نوشته اصلی توسط
الیی
سلام،2 سال پیش با یه پسری آشنا شدم،و قرارمون ازدواج بود،اما تقریبا بعد1 سال شروع کرد که من شرایط ازدواج ندارم و جدا شیم،اما. نمیتونستم فراموشش کنمبعد دوباره آشتی کردیم،گاهی یه بحثهایی داشتیم اما نه زیاد جدی،الان 4 ماهه میگه من نمیتونم ازدواج کنم،خونوادم فقیرن،منم تا 5-6 سال شرایطتم اصلا جور نمیشه،میگهمن خیلی دوستت دارم،نمیخوام با من بدبخت شی،تو الان وقت ازدواجته،به خاطر من نمون،انقد گفته که دارم افسرده میشم از بی محلیاش،،اما حس میکنم دوسم داره هنوز،اگه بدونم دوسم نداره راحت با جداییش کنار میام،نمیدونم چیکار کنم،کمکم کنین.نمیخوام تو این شرایط بد منم تنهاش بذارم