راضی نشدن خانواده دختر

با سلام
مشکل من اینه که بیشتر از پنج ساله که دختریو دوست دارم که اونم اگه بیشتر نباشه کمتر نمیخوادم با پدرش صحبت کردم مشکلی نداشتن فقط میگفت باید خونوادم راضی بشن اما مادرش به هیچ وجه راضی نمیشه و بهانه میاره مثلا دختر به غریببه نمیدیم یا اینکه چون دخترمونو به اقوام ندادیم(خواستگار قبلی) چجوری بهشون بگیم که دادیمش به غریبه اخه خونوادشون سنتین و همه خونوادرو بسیج کردن که مخالفت کنن ما دو نفر مشکلی با هم نداریم اگرم مشکلی پیش میومد خودمون حلش میکردیم چون از همدیگه دوریم فقط میتونیم با تلفن از همدیگه خبر بگیریم فکر میکنم خونوادش فکر میکنن اگه دو روز به هم زنگ نزنیم یادمون میره (یا اصلن یک ماه) چون میگن همدیگرو دیگه نمیبینن اما نمیدونن شبو روز تو فکر همیم الانم خواستگاری داره که عجیب دارن فشار میارن که بدن بهش (خواستگار دکتره از اقوامم هست)
سوالم اینه که میشه با اینکه عاشق همیم بخاطر مخالفت مادرش(البته بقیم از مادر حمایت میکنن) از هم جدا شیم اگه جداشیم میشه به زندگی برگردیم چون فکرشم نمیتونم کنم فراموشش کنم اونم میگه نمیتونه بعضی وقتا که خواستم فراموش کنم هیچ دلیلی ندیدم جز مخالفت خونواده اونقد ازم تعریف کرده که خونوادش میگن صد در صد گول خورده
فکر میکنم مادرش لج کرده من خودم تو این چند سال فقط تونستم یه بار باهاشون صحبت کنم چون پسراش میگفتن اسمم میاد مریض میشه
تحصیلات من ارشد کامپیوتر دختر خانوم دندون پزشک
راستی پیش روان شناسم رفته بودیم چند جلسه تست دادیم اما مشکلی نبود خیلیم شبیه هم بودیم|sadsmiley|
ببخشید خواستم خلاصه باشه وگرنه حرف زیاده

سلام باور گنید قضیه خیلی حیاتیه برام نمیدونم واقعا چکار کنم اگه کسی تجربه ای داره مدیر محترم اگه راهکاری داره بگید چون زندگیم بهم ریخته من همیشه حواسم به اون بالایی بود بعد اینهمه سال بخاطر چی این اتفاق داره میافته بنظرتون اگه لج کرده باشن چکار کنم به هر راهی میزنم بن بسته چکار کنمممممممممم؟؟؟

سلام
به مشاور خوش اومديد
درباره صحبتهاتون بايد بگم كه اينكه شما يكنفر رو دوست داريد و توى زندگى دوست داشتن رو تجربه ميكنيد خيلى لذت بخشه ولى به قول معروف هر كه طاووس خواهد جور هندوستان كشد... شما راه پر فراز و نشيبى در پيش داريد و اين هنوز اول راهه و نبايد زود نااميد بشين و از پاى بنشينيد بلكه بايد صبر كنيد و عاقلانه تصميم بگيريد
متأسفانه توى اين مسائل انسانها احساسشون بر منطقشون غلبه كرده و چون فقط به وصال فكر ميكنن نميتونن درست شرايط رو مديريت كرده و پيش ببرند و به همين دليل اغلب شكست خورده و نااميد ميشن
حالا براى اينكه ما بتونيم شما رو بهتر راهنمايى كنيم نياز به اطلاعات بيشترى داريم
سن هر دوى شما؟
نحوه آشنايى تون؟
شغل شما؟
آيا خانواده شما در جريان هستن؟
پس پيشنهاد ما اينه كه عجول نباشيد، چرا كه اينطورى شرايط رو براى هردوتون دشوارتر ميكنيد

با تشکر فراوان از مشاور عزیز واقعا ممنون از وقتی که بخاطر ماو مشکلمون گذاشتید انشالا توی کار بزرگی که دارید انجام میدید خداکمکتون کنه

من متولد 00 هستم و ایشون هم متولد ++ طریقه اشناییمنم این بود که در زمان دانشجوییش یه کار تحقیقاتیرو براش پاور پوینت کردم وسر همین موضوع بیشتر باهاش اشنا شدم بعد رفتم تحقیق بعد با خونواده هامون مطرح کردیم اما خونوادش راضی نمیشدن تا اینکه گفتن بیاین فقط برای اشنایی بعد که رفتیم بع از چند روز بدون اینکه بهش بگن باباش گفتن که ما جوابمون منفیه بدون دلیل اوردن(مثلا گفتن شما هنوز باید درستونو بخونیدو به این فکرا نباشید) اونموقع یعنی زمان دانشجوییم مغازه داشتم اما الان چند سالیه که تو شرکتی کار میکنم حقوقم خوبه یکی از دلیلاشون این بود که به دلشون ننشستم . اینم بگم شاید بخاطر این به دلشون ننشستم که تو ذهنشون من ادمی بودم که دخترشونو گول زدم اما واقعا اینجوری نبوده میگم بیاین تحقیق محل زندگیم محل کارم شهرمون میفهمید که اشتباه میکنید میگن نیازی نیست اصلا ، بهش گفته بودن اصلا این ادم خوب وقتی بهتر ازین هستو خونوادتم راضیه چرا باید قبولش کنیم تهدیدش کرده بودن که خونو خونریزی میشه
واقعا دوتاییمون موندیم چکار کنیم فقط فکرشون این شده که هر کاری کنیم بگن نه
منو اونم بخاطر اونا خواستیم بیخیال این قضیه بشیم اما واقعا نمیونیم چون اونا دلیلی ندارن برای کاراشون اگرم دلیلی داره چیزی نیست که نشه حلش کرد

مشاور عزیز گفته بودید عجله نکنم اما چقد عجله نکنم؟ چون چند روزیه که عجله نمیکنم اما جوابی از شما دریافت نکردم
لطف کنید حالا که من عجله نمیکنم شما کمی در جواب دادن عجله کنید بازم ممنون اما اگه راهکاری به ذهنتون میرسه بفرمایید

از تأخير پيش آمده عذرخواهي ميكنم
ببينيد بنظر من بهترين حالت اينه كه شما نقش خانواده تون رو در اين مسئله پررنگ تر از قبل كنيد، بعنوان مثال مجددا و توسط خانواده تون تماسي جهت اخذ زمان خواستگاري مجدد گرفته بشه و خيلي رسمي مجددا خواستگاري انجام بشه
چرا كه با ارتباط هرچه بيشتر "شخص شما" با اون خانواده اتفاقا ذهنيت منفي شون مبني بر فريب دخترشون تقويت ميشه
بنظر من شما نهايتا با پدر ايشون جداگانه در ارتباط باشيد

از طرفي به دختر خانم هم بفرماييد كه فعلا در اين مرحله فقط به ابراز علاقه شون اكتفا بكنن و در مقابل خانواده شون پافشاري نداشته باشن تا باعث برانگيخته شدن بيش از پيش موضع سرسختشون نشن

فعلا اين اقدامات رو در دستور كار داشته باشيد تا بعد ببينيم خدا چي قسمت ميكنه و شما هم توكلتون به خدا باشه و از خدا هم براي شكل گيري اين وصلت كمك بخوايد

اما درباره ي اينكه اگه شرايط براي ازدواج شما با ايشون محقق نشد هم خب مطمئن باشيد كه بالاخره قسمت و حكمت در اين بوده، چرا كه شما تلاشتونو كرديد ولي نتيجه نداده
و هيچ مشكلي هم براي بازگشت شما و ايشون به مسير زندگيهاتون وجود نداره، درسته كه شايد ساده نباشه اما سخت هم نيست، چرا كه قطعا هيچكدومتون راضي نيستيد طرف مقابلتون بخاطر اين عدم وصلت بخواد از روحيه و زندگيش بيفته
انشاا... براي مراحل بعد هم اگه مايل بوديد در جريان بزاريد تا همفكري كنيم ...