نمایش نتایج: از 1 به 36 از 36

موضوع: نامزد سنگدل

3567
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    نامزد سنگدل

    سلام
    من و پسری چندسال خواهان ازدواج باهم بودیم ولی این ازدواج به دلایلی سرنگرفت و این موضوع به شدت بر روی احساس و روان من تاثیر گذاشت مدت کوتاهیست که از هم جدا شده ایم ولی فکرش رهایم نمیکند من میخواهم ازدواج کنم و شخص جدیدی وارد زندگی من شده است که شناخت زیادی از هم نداریم از طرفی هر چقدر که آن پسر قبلی مهربان بود و خواهان هر لحظه بودن با من ، بالعکس این یکی سنگدل است و و به افکارم هیچ توجهی نشان نمیدهد، من حق میدهم چون تازه با من اشنا شده و عشقی درونش شکل نگرفته تنها قصد ازدواج دارد و گویا نمیخواهد عاشق زنش باشد ولی من علارغم اینکه همچین مشکلی را پشت سرگذاشته ام سعی میکنم محبت کنم تا عاشق هم شویم ولی خاستگارم هیچ واکنشی از خود نشان نمیدهد خیلی خیلی رفتار سردی دارد حتی تلاشی برا دیدن منی که برا ازدواج انتخابم کرده از خود نشان نمیدهد شاید فقط هفته ای یک بار زنگ بزند و این برای من غیرعادیست فقط میگوید زود جواب مثبت بده تا زود عقد کنیم نمیدانم چرا، برخلاف پسر قبلی این یکی بی نهایت هم زودرنج است اصلا جرات نمیکنم خواسته هایم را بگویم از ترس اینکه عصبانی شود یا قهر کند من از این موضوع بسیار ترس دارم لطفا مرا راهنمایی کنید آیا مشکل از من است؟آیا این رفتار او عادیست؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1079
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    4
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    سلام
    به گمانم هنوز در دوستی قبلی غرقی.سعی کن مورد قبلی را واقعا فراموش کنی و دوباره عاقلانه به این موضوع فکر کنی وهیچ وقت قیاس نکن که قیاس اول را شیطان کرد و گمراه شد . خوب بررسی کن اگر حداکثر ایده الهایت را دارد او رابپذیر وگرنه پاسخ منفی بده

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1194
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    سلام کسی پاسخ گو هست

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1194
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    سلام من 4سال قبل با پسری به دلیل ایمان وتدین خانوادگی ازدواج کردم که20سال داشت وتحصیلات اکادمیک و شغل ه نبود 2سال از این 4ال رو داعم شغل عوض کرد وبه هیچ عنوان نضر من را برای تعیین شغلش خواستار نبودوهمیشه می گفت من به دنبال شغل استخدامی نیستم تا این که گارگاه چاپ باز کرد بدون این من بفهمم در هیچ کارش با من ننه صحبت می کنه نه مشورت نه از نتیجه کار هاش من با خبر می کنه حالا علاوه بر کارگاه چاپ تو کار پوشاک زده گذشت تا این که اخر ابان ماه به من گفت که اره من می دونم که شما بابت عدم امنیت شغلی من ناراحتی پس بیا حلش کنیم بعد روی کاغذ برای من نوشته که شما دوست داری که من لیسانس بگیرم یا فوق یا دکترا تا استخدام بشم یا برم رشته دندانپزشکی تاز چی بعداز 4سال یادش افتاده که چنین کاری بکنه در حالی که می گه بابت کار پوشاک 100میلیون قرض داره ومن اس اام اس تهدید امیز که براش اومده دیدم ولی به روش نیاوردم تا حالا خیلی جاها وتفریح ها بدون من رفته درس هم که داره تنو پیام نور می خونه گفته فقط به خاطر دل پدر مادرم می خونم روابطمون هم توی این 4سال نود درصد خوب نبوده زیاده وبیشتر صحبت هایی که با کرده در مورد چیزهای به همین راحتی نشدنی بده مثلا تاسیس مجله مثل مجله موفقیت یا خواننده شدن ولی از مسایل اصلی با من حرف نزده توی مدت از من خئاسته که طلا هام رو بفروشم بابت کارهای خودش چون مامانش چنین کاریی کرده وبعد متوجه شدم و اصلا با من صداقت ندار فقط و فقط پنهان کاری همین از دستش خسته شدم با این وضعش اصلا اینده روشن برای خودم نمی بینم با خانوادهام اطلاع دادم جالب این جاست هروقت که در مورد این مساییل درجمع صحبت شده صراحتا اظهاربی مشکلی کرده ولی پشت سر به من ته چک های قرضش رو نشون داده البته من دختر هستم و تا الان رابطه کامل نداشتیم با خانوادهاش هم که صحبت کردم بر صحبت های من صحه گذاشتن حال چه کار کنم با این وضع در ضمن خودم دانشجوی حقوق هستم و توی این مدت فقط رابطه براش اهمیت داشته و اصلا برای او چیز های دیگه ارزش نداشته حتی داشت شغل مناسب خیلی از جاها وتفریح گاها رفته که فقط من عکسش رو توی گوشی موبالش دیدم وبا رفیقاش خیلی وابسته است وبرای اون ها ارزش قاعله البته توی چند جلسه مشاوره روان شناسی قبل از ازدواج که رفتیم هیچ صحبتی نکرد وخوشحال بودومی گفت که دکتر چیزی وازمن ایراد نگرفت در جلسه خئاستگاری هم صحبتی از هدفش نکرد فقط گفت می خوام برم ارتش که اون رو هم گفت که ایراد پزشکی از من گرفتن حالا چه کار کنم تصمیم به جدایی دارم لطفا راهنماییم کنید

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1194
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    خانم
    شیرین شعاعی چرا جواب نمیدین

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط شیرین شعاعی نمایش پست ها
    سلام
    به گمانم هنوز در دوستی قبلی غرقی.سعی کن مورد قبلی را واقعا فراموش کنی و دوباره عاقلانه به این موضوع فکر کنی وهیچ وقت قیاس نکن که قیاس اول را شیطان کرد و گمراه شد . خوب بررسی کن اگر حداکثر ایده الهایت را دارد او رابپذیر وگرنه پاسخ منفی بده
    خانم شجاعی درسته مورد قبلی رو خیلی دوس داشتم ولی این مورد هم کمتر از یه خاستگار معمولی به من توجه نشون میده، انگار فقط اومده که یه جنس مخالف تو خونش باشه.من میپذیرم که الان دوس داشتن خاصی بینمون نیست من گلایه ای نکردم حتی بهش میگم میتونه بوجود بیاد ولی اون باکنایه میگه "بشین تا بوجود بیاد" . اگه اصلادوسم نداره پس چرا میخاد با من ازدواج کنه؟اصلا میشه با همچین ادمی که الان داره بهت زخم زبون میزنه و انگار سرت منت میذاره زندگی کرد؟

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    سلام .
    بهتره ازش به پرسی که تو به زن از چه دیدگاهی نگاه میکنی .چه حس نیازی داری بهش ؟

    شوهری که خیلی سر تر از تویی که میگی به من محبت نمیکنه و هفته ایی یک بار زنگ میزنه .وفقط میخواد باشم . تو زندگی آیندتون ممکنه خیلی به مشکل بر بخورید.

    ممکنه شوهرتون به زن از یه دیدگاه دیگه نگاه کنه ؟ خیلی ها هستن که زن میگیرن فقط بخاطراینکه داشته باشنش .ولی هنوز زندگی مجردی و رفیق بازی رو به زندگیشون ترجیح میدن .(مثلا دوس داره بره با رفیقاش بیرون .ووقتی میاد خونه دوست داشته باشه غذا اماده باشه ) منظورمو میفهمید .

    نکته بعدی . پسر قبلی که عاشقتون بود رو فراموش کنید و هرخواستگاری که میاد با هر کمبود یا ضعفی هم که داشته باشه .نباید با کسی دیگه(پسرقبلیه که دوستتون داشت)مقایسه اش کنید. هرکس به طریقی محبت واحساس خودشو ابراز میکنه

    نکته اصلی . ببین پافشاریش برای چیه که هی میگه تو جواب مثبت بده ؟ بعدش به نظرمن روی این رابطه تون وانتظارها و خواسته هایی که باید از طرف شوهرتون انجام بشه فکرکنید وببینید میتونه انجام بده . اصلا طبع همسرتون با شما یکی هست (ازهمه نظر)

    بیشتر فکرکنید بدن همه ذهنیت ها

    ان شالله موفق باشید

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1414
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    سلام
    من 28 سالمه و کارمند و دانشجو هستم
    یه مورد معرفی واسه ازدواج دارم که 20 سال از من بزرگتر هستش
    مدت هاست دارم به این موضع به طور جدی فکر میکنم
    و اون شخص اول گفته من برم مشاوره بگیرم و حسابی فکرامو بکنم خودش هم همینطور
    از شما راهنمایی می خوام

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    سلام .
    . elmehr


    شما 28 سالتونه . چه دلیلی داره با یه مرد 48 ساله ازدواج کنید ؟ که چی بشه ؟

    شما هنوز جون هستید .دوست دارید پسرتون که به دنیا بیاد .تازه پدرش 50 سالش باشه ؟

    شما به آینده خودتون فکرکردید؟ چی باعث شده که شما حتی به ایشون دراین حد فکر کنید ؟

    نمیدونم واقعا چی بگم .
    آرزوی سلامتی

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1414
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    من قبلا زندگی ناموفقی داشتم 2 بار و الان به شدت به امنیت و آرامش نیاز دارم و چند وقتی هم هست یه رابطه 5 ساله رو تموم کردم و خیلی از نظر ذهنی بهم ریختم
    من این آقا رو 10 سال میشناسم و تا حدی با اخلاق و رافتارش آشنا هستم
    احساس میکنم می تونم باهاش زندگی کنم یعنی از رو احساس و قلب نمی گم خیلی روش فکر کردم

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    سلام .

    شما هرچقدرهم که از این اقا مطمن باشید . بازم به عواقبش باید بیشتر نگاه کنید . .

    شما به فکر الان خودتون هستید یا آینده خودتون ؟

    دوم . شما مشکلتون رو .وسط مشکل یه خانم دیگه مطرح کردید . باید یه پست جداگونه واسه خودتون بزارید .که کاربرا داخل یه صفحه چت به دو مشکل جواب ندن و باعث سردرگمی بشن و حق نظرخواهی دیگران ضایع نشه .متشکرم

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1414
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    عذر می خوام من تازه عضو شدم و روال رو بلد نیستم معذرت میخوام

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    شما باتوجه به نوع مشکلتون .نوع مشاوره و روانشناسی رو ازتوی صفحه اصلی انتخاب کنید و گزینه موضوع جدید رو بزنید واینجور یه صفحه مختص مشکلتون درست میشه .

    موفق باشید

  14. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    سلام .
    بهتره ازش به پرسی که تو به زن از چه دیدگاهی نگاه میکنی .چه حس نیازی داری بهش ؟

    شوهری که خیلی سر تر از تویی که میگی به من محبت نمیکنه و هفته ایی یک بار زنگ میزنه .وفقط میخواد باشم . تو زندگی آیندتون ممکنه خیلی به مشکل بر بخورید.

    ممکنه شوهرتون به زن از یه دیدگاه دیگه نگاه کنه ؟ خیلی ها هستن که زن میگیرن فقط بخاطراینکه داشته باشنش .ولی هنوز زندگی مجردی و رفیق بازی رو به زندگیشون ترجیح میدن .(مثلا دوس داره بره با رفیقاش بیرون .ووقتی میاد خونه دوست داشته باشه غذا اماده باشه ) منظورمو میفهمید .

    نکته بعدی . پسر قبلی که عاشقتون بود رو فراموش کنید و هرخواستگاری که میاد با هر کمبود یا ضعفی هم که داشته باشه .نباید با کسی دیگه(پسرقبلیه که دوستتون داشت)مقایسه اش کنید. هرکس به طریقی محبت واحساس خودشو ابراز میکنه

    نکته اصلی . ببین پافشاریش برای چیه که هی میگه تو جواب مثبت بده ؟ بعدش به نظرمن روی این رابطه تون وانتظارها و خواسته هایی که باید از طرف شوهرتون انجام بشه فکرکنید وببینید میتونه انجام بده . اصلا طبع همسرتون با شما یکی هست (ازهمه نظر)

    بیشتر فکرکنید بدن همه ذهنیت ها

    ان شالله موفق باشید
    ازش پرسیدم گفت برای داشتن همدم و چمیدونم برطرف کردن نیازهای روحی و جسمی و اجتماعی و....
    خلاصه جملاتش قشنگه ولی...
    من واقعا توش موندم.میگه دوست دارم ، ارزومی... ولی عملش یه چیز دیگست فقط به من میگه تو غیرقابل رسوخی،بهم ابراز علاقه نمیکنی درحالیکه من هنوز جواب مثبتم ندادم که بخوام قربون صدقش برم ولی با این وجود تو حرکات و حرفام بهش میفهمونم دوسش دارم
    با رفیقاشم مهمونی زیاد میگیرن ولی همشون متاهلن میان خونه ی این. خودش میگه زن که بگیرم دیگه قطع میشه
    به نظرخودم چون سنش سن ازدواجه و همچنین یه سری نیلزهای جسمی یا جنسی داره میخواد زن بگیره

  15. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    سلام .
    خوب اگه واقعا همدیگه رو دوست دارید .اقدام کنید

    ابراز محبت و احساسات تو هرکسی به یه طریقی ابراز میشه . ممکنه تو دوس داری با یه عزیز دلم ابراز باشه ولی اون محبتشو مثلا با تعریف کردن از غذای امروز ابراز کنه .یه مثال ساده بود .

    بعدش به نظرمن بیشتر باهم اشنا بشید وباهم بیرون برید تا از رفتارهم و نوع واکنش روی ممکنه بعضی رفتارها و.... اشنا بشید .واسه شناخت بیشتر از هم . نذار وقتی که باهاش ازدواج کردی تازه با رفتارو اخلاقش آشنا بشی .متوجه منظورم هستی .

  16. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    سلام .
    خوب اگه واقعا همدیگه رو دوست دارید .اقدام کنید

    ابراز محبت و احساسات تو هرکسی به یه طریقی ابراز میشه . ممکنه تو دوس داری با یه عزیز دلم ابراز باشه ولی اون محبتشو مثلا با تعریف کردن از غذای امروز ابراز کنه .یه مثال ساده بود .

    بعدش به نظرمن بیشتر باهم اشنا بشید وباهم بیرون برید تا از رفتارهم و نوع واکنش روی ممکنه بعضی رفتارها و.... اشنا بشید .واسه شناخت بیشتر از هم . نذار وقتی که باهاش ازدواج کردی تازه با رفتارو اخلاقش آشنا بشی .متوجه منظورم هستی .
    عذر میخوام میتونم بپرسم شما کی ها آنلاین هستید؟میشه یه زمان مشخص کنید آنلاین یه گفتگویی کنیم؟

  17. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1432
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    من الان وقت دارم

  18. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    سلام
    .خواهش میکنم mmpmmp25جان . من ساعت 4 آنلاین هستم .هروقت هم در انجمن بودم میتونید پیام بدید باهم صحبت کنیم . خوشحال میشم .



    باآرزوی موفقیت

  19. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط amin نمایش پست ها
    سلام
    .خواهش میکنم mmpmmp25جان . من ساعت 4 آنلاین هستم .هروقت هم در انجمن بودم میتونید پیام بدید باهم صحبت کنیم . خوشحال میشم .

    باآرزوی موفقیت
    سلام خوبید؟
    الان وقت دارید؟

  20. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    سلام .
    بله الان هستم .
    خوب شروع کنید

  21. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    حقیقتش شما خب یه پسرید و پسرها رو بهتر میشناسید میخواستم بدونم اصلا میتونم تغییرش بدم؟چون به نظر خودم خیلی مغروره از طرفی تقریبا شرایطش برا ازدواج فراهمه و میخواد زن بگیره ولی اصلا نمیفهمم اصلا دوس داره ما علاقمون به هم بیشتر بشه یا نه

  22. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    میدونید من شرایط اینکه باهاش برم بیرون یا با هم دوست بشیم تا بیشتر بشناسمشو ندارم
    ولی اینکه مغروره برام یه امر بدیهیه
    حقیقتش بخاطر همین غرور بیجاش و بی اعتناییش تا حالا دوبار بهش جواب منفی دادم ولی باز برمیگرده میگه میخوامت ولی حاضر نیست به درستی بپذیره که عملش اشتباه بوده یه جورایی خودشو تبرئه میکنه انگار عارش میاد بگه اشتباه کردم یا اینکه دیگه تکرار نمیکنم

  23. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    سلام .

    موضوع اینکه تغیرش بدید .هر مرد یا پسری بستگی به روحیاتش ممکنه تغییر کنه یا نه . مثلا ادم های احساسی نمیزارن به طرف مقابلشون چه عشق یا کسی باشه که دوستش داشته باشن یک لحظه هم سختی بکشن .سختی هارو خودشون تحمل میکنن ولی نمیزارن طرفشون اذیت بشه . خوب بعضی ادمها هم اینجور نیستن ولی واقعیت پذیری خوبی دارن .مثلا وقتی میبینه شما که زنشی از این رفتار ناراحت میشی .دیگه این رفتارو انجام نمیده . این موضوه تغییر دادنش بستگی به روحیاتشو عاطفش و.. داره و البته زرنگی شما که بتونید منطقی بفهمونیش.

    نگاه کن .شما ممکنه تو دوران خواستگاری و نامزدی .این اقا پسر یا شوهرتون این غرور رو نسبت به شما داشته باشه و احساس بزرگی یا مرد بودن و..... بهش دست بده و زورش بیاد بهت بگه ببخشید .متوجه منظورم هستید
    و احتمالا در زندگی که ممکنه باهم شروع کنید (بستگی به نظر خودتون) ممکنه اینقدر هم به هم احترام بزارید که باورتون هم نشه این همین پسره بود که زورش میومد به شما بگه ببخشید . ویا بلعکس . این رو شما باید از میزان عشقش به خودت بفهمی .

  24. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    به نظرمن هرچی بیشتر روش شناخت ( روی رفتار و دوست داشتنی هاش و خصوصیاتش) و... داشته باشید بهتره .

    اینجور که نمیشه باهم حرف نزنید یا نرید بیرون درمورد هم(ازقبیل رفتارهاو...)حرف نزنید وصحبت نکنید .وهی پشت تلفن به شما بگه جواب مثبت بده .من این رو اصلا قبول ندارم .باید بیشتر باهم اشنا بشین .همین جواب مثبت یعنی زندگی جدید و اینده ایی جدید .ممکنه طبق فکر و ارزوی شما باشه .ممکنه بعدا خدای نکرده پشیمون بشید که چرا به همین راحتی جواب مثبت دادید

  25. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    من ازش میخوام بیاد خونمون حضوری صحبت کنیم ولی میگه الان روم نمیشه بیام خونتون بعد که نامزد کردیم میام خب بعدش که دیگه جواب دادم چه فایده؟میگه هر چی میخوای حضوری بپرسی همینجا تلفنی بگو من راستشو میگم

  26. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    خو شما .وقتی میگه هرچی میخوای حضوری به پرسی تلفنی بگو . خوشما هم یه جدیتی از خودت نشون بده .مثلا یدفعه بگو واقعا که .یعنی نمیخوای بیای منو ببینی و بامن حرف بزنی؟. اصلا چه دلیلی داره که من باید جواب مثبت بدم ؟ اصلا شما منو واسه چی میخواید؟ وقتی حاظر نیستید بیاید منو ببینی؟

    به نظر من یکم هوشیارش کن که داره از یه دختر خواستگاری میکنه .بلکی معنی خواستگاری و زندگی دونفره رو هنوز نمیدونه ویا نفهمیده

  27. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1166
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    میشه تو خصوصی حرفامو بگم؟میتونید اونجا بیاید؟

  28. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ازدواج

    بله .مشکلی نیست

  29. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1451
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    37
    تشکر شده 14 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج

    ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو ووووووو
    ویرایش توسط ana : 07-20-2014 در ساعت 03:17 PM

  30. کاربران زیر از ana بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1077
    نوشته ها
    123
    تشکـر
    50
    تشکر شده 87 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج

    من هیچ نظر خاصی در مورد ازدواج به نظرم نمیاد چون مجردم ولی با توجه به مشکلاتی که متأهل ها دارند فقط میخوام که عجولانه تصمیم نگیرید
    بیشتر منظورم به خانومی هست که اولین مسئله رو در این صفحه مطرح کرده که الان یه خواستگار خشک و بی روح داره

    یادتون باشه اگه بعد از ازدواج اعتراض کنید میگه کسی مجبورت نکرده بود قبولم کنی

  32. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1077
    نوشته ها
    123
    تشکـر
    50
    تشکر شده 87 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج

    ana جون منم تقریبا یه چیزی شبیه موضوع تو رو تجربه کردم

    عزیزم ما خانوما احساسی هستیم و زود انتخاب میکنیم منم یه مورد داشتم که بهش وابسته بودم اما بعد فهمیدم که اصلا قصد ازدواجی درکار نبوده و بهم دروغ میگفته البته اون خودش اینو نمیگه و بهانه های دیگه میاورد

    من برای فراموش کردن اون که به شدت تو روانم تأثیر گذاشته بود سراغ یه مشاور رفتم مشاورم آقا بود خیلی کمک کرد
    مهم تر اینکه وقتی مرد خوبی مثل اون رو دیدم فهمیدم که اون دوست یا خواستگار اصلا اونجور من فکر میکردم عالی نبوده و بهتر از اون هم هستن
    البته مشاورم متأهل بود اما متدین و عفیف بود
    عزیزم به کارای بدی که باهات کرده فکر کن ارتباطت رو هم کم کن و بعدش قطع کن
    نیازی نیست با قلبت بجنگی اون به مرور از قلبت میره بیرون
    از مسئله من تقریبا کمتر از دو سال هست که میگذره و الان هیچ علاقه ای بهش ندارم و حتی خوشحالم که ازدواج نکردیم

  33. کاربران زیر از نگین سبز بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    ana

  34. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1451
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    37
    تشکر شده 14 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج

    نگین سبز ممنون از راهنمایی عزیزم

  35. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1451
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    37
    تشکر شده 14 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج

    من واقعا دوسش دارم

    سپاسگزار میشم اگه کمکم کنید
    ویرایش توسط ana : 07-20-2014 در ساعت 02:40 PM

  36. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    1747
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    سلام
    من دختری 23 ساله هستم یه 3 ماهی به قصد آشنایی ازدواج با ییسری 27 ساله هم صحبتم و همو میشناسیم .راستش ما از هم دیگه خوشمون اومده از نظر اخلاقی خیلی بهم نزدیک و هم عقیده ایم.
    راستش اون از قیافم خیلی خوششش نیامده و میگه من شیفته اخلاقت شدم و عاشق رفتارت حیا و منش امه.ما وقتی همو میبینیم از چشماش سرشاری عشق می بینم و با هم بودن واقعا خوشحالیم ولی به
    محض اینکه از هم دور میشیم رفتارش نسبت به من سرد میشه .با کلی صحبت که باهام کرد بهم گفت کمکم کن دلم برات بتپه دلتنگت بشم ناگفته نباشه اون در کل دلتنگ نمیشه ولی خیلی پر احساسه.به قول خودش مدار احساسش سوخته .چظور کمکش کنم احساساتت فعال بشه.

  37. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1079
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    4
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    سلام عزیزم من به عنوان یک دوست ازت تمنا می کنم این ازدواج راقبول نکن خواهش می کنم تو نمی دونی بعدها چقدر باید سر هر موضوعی زجر بکشی 2دهه ههههههههههههه تفاوت
    نکن التماست می کنم

  38. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    1079
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    4
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    سلام عزیزم به مطالبی که نوشتی دقت کن و دوباره از روش بخون ببین با خودت میخای چیکار کنی ؟ این خودتی نه دشمنت . چه بلایی میخای سر خودت بیاری ؟ یه کم فکر کن .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد