مدتی که کسی هست که میدونم دوسم داره اما نمیتونم ودوست ندارم خودم بدون اینکه خانواده ها بدونن باهاش ارتباط برقرار کنم برای آشنایی بیشتر و ازدواج ... بهش فهموندم و فکر می کنم درک کرده می خوام از طریق خانوادش بیاد جلو چکار کنم ؟؟؟؟ اصلا اجازه نمیدم حرفاش بره به سمت ازدواج ولی بهش فهموندم که منم بهش علاقه دارم .... وقتی احساس می کنم می خواد صمیمی بشه فرار می کنم.... چکار کنم ؟؟؟ چرا نمیاد جلو ؟ اصلا چه زمانی باید بیاد جلو ؟؟؟؟؟
احساس می کنم یه مشکلی داره
شاید پول نداره ؟ از شرایط زندگیش خبر داری و مسائلی که تو زندگیش داره ؟نوشته اصلی توسط marham
احساس می کنم یه مشکلی داره
نمیدونم دقیقا پول که معمولیه آره استاده ....ولی استادا هم اگه هیيت علمی نباشی پول زیادی نمیدن ... ولی کلاساشو زیاد کرده این ترم .... من رفتارم درسته بنظرت؟
فک نمیکنه شاید ازدواج کنم ؟؟؟؟ آخه خواستگار دارم
زیاد خبر ندارم که خانوادش و اینارو ولی میدونم از لحاظ فرهنگی در حد خودمه .... ولی یبارم یه کاری کردم
ویرایش توسط marham : 09-22-2014 در ساعت 12:06 PM
تا اونجای که میدونم و دیدم و شنیدم همه دخترا دنبال پسر استاد هستن پس گزینه های انتخاب زیادی دور برش داره دیگه احتمالا دختری که زرنگ تر باشه میتونه باشه ازدواج کنه البته این یه احتمالهزیاد خبر ندارم که خانوادش و اینارو ولی میدونم از لحاظ فرهنگی در حد خودمه .... ولی یبارم یه کاری کردم
وای درست حدس زدی ...یه بار با یکیشوون داشت میخندید داشتم دیوونه میشدم منم کنارشون وایساده بودم کار خودمو میکردم نگاه کرد ببینه منم میخندم منم از قصد خیلی جدی زل زدم بهش ... هنگ کرده بود بعد به اون دختره چپ چپ نگاه کردم حالا دختره ازدواج کرده ... خواستم برای اون یکی ها هم درس بشه .... ولی کم کم احساس میکنم دیگرانم دارن متوجه میشن که بهم علاقه داره .... ولی شاید دارم دفعش می کنم ... خیلی زجر آوره وقتی میبینم برای سوالای الکی میان همش پیشش و اونم با تمام جزییات جوابشونو میده البته بعد اون کارم خدارو شکرخیلی با هاشون جدی شده البته آدم لاس زنی نیست
برام دغدغه نیست که چون استاد و موقعییتش خوبه از دستش ندم ... راستش شاید وقتی به این فکر میکنم که از دستش بدم بغض ته گلومو میگیره .... ولی خیلی دوسش دارم... من خودمو آماده کردم تا برای همیشه کنار بکشم ولی با بغضی که داره خفم میکنه
عزيزم نياز به كار خاصي نداري اكثرا دخترا عاشق استاداشون ميشن نمونشم زياد ديدم و همينطور كه فكر ميكنن استادشون هم دوسشون دارن چرا كه استادا با نگاه كردن و لبخند زدن و نهايتا گرم كردن جو كلاس با همه بچه ها بدون تبيعضي بين جنسيت رفتار ميكنن شايد شماهم اين حسو داري به نظر من لازم نيست كاري كني شما متانت خودتو خانمي خودتو حفظ كن به اون آقا هم فكر نكن اگر علاقه اي باشه خودش مياد سمتت اونوقت بشين فكر كن ببين چيكار بايد بكني
ميدونم سخته عزيزم ولي بايد به خودت بقبولوني شما كه ايشونو هنوز بدست نياورديكه ميترسي از دست بديش .يه حس زود گذر يه مدت گريه زاري ميكني تحمل ميكني اما بعدش فراموش ميكني خودتو با چيزهاي ديگه مشغول كن كلاسهاي ورزشي درسي برو حتما مفيد خواهد بود براي شمابرام دغدغه نیست که چون استاد و موقعییتش خوبه از دستش ندم ... راستش شاید وقتی به این فکر میکنم که از دستش بدم بغض ته گلومو میگیره .... ولی خیلی دوسش دارم... من خودمو آماده کردم تا برای همیشه کنار بکشم ولی با بغضی که داره خفم میکنه
دیگه بچه نیستم که بگم عشق یه طرفس ایشون استاد من نبودن از طریق دوستم با ایشون آشنا شدم ... بحث اینه که ازش فرار می کنم وقتی میخواد حرفی بزنه یا بیشتر صمیمی بشه چون دوست ندارم این اتفاق بیوفته انگار نمیدونه چکار کنه.... آخرین باری هم که دیدمش وقتی داشتم با موبایلم حرف میزدم حواسش به من بود
ویرایش توسط marham : 09-22-2014 در ساعت 12:23 PM
خدایا چکار کنمبنظر خودم یه مشکلی داره ... شاید میخواد درسم تموم بشه بعد بیاد جلو شاید به خانوادش نمیتونه بگه ... شاید می خواد از نظر مالی وضعش بهتر بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدایا گیج شدم
کمکم کنید لطفا .... بعضی اوقات با خودم میگم دیگه سلامو اینا هم بهش ندم .... ولی دلم میسوزه براش ... دلم نمیاد ... وقتی باهام حرف میزنه انگار با نگاهش التماس میکنه
با سلام
اولا من تصمیم گیری برای ازدواج رو بر مبنای احساسات رو اشتباه میدونم.
اما من یه پسرم نمیدونم میتونم کمکی کنم یا نه دیدگاه من از جانب یک مرد اینکه آیا مطمعنین به شما علاقه دارم ؟ حتی اگه یک پسر به یک دختر بگه دوست دارم دلیل نمیشه که میخواد باهاش ازدواج کنه ، شاید به دید خواهر یا یه چیز مثل این به شما نگاه میکنه ، من خودم به چند نفر گفتم خیلی دوستون دارم حتی مجرد نبودن دلیل نمیشه که بخوام باهاشون ازدواج کنن تازه براشون توضیح هم دادم تا در مورد دوست داشتنم اشتباه برداشت نکنن ،
اگه واقعاً بهشون علا قه دارین و ایشون هیچ حسی نصبت به شما نداره یا داره، میتونین بهشون بگین که من از شما خیلی خوشم اومده و اگه شما مایلید برا ازدواج میتونیم صحبت کنیم و تشریف بیارین خواستگاری ، اما زیاد هم احساسی نباید برخود کرد باهاشون
اینا نظر منه اگه من دختر بودم خودم قدم میزاشتم ، چون پسرم و اگه کسی بیاد هم خوشحال میشم هم به حرفاش خوب گوش میدم اگه هم دیدم بدرد هم نمیخوریم با دلیل میگم به نحوی که به فرد مقابل ضربه روحی نبینه ، تازه فد مقابل شما یک استاد و فرد عاقل هست مطمعنن روشن فکرانه جواب میده
بازم من ادم رکیم کسی کارای که من میکنم رو نمیکنه، بهتره نظر بقیه خانوم ها ارجعیت بدین
انشلا تو زندگیت همیشه موفق باشی
ممنونم ولی درست مشکلم همینه که مشکل هم نیست از نظر خودم من حتی دوست ندارم خودش بیاد جلو می خوام از طریق خانوادش اقدام کنه وگرنه الان فک کنم عروسیمون بود .... خودم که عمرابا سلام
اولا من تصمیم گیری برای ازدواج رو بر مبنای احساسات رو اشتباه میدونم.
اما من یه پسرم نمیدونم میتونم کمکی کنم یا نه دیدگاه من از جانب یک مرد اینکه آیا مطمعنین به شما علاقه دارم ؟ حتی اگه یک پسر به یک دختر بگه دوست دارم دلیل نمیشه که میخواد باهاش ازدواج کنه ، شاید به دید خواهر یا یه چیز مثل این به شما نگاه میکنه ، من خودم به چند نفر گفتم خیلی دوستون دارم حتی مجرد نبودن دلیل نمیشه که بخوام باهاشون ازدواج کنن تازه براشون توضیح هم دادم تا در مورد دوست داشتنم اشتباه برداشت نکنن ،
اگه واقعاً بهشون علا قه دارین و ایشون هیچ حسی نصبت به شما نداره یا داره، میتونین بهشون بگین که من از شما خیلی خوشم اومده و اگه شما مایلید برا ازدواج میتونیم صحبت کنیم و تشریف بیارین خواستگاری ، اما زیاد هم احساسی نباید برخود کرد باهاشون
اینا نظر منه اگه من دختر بودم خودم قدم میزاشتم ، چون پسرم و اگه کسی بیاد هم خوشحال میشم هم به حرفاش خوب گوش میدم اگه هم دیدم بدرد هم نمیخوریم با دلیل میگم به نحوی که به فرد مقابل ضربه روحی نبینه ، تازه فد مقابل شما یک استاد و فرد عاقل هست مطمعنن روشن فکرانه جواب میده
بازم من ادم رکیم کسی کارای که من میکنم رو نمیکنه، بهتره نظر بقیه خانوم ها ارجعیت بدین
انشلا تو زندگیت همیشه موفق باشی
خب عزیزم به نظر من مشکل اصلی از خودته !
تو توقع داری اون اقا چیکار کنه دیگه؟چطوری ابراز کنه علاقشو؟
به نظرم این مشکل خانومای ایرانیه که همش دوس دارن پسره اول بیاد طرفشون
خب تو هم باید یه نشونه ای بهش بدی که بفهمه این علاقه دو طرفست و بعد بیاد جلو
اگه مطمئن نباشه که نمیاد !
موفق باشی
عزیزم شما کامل توضیح ندادی وضعیتت چطوری؟چجور باهاش آشنا شدی؟ الان در چه مرحله ای هستی یکم بیشتر توضیح بده تا راهنمایی هایی که بچه ها میکنن درست باشه. توضیحاتت خیلی کمه.
با این تایپیکت یاد استاد خودم افتادم.مجرد بودم از ترم 3 تا 7 یکی از استادای دانشجوهای علوم آزمایشگاهی خیلی بهم توجه میکرد استاد من نبود ولی خیلی تابلو بود حتی با مسئول آموزشمون که یه خانوم خوب و مهربون بود صحبت کرده بود و پرونده منو ازش گرفته بود. بعد که شیرینی ازدواجم بردم مسئول آموزش فکر میکرد با اون ازدواج کردم هم به من تبریک گفت هم به اون منم چشام چهارتا شده بود که این چه حرکتی بود؟! بعد که توضیح دادم چ سوء تفاهمی شده کلی خندیدیدیم البته اون استاده رفته بود که ما خندیدیم. هنوزم هر وقت راهم طرف دانشگاه بیافته میبینمش حسابی باهام سلام و احوال پرسی میکنه. خیلی شخص قابل احترامی بود برام.
هی یادش بخیر چ روزایی بود.
میترسم منم آخر همین طوری بشم ... مطمینم بهم علاقه داره ولی نمیتونم کاملا بهش ابراز علاقه کنم .... ولی سعی میکنم بهش بیشتر نگاه کنم .... یبار حتی دستام خیلی بد میلرزید.... عصبی بودم بخاطر اون دخترا دیوونه دارم میشم دیگه .... متوجه لرزش دستام شد .... منم باز فرار کردم .... میخواد صمیمی بشه ولی من نمیخوام به این صورت ...عزیزم شما کامل توضیح ندادی وضعیتت چطوری؟چجور باهاش آشنا شدی؟ الان در چه مرحله ای هستی یکم بیشتر توضیح بده تا راهنمایی هایی که بچه ها میکنن درست باشه. توضیحاتت خیلی کمه.
با این تایپیکت یاد استاد خودم افتادم.مجرد بودم از ترم 3 تا 7 یکی از استادای دانشجوهای علوم آزمایشگاهی خیلی بهم توجه میکرد استاد من نبود ولی خیلی تابلو بود حتی با مسئول آموزشمون که یه خانوم خوب و مهربون بود صحبت کرده بود و پرونده منو ازش گرفته بود. بعد که شیرینی ازدواجم بردم مسئول آموزش فکر میکرد با اون ازدواج کردم هم به من تبریک گفت هم به اون منم چشام چهارتا شده بود که این چه حرکتی بود؟! بعد که توضیح دادم چ سوء تفاهمی شده کلی خندیدیدیم البته اون استاده رفته بود که ما خندیدیم. هنوزم هر وقت راهم طرف دانشگاه بیافته میبینمش حسابی باهام سلام و احوال پرسی میکنه. خیلی شخص قابل احترامی بود برام.
هی یادش بخیر چ روزایی بود.
دوست دارم یه روز مامانش زنگ بزنه خونمون بگه اجازه میدین برای امر خیر و آشنایی خدمت برسیم ؟؟؟؟؟
سلام
عزیز نمیدونم چند سالته ولی اینها ممکنه همش خیالات و تصورات شما باشه واین شخص فقط استادیست با محبت که جنبه سواد و منش و موقعیت اجتمائیش شما رو محصور خودش کرده. و شما حال و هوای
عاشقی کردی که البته و حتما عشق نیست!!؟؟
در طی دوران درمان بیماران خیلی از مریضان خانم من به خیال خودشان عاشق من شده بودند, که البته این خیلی خیلی رایجه عشق به طبیب و مشاور و استاد و معلم و.....
در ضمن با دیدگاهت نصبت به عشق و عاشقی و خواستگاری و.... مشکل دارم بهتره بیشتر بخوانی و بدانی.
آرزوی بهترینها رو برات دارم. موفق باشی
بخدا بچه نیستم
یه کلوم ، توقع بی جا داری !
اول تو هم علاقتو نشون بده.که معلوم بشه دو طرفست.بعد اون قدم بر می داره.
نباید توقع داشته باشی اون اقا ذهنتو بخونه که...حالا چند سالتون هست شما دو تا؟
ببیند اول که شما نسبت به علاقه ایشون اطمینان دارید ولی به نظر من درجه خیال پردازیتون زیادتر از معموله یعنی اولین جرقه های علاقه ایشون رو برای خودت تبدیل به شعله کردی ..دوما ایشون کارش اینه استاده باید با جنس های مخالف در ارتباط باشه و براشون توضیح بده و با روی گشاده حرف بزنه باید براتون قابل درک باشه بر فرض اینکه یه روزی هم همسر شما بشه شما اینجوری به سرعت زندگیتونو به سمت خراب شدن میبری ..اولین اصل در زندگی مشترک اعتماد متقابله برای مثال من الان در حال تحصیل در رشته روانشناسیم و ممکنه در همین راستا رسما مشغول به کار بشم ..خانومم باید بگه مثلا چرا در مورد مسائل جنسی به خانومها مشاوره میدی؟؟یا چرا به فلان مراجع لبخند زدی..به هر حال شما یه خانوم دانشجوئی و باید فکرت تو این مسائل باز تر از اینها باشه ..اما در مورد انتظاری که شما داری باید بگم نباید توقع داشته باشی همه انتظارهاشون از زندگی مشترک و نحوه آشنائی مثل هم باشه ..به شخصه میگم من تا مطمئن نباشم خانومی نسبت به ازدواج با من راضی هست از خانواده ام نمیخوام که پا پیش بذارن کما اینکه برای خانوم خودم هم اینکار رو کردم و در این دوره زمونه و رشد شعوری و فرهنگی شما دائما مانع ایشونی و ایشون رو پس میزنی ..شما اجازه بده یه بار حداقل باهات مطرح کنه و شما هم دیدگاهتو بگی بعدش بخوای که اگه واقعا نیتش خیره برای ازدواج پا پیش بذاره ..میگی یه مشکلی هست بله درسته مشکل اینه به محض اینکه ایشون میخواد نظر شما رو بدونه شما مانعش میشی و میخوای که بتونه اعماق ذهن شما رو بخونه ؟؟اصلا نیاز نیست باهاش دوست بشی ..رابطه نا سالم برقرار کنی ..ولی مثل دوتا آدم متمدن اجازه بده درخواست کنه اول ازت بعد شما هم نظرتو بگوو..موفق باشی
وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
.................................................. ...............
1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..
من 21 اونم 27چکار کنم دیگه ...نمیتونم هی برم الکی ازش سوالای چرت بپرسم مثل اون دخترا کلا اینجوری نیستم ...
ممنون از توضیحاتت ...
عزیزم گلمبخدا بچه نیستم
من همه رو خواندم
اولا 21 سالته که سن ازدواج امروز نیست(بالای 25) در ثانی اصلا میگیم شما درست میگی و واقعا همینطوره. عشق واقعی نه جنسیت میشناسه - نه فرهنگ و نه حرف مردم فقط و فقط عقل و احساسه و بلوغ
و تبلور عشقی.
پس این مز خرفات رو که خانمم و سبک میشم و مگر دختری اینکارو میکنه و...... بریز بیرون!!!!!
برو احساست رو در کمال آرامش بهش بگو,همین .
موفق باشی
ممنون از babak ...بنظرتون این امکان داره ایشون بخوان شرایط بهتر بشه بعد عنوان کنن مثلا از لحاظ اقتصادی و شرایط خودم درسمو تموم کنم و ....
ممنونم که وقت گداشتی ....ولی اصلا نمیتونم .... انقدر مغرورم که ... اصلا شخصیتم بر این اساس شکل گرفته .... 25 سال برای پسرا نیست ؟؟؟ ولی به همه دانشگاه مثل یک فرد با تجربه مشاوره میدم خودم موندم توش....
عشق که غرور بر نمیداره عزیزم!!!!!!!!! پس عاشق نیستی!!؟؟
در ضمن نه برای هر دوجنس بهتره بعد از 25 سال
وای بحال آنهایی که از تو مشورت میگیرن دخترو بهتره پا تو کفش من و همکارانم نکنی
مراقب خودت باش
خب خوبه عزیزممن 21 اونم 27چکار کنم دیگه ...نمیتونم هی برم الکی ازش سوالای چرت بپرسم مثل اون دخترا کلا اینجوری نیستم ...
نیازی نیست جلف بازی در بیاری که)))))))))
تو در عین وقار مخ این پسرو بزن
شوخی میکنم.ولی اگه دوسش داری یه نشونه ای بهش بده تا بفهمه فکر نکنه یه طرفست
ولی من مغرورم .... نمیدونم عاشقم یا نه ولی دوسش دارم ...آره خیلی باید مراقب باشمعشق که غرور بر نمیداره عزیزم!!!!!!!!! پس عاشق نیستی!!؟؟
در ضمن نه برای هر دوجنس بهتره بعد از 25 سال
وای بحال آنهایی که از تو مشورت میگیرن دختر
مراقب خودت باش
ممکنه بخواد شرایطمون بهتر بشه بعد بیاد جلو ؟؟؟ مثلا شرایط اقتصادی اون و شرایط درسی من ؟؟؟ یعنی ترمای آخرو ....خب خوبه عزیزم
نیازی نیست جلف بازی در بیاری که
تو در عین وقار مخ این پسرو بزن
شوخی میکنم.ولی اگه دوسش داری یه نشونه ای بهش بده تا بفهمه فکر نکنه یه طرفست
اره خب باید صبر کنی ، صدردصد همینطوره شاید داره شرایطو میسنجه
خوب عزیز رسیدی به حرف من دیگه تو دوسش داری برای اینکه این یک کششه attractionولی من مغرورم .... نمیدونم عاشقم یا نه ولی دوسش دارم ...آره خیلی باید مراقب باشم
نه عشق که ممکنه به خوشتیپی و زیبایی و پول و موقعیت اجتمایی, بو و رنگ پوست و....... طرف باشه ولی خوب غرور هم هست که نمیذاره!!!!!!!!!!!
بهتره به درست برسی دختر تو هوا نپر که با کله میخوری زمین نه این شخص شاهزاده هست نه تو پرنسس الان اصلا وقت عاشقی و ازدواج با هیچ کس برای تو نیست.
درس و تفریح و ورزش و دوستان خوب..
موفق باشی دختر خوب
نه بابا اول اصلا ازش خوشم نمیومد احساسی بهش نداشتم ولی یه ذره ته دلم میخواستش فک می کردم زنو بچه داره من خنگول .... بعد خودش ابراز علاقه کرد.... زودم نیست برام ... البته دیرم نیست نه بابا با تیپ و قیافه و این چیزا خام نمیشم انقدا بودن که تر************دمشون اصلا کارم همینه خاستگارارو منفجر میکنم
فک کنم .... خدا خودش بخیر کنه ایشا الله ....
حدس زدم ولی نخواستم بگم............................................ ....نه بابا اول اصلا ازش خوشم نمیومد احساسی بهش نداشتم ولی یه ذره ته دلم میخواستش فک می کردم زنو بچه داره من خنگول .... بعد خودش ابراز علاقه کرد.... زودم نیست برام ... البته دیرم نیست نه بابا با تیپ و قیافه و این چیزا خام نمیشم انقدا بودن که تر************دمشون اصلا کارم همینه خاستگارارو منفجر میکنم
.................................................. ..................... دارو میخوای مغزت ایراد داره
دیگه خود دانی
ولی واقعا فک کنم مشکل دارم مامانمم میگه ... باید برم دکتر ... انقد سوتی دادم سر این خاستگاریا ....حدس زدم ولی نخواستم بگم............................................ ....
.................................................. ..................... دارو میخوای مغزت ایراد داره
دیگه خود دانی
خوشم میاد مث خودم تو کار تر زدن به خواستگاریااااااا با این فرق که من پسرمو خواستگار زیاد دارمنه بابا اول اصلا ازش خوشم نمیومد احساسی بهش نداشتم ولی یه ذره ته دلم میخواستش فک می کردم زنو بچه داره من خنگول .... بعد خودش ابراز علاقه کرد.... زودم نیست برام ... البته دیرم نیست نه بابا با تیپ و قیافه و این چیزا خام نمیشم انقدا بودن که تر************دمشون اصلا کارم همینه خاستگارارو منفجر میکنم
آقا فرشاد یه سوال فنی
شما ساکن ایرانی ؟؟یا بزرگ شده ایرانی ؟؟
وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
.................................................. ...............
1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..
به نظر من از این به بعد مهربونیشون رو بزارین به حساب خوب بودنشون ، چون شما ایشون رو پسندیدن فکر میکنین اونم به شما علاقه منده ، مخصوصاً که یه استاد هم هست داره با عشق علاقه به شما درس میده و لذت میبره از شغلش ، من فکر نمیکنم خانوادشون زنگ بزنن ، با سطح تحصیلاتی که دارن اگه بخوان برن خواستگاری کسی هم قبلش با طرف مقابل صحبت میکنن ، نمیگم دوست میشن و شماره میدنو از این حرفا لااقل یک ساعت صحبت میکنن که اگه فرد مقابلشون رو نپسندیدن مزاحم خانوادشون نشن ، شما هم اگه دیدن خواستن سر موضوعی را با شما باز کنن فرار نکنین و نترسین ریلکس فقط گوش بدین اگه شماره هم خواستن ندینممنونم ولی درست مشکلم همینه که مشکل هم نیست از نظر خودم من حتی دوست ندارم خودش بیاد جلو می خوام از طریق خانوادش اقدام کنه وگرنه الان فک کنم عروسیمون بود .... خودم که عمرا، دیگه از چی میترسین .
اموفق باشین
به نظر من از این به بعد مهربونیشون رو بزارین به حساب خوب بودنشون ، چون شما ایشون رو پسندیدن فکر میکنین اونم به شما علاقه منده ، مخصوصاً که یه استاد هم هست داره با عشق علاقه به شما درس میده و لذت میبره از شغلش ، من فکر نمیکنم خانوادشون زنگ بزنن ، با سطح تحصیلاتی که دارن اگه بخوان برن خواستگاری کسی هم قبلش با طرف مقابل صحبت میکنن ، نمیگم دوست میشن و شماره میدنو از این حرفا لااقل یک ساعت صحبت میکنن که اگه فرد مقابلشون رو نپسندیدن مزاحم خانوادشون نشن ، شما هم اگه دیدن خواستن سر موضوعی را با شما باز کنن فرار نکنین و نترسین ریلکس فقط گوش بدین اگه شماره هم خواستن ندین
اموفق باشین
سلام
این کجاش فنی بود
بله عزیز
ولی این دلیل نمیشه که حتما حرفی رو بزنم که فکر میکنم و میدونم غلطه و جامعه پسنده .
موفق باشید
ماشا الله خوش خنده ایا
ممنون بنطرم بهتره پستامو بخونین دوستان راهنماییهای خوبی کردن مخصوصا babak ,dr sh ایشون استادم نیستبه نظر من از این به بعد مهربونیشون رو بزارین به حساب خوب بودنشون ، چون شما ایشون رو پسندیدن فکر میکنین اونم به شما علاقه منده ، مخصوصاً که یه استاد هم هست داره با عشق علاقه به شما درس میده و لذت میبره از شغلش ، من فکر نمیکنم خانوادشون زنگ بزنن ، با سطح تحصیلاتی که دارن اگه بخوان برن خواستگاری کسی هم قبلش با طرف مقابل صحبت میکنن ، نمیگم دوست میشن و شماره میدنو از این حرفا لااقل یک ساعت صحبت میکنن که اگه فرد مقابلشون رو نپسندیدن مزاحم خانوادشون نشن ، شما هم اگه دیدن خواستن سر موضوعی را با شما باز کنن فرار نکنین و نترسین ریلکس فقط گوش بدین اگه شماره هم خواستن ندین
اموفق باشین
اموفق باشین
ببخشید میشه دلیل اصلی اینکه فکر میکنین بهتون علاقه دارن چیه؟
ایشون نصبت فامیلی هم با شما دارن ؟
بده مگه؟؟؟؟؟؟؟ماشا الله خوش خنده ایا
بخند بزار دنیا ب روت بخنده
نه فامیلم نیست ... اتفاقا اون با من کاملا جدیه ... همه رفتارارو که نمیتونم بگم ... ولش کن ممنون که وقت گذاشتید برام حل شدس این موضوع ... موفق باشی
خواهش میکنم موفق باشین
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
