نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: عشق یا وجدان

2871
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4797
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    عشق یا وجدان

    سلام،2 سال پیش با یه پسری آشنا شدم،و قرارمون ازدواج بود،اما تقریبا بعد1 سال شروع کرد که من شرایط ازدواج ندارم و جدا شیم،اما. نمیتونستم فراموشش کنمبعد دوباره آشتی کردیم،گاهی یه بحثهایی داشتیم اما نه زیاد جدی،الان 4 ماهه میگه من نمیتونم ازدواج کنم،خونوادم فقیرن،منم تا 5-6 سال شرایطتم اصلا جور نمیشه،میگهمن خیلی دوستت دارم،نمیخوام با من بدبخت شی،تو الان وقت ازدواجته،به خاطر من نمون،انقد گفته که دارم افسرده میشم از بی محلیاش،،اما حس میکنم دوسم داره هنوز،اگه بدونم دوسم نداره راحت با جداییش کنار میام،نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنین.نمیخوام تو این شرایط بد منم تنهاش بذارم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4541
    نوشته ها
    192
    تشکـر
    3
    تشکر شده 28 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق یا وجدان

    سلام
    فک نمیکنی شاید داره یجورایی دکت میکنه؟... کسی که عاشق باشه نمیگه نمیتونم.میگه من سعیمو میکنم خوشبختت کنم.میگه من تو رو از دست نمیدم.میگه خدا کمکم میکنه تا شرایط ازدواجمونو به زودی فراهم کنم. نه اینکه ما فقیریم و نمیتونم و نمیشه و تو برو و .....

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4797
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان

    شاید،ولی مطمئن نیستم،آخهبه نظرم ذاتش بد نیس،

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق یا وجدان

    نقل قول نوشته اصلی توسط الیی نمایش پست ها
    سلام،2 سال پیش با یه پسری آشنا شدم،و قرارمون ازدواج بود،اما تقریبا بعد1 سال شروع کرد که من شرایط ازدواج ندارم و جدا شیم،اما. نمیتونستم فراموشش کنمبعد دوباره آشتی کردیم،گاهی یه بحثهایی داشتیم اما نه زیاد جدی،الان 4 ماهه میگه من نمیتونم ازدواج کنم،خونوادم فقیرن،منم تا 5-6 سال شرایطتم اصلا جور نمیشه،میگهمن خیلی دوستت دارم،نمیخوام با من بدبخت شی،تو الان وقت ازدواجته،به خاطر من نمون،انقد گفته که دارم افسرده میشم از بی محلیاش،،اما حس میکنم دوسم داره هنوز،اگه بدونم دوسم نداره راحت با جداییش کنار میام،نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنین.نمیخوام تو این شرایط بد منم تنهاش بذارم

    راستش عزیزم الان خیلی از جوونا مشکلات مالی دارن و نمیتونن برای ازدواج اقدام بکنن ...

    حالا هرچقدرم که دوستت داشته باشه ولی شاید شرایط ازدواج با شمارو نداشته باشه ...

    و شما نباید در این مورد ایشون رو تحت فشار بذاری ... چون اگه ازدواجی با این شرایط سر بگیره مطمئن باش که محکوم به شکسته ...

    و این اصلا" ربطی به این نداره که بخواد واسه زندگیش تلاش کنه یا نکنه ... پس خیلی از اونا یک "نه" میگن و خودشونو از زیر بار مسئولیت رها

    میکنن و این بخاطر هم نوع زندگی شخصی فرده و هم بخاطر شرایط اجتماع ...

    پس بهتره اگه تمایلی برای موندن نداره بیشتر از اینا اصرار نکنید ... چون وقتی کاری نخواد بشه اصرار انسان ممکنه خرابترش کنه ...

    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  5. کاربران زیر از mahsa42 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق یا وجدان

    نقل قول نوشته اصلی توسط الیی نمایش پست ها
    سلام،2 سال پیش با یه پسری آشنا شدم،و قرارمون ازدواج بود،اما تقریبا بعد1 سال شروع کرد که من شرایط ازدواج ندارم و جدا شیم،اما. نمیتونستم فراموشش کنمبعد دوباره آشتی کردیم،گاهی یه بحثهایی داشتیم اما نه زیاد جدی،الان 4 ماهه میگه من نمیتونم ازدواج کنم،خونوادم فقیرن،منم تا 5-6 سال شرایطتم اصلا جور نمیشه،میگهمن خیلی دوستت دارم،نمیخوام با من بدبخت شی،تو الان وقت ازدواجته،به خاطر من نمون،انقد گفته که دارم افسرده میشم از بی محلیاش،،اما حس میکنم دوسم داره هنوز،اگه بدونم دوسم نداره راحت با جداییش کنار میام،نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنین.نمیخوام تو این شرایط بد منم تنهاش بذارم

    عزيزم من رك بهت ميگم : دوستت نداره
    مطمئن باش اگه دوستت داشت واست بهونه هفت خان رستم نمياورد . مطمئن باش اگه پسري دختري رو بخواد يه لحظه نميتونه فكر كنه كه اون دختر با كسي ديگه وقت بگذرونه . اين كه ديگه علناً داره بهت ميگه كه بري دنبال زندگيت . پس قبل از اينكه اون تو رو بگذاره كنار تو بگذارش كنار

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عشق یا وجدان

    نقل قول نوشته اصلی توسط الیی نمایش پست ها
    شاید،ولی مطمئن نیستم،آخهبه نظرم ذاتش بد نیس،
    ممکنه نظر النازم درست باشه ... ممکنه هر نظری در مورد ایشون درست باشه ...

    در این وسط تو باید کار خودتو درست کنی و به چیزی فکر نکنی ...

    اینکه بخواد تورو دک کنه و یا اینکه اصلا" شرایط ازدواج رو نداشته باشه تفاوتی برای شما نمیکنه ...

    چون بقول دوستمون الان خیلی از جوونا اصلا" شرایط ازدواج رو ندارن و دخترا نباید با گفتن حرفای احساسی اونارو مجبور به اینکار کنه ...

    چون ممکنه اونو مجبور به ازدواجی کنه که اخرش به جدایی ختم بشه ...

    پس بهتره در این موارد خیلی با چشم باز رفتار کنید و زیاد احساسی نشید ...
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4797
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان

    من اصلا راضی نیستم ک به خاطر اینکه ترکش کردم هم یه غم دیگه بش اضافه شه

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق یا وجدان

    مطمئني تركش كني يه غم بهش اضافه ميكني و غصه ميخوره !!!!!؟؟؟؟؟

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4797
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان

    70_80 درصد اره،بارهام بش گفتم مگه نمیخوای جداشیم؟پس اگه سرکارم گذاشتی بم بگو، چون من راحت تر میتونم با جدایی کنار بیام،تو هم به هدفت میرسی،اما میگه چون میدونم من لایقت نیستم میگم

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4797
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان

    از روانشناس محترم هم تقاضای راهنمایی دارم

  12. کاربران زیر از الیی بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4802
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان

    به نظر من کسی فکر می کنه شرایط ازدواج نداره نباید کسی رو منتظر خودش کنه و این حرفش که میگه نمیخوام با من بدبخت بشی رو باید نگاه کنی ببینی چجور آدمیه هر حرفی که از دهن هر کی بیرون میاد شاید جمله ای که بیرون میاد مثل هم باشه ولی معنا و صداقتشون یکی نیست . و توجه داشته باش زندگی به سرعت در گذره و باید به درستی و بدون عجله تصمیم بگیری و اینو بدون تصمیم مغرورانه یا خودخواهانه شاید در آینده ی دور حسرت همراهش باشه و شاید هم رضایت.... موفق باشید

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3884
    نوشته ها
    583
    تشکـر
    61
    تشکر شده 356 بار در 247 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق یا وجدان

    اون لياقت رو توي چي ميدونه كه ميگه نداره ؟

  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4797
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان


  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4797
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان

    پول و بابای پولدار نداره،میگه خییلی طول میکشه من خودمو جمو جور کنم

  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4780
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    24
    تشکر شده 20 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان

    نقل قول نوشته اصلی توسط الیی نمایش پست ها
    سلام،2 سال پیش با یه پسری آشنا شدم،و قرارمون ازدواج بود،اما تقریبا بعد1 سال شروع کرد که من شرایط ازدواج ندارم و جدا شیم،اما. نمیتونستم فراموشش کنمبعد دوباره آشتی کردیم،گاهی یه بحثهایی داشتیم اما نه زیاد جدی،الان 4 ماهه میگه من نمیتونم ازدواج کنم،خونوادم فقیرن،منم تا 5-6 سال شرایطتم اصلا جور نمیشه،میگهمن خیلی دوستت دارم،نمیخوام با من بدبخت شی،تو الان وقت ازدواجته،به خاطر من نمون،انقد گفته که دارم افسرده میشم از بی محلیاش،،اما حس میکنم دوسم داره هنوز،اگه بدونم دوسم نداره راحت با جداییش کنار میام،نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنین.نمیخوام تو این شرایط بد منم تنهاش بذارم
    سلام دوست عزیز . اگه ایشون بخواد فقط بخواد حتما برای ازدواج پیش قدم بشه پس نگران این مساله نباشید که ممکنه بخاطر نداری بذاره بره. اما اگه خیلی اصرار داره که بره اصرار به موندنش نکنید. برای ازدواج با یه نفر دیگه هم زود تصمیم نگیرید.

  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4882
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    27
    تشکر شده 42 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق یا وجدان

    ببین عزیزم...دم هایی موقعیت تو رو به خطر بندازن و با احساساتت بازی کنن...سریعاً ازش جدا شو...و به فکر آینده باش...اگه قسمت باشه...اگه خدا بخواد و واست مصلحت بدونه...حتی اگه کیلو متر ها ازش دور شی بازم بهم می رسونه شما ها رو...ولی اگه نخواد بهتره ولش کنی چون طبق خواست خدا شما با هم خوشبخت که نمی شین هیچ زندگی همدیگه رو هم شاید نابود کنین...ولش کن و توکلت به خدا باشه...اگه خواست دو باره پیشت بر می گرده منتها این با با تقاضای ازدواج

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3761
    نوشته ها
    312
    تشکـر
    197
    تشکر شده 180 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عشق یا وجدان

    کاش دخترا اینقدر ساده نبودن
    به خود بیا....پسرا بازیگرای بالفطره ای هستند

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4928
    نوشته ها
    25
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عشق یا وجدان

    اگه یه غم بهش اضافه میشد خودش اصرار به اینکار نداشت این شما هستنین که فکر میکنین غم بهشون اضافه میشه.ترکش کنین با اینکار هم به خودتون ثابت میشه و هم به اون که واقعا دوستون داره یا نه اگه واقعا دوستون داره نمتونه دوری شما رو تحمل کنه.

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عشق یا وجدان

    راستش خب داشتن پول خیلی مهمه ...

    انصافا" در مرحله اول مشاوره اولین سوال در مورد استقلال مالیه ... و داشتن درامد برای زندگی ...

    تازه اگه تمام این موارد خوب و کامل بود ..

    میان در مورد خصوصیات اخلاقی فرد حرف میزنن ... من فکر میکنم نباید بیشتر از این اصرار کرد ...

    باید اجازه داد زندگی راه طبیعی خودش رو بره ... شاید مصلحتی باشه ...

    خب مثلا" صبر کردن برای این پسر که شرایط رو تغییر نمیده ...

    تازه فشار رو بهش بیشتر میکنه و برای شما وابستگی بیشتر میاره ...

    پس بهتره در این مورد بیشتر و اگاهانه تر فکر کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  22. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق یا وجدان

    نقل قول نوشته اصلی توسط mariya3 نمایش پست ها
    ببین عزیزم...دم هایی موقعیت تو رو به خطر بندازن و با احساساتت بازی کنن...سریعاً ازش جدا شو...و به فکر آینده باش...اگه قسمت باشه...اگه خدا بخواد و واست مصلحت بدونه...حتی اگه کیلو متر ها ازش دور شی بازم بهم می رسونه شما ها رو...ولی اگه نخواد بهتره ولش کنی چون طبق خواست خدا شما با هم خوشبخت که نمی شین هیچ زندگی همدیگه رو هم شاید نابود کنین...ولش کن و توکلت به خدا باشه...اگه خواست دو باره پیشت بر می گرده منتها این با با تقاضای ازدواج

    با مریم موافقم ... اخه وقتی خودش نمیخواد چه اصراریه ؟

    مثلا" ما دخترا میخوایم چی رو ثابت کنیم ؟ بگیم که مثل فیلم هندیا همیشه عاشق می مونم ....!

    نه جانم زندگی خیلی مشکلاتش بیشتر از این حرفاست ... باید مشکل اقتصادی نداشته باشی ...

    اگه این مشکل نباشه زندگی میتونه رنگ عشق و عاطفه رو به خودش بگیره ...

    وگرنه زندگی رو هر چند با عشق شروع شده باشه رو به نابودی میکشونه ...

    دیگه ازدواج از ایمان بخدا بالاتر نیست که امام معصوم علیه السلام گفته ....

    از یک در که فقر وارد بشه از دره دیگه ایمان بیرون میره ...

    پس بهتره واقع بین باشی و عجولانه تصمیم نگیری ... و به چیزی که قرار نیست درست بشه اصرار نکنی ...
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  23. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4839
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    920
    تشکر شده 1,137 بار در 614 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق یا وجدان

    عزيزم بنظر منم يجوري داره ميپيچونه ميتونه بگه منتظرم بمون تا شرايطم درستشه ميتونه بگه بيام خواستگاريت از خانوادت بخام تا اون موقع سر كنن ولي غيرمستقيم داره ميگه تموم كنيم شايد تو خيلي پيگيري واسه ازدواج شايد اينجوري ميگه راحتتر دل بكني بنظرم كم كم خودتو كنار بكش قدر و منزلت خودتو بدون بذار كسي واست پا پيش بذاره كه واقعا دوست داره

  24. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عشق یا وجدان

    اینقدر نگران نباش و نارحت از اینکه اون تورو دوست نداره ....

    چرا ما دخترا برای هر کسی که از راه میرسه میخوایم از عشق و احساسمون خرج کنیم ؟

    چرا اینقدر دست و پا بسته عمل میکنیم ؟ یعنی واقعا" بجز این فرد کسی دیگه در دنیا وجود نداره که بتونه به شما فکر کنه ؟

    خب این پسر تصمیمشو گرفته و میخواد این رابطه رو قطع کنه ...

    شما باید خیلی باوقار ازون خارج بشید ...سخته خیلی ام میتونه سخت باشه ...

    ولی از اینکه عشق رو گدایی کنی سختتر نیت و خیلی از ما دخترا همین کارو میکنیم ...

    چنان ارزش خودمون رو پایین اوردیم که خیلی راحت لگدمون میکنن و رد شده ان ...

    پس بهتره در این مورد یه خورده به خودت و ارزشای خودت فکر کنی ..
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد