نوشته اصلی توسط
saraa
با سلام و عرض خسته نباشید
من با پدرم تو یه شرکت کار میکنم، چند وقت قبل یکی از همکارام از طریق یه همکار خانوم از من خواست که بیشتر با هم آشنا بشیم، بعد از کمی فکر کردن قبول کردم و اون خانوم شماره منو به اون آقا داد و ایشون با من تماس گرفتن، من از همون ابتدا موضوع رو با خانواده م درمیون گذاشتم، به این دلایل: اول اینکه غیر از خودمون اون خانوم هم در جریان بود و اگه حتی ناخواسته به گوش بقیه همکارا میرسید و بعد به گوش پدرم قطعا ناراحت میشد که چرا خودم از اول نگفتم، دوم اینکه به نظر قصد این آقا خیلی جدی بود و باید با خانوادم به عنوان افراد باتجربه مشورت میکردم چون ایشون از من کمی کوچیکتر هستن، البته نسبت به همسنای خودشون خیلی جلوترن چه از لحاظ تحصیلات چه فرصت شغلی و چه از لحاظ مالی، ضمن اینکه باید قبل از هر تصمیمی همدیگرو خوب بشناسیم و اصلا عجله ای در این کار نیست، قبل از اینکه قراری بذاریم که از نزدیک با هم صحبت کنیم من از ایشون پرسیدم که آیا خانواده شما در جریانن و با اختلاف سنی ما مشکلی ندارن که گفتن نه هنوز در جریان نیستن ولی مشکلی هم ندارن که من گفتم ولی خانواده من در جریانن، از اون روز تماس این آقا قطع شد، تا یه روز گفتن من نباید به این زودی به خانوادم میگفتم چون اگه به نتیجه نرسیم نمیتونن تو روی پدرم نگاه کنن و من دلایلم رو گفتم و گفتم پدرم هیچ واکنش بدی نشون نمیدن، با اینحال دیگه قدمی برای آشنایی بیشتر برنداشتن چون به گفته خودشون از این میترسن که به نتیجه نرسیم و از پدرم خجالت میکشن، به نظرم آدم سالم و موجهی هست، حالا خانواده م ازم میپرسن که با این آقا به چه نتایجی رسیدین، به نظر شما چه کار باید کرد؟؟
پیشاپیش ممنون از راهنماییتون