نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: مخالفت دوست دختر با ازدواج

3205
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3556
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry مخالفت دوست دختر با ازدواج

    • جدایی بدون دلیل منطقی


      سلام پسری 23 ساله هستم 2ساله با دختری همسن خودم رابطه دارم که از همه نظر همون کسیه که من میخوامش و منم اون کسی هستم که اون همیشه آرزوشو داشت با حرفهای عاشقانه م توی بغلم گریه اش میگرفت هرلحظه توی چشاش نگاه میکردم عشقشو نسبت به خودم درک میکردم. واقعا میخوامش به خاطرش هرکاری میکنم هرکاری. اونم عاشقمه به اندازه ی من. اما الان یهو به من میگه رابطه مون تموم شدست باید جدا بشیم و دلیل منطقی هم نداره خداییش، میگه خانوادم با شرایط تو موافق نیستن درصورتی که من مشکلی ندارم خانوادش کلا معلم هستن اما من بازاری تفاوت فرهنگیمون زیاد نیست .هرکاری میکنم دلیلشو نمیگه قسم میخوره که پای کسی هم درمیون نیست و فقط مشکلم خانوادمه میگم خانوادتو بزار پای من راضیشون میکنم و واقعا از پسش برمیام که راضیشون بکنم موقعیتم خوبه.بعد اصرار زیاد حرفشو عوض کردو الان میگه تو سابقه داری و من نمیتونم این رو قبول کنم درصورتی که سابقه من فقط یک اتفاق بود به خاطر اینکه ساده و پاک بودم یه سری دختر بهم نارو زدند و یه سو سابقه برام پیش اومد اما مسله مسله طوری نبود که شخصیت اجتماعی من خورد بشه و شکر خدا مشکل حل شد.واقعا توی این دنیا هیشکی نباید اشتباه بکنه؟هرکی اشتباه کوچیکی کرد باید چشتو رو همه چی ببندی و عشقت رو فراموش کنی؟الان دوروزه ازش جدا شدم و خیلی ناراحتم خیلی واقعا عشق منو اون چیزی نبود که کارش به اینجا بکشه نمیدونم این وسط چه مشکلی هست که مطرحش نمیکنه واقعا این سوال توی ذهنم داره دیوونم میکنه تمام یادگاریهاشو سوزوندم اما هیچ فایده ای نداره فراموش کردنش امکان نداره واقعا میدونست اگه بره من دیوونه میشم من یک پسر مغرور بودم قبل از اینکه باهاش باشم اما الان دارم براش اشک میریزم میدونست اون نامرد .منکه از همه نظر موقعیتم خوبه چه از نظر مالی و هر نظری و الان هم دارم بخاطرش مغازمو راه میندازم اما هیچی نگفت که بتونم قبول کنم واقعا رابطمون تموم شدست یک دلیل منطقی برام نیاورد...کمکم کنید یعنی سزای کسیکه نامرد نیستو نارو نمیزنه اینه؟
    ویرایش توسط dard : 05-09-2014 در ساعت 12:53 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3515
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    سلام.درکت میکنم واقعاسخته.نمیدونم چرازمونه برعکس شده واس هرکی زیادمایه میذاری راحت ترازت دست میکشه.منم یه س
    ال باپسری ازچت روم دوست بودم.جونمم واسش میدادم.اماالان که ازش خواستم تکلیفمونومعلوم کنه.گفت مادرمن نمیذاره برم شهردیگه.مادرتوهم که دختربه غریبی نمیده.درصورتی که من این اخراراضی شده بودم به خاطرش برم شهردیگه.داداش من ازخدابخواه کمکت کنه زودترفراموشش کنی.خیلی کمکت میکنه.اونم دیده زیادبهش محبت کردی فک کرده چه خبره.منم اولش خیلی سختم بوداماچون خودش این کاروباهام کردوازخداخواستم کمکم کنه خیلی بهترم.سعی میکنم دیگه بهش فکرنکنم.توهم خودتومشغول کن.اگه برگشت که هیچ انشاالله خوشبخت بشین.امااگه نه زیادمنتشونکش چون فک میکنه چه خبره حالا.

  3. 2 کاربران زیر از رضوان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2535
    نوشته ها
    278
    تشکـر
    204
    تشکر شده 530 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    ادیت شد
    ویرایش توسط _Amir_ : 01-19-2015 در ساعت 10:16 PM
    امضای ایشان
    کسی حالمو نپرسه...
    دیگه حالی ندارم...
    فقط نفس میکشم...

  5. 2 کاربران زیر از _Amir_ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3515
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    نقل قول نوشته اصلی توسط _Amir_ نمایش پست ها
    ممکنه یه امتحان باشه که ببینه چقدر به پاش میشینید؟!
    شاید هم مشکلی شخصی داشته باشه که بخاطر خودتون داره ترکتون میکنه.
    دوست عزیزبه نظرمن این نهایت خودخواهیه که همینجوری وبدون دلیل تموم کنه,حداقل دلیل اصلیش روبگه شایداین آقاباهاش کناراومدومشکل اون خانوم براش مهم نبود.

  7. کاربران زیر از رضوان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3556
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    نقل قول نوشته اصلی توسط رضوان نمایش پست ها
    سلام.درکت میکنم واقعاسخته.نمیدونم چرازمونه برعکس شده واس هرکی زیادمایه میذاری راحت ترازت دست میکشه.منم یه س
    ال باپسری ازچت روم دوست بودم.جونمم واسش میدادم.اماالان که ازش خواستم تکلیفمونومعلوم کنه.گفت مادرمن نمیذاره برم شهردیگه.مادرتوهم که دختربه غریبی نمیده.درصورتی که من این اخراراضی شده بودم به خاطرش برم شهردیگه.داداش من ازخدابخواه کمکت کنه زودترفراموشش کنی.خیلی کمکت میکنه.اونم دیده زیادبهش محبت کردی فک کرده چه خبره.منم اولش خیلی سختم بوداماچون خودش این کاروباهام کردوازخداخواستم کمکم کنه خیلی بهترم.سعی میکنم دیگه بهش فکرنکنم.توهم خودتومشغول کن.اگه برگشت که هیچ انشاالله خوشبخت بشین.امااگه نه زیادمنتشونکش چون فک میکنه چه خبره حالا.
    من بهش گفتم بیخیالش نمیشم چند روزه که با عمه و دوستش دارم حرف میزنم فهمیدم که این دختر تحمل رابطه رو نداره خانوادش خیلی مذهبی هستن از اولش هم با هزار ترس و دلهره این رابطه رو شروع کرد همیشه میگفت اگه خانوادم بفهمن رابطه داشتیم عمرا اگه بزارن به هم برسیم حالا هم فکر کنم دلیلش اینکه تحمل رابطه رو نداره ولی گفته من میخوامش شرایطشو درست کنه بیاد خواستگاریم.اما خیلی درست بود که از اول همینو به من میگفت اون خیال میکرد اگه اینو بگه من بیخیالش میشم یعنی فکر کرده اونو فقط به خاطر رابطه میخوام ن آینده اما اشتباه کرده من خودمو بهش ثابت میکنم شرایطم رو درست میکنم تا چند ماه دیگه میرم خواستگاریش درسته الان وابسته ام اما وابستگی مهم نیست دلبستگی مهمه من تلاش خودمو میکنم به امید اینکه روزی مال من بشه.منم هیچ مشکلی ندارم که خانوادش بهم گیر بدن یا موافقت نکنن
    خیلی ممنون از همتون دوستای گل

  9. کاربران زیر از dard بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3515
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    سلام اگه مشکلش ترس ازحانوادس میتونین به کسی نگین دوست بودین ویه اشناییه.تصادفی راه بندازین.اینجوری میتونین بهم برسین ودوستتون هم کمترعذاب میکشه که خانوادم نمیزارن,اقعابرات خوشحال شدم که مشکل فقط همینه وواستون ارزوی موفقیت میکنم.انشاالله که بهم برسین

  11. کاربران زیر از رضوان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3556
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    منم میدونم میتونیم بگیم دوست نبودیم مشکل اینجاست توی این شهرما مردم فضولن اگه جایی مارو باهم ببینن همه جارو جار میدن بعدشم توی یه دانشگاه تربیت معلم درس میخونه اونجا هم بفهمن دیگه وای به حالمون مخصوصا اینجور دانشگاه ها هم پره جاسوس.خیلی ممنونم از شما منم برای همتون آرزوی خوشبختی دارم و میگم خداجون خیلیا حالشون خوب نیست خودت یه کاریش بکن ^_^

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3462
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    نقل قول نوشته اصلی توسط dard نمایش پست ها
    • جدایی بدون دلیل منطقی


      سلام پسری 23 ساله هستم 2ساله با دختری همسن خودم رابطه دارم که از همه نظر همون کسیه که من میخوامش و منم اون کسی هستم که اون همیشه آرزوشو داشت با حرفهای عاشقانه م توی بغلم گریه اش میگرفت هرلحظه توی چشاش نگاه میکردم عشقشو نسبت به خودم درک میکردم. واقعا میخوامش به خاطرش هرکاری میکنم هرکاری. اونم عاشقمه به اندازه ی من. اما الان یهو به من میگه رابطه مون تموم شدست باید جدا بشیم و دلیل منطقی هم نداره خداییش، میگه خانوادم با شرایط تو موافق نیستن درصورتی که من مشکلی ندارم خانوادش کلا معلم هستن اما من بازاری تفاوت فرهنگیمون زیاد نیست .هرکاری میکنم دلیلشو نمیگه قسم میخوره که پای کسی هم درمیون نیست و فقط مشکلم خانوادمه میگم خانوادتو بزار پای من راضیشون میکنم و واقعا از پسش برمیام که راضیشون بکنم موقعیتم خوبه.بعد اصرار زیاد حرفشو عوض کردو الان میگه تو سابقه داری و من نمیتونم این رو قبول کنم درصورتی که سابقه من فقط یک اتفاق بود به خاطر اینکه ساده و پاک بودم یه سری دختر بهم نارو زدند و یه سو سابقه برام پیش اومد اما مسله مسله طوری نبود که شخصیت اجتماعی من خورد بشه و شکر خدا مشکل حل شد.واقعا توی این دنیا هیشکی نباید اشتباه بکنه؟هرکی اشتباه کوچیکی کرد باید چشتو رو همه چی ببندی و عشقت رو فراموش کنی؟الان دوروزه ازش جدا شدم و خیلی ناراحتم خیلی واقعا عشق منو اون چیزی نبود که کارش به اینجا بکشه نمیدونم این وسط چه مشکلی هست که مطرحش نمیکنه واقعا این سوال توی ذهنم داره دیوونم میکنه تمام یادگاریهاشو سوزوندم اما هیچ فایده ای نداره فراموش کردنش امکان نداره واقعا میدونست اگه بره من دیوونه میشم من یک پسر مغرور بودم قبل از اینکه باهاش باشم اما الان دارم براش اشک میریزم میدونست اون نامرد .منکه از همه نظر موقعیتم خوبه چه از نظر مالی و هر نظری و الان هم دارم بخاطرش مغازمو راه میندازم اما هیچی نگفت که بتونم قبول کنم واقعا رابطمون تموم شدست یک دلیل منطقی برام نیاورد...کمکم کنید یعنی سزای کسیکه نامرد نیستو نارو نمیزنه اینه؟
    سلام دوست عزیزم
    من با خوندن نوشته هات بسیار متأثر شدم
    و تنها به این دلیل که همچین اتفاقی دقیقاً شبیه به تو برام پیش اومد
    گفتم تجربمو در اختیارت بذارم تا شاید کمکت کنه
    منم 2 سال با دختری بودم که هر دو با هم و همزمان از هم خوشمون اومد و به هم ابراز کردیم
    دوست صمیمی خواهرم بود
    رفته رفته، بیشتر عاشق هم می شدیم. من ترم آخر رشته حقوق بودم و اونم پشت کنکوری
    هروقت که می خواستم ترکش کنم و برم دانشاه، نگاهم می کرد و اینقده گریه می کرد که نرو، دلم برات تنگ میشه، چی میشه زودتر به هم برسیم و از این حرفا
    حتی همیشه سرشو میذاشت رو پام و، دستمو میگرفت تو دستش و محکم فشار می داد
    منم کم نمیذاشتم براش
    از جون و دل براش میذاشتم بخدا
    اما با وجود این، همیشه یه احساسی داشت؛ میگفت : کاش از این طریق همو نمی خواستیم و قبل از اینکه این رابطه رو داشته باشیم میومدی خواستگاری و من اونجا قبول می کردم
    یه جورایی همش ناراضی بود
    همیشه ناراحت بود و منم همیشه در حال دلداری دادن
    به خاطرش رفتم سر کار با تایم 12 ساعت کاری و حقوق 400 تومن در ماه. چه ذوق و شوقی داشتم به خدا
    حتی به خاطرش رشته ی تحصیلیمو تغییر دادم و ارشد قبول شدم
    یه چند روزی بود که خیلی سرد شده بود و همش دم از جدایی میزد و منم که عاشقش بودم با التماس نگرش داشته بودم
    اما بلاخره 2 روز بعد از سال تحویل 90 بدون هیچ دلیل منطقی ترکم کرد...حتی نگفت چرا ای کارو کرده
    نداشتن دلیلش بیشتر از جداییش عذابم میداد
    اینکه نمی دونستم چرا این کارو کرده نابودم میکرد
    هرکاری هم کردم بر نگشت
    من که آدم مغروری بودم و به خاطرش تمام هستی و زندگیمو میدادم حالا یه آدم نابود و افسرده ی سیگاری شده بودم که آرزوی مرگ داشت
    کارمو بعد از جدایی رها کردم از شدت افسردگی و خستگی
    هر روز با ماشین 1 یا 2 ساعت میرفتم سر خیابونی که خونشون بود تا حداقل حضوری ببینمش و دلیلشو بپرسم
    اما نه دیدمش و نه تونستم کاری کنم
    حاصلش شد 2 سال افسردگی و حال افتضاح
    که تا همین 3 ماه پیش ادامه داشت
    اما الان خیلی روبه راهم و حتی بهش فکر هم نمی کنم
    به هیچ وجه
    و تنها به یک دلیل امروز اینقد حالم خوبه و اگه الان ببینمش اصلاً نگاهش نمی کنم
    نه از روی عصبانیت بلکه از روی بی تفاوتی
    رازش این بود که برای خودم ارزش قائل شدم و به این مهمترین نکته دست پیدا کردم که میگن: برای هرکی بیش از حد احترام قائل بشی، خودت پیشش بی ارزش میشی
    این جمله درس بزرگی بود برام
    اما حیف که دیر به این موضوع رسیدم که ارزش من بالاتر از این چیزا بوده و اون لیاقت عشقم رو نداشت
    میدونم تو هم حال بدی داری و الان به شدت افسرده ای
    اما امیدوارم به خودت بیای و زمان رو از دست ندی که هیچ چیز جز پشیمونی نداره و اینو منی بهت میگم که شرایطم عین تو بود و حتی میشه گفت بدتر
    اینو بدون کسی که تمام و کمال مال اون میشی، تمام زندگیت و وقتت و غرورت مال اونه، تمام هستی و نیستیت میشه، حاضری براش بمیری و ... اما یهویی ترکت میکنه و میره، لیاقت این همه عشق پاک و زیبا و ناب رو نداره
    کسی که صداقت توی رفتارت و گفتارت رو ندیده و بیشتر کار و به قول خودش سابقت براش مهم بوده تا درونِ پاکت
    به خودت بیا و بدون که تو خیلی و خیلی و خیلی بیشتر از این چیزا حقته و لیاقتت بالاتر از این حرفاست
    توقع نداشته باش اونم مثل تو عاشق و دلباخته باشه چون عشقای این دوره زمونه برای دخترا شده ماشین و خونه و به طور خلاصه پول؛ و برای پسرا شده زیبایی، اندام خوش فرم،و ...
    که البته استثناهایی هم امثال منو تو گیر میاد که 2 سال با کسی باشی و از ته دل بخوایش و حتی به رابطه ی جنسی فکر نکنی و فقط و فقط به عشق و احساس و زیبایی و آرامش فکر کنی
    قدر خودتو بدون و قوی باش
    به خدا داری زمان رو از دست میدی
    میدونم سخته، خیلی هم سخته اما سعی کن تحمل کنی و باهاش کنار بیای
    الان تو مهمی و اگر نااحت و افسرده باشی چیزی بهت نمیرسه جز اینکه زندگیت از هم میپاشه
    محکم باش و فکرتو باز کن و برای خودت باش و ارزش بده به تمام تار و پود وجودت
    موفق باشی دوست عزیزم
    ویرایش توسط emi : 05-11-2014 در ساعت 02:55 AM

  14. 3 کاربران زیر از emi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3556
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    5
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    خیلی ممنونم دوست عزیز واقعا من هم ناراحت شدم دنیای نامردیه منم مثل تو اوایل مغرور بودم زیاد بهش فکر نمیکردم اما یهو که چشمو باز کردم دیدم شمه تمام هستیه م خونواده رفیق هم کلاسی همه کس رو میپیچوندم به خاطرش حتی برای اس زدن بهش از نمازم عقب میوفتادم ولی تا دلیلشو نفهمیدم ولکن نشدم به خودش هم گفتم لازم باشه زیر دست و پای بابات بمیرم باید دلیل بدونم شکر خدا دلیلشم گرفتم.اما ببین یه چیزی بگم حرف اون دختر هم منطقی بود که رابطه نباشه و توی خواستگاری قبولت کنه واقعا گناه رابطه ی عاطفی بیشتره تا رابطه ای واسه سرگرمی من توی رابطه ام انقدر باهاش گرم بودم وقت نماز خوندن نداشتم پس اینجا خدا ازم دلگیر میشه و رحمتش رو شاملم نمیکنه من قران باز کردم افتاد روی یه آیه که تفسیرشو پیدا کردم ماجرای قربانی کردن اسماعیل بود فهمیدم خیلی دارم به رابطه ام ارزش میدم تصمیم گرفتم که ازش بگذرم و خدا دوباره اونو بهم بده.الان میدونی چیشده؟ شکر خدا حالم خوبه دارم کارو کاسبی راه میندازم تا چند ماه دیگه برم خواستگاریش یه چیز جالب دیگه میدونی چیه؟الان هرشب برای هم نامه مینویسیم و میفرستیم اون برای من من برای اون در حد 5 خط آخر شب میفرستم براش اوایل. جواب نمیداد اما الان جواب میده دیدی چطور خدا بازم پسش داد به من؟ما انقدر عاشق هم بودیم حلقه کردیم دستمون اما اون حلقه رو هم پرت دادم از ته دل ازش گذشتم و به خدا سپردمش تا اونو دوباره داد به من خیلی خوشحالم اما از یک طرف ناراحت که چرا تمام عشقای دنیا انقدر شیرین نیست؟ و یه چیز دیگه من به امید خدا و به دست آوردنش زنده ام وگرنه هیچ دلیلی واسه زندگی ندارم از عشق هردوتامون مطمن بودم که اینطوری پیگیر شدم وگرنه صدصال واسه هیچ احدی غرورمو نمیشکنم.برام دعا کنید و ازتون ممنونم بخاطر حرفاتون واقعا اگه پیش مشاور میرفتم اینقدر که شما به من کمک کردین اون نمیکرد

  16. کاربران زیر از dard بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3462
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : جدایی بدون دلیل منطقی(کمک)

    نقل قول نوشته اصلی توسط dard نمایش پست ها
    خیلی ممنونم دوست عزیز واقعا من هم ناراحت شدم دنیای نامردیه منم مثل تو اوایل مغرور بودم زیاد بهش فکر نمیکردم اما یهو که چشمو باز کردم دیدم شمه تمام هستیه م خونواده رفیق هم کلاسی همه کس رو میپیچوندم به خاطرش حتی برای اس زدن بهش از نمازم عقب میوفتادم ولی تا دلیلشو نفهمیدم ولکن نشدم به خودش هم گفتم لازم باشه زیر دست و پای بابات بمیرم باید دلیل بدونم شکر خدا دلیلشم گرفتم.اما ببین یه چیزی بگم حرف اون دختر هم منطقی بود که رابطه نباشه و توی خواستگاری قبولت کنه واقعا گناه رابطه ی عاطفی بیشتره تا رابطه ای واسه سرگرمی من توی رابطه ام انقدر باهاش گرم بودم وقت نماز خوندن نداشتم پس اینجا خدا ازم دلگیر میشه و رحمتش رو شاملم نمیکنه من قران باز کردم افتاد روی یه آیه که تفسیرشو پیدا کردم ماجرای قربانی کردن اسماعیل بود فهمیدم خیلی دارم به رابطه ام ارزش میدم تصمیم گرفتم که ازش بگذرم و خدا دوباره اونو بهم بده.الان میدونی چیشده؟ شکر خدا حالم خوبه دارم کارو کاسبی راه میندازم تا چند ماه دیگه برم خواستگاریش یه چیز جالب دیگه میدونی چیه؟الان هرشب برای هم نامه مینویسیم و میفرستیم اون برای من من برای اون در حد 5 خط آخر شب میفرستم براش اوایل. جواب نمیداد اما الان جواب میده دیدی چطور خدا بازم پسش داد به من؟ما انقدر عاشق هم بودیم حلقه کردیم دستمون اما اون حلقه رو هم پرت دادم از ته دل ازش گذشتم و به خدا سپردمش تا اونو دوباره داد به من خیلی خوشحالم اما از یک طرف ناراحت که چرا تمام عشقای دنیا انقدر شیرین نیست؟ و یه چیز دیگه من به امید خدا و به دست آوردنش زنده ام وگرنه هیچ دلیلی واسه زندگی ندارم از عشق هردوتامون مطمن بودم که اینطوری پیگیر شدم وگرنه صدصال واسه هیچ احدی غرورمو نمیشکنم.برام دعا کنید و ازتون ممنونم بخاطر حرفاتون واقعا اگه پیش مشاور میرفتم اینقدر که شما به من کمک کردین اون نمیکرد
    سلام
    خواهش میکنم
    امیدوارم که همیشه شاد و سالم و پیروز باشی و مهمتر از اون که همه ی این شرایط رو به دنبال داره اینه که تو زندگیت خوشبخت باشی دوست عزیز
    نيما يوشيج در جشن تولد يك سالگي فرزندش نوشت:پسرم ! يك بهار، يك تابستان ، يك پاييز و يك زمستان را ديدي! از اين پس همه چيز جهان تكراريست جز مهرباني.
    با هم مهربان باشیم و مهربون زندگی کنیم و لبخند بزنیم
    هرچقدر هم که زندگی سخت باشه

  18. کاربران زیر از emi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : مخالفت دوست دختر با ازدواج

    داداش گلم از اینکه عشق تو پاکه شکی نیست
    من خودم کسیو دارم سابقه داره بخاطر همون سابقش دارم ادیت میشم شاید انقد بهش فک کرده که اینطور شده ترس داره
    واسه دختر خیلی سخته .....
    بهش یکم فرصت بده ببین خودش چی میخواد شاید برگشت شاید تو خیلی چیزا ازش فهمیدی خیلی اتفاق های دیگه
    توکل کن به خدا درست میشه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8688
    نوشته ها
    60
    تشکـر
    260
    تشکر شده 57 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مخالفت دوست دختر با ازدواج

    من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم از این متناتون و اشکم در اومد ایشالله خوشبخت بشین.خوش به حالتون

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل دوست شدن و قهر کردن
    توسط elyas19 در انجمن سایر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 12-05-2014, 04:50 PM
  2. نمیتونم به خانواده بگم دختری رو دوست دارم
    توسط fardayenik در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 11-11-2014, 02:38 PM
  3. مامنم منو دوست نداره
    توسط حلما در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 19
    آخرين نوشته: 09-15-2014, 08:49 AM
  4. کمک به دوست افسرده
    توسط نگار22 در انجمن افسردگی
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 09-14-2014, 04:09 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد