پاسخ : مشکل در جواب اولیه
به نظرم خواستند به شما بفهمونند که دخترشون خواستگار زیاد دارد اینجوری خواستند یک جوری گربه دم حجله بکشند یعنی شمام آش دهن سوزی نیستید اگر خواستگار جدی داشت که به شما جواب رد می دادند اگر فکر می کنید غرورتون جریحه دار می شود دور اون خط بکشید به هر حال تصمیم با شماست
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سعید62
به نظرم خواستند به شما بفهمونند که دخترشون خواستگار زیاد دارد اینجوری خواستند یک جوری گربه دم حجله بکشند یعنی شمام آش دهن سوزی نیستید اگر خواستگار جدی داشت که به شما جواب رد می دادند اگر فکر می کنید غرورتون جریحه دار می شود دور اون خط بکشید به هر حال تصمیم با شماست
ممنوازجوابتون.
اگه جدی نباشه قبول دارم
اما اگه واقعا دارن منتظر موندن تا بینم اون بهتره یا نه اون به غرورم ضربه زده
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
بنظر من میتونه ناز باشه شما اگه واقعا ميخاينش باید اقدام کنین و براحتی دست بر ندارید چون این موردا ک همه چی اوکی باشه کم پیش میاد مث داداش من سه ساله هنوز داریم ميگرديم .دخترا ناز کشیدن تو خواستگاری و خیلی دوس دارن
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
سلام.
راستش شما رو نمیدونم اما اگه من بودم به شدت بهم بر میخورد و دورشو یه خط قرمز با ماژیک می گرفتم. ناز یک چیزه کرامت انسانی یک چیزه دیگه. این که شما در صندلی ذخیره ها قرار دارین تا بعد حرف بسیار برخورنده ای هست. ولو از روی شوخی هم گفته شده باشه. حتی اگه خواستگار جدی هم دارند، این حرفشون زشت هست. من به باکس خصوصیتون صحبتی از شوپنهاور فیلسوف بزرگ رو میفرستم. امیدوارم راهگشا باشه.
به قول حضرت مولانا :
هین رها کن عشقهای صورتی،عشق برصورت نه بر روی سطی
آنچه معشوق است صورت نیست ، آن خواه عشق این جهان خواه آن جهان
آنچه بر صورت تو عاشق گشته ای، چون برون شد جان چرایش هشته ای
صورتش برجاست این سیری ز چیست، عاشقا واجو که معشوق تو کیست
پرتو خورشید بر دیوار تافت تابش عاریتی دیوار یافت
بر کلوخی دل چه بندی ای سلیم وا طلب عشقی که پاید او مقیم
ما در این انبار گندم می کنیم گندم جمع امده گم میکنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش که این خلل در گندم است از مکر موش
موش در انبار ما حفره زده است وز فنش انبار ما ویران شدست
گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چهل ساله کجاست
اول ای جان دفع شر موش کن وانگهان در جمع گندم کوش کن
بشنو از اخبار آن صدر و صدور لا صـلاة تــم الاّ بالحــضور
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
سلام
من اگه جای شما بودم به دختره میگفتم بااینکه شما را قبول دارم اما بااین حرفتون خیلی به شخصیتم توهین شد و فهمیدم به درد هم نمیخوریم وقتی بادیدن و صحبت با من هیچ حسی و علاقه ای در شما شکل نگرفت و تو دور انتخاب افتادم پس دلیلی برای ادامه نیست چون ی علاقه یکطرفه به درد زندگی مشترک نمیخوره.
یا علی مدد
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
AmirAli65
سلام.
راستش شما رو نمیدونم اما اگه من بودم به شدت بهم بر میخورد و دورشو یه خط قرمز با ماژیک می گرفتم. ناز یک چیزه کرامت انسانی یک چیزه دیگه. این که شما در صندلی ذخیره ها قرار دارین تا بعد حرف بسیار برخورنده ای هست. ولو از روی شوخی هم گفته شده باشه. حتی اگه خواستگار جدی هم دارند، این حرفشون زشت هست. من به باکس خصوصیتون صحبتی از شوپنهاور فیلسوف بزرگ رو میفرستم. امیدوارم راهگشا باشه.
به قول حضرت مولانا :
هین رها کن عشقهای صورتی،عشق برصورت نه بر روی سطی
آنچه معشوق است صورت نیست ، آن خواه عشق این جهان خواه آن جهان
آنچه بر صورت تو عاشق گشته ای، چون برون شد جان چرایش هشته ای
صورتش برجاست این سیری ز چیست، عاشقا واجو که معشوق تو کیست
پرتو خورشید بر دیوار تافت تابش عاریتی دیوار یافت
بر کلوخی دل چه بندی ای سلیم وا طلب عشقی که پاید او مقیم
ما در این انبار گندم می کنیم گندم جمع امده گم میکنیم
می نیندیشیم آخر ما به هوش که این خلل در گندم است از مکر موش
موش در انبار ما حفره زده است وز فنش انبار ما ویران شدست
گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چهل ساله کجاست
اول ای جان دفع شر موش کن وانگهان در جمع گندم کوش کن
بشنو از اخبار آن صدر و صدور لا صـلاة تــم الاّ بالحــضور
در این ابیات حضرت مولانا به زیبایی به مخاطب می رساند که شما باید مراقب آنچه که بدان دل می بندید باشید. مولانا دل را چون انبار می داند و کار خوب را چون گندم، اما دلی که نابجا دل ببندد، کارهای نیک شخص را پیش خود شخص زایل می کند. بعنوان نمونه، قطعا شما در زندگیتان کارها و اعمال خوب و البته دستاوردهای زیادی داشتید (گندم فراوان انباشتید) ولی وقتی به کسی دل بستید که چنان سخن گفت، گویی بخشی از کار های نیک شما و دستاوردهای زندگی شما که حاصل تلاش بسیار بوده به ناگاه از بین رفت و شما مرتب خود را ملامت کردید و به نوعی به اعتماد خودتان به خودتان ضربه وارد کرد.!!!!!
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
سلام
این طبیعته زندگیه برادره من
برای انتخاب تو این دوره زمونه خوب باید سخت گرفته بشه
یک صبر کن و ارتباط رو قطع کن تا احساسی مابین شما پیشنیاد
دوم به خود و خدای خود اعتماد داشته باشید که بهترین تقدیر رو برای شما رقم خواهد زد
سوم آرامش خودتون رو بهم نزنید و محکم بایستید غرور خیلی خوبه ولی نه برای زندگی و نه برای همسر
سخت نگیر و این رو به حساب خورد شدن غرور نزارید به حساب انتخاب اصلح بزارید و انشالله که صالح ترین خواستگار باشید و به خواسته اتون برسید
فرستاده شده از LG-K430ِ من با Tapatalk
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
سلام
بنظر من هم نباید این جمله رو میگفتند " توی توبت باشی"
دید منفیش اینه که : من خاستگارهای زیادی دارم و بدونید که تنها شما نیستید
دید مثبتش اینه که : خانوم بسیار ساده و رک هستند و خواستند صادقانه علت صبر کردنشون رو بهتون بگن
بنظرم دیدتون رو مثبت کنید ، و حرفشون رو بزارید پای مورد دوم
و اینکه اگر ایشون به شما جواب رد بده اصلا شما خورد نمیشید خیلی هم پیش میاد
که پسر خاستگاری دختر خانومی میره و دیگه ادامه نمیده ...
هر دو طرف حق دارن زمان ازدواج موارد دیگه رو هم در نظر بگیرن و خوب فکرهاشون رو بکنن
پس یکم صبر کنید اگر دوستشون دارید پس ارزشش رو دارن
فقط دعا کنید اگر مصلحت تو ازدواجتون هست حتما جوابشون مثبت باشه و اگر نیست
انتخاب خوبی داشته باشن و خوشبخت بشن
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
من جای شما باشم اصن به این خانم فکر نمیکنم. این مدل ازدواجای سنتی به معامله بیشتر شبیه هس تا ازدواج.
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
dearreza
با سلام
من ۲۷ سالمه
شرایطم برای ازدواج کامل نیست ولی بد هم نیست خونه دارم مغازه هم دارم درامدش هم بد نیست.ماشین هم خریدم. تحصیلاتمم فوق لیسانس هست
من چند ماه پیش یه دختر خانمی رو دیدم و خوشم ازش اومد و بعد از یه مدت فکر کردن بدون اینکه بخام با خودش درمیون بزارم و دنبال ارتباطی باشم به خانوادم گفتم و اونا هم بعد از تحقیقات اولیه استقبال کردن .بعد از اون مادرم رفت از طریق یه واسطه یکی دو بار صحبت اولیه رو با خودش انجام داد و باهاش مطرح کرد .اونهم بعد از مدتی فکر کردن پیغام داد که باید حرف بزنیم.ما هم یکی دو جلسه با حضور مادرم با هم صحبت کردیم و خوب هم بود و بنا شد ایشون فکراشو بکنه.بعد مدتی فکر کردن باز پیغام دادن که معیارامون مناسبه و ازمون خاستن با خانوادشون درمیون بزاریم. من هم پدرم از طریق یک واسطه دیگه با پدرشون در میان گذاشتن
همه چیز تا اینجا خوب پیش میره که بعد مدتی خانوادش در فکر کردن گفتن مشکلی نیست و میتونیم بیشتر آشنا بشیم ولی یه مدت صبر کنید خبرتون میکنیم
من با ارتباطی که با خود دختر داشتم باهاش در مورد این مدت و صبر صحبت کردم که گفت باید توی نوبت بمونی!!!!!! که یکی دوتا خواستگار قبل تو بررسی بشن. و من هم دوست ندارم اینقدر کوچیک بشم با اینکه دختر رو خیلی دوسش دارم نمیخام اولویت نباشم و بمونم تا کسایی دیگه بررسی بشن که اگه از من بهتر نبودن اونموقع من برم جلپ.شاید من منتظر موندم و دیدم اونا خوبن و یکی از اونا انتخاب شد .اونوقت من پیش خانوادم و همه کوچیک شدم فقط
بنظر خودم حتی اگه میخاستن بررسی رو خاستگارای دیگه داشته باشن دونستنش برای من لازم نبوده و نباید به من میگفتن و حتی اگه خاستگار جدی در این مدت داشته نباید به من میگفته با خانوادم مطرح کن و میگفته فعلا صبر کنید تا بعد
به نظر شما من اشتباه میکنم ؟
یه نظریه هم هست که ممکنه این چنین حرفی یه نوع ناز دخترانه باشه که واقعا نمیدونم چجور مدیریتش کنم این رو
رفتار ایشون به نظر من کودکانه بوده و یا میشه این طور برداشت کرد که دیدی به شدت سنتی به ازدواج دارند ولی هر چی که هست به ناز دخترانه زیاد شبیه نیست
پاسخ : مشکل در جواب اولیه
از دید من اولا که اگه خانمی تو مرحله خواستگاری به هر دلیلی جواب منفی بده هیچ به معنای کوچک شدن پسر در خونواده خودش نیست
و شما اگر قصد ازدواج سنتی را دارید باید بدونید شاید باز هم تکرار بشه و ایرادی هم نداره به هر حال معیارهای ازدواج نسبی هستند و برا همه مشابه نیست
دوما دختر خانم باید بیانش بهتر میبود
به نظر من شما بهتره به زندگیتون برسید و استرس جواب منفی هم نداشته باشید (خیلی سخت نگیرید) و اگر هم جواب مثبت دادند که بعدن میتونید دلیل این صبر کردن را بفهمید