نوشته اصلی توسط
hasna
سلام ، من از اسفند 93 از طریق اینترنت با یه پسری آشنا شدم که از من 6 سال بزرگتر بود، خیلی هم شرایط مناسب برای ازدواج داشت، حقوق بالا مدرک فوق لیسانس ، سربازی هم رفته بود اخلاقش و ایمانش هم خیلی عالی بود، من خودم امسال کنکور دادم و درحالت کلی خیلی دختر خوبیم درک بالایی دارم نجیب با حیا ، خیلی مهربون و باهوش ،درسم هم خیلی خوبه، بعد از مدت ها من راضی شدم باهاشون قرار بزارم سوار ماشینش شدم و منو رسوند خونمون. تا این لحظه زیاد بهش دل نبسته بودم ، چون هدفمون آشنایی برای ازدواج بود که ممکن بود اتفاق بیفته یا نیفته... اما بعد قرا. حسم نسبت بهش عوض شده بود، فک میکردم شخص ایده آلم رو پیدا کردم، وقتی برگشتیم بعد چند روز قرار شد تصمیم جدی رو بگیریم، از اخلاقم خیلی تعریف کرد و گفت عالیه، اما گفت که میخواد زود ازدواج کنه، و گفت من از لحاظ بدنی برای ازدواج آماده نیستم، من نفهمیدم منظورشو، گفت بهتره رابطه رو قطع کنیم تا هرموقع خواستم ازدواج کنم تورو تو الویت قرار میدم، اگه اندامت مناسب باشه ازدواج کنیم.
من منظورشو از شرایط بدنی نفهمیدم؟ درضمن چطوری بتونم فراموشش کنم، اولین پسری بود که باهاش رابطه برای ازدواج داشتم.