چطور بفهمم واقعا دوستم داره

[moin33]

سلام من و دختری با هم هستیم حدود 9 ماه میشه. و قصدمون ازدواجه. راستش اون زیاد ابراز احساس نمیکنه. خودش میگه احساساتی نیست و میگه وقتی شوهرم شدی اونوقت ابراز احساس میکتم چون حق توهه. ولی الان میگه بلد نیستم. ی خورده هم مغروره. من میدونم دوستم داره ولی نمیگه. و میگه این ک تا حالا باهاتم و جوابتو میدم و اومدم خانوادتو دیدم و باهاشون اشنا شدم. اینا معنیش چیه(راستش فقط خانواده من الان میدونن. خانواده دختر نمیدونن هنوز. ی بار مثلا بهش گفتم شبت خوش. همسر اینده. اونم گفت الان این تیکه اخر یعنی چی. یا مثلا در مورد اینکه چقدر بعدن میخواد خونه باباش بره و گفتم منم بتونم میام گفتم. گفت بی خیال این موضوع. اینم بگم ک منو اون از هم دوریم اون ی شهریه منم ی شهره دیگه ک سه چهار ساعت فاصله هست. و از طریق واتس اپ باهم در ارتباطیم. و تلفنی هم وقتی بشه حرف میزنیم. دو بار هم از نزدیک همو دیدیم. ی بارشم با خانوادم رفتیم دیدنش. حالا میخوام بدونم چیکار کنمو چ رفتاری داشته باشم. سخته احساس طرف مقابل رو واضح نفهمی.

[Bita moein]

سلام من و دختری با هم هستیم حدود 9 ماه میشه. و قصدمون ازدواجه. راستش اون زیاد ابراز احساس نمیکنه. خودش میگه احساساتی نیست و میگه وقتی شوهرم شدی اونوقت ابراز احساس میکتم چون حق توهه. ولی الان میگه بلد نیستم. ی خورده هم مغروره. من میدونم دوستم داره ولی نمیگه. و میگه این ک تا حالا باهاتم و جوابتو میدم و اومدم خانوادتو دیدم و باهاشون اشنا شدم. اینا معنیش چیه(راستش فقط خانواده من الان میدونن. خانواده دختر نمیدونن هنوز. ی بار مثلا بهش گفتم شبت خوش. همسر اینده. اونم گفت الان این تیکه اخر یعنی چی. یا مثلا در مورد اینکه چقدر بعدن میخواد خونه باباش بره و گفتم منم بتونم میام گفتم. گفت بی خیال این موضوع. اینم بگم ک منو اون از هم دوریم اون ی شهریه منم ی شهره دیگه ک سه چهار ساعت فاصله هست. و از طریق واتس اپ باهم در ارتباطیم. و تلفنی هم وقتی بشه حرف میزنیم. دو بار هم از نزدیک همو دیدیم. ی بارشم با خانوادم رفتیم دیدنش. حالا میخوام بدونم چیکار کنمو چ رفتاری داشته باشم. سخته احساس طرف مقابل رو واضح نفهمی.

دوست عزیز تعجب برانگیزه که شما دلتون رو به رابطه ای عاطفی در دو شهر دور از هم کردید و انتظار شنیدن کلمات محبت آمیز هم دارید

در صورتی که خودتون بهتر میدونید تا شناخت درست و کاملی در کار نباشه اعتمادی هم در کار نیست و شما نمیتونید انتخاب درستی داشته باشید

این دختر هم ممکنه به خاطر همین مسایل باشه که رفتار سردی رو با شما داره و بهتره کمی واقع بین باشید

[moin33]

از لحاظ اعتماد. من بهش اعتماد دارم و تا الان تحقیق کردم. و دختر خوبی هست و تا به حال با کسی نبوده. اون هم میگه ک ب من اعتماد داره. چون منم تا حالا با کسی نبودم. ولی وقتی ب این فکر میکنم ک اومده خانواده منو دیده و چند بار هم تلفنی با مادرم حرف زده. پس جدیه و نمیخواد منو بازی بده درسته؟ البتع اینم بگم ک زیادم سرد نیست باهام. گاهی مثلا میگه عزیزم. یا مثلا ی حرفشو اینجوری میگه. ... با سه نقطه. و یا گاهی میگه دلم برات تنگ شده

[LLVM]

به نظر من ادمی که نخواد درباره خانوادش و این مسائل حرف بزنه، یه ریگی تو کفشش هست، در کل نظر من اینه که پسر نباید برای ازدواج خودشو کوچیک کنه پیش دختر، دختر اگه اهلی نشد باید رفت سراغ یکی دیگه، ازدواج خیلی چیز رویایی نیست، به قول کتابا ساختنی هست و من به این دارم تقریبا اعتقاد پیدا میکنم.

[moin33]

نه منظور منو اشتباه فهمیدید. درباره کل خانوادش باهام حرف زده و میزنه. همینطور رفتار و اخلاق خانوادش. و چیزای دیگه. فقط زیاد فکر کنم خوشش نمیاد از اینده حرف بزنه. وگرنه. خیلی با من روراسته و صاف و صادقه. حتی ی پسرم اگه بهش تیکه بندازه میاد ب من میگه. من با این دختر از طریق دوستم اشنا شدم ک متاهل هست و این دختر از فامیل زنش دوستمه.

[moin33]

ممنون از پاسختون. راستش ی بارم. جوری شد ک با دوستش رفتن بیرون مثل اینکه. و اون ازش پرسیده ک منو دوست داره یا ن. و بعدش پیامشو برام فرستاد. اولش نگفت بهش ولی بعدش گفت بهش ک دوستش دارم. اونم گفته چقدر. گفته خیلی. بعدشم گفته قول میدی ولش نکنی گفته قول میدم. حتی. ب منم قول داده و گفته ب خدا ولت نمیکنم تا اخر پیشتم

[سهيل]

سلام من و دختری با هم هستیم حدود 9 ماه میشه. و قصدمون ازدواجه. راستش اون زیاد ابراز احساس نمیکنه. خودش میگه احساساتی نیست و میگه وقتی شوهرم شدی اونوقت ابراز احساس میکتم چون حق توهه. ولی الان میگه بلد نیستم. ی خورده هم مغروره. من میدونم دوستم داره ولی نمیگه. و میگه این ک تا حالا باهاتم و جوابتو میدم و اومدم خانوادتو دیدم و باهاشون اشنا شدم. اینا معنیش چیه(راستش فقط خانواده من الان میدونن. خانواده دختر نمیدونن هنوز. ی بار مثلا بهش گفتم شبت خوش. همسر اینده. اونم گفت الان این تیکه اخر یعنی چی. یا مثلا در مورد اینکه چقدر بعدن میخواد خونه باباش بره و گفتم منم بتونم میام گفتم. گفت بی خیال این موضوع. اینم بگم ک منو اون از هم دوریم اون ی شهریه منم ی شهره دیگه ک سه چهار ساعت فاصله هست. و از طریق واتس اپ باهم در ارتباطیم. و تلفنی هم وقتی بشه حرف میزنیم. دو بار هم از نزدیک همو دیدیم. ی بارشم با خانوادم رفتیم دیدنش. حالا میخوام بدونم چیکار کنمو چ رفتاری داشته باشم. سخته احساس طرف مقابل رو واضح نفهمی.

سلام دوست من
به سايت مشاوره خوش اومدي
در مقابل مشاور عزيز bita moein درس پس ميدم
اما پيرو فرمايشات ايشون راهي كه انتخاب كردي فارغ از نتيجه ، راه مناسبي نيست
خدا رو يادت نره

آدمی به خودی خود نمی افتد

اگر بیفتد

از همان سمتی می افتد که به خدا تکیه نکرده است

يكم خودموني بگم
نكنه عاشق شدي ؟
ميدوني عاشقي چيه؟
نكنه عشق چشمهاتو بسته باشه؟
اول دوست داشته باش
اول دوستش داشته باشه تا بديهاشو كنار خوبيهاش ببيني
جاده ي زندگي خيلي پستي و بلندي داره
همسفرتو جوري انتخاب كن كه موقعي كه چرخ هاي ماشين زندگيت توي هواي باروني پنچر شد با اولين ماشين بين راهي تنهات نزاره و نره خونه
درسته يك انسان مقيد تا قبل از عقد ناز نميريزه براي كسي كه ميخواد باهاش ازدواج كنه اما احساس معنايي جدا از اين داره
اميدوارم سن و تجربت بگونه اي باشه كه بجاي عاشق شدن اول دوست داشته باشي
اينجوري ميتوني تشخيص بدي
تشخيص خوبي و بدي
فقط يادت باشه
خانواده ي خودت خيلي مهمه
هیچ گاه
به خاطر هیچ کس
دست از ارزشهایت نکش؛
چون ... زمانی که آن فرد از تو دست بکشد؛
تو می مانی و یک منِ بی ارزش ...!

دلتون هميشه سبز

[moin33]

بعضی وقتا ی سری سوال توی ذهنم میاد ک نمیدونم چرا. با وجود اعتمادی ک بهش دارم ولی بازم بعضی وقتا از خودم میپرسم درسته ک میگه اهل دوستی نبوده. و از اینجور دوستیها بدش میاد. و هر پسری سمتش میومده محلش نمیداده یا مثلا شماره هم بهش میدادن پاره میکرده. منم ب خودم میگم من تو واتس اپ باهاش حرف میزنم و و اون اوایل ی سری اتفاقا افتاد و اون با خواهش دوست و از تعریفایی ک راجب من بهش کرده بود حاضر شد باهام حرف بزنه. ولی نه ب قصد دوستی. بعد از دو روز من پا پیش گذاشتم و علاقمو گفتم. اونم اولش دو دل بود. ولی قبول کرد. بعدها ک ازش پرسیدم ک میتونستی منو هم مثل بقیه رد کنی. گفت دیدی میگن ادم اگ قسمتش شد دهنش قفل میشه. و گفت مهرت ب دلم نشست. برا همین. من بهش اعتماد دارم ولی ی سری فکر بی جهت ب ذهنم میاد. ک ازارم میدن. نمیدونم چیکار کنم نمیخوام بهش شک کنم ب هیچ وجه دوست ندارم شک کنم. ولی خب واتس اپ و از ی طرفم دو شهر جدا. البته این هم بگم ک دختر با خداییه و اهل نماز و روزس و حجابشم مناسبه. مانتوییه ولی خوبه