ازدواج با مرد مطلقه‌ی دارای فرزند

[omidqsm]

سلام
اخیرا یه خواستگار برای خواهرم اومده که مدتی هست از خانمش جدا شده و یه دختر ۳-۴ ساله هم داره که به گفته‌ی خودش، حضانت بچه رو بالکل داده به زنه
مادرش گفته به مدت ده سال با زنش زندگی کرده و تا حد توان امکانات برای همسرش فراهم کرده مثلا خرج تحصیل دانشگاهشو داده و ماشین انداخته زیر پاش و ... اما خانمه کم‌کم هوایی شده و خیانت کرده
این آقا ۳۵ سالشه و خواهر من ۲۹ سالست
ضمنا خواهر من مجرد هست و تا حالا ازدواج نکرده
خواهر من خیلی دودله
میگه پسره بنظر آدم خوبی میاد ولی نمیشه زود قضاوت کرد
میترسه پس‌فردا سر قضیه‌ی بچه‌ی این آقا مشکل براشون پیش بیاد
لطفا راهنمایی کنید
نمیدونیم چیکار کنیم

[سعید62]

خوب باید تحقیق کنید تحقیق مهمترین کاری باید قبل از ازدواج کرد تا از صحت و سقم حرفهای این آقا مطمئن نشدید تصمیم نگیرید آدم قبل از ازدواج باید چشمهاش را باز کند و به دقت و تحقیق اطلاعات کافی را به دست آورد چونکه کمبود اطلاعات ممکن هست به تصمیمگیری غلط منجر شود

[sam127]

نرمال نیست ازدواج مجرد با مطلقه با بچه

[رامونا]

سلام.

اگه خواهر شما تجربه یک ازدواج دیگه رو قبلا میداشت میشد پیشنهاد داد که جدی تر به این ازدواج فکر کنه اما الان خیلی حساسه چنین انتخابی!

اولین موضوع ٬ بچه ست؛
درسته که حضانتش با مادرشه اما پدرش قرار نیست که از پدر بودن واسه اون بچه استعفا بده!

اون آقا پدر اون بچه ست و موظفه حق پدریش رو براش به جا بیاره٬ باید دائم باهاش در تماس باشه ببینتش نیازاشو تأمین کنه ٬ بهش محبت و توجه کنه به خصوص که دخترم هست و نیاز ویژه ای به محبت و توجه پدرش داره!

خوب خواهر شما میتونه بپذیره که یک بچه وسط زندگیش باشه؟!

قطعا هر دختری دلش میخواد لحظاتش با شوهرش دو نفره و به تنهایی با هم باشن٬ از قدیم گفتن دختر هووی مادرشه٬ مادر به دخترش حسادت میکنه چه برسه به اینکه خواهر شما مادر اون بچه هم نیست و ممکنه تحمل محبت شوهرشو به اون بچه نداشته باشه!
حالا خواهر شما ممکنه بگه چون کوچیکه به این محبت بیشتر نیاز داره و چیزی نگه اما بزرگتر که شد چی! بازم واسش راحته!

اصلا شاید این بچه خواهر شما رو نپذیرفت و سر لجبازی و ناسازگاری گذاشت! اونوقت این چه زندگی قراره بشه!

حالا از همه اینا هم که بگذریم هر دختری توی اولین ازدواجش دلش میخواد همونطور که شوهرش اولین مردیه که میاد توی زندگیش خودشم اولین زن زندگی شوهرش باشه
و اولین تجربه هاشون رو با هم پشت سر بزارن!

نه اینکه واسه یکی همه چیز هیجان انگیز باشه و واسه اون یکی هیچ هیجانی نباشه چون تجربشو داشته!

[moeinvk]

به مشکل میخورید اگر بچه نداشتند میشد بهش فکر کرد اما خواه ناخواه اون بچه ی اون آقاست و مسوولیتش تا آخر با اون آقاست چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ حمایت اجتماعی و ... حتی اگه حضانتش کامل با مادرش باشه بالاخره اون آقا پدرشه و یه روزی میاد سراغه پدرش و البته مواردی هم داشتیم که تا آقا ازدواج کرده خانم اولش برای خراب کردن زندگی شوهرش و ازدواج دومش سریع بچه رو داده به شوهرش . یه مورد داشتیم که خانم طلاق گرفته بود ولی بچه نداشت و با یه آقایی ازدواج کرد که اون آقا هم طلاق گرفته بود ولی یه پسره دو ساله داشت که قرار بود خانواده آقا اون بچه رو نگه دارند ولی بعد ازدواج گفتند اون خانم باید بچه رو نگه داره هرچند اون خانم قبول نکرد ولی بعد ۵و۶ سال دوباره با یک بچه دیگه داره کارشون به طلاق کشیده میشه

[آرش67]

سلام
اخیرا یه خواستگار برای خواهرم اومده که مدتی هست از خانمش جدا شده و یه دختر ۳-۴ ساله هم داره که به گفته‌ی خودش، حضانت بچه رو بالکل داده به زنه
مادرش گفته به مدت ده سال با زنش زندگی کرده و تا حد توان امکانات برای همسرش فراهم کرده مثلا خرج تحصیل دانشگاهشو داده و ماشین انداخته زیر پاش و ... اما خانمه کم‌کم هوایی شده و خیانت کرده
این آقا ۳۵ سالشه و خواهر من ۲۹ سالست
ضمنا خواهر من مجرد هست و تا حالا ازدواج نکرده
خواهر من خیلی دودله
میگه پسره بنظر آدم خوبی میاد ولی نمیشه زود قضاوت کرد
میترسه پس‌فردا سر قضیه‌ی بچه‌ی این آقا مشکل براشون پیش بیاد
لطفا راهنمایی کنید
نمیدونیم چیکار کنیم

آیا خواهر شما از مشکل خاصی رنج میبره؟؟

[siavash_en]

سلام
چنین انتخابی یک سری معایب و مزایا داره
معایب این ازدواج: اون آقا یک مرتبه ازدواج کرده طلاق گرفته و مسلما بار روانی و عاطفی ازدواج و شکست قبلی رو به دوش میکشه
ممکن هست آقا هنوز بار مشکلات قبل رو پشت سر نگذاشته باشه و بطور مثال اگر از خانمش برای خیانت جدا شده شکاک باشه یا اگر یک سری رفتارها رو در همسرش نپذیرفته همسر دوم رو مقایسه کنه
باید با همسر سابقشون بخاطر وجود اون بچه در تماس باشه

بچه مسلما به پدر نیاز داره چون هویتش هست و چون با مادرش زندگی میکنه احتمالا هفته ای یک مرتبه اگر در یک شهر باشند باید بچه رو ببینه و معمولا آخر هفته ها این دیدارها برقرار میشه
و خواهر شما باید تعطبلات آخر هفته رو بین خلوت خود و همسر ،یا دیدار همسرش با فرزند یکی رو انتخاب کنه و یا جمع سه نفره رو در آخر هفته ها یا یک هفته در میان بپذیره
مگر اینکه پدر بچه نخواهد زیاد ببینتش که احتمالش بسیار کم هست

احتمالش هست مادر بچه درصورت ازدواج تصمیم بگیره حضانت رو به پدرش برگردونه و یا پدر بچه درصورت ازدواج مادر اجازه نده فرزندش زیر دست مرد دیگری بزرگ شه... باید در این مورد مطمئن باشند تصمیم چی هست

مزایا:
آقا چون یک مرتبه ازدواج کرده و تجربه شکست رو هم داشته در زندگی محتاط تر رفتار خواهد کرد و چون تجربه داشته میدونه چه رفتاری رو باید کجا انجام بده چه حرفی رو بزنه چکاری درست هست یا نیست و طریقه درست رفتار کردن با زن رو بهتر بلد هست ... آزمون و خطا کمتر داره
چون تجربه دومش هست و نمیخواهد اشتباه گذشته در زندگیش تکرار بشه احتمال زیاد همه تلاش رو برای زندگیش میکنه و بقول معروف سرش رو پایین می اندازه و به زندگی میچسبه
احتمالا وضعیت مالی بهتری نسیت به کیس های دیگه داره
خانواده حساسیت کمتری نسبت به زندگی پسر نشان میدهند و راحت تر برخورد میکنند
به عبارتی سر یک زندگی آماده میره
این بین نوع خانواده و حتی میزان دارایی و ویژگی های ظاهری که دو مورد آخر برای خانم ها خیلی مهمه میتونه تاثیر زیادی در انتخاب داشته باشه

و فکر میکنم موفقیت در چنین ازدواجی ظرفیت و دیدگاه هر دو طرف رو لازم داره. مرد دست از زندگی گذشته و مقایسه کردن برداره و زن گذشته طرف رو با وجود مواردی که هست بپذیره

[میترا مهربوخت]

سلام پیشنهاد من این هست بگین نه
چون خواهر شما هنوز فرصت داره
من کوچک بودم یک دختر شد زن بابا ولی الان باهاش مشکل دارم چون نمی تونم جای مادرم ببینمش حس تنفر دارم حس میکنم پدرم ازم دور کرده و................ پس نه خیلی بهتر هست یا حق

[omidqsm]

آیا خواهر شما از مشکل خاصی رنج میبره؟؟

حقیقتش خواهر من تا قبل از چند روز پیش چند سالی از مشکل سنگ کیسه صفرا رنج میبرده و پزشکا تو این چندسال نتونسته بودن تشخیص بدن و تو این مدت انواع و اقسام دکترا رفت و کلی عکس و اسکن گرفت ولی هیچی مشخص نشد و خواهرم بخاطر ناراحتی زیاد قرصی شد و الان متأسفانه به قرص اعتیاد پیدا کرده (البته دکتر میگه با کم کردنش طی یه مدت میشه کنار گذاشت) و مقداری عصبی هم هست
خلاصه نمیدونم دیگه
حقیقتش فکر میکنم شاید بد نباشه این موضوع سنگ صفرا و قرصا رو با پسره در میون بذاریم بلکه ببینیم نقطه نظرش در این باره چی هست
شاید هم گفتنش خوب نباشه
نمیدونم خلاصه

[میترا مهربوخت]

حقیقتش خواهر من تا قبل از چند روز پیش چند سالی از مشکل سنگ کیسه صفرا رنج میبرده و پزشکا تو این چندسال نتونسته بودن تشخیص بدن و تو این مدت انواع و اقسام دکترا رفت و کلی عکس و اسکن گرفت ولی هیچی مشخص نشد و خواهرم بخاطر ناراحتی زیاد قرصی شد و الان متأسفانه به قرص اعتیاد پیدا کرده (البته دکتر میگه با کم کردنش طی یه مدت میشه کنار گذاشت) و مقداری عصبی هم هست
خلاصه نمیدونم دیگه
حقیقتش فکر میکنم شاید بد نباشه این موضوع سنگ صفرا و قرصا رو با پسره در میون بذاریم بلکه ببینیم نقطه نظرش در این باره چی هست
شاید هم گفتنش خوب نباشه
نمیدونم خلاصه

سلام حتما مطرح کنید چون کسی که یکبار شکست خورده دوست نداره مجدد شکست بخوره همین و بس

[آرش67]

حقیقتش خواهر من تا قبل از چند روز پیش چند سالی از مشکل سنگ کیسه صفرا رنج میبرده و پزشکا تو این چندسال نتونسته بودن تشخیص بدن و تو این مدت انواع و اقسام دکترا رفت و کلی عکس و اسکن گرفت ولی هیچی مشخص نشد و خواهرم بخاطر ناراحتی زیاد قرصی شد و الان متأسفانه به قرص اعتیاد پیدا کرده (البته دکتر میگه با کم کردنش طی یه مدت میشه کنار گذاشت) و مقداری عصبی هم هست
خلاصه نمیدونم دیگه
حقیقتش فکر میکنم شاید بد نباشه این موضوع سنگ صفرا و قرصا رو با پسره در میون بذاریم بلکه ببینیم نقطه نظرش در این باره چی هست
شاید هم گفتنش خوب نباشه
نمیدونم خلاصه

مسئله باید گفته بشه به اون آقا
تا حالا این مشکل قرص خوردن و مریضی باعث عدم ازدواج ایشون شده؟

[omidqsm]

مسئله باید گفته بشه به اون آقا
تا حالا این مشکل قرص خوردن و مریضی باعث عدم ازدواج ایشون شده؟

تا یه مدتی آره
اوایل خواستگارای خوبشو بخاطر مشکلش رد کرد و گفت تا خوب نشم نمیتونم ازدواج کنم
اونموقع اصلا معلوم نبود مشکلش چیه
پدرمم خیلی رو مریض بودن و عدم تواناییش پافشاری میکرد و این خودش اعتماد به نفس خواهرمو خیلی پایین میاورد