مشکل نامزدم با با پسرهای فامیل

سلام

من مشکلی جدیدا با نامزدم پیدا کردم. ما چهار ماه میشه که نامزد هستیم و قبلش هم دو سال دوست بودیم. ایشون قبلا اصلا حساسیتی روی روابط من با بقیه نداشت و ریلکس بود و من هم اینطوری دوست داشتم ولی جدیدا این دو ماه اخیر حساسیت عجیبی پیدا کرده.

مثلا دو هفته پیش در یک مهمانی پسرداییم کنار من نشسته بود و یک لحظه با انگشتش زد به بازوی من و بهم یه چیزی رو موبایلش نشون داد (ویدیو از چند تا بچه 1-2 ساله که با هم دعوا میکردند سر توپ!) و ما خندیدیم و بعدا بهم گفت دوست نداره من با پسرهای فامیل بگو بخند یا تماس فیزیکی داشته باشم که به نظر من حساسیت بی مورد است. یا حدود دو ماه قبل که سفر خارجی داشتم و همزمان کردم که سفر رو با دو تا از پسرخاله هام که اونها هم همون مسیر رو پرواز داشتند با هم رفتیم و بعدا وقتی برگشتم نامزدم گفت از این کار اصلا خوشش نیومده و فکر می کنه مناسب نیست. چند مثال دیگه مشابه این هم هست.

ایشون اصلا در دوران قبل از نامزدی اینطور نبود و حتی وقتی صحبت های جدی هم کردیم این چیزها به میان نیومد و انتظار من این بود که حساسیت ها در حد همون دوران قبل باشه که به نظر من منطقی بود ولی الان داره همینطور زیاد میشه. چطور میشه این مسئله رو حل کرد؟

سلام.

دوست عزیز٬ رابطه دوستی یک تعریف داره و نامزدی و ازدواج یک تعریف دیگه!

شما نباید این دو تا رو با هم مقایسه کنید و انتظار داشته باشید همه چیز مثل دوران دوستیتون پیش بره!

توی رابطه دوستی طرفین بیشتر میخوان تا اوقات خوش مشترک رو تجربه کنن و دنبال حاشیه و چیزایی که مربوط به محدوده شخصی طرف مقابل میشه نیستن ٬
دلیلشم اینه که یا نمیخوان اوقاتشون تلخ بشه یا به خودشون مربوط نمیدونن یا واسشون مهم نیس!

در حالی که خیلی از این مسائل توی ازدواج اهمیت پیدا میکنه وتعصبی به وجود میاد که البته تا حدی طبیعی و منطقی هست!

تعیین حدود رابطه با جنس مخالف برای هر کسی تحت تأثیر اعتقادات٬فرهنگ٬ طبقه اجتماعی٬ شغل٬تحصیلات و...
اون شخص قرار داره٬
و هر کسی برای خودش یک محدوده مشخص تعیین میکنه که ممکنه با دیگری خیلی متفاوت باشه!

به همین دلیل هر خانوم و آقایی باید قبل از ازدواج حدود خودشون رو مشخص و بیان کنن و ببینن تا چه حد به هم نزدیکن تا بعدا مشکلی پیش نیاد؛

اما چیزی که قطعیه اینه که دختر و پسر هر دو باید بعد از ازدواج با توجه به تعهد جدیدی که در زندگیشون نسبت به فرد دیگری پیدا میکنن یک سری رفتارها و تعاملات با جنس مخالف رو که در دوران تجردشون راحت انجام میدادن رو کنار بزارن ٬

و به حساسیتهای طرف مقابل احترام بزارن!

و البته دوران نامزدی هم برای پیدا کردن همین شناختهاس که باید سرسری از کنارش رد نشید و با گفتگو سعی در رسیدن به تفاهم داشته باشید.

اگه شکاکه ازدواج نکن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رامونا

سلام.

دوست عزیز٬ رابطه دوستی یک تعریف داره و نامزدی و ازدواج یک تعریف دیگه!

شما نباید این دو تا رو با هم مقایسه کنید و انتظار داشته باشید همه چیز مثل دوران دوستیتون پیش بره!

توی رابطه دوستی طرفین بیشتر میخوان تا اوقات خوش مشترک رو تجربه کنن و دنبال حاشیه و چیزایی که مربوط به محدوده شخصی طرف مقابل میشه نیستن ٬
دلیلشم اینه که یا نمیخوان اوقاتشون تلخ بشه یا به خودشون مربوط نمیدونن یا واسشون مهم نیس!

در حالی که خیلی از این مسائل توی ازدواج اهمیت پیدا میکنه وتعصبی به وجود میاد که البته تا حدی طبیعی و منطقی هست!

حدود رابطه با جنس مخالف برای هر کسی با توجه به فرهنگ٬ طبقه اجتماعی٬ شغل٬تحصیلات و ... متفاوته و هر کسی برای خودش یک محدوده مشخص تعیین میکنه که ممکنه با دیگری خیلی متفاوت باشه!

به همین دلیل هر خانوم و آقایی باید قبل از ازدواج حدود خودشون رو مشخص و بیان کنن و ببینن تا چه حد به هم نزدیکن تا بعدا مشکلی پیش نیاد؛

اما چیزی که قطعیه اینه که دختر و پسر هر دو باید بعد از ازدواج با توجه به تعهد جدیدی که در زندگیشون نسبت به فرد دیگری پیدا میکنن یک سری رفتارها و تعاملات با جنس مخالف رو که در دوران تجردشون راحت انجام میدادن رو کنار بزارن ٬

و به حساسیتهای طرف مقابل احترام بزارن!

و البته دوران نامزدی هم برای پیدا کردن همین شناختهاس که باید سرسری از کنارش رد نشید و با گفتگو سعی در رسیدن به تفاهم داشته باشید.

---

ما صحبت مختصری داشتیم و ایشون چیز خاصی درباره این موارد نگفت و برداشت هر دومون این بود که قضیه اوکی است. یکدفعه در این دو ماه اخیر عوض شده که به نظر من خیلی عجیب است.

به علاوه چه لزومی داره من رفتارم رو تغییر بدم وقتی تعهدی درباره تغییر این رفتار ندادم؟ ایشون خوب می دونسته من کسی نیستم که بخوام روابطم رو بعد از ازدواج محدود کنم. حرفتون درباره احترام به حساسیت ها درسته ولی حساسیت منطقی داریم و حساسیت غیرمنطقی. مثلا اگه من حساسیت پیدا کنم ایشون با تلفنش بازی نکنه آیا ایشون باید احترام بگذاره؟ یا اگه ایشون حساسیت پیدا کنه که من لاگ قرمز به ناخن هام نزنم آیا من باید احترام بگذارم؟ من میخوام رابطه دوستانه و صمیمانه با افرادی که در کنارشون همه عمرم بزرگ شدم داشته باشم که فکر نمیکنم انتظار غیرمنطقی باشه. انتظار ایشون که میگه من باید این رو تغییر بدم به نظر من حساسیت غیرمنطقیه.

به هر حال امیدوارم بتونیم به توافق نظر برسیم ولی ایشون طوری برخورد می کنه که این مسئله اصلا براش قابل قبول نیست در حالی که دو ماه پیش کاملا قابل قبول بود!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط panatel

اگه شکاکه ازدواج نکن

---

شکاک نیست یعنی مطمئن هست خبری بین ما نیست (واضحه که) ولی نمی دونم مرتب میگه اذیتش می کنه. حدس می زنم شاید حرفی از کسی شنیده یا پدر و مادرش چیزی گفتن. نمی دونم.

باید دید اگه این اتفاقات به صورت برعکس میوفتید عکس العمل شما چجوری بود

سلام
معمولا هشتاد درصد ازدواج هایی ک به این صورت شکل میگیره همین طور هست
ینی وقتی دخترو پسر قبل ازدواج باهم دوست هستن شک به دلشون میفته ک ممکنه هرروابط دوستانه با جنس مخالف ک همسرشون دارند ممکنه باعث دوری و فاصله از اون بشه و بهم بدبین و شکاک میشن
برای درک بهخر میتونی خودت را جای همسرت بزاری اگه هجسرت با ی دختری بخنده و دستش اتفاقی بهش بخوره تو درونت چیزی فرو میریزه و باعث بدخلقی و تتش میشه.
پس اگه دوستش داری بهتره رعایت کنی.

یا علی مدد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مارسی

سلام

من مشکلی جدیدا با نامزدم پیدا کردم. ما چهار ماه میشه که نامزد هستیم و قبلش هم دو سال دوست بودیم. ایشون قبلا اصلا حساسیتی روی روابط من با بقیه نداشت و ریلکس بود و من هم اینطوری دوست داشتم ولی جدیدا این دو ماه اخیر حساسیت عجیبی پیدا کرده.

مثلا دو هفته پیش در یک مهمانی پسرداییم کنار من نشسته بود و یک لحظه با انگشتش زد به بازوی من و بهم یه چیزی رو موبایلش نشون داد (ویدیو از چند تا بچه 1-2 ساله که با هم دعوا میکردند سر توپ!) و ما خندیدیم و بعدا بهم گفت دوست نداره من با پسرهای فامیل بگو بخند یا تماس فیزیکی داشته باشم که به نظر من حساسیت بی مورد است. یا حدود دو ماه قبل که سفر خارجی داشتم و همزمان کردم که سفر رو با دو تا از پسرخاله هام که اونها هم همون مسیر رو پرواز داشتند با هم رفتیم و بعدا وقتی برگشتم نامزدم گفت از این کار اصلا خوشش نیومده و فکر می کنه مناسب نیست. چند مثال دیگه مشابه این هم هست.

ایشون اصلا در دوران قبل از نامزدی اینطور نبود و حتی وقتی صحبت های جدی هم کردیم این چیزها به میان نیومد و انتظار من این بود که حساسیت ها در حد همون دوران قبل باشه که به نظر من منطقی بود ولی الان داره همینطور زیاد میشه. چطور میشه این مسئله رو حل کرد؟

---

باسلام

خیلی هم عجیب نیست چون همسرتون دوست داره فقط برای اون باشید و وقتی با کسی شوخی میکنید یا تماس فیزیکی اتفاقی میفتد تو ذهنشون میاد که چرا باهاش اونطور بود

و یه حسی شبیه حسادت و یه حسی شبیه اینکه فقط با من باید اونطور باشه چرا با اون اونطور رفتار کرد


بنظرم در مقابل رفتار نامزدتون جبهه نگیرید

و سعی کنید در حد 50 % حداقل به نظر نامزدتون احترام بزارید

خب اگر نامزدتون بی تفاوت باشه نسبت به شما و کاری باهاتون نداشته باشه که نمیشه به هر حال با هم در مورد این موضوع حرف بزنید و

کلا وقتی یه دختر یا پسری نامزد میکنه و در شرف ازدواج

باید بدونه دیگه تنها خودش نیت یکی هم هست که شریک زندگیشه و باید باهم باشن و به هم احترام بزارن

موفق باشید.
شاد باشید.
خوشبخت شوید .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sam127

باید دید اگه این اتفاقات به صورت برعکس میوفتید عکس العمل شما چجوری بود

---

برام مهم نیست اگه با دخترهای فامیل مثلا جک بگه یا بخنده یا سفر بره. چرا آخه عکس العمل نشون بدم به یه چیز ساده مثل این! |blinksmiley|

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fateme.68

سلام
معمولا هشتاد درصد ازدواج هایی ک به این صورت شکل میگیره همین طور هست
ینی وقتی دخترو پسر قبل ازدواج باهم دوست هستن شک به دلشون میفته ک ممکنه هرروابط دوستانه با جنس مخالف ک همسرشون دارند ممکنه باعث دوری و فاصله از اون بشه و بهم بدبین و شکاک میشن
برای درک بهخر میتونی خودت را جای همسرت بزاری اگه هجسرت با ی دختری بخنده و دستش اتفاقی بهش بخوره تو درونت چیزی فرو میریزه و باعث بدخلقی و تتش میشه.
پس اگه دوستش داری بهتره رعایت کنی.

یا علی مدد

---

فکر نمیکنم اگه ایشون مثلا با دخترعموش بگو بخند داشته باشه یا جایی بره من مشکلی داشته باشم! تازه این کار رو هم کرده. برام مهم نیست. دختره که غریبه نیست.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yasan

باسلام

خیلی هم عجیب نیست چون همسرتون دوست داره فقط برای اون باشید و وقتی با کسی شوخی میکنید یا تماس فیزیکی اتفاقی میفتد تو ذهنشون میاد که چرا باهاش اونطور بود

و یه حسی شبیه حسادت و یه حسی شبیه اینکه فقط با من باید اونطور باشه چرا با اون اونطور رفتار کرد


بنظرم در مقابل رفتار نامزدتون جبهه نگیرید

و سعی کنید در حد 50 % حداقل به نظر نامزدتون احترام بزارید

خب اگر نامزدتون بی تفاوت باشه نسبت به شما و کاری باهاتون نداشته باشه که نمیشه به هر حال با هم در مورد این موضوع حرف بزنید و

کلا وقتی یه دختر یا پسری نامزد میکنه و در شرف ازدواج

باید بدونه دیگه تنها خودش نیت یکی هم هست که شریک زندگیشه و باید باهم باشن و به هم احترام بزارن

موفق باشید.
شاد باشید.
خوشبخت شوید .

---

من قصد ازدواج ندارم که خودم رو محدود کنم. اصلا چنین آدمی نیستم. ازدواجی که محدودیت باشه که باعث خوشبختی نمیشه.

سلام
درباره این مسئله بیشتر صحبت کردیم. ایشون انتظار داره بعد از ازدواج من سفرهای خارجیمو حذف کنم مگه اینکه خودش هم بیاد و اینکه دیگه تلفنی یا حضوری بدون ایشون پسرهای فامیل رو نبینم.
نامزدی رو به هم زدیم. من با همچین مردی نمی تونم زندگی کنم.
ای کاش صداقت داشت و از روز اول این رو میگفت بهم که وقتمو تلف نمی کردم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مارسی

سلام
درباره این مسئله بیشتر صحبت کردیم. ایشون انتظار داره بعد از ازدواج من سفرهای خارجیمو حذف کنم مگه اینکه خودش هم بیاد و اینکه دیگه تلفنی یا حضوری بدون ایشون پسرهای فامیل رو نبینم.
نامزدی رو به هم زدیم. من با همچین مردی نمی تونم زندگی کنم.
ای کاش صداقت داشت و از روز اول این رو میگفت بهم که وقتمو تلف نمی کردم.

---

خوبه که از همون اول همه اختلاف ها مشخص شد

موفق باشی:53:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه.

خوبه که از همون اول همه اختلاف ها مشخص شد

موفق باشی:53:

---

بله اگه بعد از ازدواج مشخص میشد ناچار به طلاق میشدیم. نامزدی به هم خورده با اینکه خوب نیست ولی خیلی بهتر از طلاق است.

سلام و درود
خواهر ،مشکلی که شما دارید،فقط برای شما اتفاق نمی افته،تقریباًبرای همه هست.
هیچ مردی،باتوجه به فطرتی که درونش هست،دوست نداره زنش با یک جنس مخالف دیگه خش وبش ویا بگو بخند ویا مهمتر ازهمه برخورد فیزیکی حتی در حد به قول خودتون دست زدن به بازو با مرد دیگه ای داشته باشه.حالا این مرد چه از بستگان خود شوهرتون باشه ،چه از بستگان خود شما مثل پسرعمه و خاله و دایی و عمو و... .

هیچ منظوری ندارم ...ولی ... خوک،که برای اسلام و مسلمانان خوردنش حرام شده،یکی ازاون دلایلش اینه که خوک،وقتی که همسرشو با خوک نر دیگه ای میبینه لذت میبره و خوشحال میشه.و باید بدانیم که انسان خوک نیست.

مخالفت و مشکل نامزد شما برای اون برخورد دست به بازوی شما،منطقیه...چرا که زن موجود ظریفیه و یکی از قسمتهایی که مرد دوست داره دست بزنه،بدون شک بازو هم میتونه باشه.نامزد شما داره از حیثیت شما محافظت میکنه.
خواهر ،شاید شما با اون مسافرت رفتن با پسر دایی ها و غیره مشکلی نداشته باشید و یا نیت بدی...ولی به هیچ وجه نمیتونید تضمین کنیدکه اونها هم نسبت به شما نیت بدی ندارند.
این یک قانونه که هیچ چیزغیر از مرگ، یهویی اتفاق نمی افته ... پس هرگونه سو استفاده از زن هم ، مرد از گذشت زمان و کم کم میتونه استفاده بکنه.و این یعنی اینکه غیر از نامزدتون،مردهای غریبه میخوام کم کم با استفاده اززمان،به شما نزدیک بشن.

نامزد شما قابل احترامه،چرا که ایشون این قوانین رو میدونه ... اون یک مرده و مردها رو خوب میشناسه... اون شما رو دوست داره و برای محافظت شما و محفوظ موندن ابروی شما هرکاری میکنه...نامزد شما به تعهد نامزدی احترام میذاره، و این نمیتونه یک معظل و یا مشکل برای زندگیتون باشه.
(با عرض پوزش و ادای احترام)نامزد شما میتونه یک خوک باشه ،داشتن این ویژگی خوک بودن رو ،ما انسان ها در عبارت دیوث بودن خلاصه میکنیم.آِیا دوس دارید شوهر آینده تون بی غیرت باشه؟

نامزد شما : احترام به شما،متعهد بودن به زندگی ، مرد بودن، و زندگی ایده آل و بدون مشکل در آینده رو انتخاب کرده است.اگر با این ویژگی های نامزدتون مشکلی دارید،بهتره همین الآن تمومش کنید؛چرا که این ویژگی هارو همیشه خواهد داشت.و مرد بودن هم یعنی همین.

درمورد قبل از نامزدیتون هم ، دوستان در پاسخ ها اشاره کردند.
دوران قبل از نامزدی با دوران بعد از نامزدی واقعا اختلاف داره.دوران قبل از نامزدی، شما یک مجردید و صلاح خودتون رو ،خودتون می دونید.
ولی دوران بعد از نامزدی دوران جدیدی از زندگیست...و باید تابع شرایط و قوانین زندگی مشترک باشید.(هردوتون)

و این قانون رو هم یادتون نره...
خوب بودن مرد،با حیثیت بودن زنش،،، و خوب بودن زن،مردانگی و بزرگمنشی مرد رو نشون میده.
و یدتون باشه ،،،همه دوست شما نیستند.

اینها به نوعی تشریح موضوع بود.
حالا چند تا پیشنهاد میدم، امیدوارم که کارساز باشه و عملیش کنید...
1/ به نامزد و یاشوهرتون هراز گاهی گل بدید.**این شک همسرتون رو کم میکنه**
2/به قول یکی از دوستان که در بالا اشاره کردن،،، با مخالفت ها و گیردادن هاشون جبهه نگیرید،،،بلکه ازش استقبال کنید و کلمه *حق باتویه،ببخشید* رو به زبون بیارید...**این باعث میشه بیشتر دوستتون داشته باشه.**
3/زمانی که در جمع هستید ، بیشتر با اون بگید و بخندید،و اسمش رو زیاد بیارید...**مردها از اینکه اسمشون رو زیاد میارن،احساس خشنودی پیدا میکنند.
و...
در کل نامزدت دوستت داره،پس شما با پذیرش ناراحتی هاش،دوست داشتنتون رو بهشون ثابت کنید.
روز بخیر و زندگی خوبی داشته باشید.

واقعا برای نامزدتون خوشحالم که ازش جدا شدید. خیلی خوب جنس شما دخترها رو میشناسم. شما نامزدتون رو بدبخت میکردید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مارسی

سلام

من مشکلی جدیدا با نامزدم پیدا کردم. ما چهار ماه میشه که نامزد هستیم و قبلش هم دو سال دوست بودیم. ایشون قبلا اصلا حساسیتی روی روابط من با بقیه نداشت و ریلکس بود و من هم اینطوری دوست داشتم ولی جدیدا این دو ماه اخیر حساسیت عجیبی پیدا کرده.

مثلا دو هفته پیش در یک مهمانی پسرداییم کنار من نشسته بود و یک لحظه با انگشتش زد به بازوی من و بهم یه چیزی رو موبایلش نشون داد (ویدیو از چند تا بچه 1-2 ساله که با هم دعوا میکردند سر توپ!) و ما خندیدیم و بعدا بهم گفت دوست نداره من با پسرهای فامیل بگو بخند یا تماس فیزیکی داشته باشم که به نظر من حساسیت بی مورد است. یا حدود دو ماه قبل که سفر خارجی داشتم و همزمان کردم که سفر رو با دو تا از پسرخاله هام که اونها هم همون مسیر رو پرواز داشتند با هم رفتیم و بعدا وقتی برگشتم نامزدم گفت از این کار اصلا خوشش نیومده و فکر می کنه مناسب نیست. چند مثال دیگه مشابه این هم هست.

ایشون اصلا در دوران قبل از نامزدی اینطور نبود و حتی وقتی صحبت های جدی هم کردیم این چیزها به میان نیومد و انتظار من این بود که حساسیت ها در حد همون دوران قبل باشه که به نظر من منطقی بود ولی الان داره همینطور زیاد میشه. چطور میشه این مسئله رو حل کرد؟

---

خوب کاری میکنه

شما هنوز در درک کلمه تعهد و همچنین درک و معنی ازدواج و پیوند زناشویی مشکل دارید

نمیدونم چند سالتونه ولی به نظر کم سن و سال و بی تجربه میاین از ادبیاتتون کاملا معلومه

شما الان با هر مرد دیگری (با هرطرز فکری و موقعیتی و حتی خیلی اپن مایند و ... که باشه فرق نمیکنه) ازدواج کنید قطعا به مشکل میخورید به نظرم ازدواج واستون هنوز زوده یه مقدار به خودتون زمان

بدید تا دیدگاه و درکتون کامل تر بشه زیر ۲۵ و ۲۶ازدواج به صلاحتون نیست

ازدواج یه پیمان زناشویی و مقدس و مهمه و آدم همه چیزیشو حتی وجود خودشو با کسی که یه عمر میخواد باهاش زیندگی کنه تقسیم میکنه تا با هم به تعالی و رشد برسن ولی شما دیدگاهت یه

جوریه که انگار صرفا میخوای یکی رو واسه فان و سرگرمی وارد

زندگیت کنی و جاهایی که برات مناسب ازش استفاده کنی و جاهایی که برات مناسب نیست نادیده بگیریش و کاره خودتو بکنی یه بوم و دو هوا که نمیشه . شوهرت بوده هویج که نیست نمردیم و

معنیه محدودیتم فهمیدیم

این رفتار همسرتون نه شک هست و نه حساسیت و نه ... یه واکنش بسیار معقول و منطقی به رفتار شما بوده میدونم الان جبهه میگیرید و میگید ما از اول آزاد بودیم و اصلا رابطه ای نداریم و نیتی

نداریم و همه فامیلیمیم و من از بچگی با آزادی بزرگ شدم و ... مردای اینجوری شکاک هستن و ... هزار و یک وصله دیگه اما باور کن تو اروپا و آمریکا هم اینجوری نیست و هر مردی به طوری ذاتی

نسبت به کسی که در تعهده اونه حساسه حالا میخواد این تعهد دوستی باشه یا ازدواج یا ...این فطرت مردانست

متاسفانه ما در رفتارامون یا از اینور بوم میفتیم یا از اونور بوم

لطفا سعی کنید درک کنید

هرکی عقیده و فرهنگ خودش و داره و هرکی خلاف عقیده ما بود بد نیست یا بی تعهد و حالا هزار. جور تهمت دیگه ای نزنیم: )



لطفا تایپک های قدیمی هم بالا نیارید مرسی

جالبه در دفاع از همجنس خودتون هرکس عقیده خوش رو داره ولی اگه قضیه برعکس بود ...، واقعا ادم به این نتیجه میرسه زنها و دختران از رشد فکری خوبی برخوردار نیستند

این تفکر و رفتار مصداق کامل نداشتن تعهد و ملزوم نبودن به اولیه های یک ازدواج هست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه.

لطفا سعی کنید درک کنید

هرکی عقیده و فرهنگ خودش و داره و هرکی خلاف عقیده ما بود بد نیست یا بی تعهد و حالا هزار. جور تهمت دیگه ای نزنیم: )

لطفا تایپک های قدیمی هم بالا نیارید مرسی

---

سلام
من به فرهنگ یا عقیده کسی توهین نکردم و تهمتی هم به کسی نزدم حتی نگفتم ایشون بی تعهد هستند گفتم در درک کلمه و مفهومش مشکل دارند لطفا با دقت بخونید دوم این مساله هیچ ربطی به عقیده ها و فرهنگهای متفاوت نداره و این نوع واکنش و رفتار در همه ی فرهنگها و عقیده ها همینه و یه اصل ثابت پذیرفته شدست حتی ممکن بود برعکسش واسه یه آقا باشه والا من تو هیچ فرهنگی و هیچ جای دنیا ندیدم یکی با یکی بخواد ازدواج کنه و بگه تا اینجاش با تو مشترکم ولی اینجاش آزادی و زندگی شخصیمه تعهدی بهت ندارم و ... اگه میشناسید به ما هم معرفی کنید ما هم آشنا بشیم :-)
سوم من تاپیک بالا نیاوردم چون بالا بود من نظر دادم به تاریخ نظرات ۲و۳ نفر آخر توجه کنید
مرسی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط moeinvk

سلام
من به فرهنگ یا عقیده کسی توهین نکردم و تهمتی هم به کسی نزدم حتی نگفتم ایشون بی تعهد هستند گفتم در درک کلمه و مفهومش مشکل دارند لطفا با دقت بخونید دوم این مساله هیچ ربطی به عقیده ها و فرهنگهای متفاوت نداره و این نوع واکنش و رفتار در همه ی فرهنگها و عقیده ها همینه و یه اصل ثابت پذیرفته شدست حتی ممکن بود برعکسش واسه یه آقا باشه والا من تو هیچ فرهنگی و هیچ جای دنیا ندیدم یکی با یکی بخواد ازدواج کنه و بگه تا اینجاش با تو مشترکم ولی اینجاش آزادی و زندگی شخصیمه تعهدی بهت ندارم و ... اگه میشناسید به ما هم معرفی کنید ما هم آشنا بشیم :-)
سوم من تاپیک بالا نیاوردم چون بالا بود من نظر دادم به تاریخ نظرات ۲و۳ نفر آخر توجه کنید
مرسی

---

ممنون میشم همه چیز و به خودتون نگیرید: )
و دوم اینکه به شدت اشتباه برداشت کردید مشکل دوستمون و که گفتم دیدگاه ها متفاوت شما هم اینطور که میخواید برداشت کنید :)

سوم اینکه حرف هام شخص خاصی مد نظر نبود و کلی گفتم تایپک قدیمی بالا نیارید دیگه هم ادامه ندید مرسی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه.

ممنون میشم همه چیز و به خودتون نگیرید: )
و دوم اینکه به شدت اشتباه برداشت کردید مشکل دوستمون و که گفتم دیدگاه ها متفاوت شما هم اینطور که میخواید برداشت کنید :)

سوم اینکه حرف هام شخص خاصی مد نظر نبود و کلی گفتم تایپک قدیمی بالا نیارید دیگه هم ادامه ندید مرسی

---

شما یه جور نوشته بودید که اینطور برداشت میشد منظورتون با منه واس همین نظرتون ریپلای کردم
اتفاقا مشکل دوستمون رو کاملا درک کردم و فهمیدم چی هست و فکر میکنم شما اشتباه برداشت کردید ولی خب جای بحث نیست و به قول خودتون هر کی دیدگاهی داره
ولی به توصیه شما دیگه ادامه ندیم بهتره |smilingsmiley|
موفق باشید