نوشته اصلی توسط
marziehmohammadi26
سلام.من دختری26ساله هستم.پسرعموم ازم خواستگاری کرده که یک سال ازخودم بزرگتره وازلحاظ مالی،تحصیلات وظاهرمناسبه.1_تنها ایرادش که البته واسه من خیلی مهمه اینه که توصحبت کردن خیلی شوخی میکنه وکلمات نامناسبی به کارمیبره همیشه دوست داشتم طرف مقابلم خیلی متین وباشخصیت باشه.البته احساس میکنم این اخلاقش از روی سادگی وصمیمیته ومیتونم کمک به بهترشدنش کنم.2_موردبعدی اینکه علاقه ای به ازدواج فامیلی ندارم ودوست دارم وارد یه خانواده جدیدبشم که البته این روزا همه دارن منو میترسونن که غریبه قابل اعتمادنیست و...*3_همینطور به خاطریه موضوعی دوست ندارم وارد این خانواده بشم(این موضوع تقریباشخصی ازهمه موارد مهمتره من از یکی ازاعضای خانوادش بنابه دلیلی خوشم نمیادواذیت میشم.باتوجه به اینکه ما دیگه یه خانواده میشیم و بیشترازقبل همدیگرو میبینیم. اینم بگم ظاهراخیلی باهم خوبیم ولی من خودم وقتی به اون مسئله فکرمیکنم خیلی اذیت میشم واین اساسی ترین مشکله.به نظرتون این مسئله چقدمیتونه مشکل سازباشه؟؟؟).*تمام ترسم از این موضوعه واینکه باتوجه به سنم وخانواده سنتی اگه جواب رد بدم مورد مناسب دیگه ای پیش میاد!؟هرکاری میکنم از ته دل راضی به این ازدواج نمیشم.همینطور میترسم از روی ترحم که پسرعموم ناراحت نشه جواب مثبت بدم چون واقعابه جزمورداول ایراد دیگه ای نداره وفکرمیکنم اگه خودمو قانع کنم که جواب مثبت بدم میتونم از طرف اون کاملاخیالم ازهمه چی راحت باشه.چقد روزای سختی دارم میگذرونم امشب خانوادم ازم جواب نهایی رو خواستن ومن گفتم نه ولی اوناهمچنان منتظرن که نظرم تغییرکنه وبعد اطلاع بدن.اصلا قدرت تصمیم گیری ندارم.منتظر راهنمایی شما هستم.متشکرم.