من 30 سالمه خیلی جاها خاستگاری رفتم ولی منجر به ازدواج نشده فشار خانواده خیلی رومه تا هرچه زودتر ازدواج کنم آخرین باری که رفتم خاستگاری به واسطه یکی از همسایه ها بود خیلی با خونوادم مخصوصا پدرم مشکل دارم تا جایی که بهم گفت یا از خونه برو یا باید ازدواج کنی بین منگنه دو انتخاب دارم یا ازدواج یا از دست دادن خونوادم من ازدواجو قبول کردم و رفتم خاستگاری یک خانمی و بعد از صحبت کردن اون دختر خانم جوابش منفی بود و بماند که تمام حرفهامو سو تعبیر کرده بود و قضیه تموم شد تا اینکه جدیدا خونوادم از کسی شنیدن که من طلسم شدم و حتی اگه تا پای عقد کسی برم دوباره منصرف میشم ولی تا حدودی احتمال اینو میدم که شاید همچین اتفاقی بیوفته خونوادم دنبال گرفتن دعا و ازین چیزا هستن ولی من اعتقادی ندارم ولی برای اینکه طرد نشم باهاشون موافقت کردم من واقعااز ازدواج وحشت دارم و موندم باید چکار کنم با خونوادم و خودم چه تصمیمی بگیرم این وسط واینم مسلمه من باید ازدواج کنم چون راه دیگه ای ندارم