سلام ممنون از نظرتون و اینکه اینقدر دقیق خوندید
موقعیتم خوب هست ولی نه به اندازه ای که شرایط ازدواج رو الان داشته باشم. چون دیر تر درس رو شروع کردم الان دانشجویم و شغلم پاره وقته و درآمدم برای یه زندگیه کامل مناسب نیست از نظر موقعیت بیشتر وجه اجتماعی دارم تا پول.
شما خیلی باهوشیید ، منظور حرفام رو درست فهمیدید، اینکه منظورم دوستیه یا ازدواج ، من کسیو که حس میکنم بهش علاقه دارم و دوسش دارم میخوام بتونم احساسم رو بهش بگم و یه مدتی به قول شما باهاش دوست باشم تا تو این مدت هم درسم تموم بشه و از بلاتکلیفیه دانشجویی در بیام و هم کار تمام وقت پیدا کنم و از نظر مالی به یه ثباتی برسم و تو این مدت هم با هم آشنا بشیم و از همدیگه شناخت پیدا کنیم و اگه اونهم از من خوشش میومد اقدام به ازدواج کنیم. اینکه میگم میخوام اول آشنایی باشه منظورم بهانه ای نیست که بعضی پسرا برای فرار از ازدواج با سو استفاده میارن ، حتی من به خانوادم میگم با کسی در ارتباطم اونم به خانوادش بگه فقط این مدت رو واسه شناخت اخلاق و ... و به ثبات رسیدن موقعیت اقتصادی خودم میخوام تا با چشم باز ازدواج کنم.
منم توقع ندارم دختر مورد علاقم عکس العملی نشون بده ، مشکل منم دقیقا همینه من نمیتونم بهش ابراز علاقه کنم و پیشنهادم رو بهش بگم ، اصلا واسه همین این تاپیک رو زدم ، چون ذاتا بچه مثبتم و رفتارم با خانما همیشه مودبانه و رسمی و ... بوده و همیشه سعی کردم جوری با خانما رفتار کنم که سو تفاهمی ایجاد نشه حالا اگه از کسی خوشم بیاد و بخوام باهاش ازدواج کنم نمیتونم بهش پیشنهادم رو بگم اصلا بلد نیستم ،میترسم ،اضطراب میگیرم، یه جور رفتار خلاف شخصیت میدونم میگم با خودش فکر نکنه من قصد مزاحمت یا ... دارم،با خودش نگه این نسبت به من نظر داشت، اینقدر سخت میگیرم که اصلا نمیتونم اقدام کنم.
چند سال پیش تو یه آموزشگاه تدریس میکردم که شاگردام همه دختر بودن ، یکیشون همسن من بود و من خیلی بهش علاقه داشتم و فهمیدم اونم به من علاقه داره ولی نتونستم علاقم رو بهش بگم چون اون منتظر عکس العمل من بود تا اینکه کلاسش تموم شد و اون واسه فوق الیسانس رفت یه شهر دیگه
تو این زمینه اینقدر مثبتم که همه بهم اعتماد کامل دارن و منو مثال میزنن حتی بعضی دخترایی که میشناسم حجابشونو جلوی من خیلی سخت نمیگیرین و با من راحتن میگن ما میدونیم این چشم پاکه بهت اعتماد داریم (خودشون میگن یه دختر خوب میفهمه منظور و نگاه یه پسر چیه)
مامان باباممم به شوخی میگن پسرم دوست دختری چیزی ...نداری
یه حرکتی بزن برو یه دوری بزن پیدا میشه بلاخره تا کی.
زیاد حرف زدم ، خلاصه مشکلم اینه که دختریو که احساس میکنم بهش علاقه دارم ، نمیتونم علاقم رو بهش ابراز کنم و پیشنهادم رو بهش بگم و رابطه ای که ایجاد میشه فقط رسمی و کاریه