پاسخ : شکاکیت و بی اعتمادی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hedieh.a
سلام.دختری 22 ساله هستم که با پسری که دوماه از خودم بزرگتره به مدت 11 ماه دوستم.خونواده ی من باهاش هیچ مشکلی ندارن.من حدود سه ساله که تنها بدون خانواده زندگی میکنم که یکی از دلایلش درس خوندنم در شهر رشته که همین یجورایی باعث شده که منو علی تقریبا باهم زندگی میکنیم به جز شب ها که برای خواب میره خونه ی خودشون.علی با وجود اینکه مهربون و مسئولیت پذیر و خوش قیافه و صادق هست ولی بدترین اخلاق یعنی بی اعتمادی و شکاکیت بیش از اندازه داره که مشکل منم دقیقا همینه.
یک ساله شماره ی تماس من رو هیچ کس جز خودش و خانواده ی من ندارن و حق داشتن ارتباط با هیچکس رو ندارم.
یک ساله هیچ دوستی ندارم.هیچوقت تنها حق بیرون رفتن ندارم و حدود 8 ماهه که تنها بیرون نرفتم.حتی شده برای بیرون نرفتن در خونم رو به روم قفل کرده.
هیچ احترامی برای من و اعتقادات منو خونوادم قائل نیست و درمواقع عصبانیت بدترین فحش ها از دهنش درمیاد.
اوایل تو پوشیدن لباس و ارایش ازاد بودم اما محدودیتم درحدی شدکه برای رفتن به دانشگاه حق ارایش ندارم ،حق پوشیدن لباس روشن ندارم و خیلی مشکلای دیگه ...
بخاطر دوست داشتنمون و خیلی دلایل دیگه سخته جداشدن ازش بیشتر برای اون چون مادر نداره و تنهاست و همه میگن امید زندگیش منم.ولی امیدی به درمان پارانوید علی ندارم و دائم به جدایی فکر میکنم و این موضوع خیلی اذیتم کرده.
شکاک بودن مرضیه که درمانی نداره و بهترین درمان برای زوجین اینه که ازدواج نکنن
چون خود شما بهتر میدونید رفتار ایشون چقدر باعث ناراحتیه و همین الان تصور کنید آیا در آینده میتونید با چنین شخصی ادامه بدید ؟
وقتی با یک آدم شکاک که در واقع مبتلا به وسواس فکری است در ارتباط هستید باید بدانید چون شک و سوءظن یک زمینه وسواس فکری دارد، گاهی تا جایی پیش میرود که فرد شکاک حس میکند همه آدمها در کمین آن هستند که به او خیانت کنند و به او آسیب برسانند. مبتلایان به وسواس فکری از نزدیکان خود میخواهند که برای اعتمادسازی آنها باید شفاف و روشن عمل کنند. البته در کوتاه مدت امکان دارد با شفافسازی همه ابعاد یک مساله بتوانید فرد شکاک را متقاعد کرده و آرامش را به زندگی و رابطهتان برگردانید اما باز هم آن فرد شکاک با وجود اینکه همه اجزای کارهایتان را زیر نظر دارد و میداند باز هم میپرسد پس چهطور چنین و چنان بود؟! ...
این پرسشهای او در طولانیمدت برای شما فرسایشی است و از نظر روحی روانی شما را میآزارد چون او با اینکه بسیار شفاف عمل میکنید باز هم ایراد میگیرد و بهانهای دارد. شما مدام برای انجام هر کاری و قبل از گفتن هر کلامی انرژی صرف میکنید تا مبادا ایجاد سوءظن کنید اما میبینید که باز هم مورد سوال او و سوءظناش واقع میشوید و این مساله باعث میشود در طولانیمدت به عنوان یکی از نزدیکان این فرد شکاک که در ارتباط مداوم با او هستید به شدت آسیبهای روحی روانی ببینید. با اینکه از این همه تلاش برای اثبات خودتان و روشن کردن ذهن او خسته میشوید ولی حاصل این همه خستگی چیزی جز اتهامات رنگ و وارنگ و فرسایش اعصاب نیست.
در نتیجه اگر شما میخواهید برای طولانیمدت در کنار چنین فرد شکاکی زندگی کنید نباید نگرانیهای او را آنطور که تمایل دارد پاسخ دهید چون شاید که در کوتاهمدت بتوانید شک او را رفع کنید اما همین رفتار مطابق میل او نیز ایجاد کننده و زمینهساز شکهای دیگر برایش خواهد شد. راهحل این است که به او بگویید: «من هیچ تلاش خاصی نمیکنم که به تو ثابت کنم موردی وجود دارد یا نه، هر جور دلات خواست برداشت کن. تو باید این مشکل خودت را حل کنی»
در حقیقت با تکنیک غرقسازی در همه چیزهایی که او را نگران میکند، وادارش میکنیم راجع به شکهای خود خنثی شود و یا به درمانگر و متخصص مراجعه کند و از او کمک بگیرد. اگر تلاش کنید مدام بنا به دلخواه او عمل کنید، فقط در کوتاهمدت جواب میگیرید و پس از مدت زمانی نه تنها خودتان را نابود میکنید بلکه زمینههای شک جدید را در او ایجاد میکنید زیرا فرد شکاک مدام مورد هجوم افکار منفی است و از هر رفتاری استفاده میکند. سعی کنید با رفتارتان کاری کنید که به شدت احساس نیاز به یک درمانگر را پیدا کند و این وسواس فکری را درمان کند. اغلب در میان زوجین بحث شک همواره حول و حوش خیانت دور میزند. یک بیمار مبتلا به سوءظن ممکن است به همسرش بگوید: «چرا رفتی کنار برادرت؟ دست عمویت را طور خاصی فشردی و...» شاید حتی از اینکه شما در محیط کارتان، مثلا بانک در کنار چند همکار آقا مینشینید و یا مشتریها از شما تشکر میکنند آشفته شود.
البته گاهی حق با اوست
البته خوب است این توضیح را اضافه کنم، برخی از حساسیتها و زمینههای شکبرانگیز نباید توسط همسران ایجاد شود. به عنوان نمونه اگر همکار آقای شما هر شب با شما تماس میگیرد یا اساماس میدهد و همسرتان در این خصوص مشکوک میشود، باید به او حق بدهید. هیچ دلیلی ندارد مسایل کاری شما بر زندگی زناشوییتان و ساعات غیرکار، که مختص خانوادهتان است سایه بیندازد. حواستان به محدوده روابط کاری و خطقرمزها باشد تا مبادا از روی ندانمکاری هم برای همسرتان و هم همکارتان سوءتفاهم ایجاد کنید. در این زمینه میتوانید مشاوره بگیرید و در صورت نیاز از درمانگر برای درمان و وسواس فکری او کمک بخواهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید |
021-88422495 |
|
پاسخ : شکاکیت و بی اعتمادی
دوست خوبم برای خودت احترام قایل باش ، ایشون اگه بهترین آدم روی زمین هم باشه ، باز این رفتارش روند پیری شما را چندین برابر میکنه نسبت به زمانی که مجرد هستید !
البته آقا فرخ گفتن که چیکار بکنید برای درمانش ، ولی من یه عالمه کیس دیدم که باز مثل روز اولشون شدن بعد از درمان و حتی بدتر ...