستت داشته باشم حتی تا چند ماه پیش خیلی حرفای بهتری میزد میگفت دست منو جز خودت کسی نمیگیره و میگفت من بیام اونجا این کارو میکنم اون کارو میکنم و یا میگفت اسم بچه رو من میزارم ولی الان ی زره این حرفاش تغییر کرده و میگه تا الان خواست خدا بوده که باهمیم تا وقتی که اون بخواد باهم میمونیم و ب هم میرسیم حتی چند ماه پیش ی بار دوستش صداشو مثل اینکه یواشکی ضبط کرده و ی جوری برا من فرستاد دوستش و گفت ازش پرسیدم دوستت داره یا نه اونم گفت قول میدی نری بهش بگی گفته ن و گفته دوستش دارم خیلی
ی بارم بهم گفت لطفا درباره اینده نگو فعلا چون هرچی درباره اینده به خودم میگفتم برعکسش میشد و الان تو بگی خدایی نکرده برعکسش میشه
ویرایش توسط moin33 : 01-05-2016 در ساعت 05:43 PM
باشه ...
ولی اینو بدون فکر نمیکنم خانوادش این اجازه رو بدن که الان بری خواستگاریه دختر 16 سالشون ( شایدم اجازه بدن )
اینو میخوای چیکارش کنی ؟؟
خانوادش رو نمیدونم ولی خودش این اجازه رو نمیده فعلا و میگه فقط 18 سالگی گفتم بیای و منم ناچارم صبر کنم تا اون موقع
اوکی تو این مدت هم بیشتر میتونی احساساتشو محک بزنی .
ولی خیلی سخته دو سال پا در هوا بمونی .
باریکلا ، به نظر دختر فهمیده ای میاد . خیلی دخترا هستن که فقط میخان ازدواج کنن و سنشون براشون مهم نیست و اصلا دیدی به آینده ندارن ، همین که ایشون اینقدر میفهمه که حداقل 18 سالش بشه و پخته تر بشه و بعد به صورت رسمی تر شما اقدام کنید نشون میده که از اون حس و حال بچه گونه (که خیلی دختر عا تا بیست و چند سالگیشون هنوز بچه هستن) اومده بیرون ، همین خودش یعنی توی یه خونواده درست حسابی بزرگ شده .
الان شما کاری که باید بکنی اینه که احساست نسبت به اون دختر را در یه حالت تعادل قرار بدی (و وابستش نشی چون احتمال ابنکه به هم نرسید هم هست (هر چند الان به قلبت اونو قول دادی که کار اشتباهیه ))
7 سال اختلاف سنی یکم زیاده ولی قابل مدیریته و با توجه به فضای فکری ایشون ایشالا مشکلی پیش نمیاد .
در کل یکم ریسک داره و مثبت ترین نکتش اینه که خونواده شما هم از ایشون خوششون اومده و شما را حتما حمایت میکنن .
نگران نباش این دو سال را هم فرصت بده بهش و بزار ذهنش برای کنکورش آماده باشه که بعد اگه خراب شد کنکورش شما سرزنش نشید .
سخته چون واقعا دوست دارم پیشم باشه و قبل از من یه دو سه نفر از خواستگاراشو گفت که اومدن و بهشون جواب رد داده پدر و مادرشم به گفته ی خودش به نظرش احترام میزارن ولی من به خودم امید میدم و هر روز مثبت فکر میکنم و میگم میمونه پیشم و قول داده که تنهام نمیزاره و انشاالله به هم میرسیم هر چقدر که سخت باشه باید صبر کنم و صبر میکنم تا الان خدا باهامون بوده و خواست خودش بوده که باهمیم انشالله بعدشم میخواد و همینجوری پیش میریم
درسته کنکورش سال دیگس و اینکه میگه دانشگاهشم میخواد بزنه توی شهری که من هستم به خاطر من و اینکه منم باید قبل اینکه دانشگاه بره برم خواستگاریش به خاطر جو دانشگاه و اینجور مسائل
ویرایش توسط moin33 : 01-05-2016 در ساعت 06:02 PM
کدوم شهرید هر کدوم ؟
خب اره دیگه شهر غریب هم باشه شما دیگه باید همه جوره ساپورتش کنید که نه احساس غربت کنه و نه احساس تنهایی و سرخوردگی به خاطر دوری از خانواده .
من یزدم و اون اصفهان
از شهر ما میخای دختر بگیری تازه شکم داری ؟
از شهر ما میخای دختر بگیری تازه شکم داری ؟
عه شما اصفهانی هستین من عاشق اصفهانم و مردمش
اتفاقا منم چندتا دوست یزدی دلرم توی دانشگاه واقعا بچه ها خوبین
چ عالی..اینم که گفتین شک من شکی ندارم فقط ته حرفم اینه که واقعا میخوام به هم برسیم و خوشبختش کنم و باهام بمونه که با قولی که داده و چند بارم قسم داده بابتش مسلما میمونه
ایشالا که به هم برسید ، شام هم منو دعوت کنید :-dچ عالی..
ممنونم از پاسخاتون لطفا اگه میشه این تاپیک حذف بشه طوری که دیده نشه ممنونم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟