صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 52

موضوع: ازدواج کردن عشقم

41836
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy ازدواج کردن عشقم

    سلام تقریبا چهار سال با عشقم بودم همه کاری واسش کردم از چیزی دریغ نکردم تا خاستگاریش رفتم و با مخالفت پدرش روبرو شدم و با عشقم صحبت کردم که چند ماه دیگه برم با پدرش صحبت کنم و عشقمم قبول کرد ، بعداز دو هفته فهمیدم ازدواج کرده و عقد کردن ، الان دارم دیونه میشم چهار سال خاطره چی شد چهار سال چطوری از بین رفت ، حالا عشقش داره تبدیل میشه به نفرت و کینه ،چیکار کنم ؟ با خودم عهد کردم همون طور که زندگیمو ریخت به هم همون طورم چند سال دیگه تو خوشی هاش زندگیشو بریزم به هم ، کسی راهنمایی داره ؟ ممنون

  2. 2 کاربران زیر از Mohammadmz بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10387
    نوشته ها
    37
    تشکـر
    10
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    سلام
    شما از زندگی اون خبر نداری و از اخلاق و رفتارهای پدرش
    شاید خودش با پدرش صحبت کرده باشه و بازهم جواب منفی شنیده باشه
    درضمن شما ک اینقده عاشقش بودین باید خیلی زودتر از اینها بفکر میافتادین ن بعد سه چارسال.بعدشم اون بنده خدا هم ک با ازدواج راضی بوده حالا چ گناهی کرده ک قسمت نشده؟
    و اینکه اگه واقعا عاشقشین باید ب اون هم فکر کنید ک شاید دیگه همچین موقعیت مناسبی براش پیش نمیومده و ازدواج کرده بالاخره هردختری تا ی موقعیتی براش خواستگار مناسب میاد اگه همونارو هم بدون فکر و الکی رد کنه ب زندگی خودش لطمه میزنه
    شمام سعی کن بفکر زندگی خودت باشی و ازدواج کنی و ی خانواده تشکیل بدی

  4. 5 کاربران زیر از مهشید 93 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11482
    نوشته ها
    239
    تشکـر
    683
    تشکر شده 197 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammadmz نمایش پست ها
    سلام تقریبا چهار سال با عشقم بودم همه کاری واسش کردم از چیزی دریغ نکردم تا خاستگاریش رفتم و با مخالفت پدرش روبرو شدم و با عشقم صحبت کردم که چند ماه دیگه برم با پدرش صحبت کنم و عشقمم قبول کرد ، بعداز دو هفته فهمیدم ازدواج کرده و عقد کردن ، الان دارم دیونه میشم چهار سال خاطره چی شد چهار سال چطوری از بین رفت ، حالا عشقش داره تبدیل میشه به نفرت و کینه ،چیکار کنم ؟ با خودم عهد کردم همون طور که زندگیمو ریخت به هم همون طورم چند سال دیگه تو خوشی هاش زندگیشو بریزم به هم ، کسی راهنمایی داره ؟ ممنون
    سلام دوست عزیز کاریه که شده نمیشه کاریش کرد بهتره صبرو تحمل داشته باشید خودتون رو با کارای مختلف سرگرم کنید به مرور زمان حالتون خوب میشه و فراموشش میکنید.
    امضای ایشان
    غيرت يعني : زن مورد علاقه ات هرگز احساس تنهايي و بي پناهي نكند

  6. 4 کاربران زیر از زری62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12615
    نوشته ها
    135
    تشکـر
    60
    تشکر شده 81 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    سلام یعنی با رضایت کامل خودش ازدواج کرده؟!!
    اگه اینطور بوده پس همون بهتر که قبل از ازدواج رفته پی کارش وگرنه شاید بعد از ازدواج به مشکل میخوردید!
    به نظرم اصلا بهش فکر نکن. ارزش فکر کردن نداره. چندوقت بگذره حالت بهتر میشه و مطمئن باش عشق بهتری رو میتونی برای خودت پیدا کنی. کسی که عشق دو طرفه نسبت به هم داشته باشین.
    البته میگم که اگه با رضایت کامل خودش ازدواج کرده باشه که بعید میدونم دخترای امروزی نتونن روی خواسته هاشون پافشاری کنن و به چیزی که میخوان نرسن! دیگه اون قدیما گذشت که دخترو به زور شوهر میدادن!
    اما در هر صورت شما دیگه باید فراموشش کنی و به فکر زندگی خودت باشی. هیچوقت زندگیت رو به خاطر کسی که برای داشتنت هیچکاری نکرد و نمیکنه هدر نده. اینجور آدمها حتی ارزش انتقام گرفتن هم ندارن و فقط فقط باید فراموش بشن!
    امضای ایشان
    خسته شدم!

  8. 3 کاربران زیر از شمیم-م بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    ببینید همه کاری واسش کردم چهار سال کنارش بودم ، بعداز خاستگاری من دو هفته نگذشته بهم خبر دادن عقد کرده واقعا جا خوردم وقتی شنیدم هنوزم باورم نمیشه از همه بدتر با کسی ازدواج کرده از من پایین تره نمیدونم چرا اینکارو کرد ، هر کاری میکنم نمیتونم بی خیال باشم زندگیمو خراب کرد ، نمیدونم چیکار کنم گیج گیجم

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    اگه واقعاً عشقت بوده بهتره که زندگیشو خراب نکنی و دگه مزاحمش نشی و از زندگیش بیرون بری

    اونی که نتونسته برات صبر کنه پس و به این سرعت یکی دیگه رو انتخاب کرده و جایگذینت کرده لیاقت تو رو نداره ، همون بهتر که رفت

    سعی کن کم کم با این مسئله کنار بیای و دیگه باهاش ارتباط نداشته باشی و اونو توی یادت کم رنگش کنی . . .

    به فکر انتقام هم نباش ، هم وقتت هدر نمیره هم فکرت رو بیهوده مشغولش نمیکنی ، زندگی که به پایان نرسیده فقط مسیری که پیشبینی کرده بودی عوض شده

  11. 3 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammadmz نمایش پست ها
    سلام تقریبا چهار سال با عشقم بودم همه کاری واسش کردم از چیزی دریغ نکردم تا خاستگاریش رفتم و با مخالفت پدرش روبرو شدم و با عشقم صحبت کردم که چند ماه دیگه برم با پدرش صحبت کنم و عشقمم قبول کرد ، بعداز دو هفته فهمیدم ازدواج کرده و عقد کردن ، الان دارم دیونه میشم چهار سال خاطره چی شد چهار سال چطوری از بین رفت ، حالا عشقش داره تبدیل میشه به نفرت و کینه ،چیکار کنم ؟ با خودم عهد کردم همون طور که زندگیمو ریخت به هم همون طورم چند سال دیگه تو خوشی هاش زندگیشو بریزم به هم ، کسی راهنمایی داره ؟ ممنون

    سلام یه جورایی یه حسس بهم میگه احتمالا اجبار پدرش بوده
    دیگه عقد کرده رفته ولش کن زندگیشو کنه
    شاید یکی امد تو زندگیت که صدبراب. این عاشقش باشی
    فکر اینکه زندگیشو بهم بزنی اصلا نکن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  13. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12615
    نوشته ها
    135
    تشکـر
    60
    تشکر شده 81 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    اصلا نترس!
    این روزها میگذره خیلییی زود و بعد که با عشق واقعیت آشنا بشی میگی چه خوب شد اون دختره شوهر کرد رفت! شاید اصلا همچین چیزی هم نگی چون اونموقع دیگه شاید کاملا از ذهنت پاک شده باشه!
    اتفاقی که 10سال پیش برای من افتاد و بعد از 2سال کسی که دوستش داشتم یکدفعه غیب شد و گوشیشو خاموش کرد و .... تا یکسال حال خوبی نداشتم و غصه میخوردم و ازش خبری نداشتم تا اینکه با عشق واقعیم آشنا شدم و الان میگم چه خوب شد که اون غیب شد اصلا مرد زندگی نبود!!
    حتی با اینکه 2سال پیش اون طرف رو توو فیس بوک دیدم و توو لیست دوستامه اما اصلا نه حس قبل رو بهش دارم نه حس انتقام! حتی یک کلمه هم بهش نگفتم "کجا رفتی؟میدونی من بعد از رفتنت چی کشیدم؟!!"
    الان هم خدا رو شکر میکنم که با کسی هستم که عاشق همدیگه ایم
    امضای ایشان
    خسته شدم!

  15. 7 کاربران زیر از شمیم-م بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    ممنون از همتون خالی شدم انگار نیاز داشتم درد دل کنم البته خیلی از حرفارو نزدم خیلی چیزارو نگفتم ولی همین که راهنمایی کردین ممنونم ، ولی کینش تو دلمه واسش ارزو میکنم یه روز خوش نبینه

  17. کاربران زیر از Mohammadmz بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12615
    نوشته ها
    135
    تشکـر
    60
    تشکر شده 81 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    با کینه گرفتن فقط خودتو اذیت میکنی
    فقط بسپارش دست خدا. خدا خودش جواب کاراشو میده
    این روزها تموم میشه نگران نباش. ایشالا به زودی همه چیو فراموش میکنی
    امضای ایشان
    خسته شدم!

  19. 4 کاربران زیر از شمیم-م بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12245
    نوشته ها
    144
    تشکـر
    512
    تشکر شده 104 بار در 64 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    با عشق زمان فراموش میشه و با زمان هم عشق ، فقط به زمان احتیاج داری سعی کن این کینه روام از خودت دور کنی هم به آرامش برسی هم بتونی زودتر فراموشش کنی یه مدتم با هیچ دختر دیگه رابطه برقرار نکن حالت بدتر میکنه مطمئن باش زمان همه چیو درست میکنه من به معجزه زمان اعتقا دارم....

  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammadmz نمایش پست ها
    ممنون از همتون خالی شدم انگار نیاز داشتم درد دل کنم البته خیلی از حرفارو نزدم خیلی چیزارو نگفتم ولی همین که راهنمایی کردین ممنونم ، ولی کینش تو دلمه واسش ارزو میکنم یه روز خوش نبینه

    نه نفرین نکن توکه از دلش خبر نداری شاید مجبور شده تهدید شده
    منم اگه یه روز بابام بگه مثلا میرم پسره رو میکشم دست از عشقم میکشم تا اسیب بهش نرسه
    فقط بگو خدا سپردم دست تو هرکی مقصر هستش جوابشو بده همین
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  22. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6140
    نوشته ها
    244
    تشکـر
    159
    تشکر شده 386 بار در 165 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    ممنون از همتون خالی شدم انگار نیاز داشتم درد دل کنم البته خیلی از حرفارو نزدم خیلی چیزارو نگفتم ولی همین که راهنمایی کردین ممنونم ، ولی کینش تو دلمه واسش ارزو میکنم یه روز خوش نبینه
    سلام خیلی چیزارو نگفتی درسته ولی اینجا خیلیا هستن که واسشون اتفاق افتاده ( حالا در حد کمتر یا بیشتر از شما ) میفهمیم چیا تو فکر و ذهنت میگذره

    (بیشترین دقدقه فکریت هم به دلیل خاطراتیه که باهاش داشتی و اتفاقاتی که بینتون افتاده هستش ) به همین دلیل سخته

    ولی باید بلند شی و دوباره رو پاهات وایسی

    ولی خدارو شکر کن الان رفت (حتی 4 سال شده باشه ) اگر باهاش زندگی میکردی و بعد از 2-3 سال زندگی میذاشت میرفت خیلی بدتر از اینا میشد .

    بعضی آدما کلا دوست دارن برن . پس بهتره برن .فکر انتقام منتقامو هم بنداز بیرون که همش چرته .

    همچین آدمی اصلا ارزش فکر کردن نداره

    امیدوارم زودتر حالت خوب شه

  24. 2 کاربران زیر از Taghi Titan بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    وقتی که پدرش گفت نه کم آوردم میخواستم بی خیال بشم ولی پیش خودم گفتم عشقمه این همه خاطر چیکار کنم دوست داشتنم کجا رفت بهش گفتم گفتم میخوام واسه داشتنت بجنگم واسه داشتنت هر کاری بکنم ولی نذاشت یکماه هم بگذره بدون خداحافظی بدون حرفی رفت ... ، الان من موندمو کلی فیلم و عکس و کادو و نامه ...

  26. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    سلام عزيزم
    اون از اولشم تو رو نمي خواست فقط تورو ياد يه كسي مي انداخت كه چهار سال باهات موند اگر واقعا زندگي خودت مهمه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اينو فكر كن جواب بده زندگيت برات مهمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
    اگر همش بشيني فكر كني چجور ازش انتقام بگيرم پس معلومه زندگي خودت مهم نيست
    اون رفته بايه نفر ديه زندگي مي كنه حتي تو اگر بشي پادشاه اون هيچ براش مهم نيست
    برو به زندگي خودت بچسب

  27. کاربران زیر از isa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    عزيزم
    60درصد دختر پسرا همچين اتفاقي مي افته پسره دختره رو ول مي كنه يا دختره پسرهرو ول مي كنه وااقعا مشكل كجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  29. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    زندگی خودم مهم نبود چون به خاطرش خیلی کارا کردم حتی موقعه ای که دانشگاه قبول شدم نرفتم رفتم پی کار پیش خیلیا کار کردم خیلی سختی ها کشیدم از خیلی چیزای خوب واسه خودم گذشتم تا اون کمبودی از طرف من احساس نکنه تا دیگه تموم شد و الان که دیگه اخر کار بودم فقط مونده بود با پدرش صحبت کنم و مطمعا پدرش هم قبول میکرد ولی صبر نکرد همه چیز و خراب کرد زمان زیادی هم نخواستم دو ماه که برم وبا پدرش صحبت کنم ، واقعا سخته

  30. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    یه موقعه فکر نکنید پنجاه سالمه من 23 سالمه امسال که تموم میشد 5 سال میشد که باهاش بودم خیلی سخته وقتی از خودت میزنی واسه یکی دیگه بعد حتی بدون خداحافظی هم میره

  31. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12615
    نوشته ها
    135
    تشکـر
    60
    تشکر شده 81 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    ببخشید اما واقعا بی لیاقت بوده
    امضای ایشان
    خسته شدم!

  32. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12798
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم-م نمایش پست ها
    سلام یعنی با رضایت کامل خودش ازدواج کرده؟!!
    اگه اینطور بوده پس همون بهتر که قبل از ازدواج رفته پی کارش وگرنه شاید بعد از ازدواج به مشکل میخوردید!
    به نظرم اصلا بهش فکر نکن. ارزش فکر کردن نداره. چندوقت بگذره حالت بهتر میشه و مطمئن باش عشق بهتری رو میتونی برای خودت پیدا کنی. کسی که عشق دو طرفه نسبت به هم داشته باشین.
    البته میگم که اگه با رضایت کامل خودش ازدواج کرده باشه که بعید میدونم دخترای امروزی نتونن روی خواسته هاشون پافشاری کنن و به چیزی که میخوان نرسن! دیگه اون قدیما گذشت که دخترو به زور شوهر میدادن!
    اما در هر صورت شما دیگه باید فراموشش کنی و به فکر زندگی خودت باشی. هیچوقت زندگیت رو به خاطر کسی که برای داشتنت هیچکاری نکرد و نمیکنه هدر نده. اینجور آدمها حتی ارزش انتقام گرفتن هم ندارن و فقط فقط باید فراموش بشن!
    انقد خندیدم که نگو ))
    عشق بهتر؟؟؟
    عزیزم عشق فقط یکی میشه
    دوتا شد عشق نیست نمیگم هوس ولی شاید بگیم ادامه دادن به زندگی، هیچوقت نمیتونی عشقی رو پیدا کنی دو تا باشه! مگه اینکه اولی عشق نبوده!
    در مورد این داداشم بگم به جای اینکه زندگیشو بهم بریزی دعا کن خوشبخت شه میدونم سخته ولی یادت باشه همانا خدا با صابرین است
    سعی کن نماز بخونی بیشتر با خدا دردودل کن آرامشتو بهت برمیگردونه و اونی که لایقته و لایقشی رو بهت میده. انشالله

  33. کاربران زیر از hossein1991 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    kas

  34. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12798
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم-م نمایش پست ها
    اصلا نترس!
    این روزها میگذره خیلییی زود و بعد که با عشق واقعیت آشنا بشی میگی چه خوب شد اون دختره شوهر کرد رفت! شاید اصلا همچین چیزی هم نگی چون اونموقع دیگه شاید کاملا از ذهنت پاک شده باشه!
    اتفاقی که 10سال پیش برای من افتاد و بعد از 2سال کسی که دوستش داشتم یکدفعه غیب شد و گوشیشو خاموش کرد و .... تا یکسال حال خوبی نداشتم و غصه میخوردم و ازش خبری نداشتم تا اینکه با عشق واقعیم آشنا شدم و الان میگم چه خوب شد که اون غیب شد اصلا مرد زندگی نبود!!
    حتی با اینکه 2سال پیش اون طرف رو توو فیس بوک دیدم و توو لیست دوستامه اما اصلا نه حس قبل رو بهش دارم نه حس انتقام! حتی یک کلمه هم بهش نگفتم "کجا رفتی؟میدونی من بعد از رفتنت چی کشیدم؟!!"
    الان هم خدا رو شکر میکنم که با کسی هستم که عاشق همدیگه ایم
    بعد این خیانت به همین عشق فعلی نیس که طرف رو اد کردین؟؟؟؟؟؟؟

  35. کاربران زیر از hossein1991 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12615
    نوشته ها
    135
    تشکـر
    60
    تشکر شده 81 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hossein1991 نمایش پست ها
    انقد خندیدم که نگو ))
    عشق بهتر؟؟؟
    عزیزم عشق فقط یکی میشه
    دوتا شد عشق نیست نمیگم هوس ولی شاید بگیم ادامه دادن به زندگی، هیچوقت نمیتونی عشقی رو پیدا کنی دو تا باشه! مگه اینکه اولی عشق نبوده!
    در مورد این داداشم بگم به جای اینکه زندگیشو بهم بریزی دعا کن خوشبخت شه میدونم سخته ولی یادت باشه همانا خدا با صابرین است
    سعی کن نماز بخونی بیشتر با خدا دردودل کن آرامشتو بهت برمیگردونه و اونی که لایقته و لایقشی رو بهت میده. انشالله
    من اینا رو واسه شما نگفتم که بخندی یا گریه کنی!
    آدمیزاد توو طول زندگیش بارها عاشق میشه(فقط هم به جنس مخالف نیست) مهم اینه که این عشق دو طرفه باشه.عشق در یک نگاه فقط به درد همون توو فیلمها و رمانها میخوره! آدم باید بگرده تا عشق واقعیش رو پیدا کنه.بنده هم منظورم این بود.من طبق تجربه ای که داشتم نظر دادم.روو هوا حرف نزدم
    امضای ایشان
    خسته شدم!

  37. کاربران زیر از شمیم-م بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    kas

  38. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12615
    نوشته ها
    135
    تشکـر
    60
    تشکر شده 81 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط hossein1991 نمایش پست ها
    بعد این خیانت به همین عشق فعلی نیس که طرف رو اد کردین؟؟؟؟؟؟؟
    خدا رو شکر ما چیز مخفی بینمون نیست. بعدش هم اینکه این تاپیک برای این دوستمونه که ازمون راهنمایی خواستن نه اینکه شما بیای در مورد نظر دیگران نظر بدی!
    امضای ایشان
    خسته شدم!

  39. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    یه روز خودم همین حرفارو به دوستام میزدم ولی وقتی واسه خودم پیش اومد دیدم نه تا تو شرایط نباشی یا قبلا تجربه نکرده باشی نمیتونی قضاوت کنی ، واقعا بعضی حرفای دوستان روم تاثیر گذاشت ، ولی خوب خیلی سخته اگه بخوام نگاه کنم عشقم دستش تو دست یکی دیگست کنار اون چشماشو میبنده کنار اون بیدار میشه با اون میخواد بره خرید و ... ، از همه سخت تر تو مسیر سر کارم هر روز کت و شلوار هارو میدیدم منتظر بودم بریم باهم پرو کنم و بگیرم واسه خاستگاری و عقد

  40. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13174
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    وای چه دردآور
    فقط دعا کن ایشالا که خود خدا سزای هرکسی که این وسط مقصر بوده رو بده

  41. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8703
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    2
    تشکر شده 5 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    ببین دادا اون رفته هرکاریم بکنی اون رفته پس زیادی بخودت زور نزن دخترا اکثرا بفکر اینن که فورا برن ونه بخت عشق کیلویی چند شمام نظر بنده رو میخوای انقدر بخودت برس و حال کن هر موقع تورو دید حسرت تورو تو دلش بکشه

  42. کاربران زیر از شایانم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    سلام بچه ها ، خیلی ممنون از راهنمایی هاتون ، خدارو شکر مسیر جدیدی تو زندگیم باز شد نمیدونم شاید مصغرتون بیاد ولی تو این چند روز عشقمو با شوهرش تو خیابون دیدم میخواستم به پسره همه چی بگم ولی دلم نیومد بعداز دیدنش با یه دختر دیگه اشنا شدم هیچ حسی نسبت بهش ندارم و میخوام باهاش ازدواج کنم خدارو شکر پدر مادرش قبول کردن خیلی موقعیت و شرایطش بهتر از قبلی و از همه مهم تر دو سال دیگه دکتر میشه ، واقعا موندم خدا چرا اینطوری کرد یکی گرفت یکی خوب تر داد الان هیچ حسی نسبت به قبلی ندارم و میخوام عشقمو واسه این بزارم ، بچه ها فقط به خدا توکل کنید خودش همه چی درست میکنه سعی کنید عاشق کسی نشید عاشقیتونو واسه همسرتون بزارین بعد ازدواج عاشقی شروع کنید

  44. 3 کاربران زیر از Mohammadmz بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    خیلی براتون خوشحالم امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید
    هیچ وقت ما انسان ها سر از حکمت خداوند سر درنمیاریم
    ولی اینو میدونم همیشه باید شکر گزار خدا باشیم حتی تو بدترین شرایط
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  46. کاربران زیر از بهشت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    البته اینم بگم پسره هیچی از من سر تر نداشت و فهمیدم بعداز ازدوجش میفهمه که از همه نظر از اون سر تر بودم و مطمعا توی زندگیش به مشکل میخوره واسه همین چیزی به پسره نگفتم ، وقتی رفتن طلا فروشی دیدم پسره عین خیالش نیست و اصن واسش مهم نیست اون انتخاب میکر پسره کنارش داشت اس ام اس میداد و اصن توجهی بهش نمیکرد خیلی واسم جالب بود وقتی کنار من بود گوشیمو خاموش میکردم و توجهم به حرفاش بود ، فقط بچه خودتون و خدارو داشته باشید

  48. کاربران زیر از Mohammadmz بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a.b

  49. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    سلام دوست خوبم خداشكر زود بلند شدي به سمت زندگي رفتي زندگي باكينه ونفرت اصلا خوب نيست
    حرفي كه زدي معلومه هنوز يادشي كه اصلا خوب نيست ازخواب بلند شو نفس عميق بكش بگو من هيچ كينه اي از اون تو دلم نيست تا بتوني فراموشش كن به اميد موفقيت در زندگي جديد

  50. کاربران زیر از isa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    اره به یادشم ، هر روز به خودم میگم مهم نیست که رفته و اصن تو زندگیم نبود و ... ، ازش کینه دارم فقط دوست دارم ببین که با رفتنش چیزی از من کم نشده و اون ضرر کرده ، شاید فکر کنید عقده ای شدم ولی پنج شنبه اخر سال میخوام برم سر خاک بابا بزرگ و دایش هم امسال هم سال های ایند میخوام ببینه که زندگی من چطوره و زندگی خودش چطوره میخوام این استرس به زندگیش بدم که بفهمه نامردی یعنی چی ترس همیشه تو زندگیش باشه

  52. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    داداش دیدی گفتم یکی میاد تو زندگیت که میتونی عشقتو به اون بدی بهتر از اون گیرت میاد
    حالا شیرینی عروسی فرااااموش نشههههههه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  53. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    اره خیلی بهتر از اونه تا چند وقت پیش همش کفر میگفتم ولی فهمیدم هر چی خودش بخواد همونه

  55. 2 کاربران زیر از Mohammadmz بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    از زیر شیرینی رفتن در نریییی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  57. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    هرچي به فكرش باشي زندگي خودت اسيب مي بينه
    يه نصحيت خواهرونه
    بچسب به زندگيت بسپار به خداي كه بالا سرته كينه اون زندگي خودتو داغون مي كنه خانمت مي فهمه كه بفكر دختر هستي هم خانمت از دست مي دي هم خوشي وخوشبختيتو
    اون رفته زندگي خودش گفتم پادشاه بشي اون هيچ كاري نمي تونه بكنه

  58. 2 کاربران زیر از isa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    حرف شما کاملا درسته ولی من خیلی چیزارو کشیدم وقتی دو هفته سر صبحونه ، نهار و شام بغض میکردم نمیتونستم چیزی بخورم مادرم نگاه میکرد مثل من بغضش میگرفت و ... هیچ وقت خاطره ها از یاد نمیرن همیشه هر جای این شهر برم یادش میاد سراغم ، شهر ما چهار تا خیابون اصلی بیشتر نداره اونقدرم بزرگ نیست تو کل کوچه های این شهر خاطره دارم اسیبی به زندگیم زد که هر کسی هم جای من باشه ازش نمیگذره ، منم خیلی مردونگی در حقش کردم که کار دیگه ای نکردم و میخوام فقط استرس تو زندگیش باشه تا بفهمه باهام چیکار کرده ، دروغ نمیگم ولی عشقم کم از فرهاد نبود اگه میگفتن کوه بکن میکندم ، وقتی پدر بزرگش و دایش فوت کرد تا صبح باهاش صحبت میکردم ارومش میکردم قبلا با قلب تصمیم میگرفتم ولی الان سپردم به مغزم ، مغزمم میگه من نمیتونم این همه خاطره از یاد ببرم باید همین کاری که باهات کرد باهاش بکنی ، دیگه با قلبم کاری ندارم با مغزم انتخاب میکنم

  60. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    پس اين دختر رو انتخاب كردي كه خار كني تو چش اون
    مواظب باش كه نره تو چش خودت
    يه موقعي مي بيني كه زمان رو از دست دادي و اون ككش نگزيده
    هيچ وقت فراموش نمي كني اگر خودت بخواي كه نمي خواي چون دلت هنوز گروهشه
    تو اذيت ميشي نه اون
    اون انتخابش كرد تورو نخواسته حتي پادشاه بشي ارزشي نداره براش

  61. کاربران زیر از isa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  62. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    اره خدایشم همینه میخوام حالشو خراب کنم تا بفهمه پنج سالی که با اون بودم میتونستم با هزار نفر باشم ولی فقط اونو انتخاب کردم ، این دخترم عقلم انتخاب کرده با سیاست عقلم میخوام برم جلو شدم یه ادم دو رو که هیچی ازش معلوم نیست فقط فکر خودمم ، دوست دارم گفتن ی دروغ خنده های دروغ توجه الکی و همش تو نقش بودن واسه این ، یه عشق یه طرفه از طرف اون منم همش نقش شاید بعد ازدواج درست شه ، ککش میگزه چون انقدر عکس و فیلم و خاطره کنار هم داریم که حتی میتونم کاری کنم ابروش تو کل شهر بره شهرمونم انقدر کوچیک نیست اراک میتونم کاری کنم از اینجا برن ولی وقتی دیدم پسره واسش دختره مهم نیست گذاشتم تو زندگیش خودش به مشکل بخوره که بفهمه نیازی نیست من زندگیشو خراب کنم خودش خراب میشه منم گاهی وقتا میخوام ببینم که یادش نره و ترس تو زندگیش باشه ، ارامش تو زندگی مهم ترین چیزه وقتی ارامش ازم گرفته میخوام ارامش تو زندگیش نباشه

  63. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13215
    نوشته ها
    461
    تشکـر
    370
    تشکر شده 500 بار در 226 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    دوست خوبم اینقدازش کینه بدل نگیرچون نزدیکه بخاطرخراب کردن زندگی اون زندگی خودتم ببیادبدی..
    اگه اون باتوبدکرد توباخودت ودختردیگهای بدنکن منطقی ترفککن اگه اون وروبوده توکه نبایدهمونجوربا
    وگرنه باخودش هیچ فرقی نداری

  64. کاربران زیر از ziziorton بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13215
    نوشته ها
    461
    تشکـر
    370
    تشکر شده 500 بار در 226 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    لطفااینقدرمردونگی داشت باش که گناه کس دیگه ای روروی سرکس دیگه خراب نکنی..آروم وعاقل باش
    هرچندبنظرت ایناهمش حرفای مسخر ایه اماانتقام سبکت نمیکنه فقط داغونترمیشی

  66. کاربران زیر از ziziorton بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  67. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    ادامه بده كار خوبي داري انجام مي دي من دلم به دختر كه قراره زنت بشه ميسوزه چه گناهي كرده

  68. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    من با عشق جدیدم زندگی میکنم و مشکلی ندارم تنها تفاوتش اینه که عشق واقعیم نیست مثل یه بازیگر دارم فیلم بازی میکنم ، هیچ وقت خاطرات ادم از ذهنش نمیره ، شما خاطراتی که با دوستاتون ، عشقتون ، خانوادتون دارین از یادتون میره ؟
    ادم وقتی یه حیون خونگی میگیره بعد یه مدت وابستش میشه چه برسه طرف مقابلت ادم باشه کلی نقشه ها واسه اینده کلی رویا پردازی کلی خاطره و ...
    اگه کم کاری کرده بودم اگه نامردی کرده بودم اگه خاستگارش بهتر از من بود اگه من بد بودم اگه خانواده من بد بودن و ... میتونستم قبول کنم که نرسیدنمون درسته و انقدر نمیشکستم ولی وقتی حتی یه خداحافظی هم ازم نکرده چطوری میتونم از اینکارش بگذرم چطوری میتونم بگم خوشبخت بشی و ...

  69. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12076
    نوشته ها
    103
    تشکـر
    15
    تشکر شده 58 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    شما نمیتونی جای کسی را پرکنید... با وارد کردن دیگران به زندگیتان فقط سرگرم میشید...عقل و منطق را پیشه کنید...
    عمر گران میگذرد خواهی نخواهی سعی بر ان کن نرود رو به تباهی چه خوش گفت معین

  70. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    زندگي تو تباه شده چه گناهي اون دختر داره اون با اميد وارزو شايدم عاشق تو شده قلب اون چرا بايد بشكنه هنوز از روي قلبت داري تصميم مي گيري قلبت به جاي گذشت ودوست داشتن توش تنفر وكينه جا گرفته

  71. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    عشق تورفت الان شوهر داره يه مدت ديه بچه گيرش مياد اون انتخابش رو كرده اگر جلوش ظاهرشي اون مي فهمه كه اومدي قنپز در كني مي فهمه كه هنوز دلت گيرشه خنگول واز كارش ذوق زده مي شه

  72. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12615
    نوشته ها
    135
    تشکـر
    60
    تشکر شده 81 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    ای بابا حرفای بچه گونه نزن.بچسب به زندگیت.رفته که رفته به جهنم.لیاقتش همون طرف بوده.بعدش هم سعی کن با کسی ازدواج کنی که دوستش داری نه اینکه ادای عاشقا رو دربیاری.زود تصمیم نگیر.فقط واسه اینکه حال اونو بگیری میخوای زود ازدواج کنی؟!!!
    امضای ایشان
    خسته شدم!

  73. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12615
    نوشته ها
    135
    تشکـر
    60
    تشکر شده 81 بار در 48 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    اصلا مگه چندسالته؟!اگه سنت کمه فعلا از جوونیت و مجردیت استفاده کن.چرا میخوای زود ازدواج کنی؟!!البته اگه زیر 30 هستی
    امضای ایشان
    خسته شدم!

  74. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12760
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    14
    تشکر شده 9 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    چرا وقتی یکی نامردی میکنه اونکی نامردی خورده باید بگذره ؟ ما دل نداشتیم ؟ ما ادم نبودیم ؟
    با این دخترم حرف زدم دیدم نمیتونم بهش احساسی داشته باشیم و خیلی راحت بهش همه چی گفتم واقعا دیدم هیچکس نمیتونه جاشو بگیره و نمیتونم فکرمو ازاد کنم و با اینم خداحافظی کردم واقعا نمیتونم هر چیم میخوام بی خیال باشم نمیشه گیج گیجم

  75. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12792
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    149
    تشکر شده 154 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    كار خوب كردي هنوز تو نتوستي باخودت كنار بياي دختره گناه داشت
    اولين قدم خودت رو كنترل كن هرجاي كه اون دختره بود نرو حتي براي يه لحظه به خودت قول بده
    دومين قدم سخت خودتو مشغول كن حتي يه لحظه هم بهش فكر نكن
    كار كن يا درست بخون از فكرت براي ياد اوري استفاده نكن تا اومد سراغت خودت رو مشغول كن
    يكي از دوستام همچين مشكلي داشت اون موقع پيش دانشگاهي بود كه بهش ضربه زد ورفت كنكور قبول نشد وسال ديه اشم نخوند وقبول نشد دوست بوديم مي رفتيم ومي اومديم مي رفت سركوچه اشو انقدر وايمي ساد تا ببينتش وهي داغون تر مي شود اس بهش مي داد جواب نمي داد
    تا اين كه كفر من در اومد ونشستم باهاش صحبت كردم اول قبول نكرد گفت انتقام مي خوام بگيرم يه حرفي به اون زدم بهت بگم اگر تورو مي خواست ودوست داشت پات واميساد نخواستت قبول كن
    روزهاي اول خيلي سخت بود براش مي بردمش خيابون مي اوردمش خونمون يه لحظه تنهانباشه كه بهش فكركنه بهش گفتم قول بده نه زنگ بزن به پسره نه اس بده نه برو ببينش گفتم اگر ديدم اينكارو كردي منم تنهامي ذارمت مي رم فكر درست خوندن رو انداختم سرش اولاش زياد نمي خوند ولي كم كم خوند ولي اخرش تمام وقتش رومي گذاشت براي درس ومهندسي معماري كه علاقه داشت خوندرفت الان تو شيراز شركت داره وزندگيش عاليه وحتي حاضر نيست به گذشته برگرده
    دوست خوبم تو هم بايد قول بدي فراموش كني اگرنه اخرش الاف و بيكار مي شي براي اينكه اونو از ذهنت پاك كني به سمت مواد مي ري كه ذهنت پاكش كني

  76. کاربران زیر از isa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  77. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13586
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    1
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج کردن عشقم

    سلام
    پسر خوب، تو هنوز خیلی جونی و باید اجازه بدی که احساساتت کامل بشن. خیلی خوبه که متعهد و پایبند هستی. مطمئن باش که موفق میشی. اما یه کم به خودت مهلت بده. اگر خواستی ازدواج کنی، حتما حتما از احساساتت مطمئن شو. توی شرایط مختلف، مثل عصبانیت، دلخوری، سختی. ببینی هنوزم می تونی پایبند طرف مقابلت باشی. بعد ازدواج کن
    انشاله که همیشه شاد و موفق باشی

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد