پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
نکته دیگر در این خصوص تفاوت معیارهاست. آیا می توان برای همه دردها یک نسخه تجویز کرد؟ آیا باید معیارهای یک همسر شایسته در همه یکسان باشد؟اگر معتقد به این نکته هستیم که هر پسری به درد هر دختری و هر دختری به درد هر پسری نمی خورد، چطور می شود با وجود سلیقه ها، ملاک ها و معیارهای ثابت و قطعی ارائه داد. نمی توان برای ازدواج فرمولی تعیین کرد که حاصل آن همسر شایسته برای افراد مختلف باشد و بطور یقین نمی توان معیارهایی را در نظر گرفت و بعد بطور کلی نتیجه گرفت فلان شخص خوب یا بد است.
برای آنکه بتوانیم با این بحث اصولی و منطقی برخورد کنیم، باید به این سؤال اساسی پاسخ دهیم که هدف ما از ازدواج چیست و اگر جوانی ده ملاک و معیار برای خود دارد، کدامیک اصلی و کدامیک فرعی است؟ اولویت این ملاک ها چگونه تعیین می شود؟ از کدام ملاک ها می توان صرفنظر کرد و کدام ملاک را باید شرط لازم تداوم زندگی شمرد؟
هدف از ازدواج
اگر فلسفه ازدواج برای ما مشخص شود، معیارهای ما برای انتخاب همسر همان معیاری می شود که ما را به آن مقصود نزدیک می کند و معیارهایی معرف کسی است که دختر یا پسر را می شناسد که با مقصود اصلی ما از ازدواج ارتباط ندارد، از فهرست ملاک و معیارها حذف می شود اما هر چند آن معیارها از نظر ارزش و محتوا نکات خوب و ارزشمندی باشد، باید آن ها را از فهرست خود خارج سازیم تا زودتر به نتیجه برسیم.
مثلاً اگر جوانی بگوید من می خواهم با کسی ازدواج کنم که در سیر و سلوک به فلان مرحله رسیده باشد، باید از او بپرسیم همسر می خواهی یا مرشد؟ این جوان باید بداند که هر چه ملاک ها را متفاوت و متنوع کند و انتظارات خود را افزایش دهد، به نتیجه درست نمی رسد. بطور مثال اگر کسی بگوید من همسری می خواهم که بتواند در کار کمکم کند مثلاً چون من مهندس عمران هستم، همسری می خواهم که رشته اش کامپیوتر باشد که بتواند با طراحی کامپیوتری، همکار خوبی برای من باشد، اگر این همسر بعد از ازدواج نتواند همکار خوبی برای او باشد تکلیف چیست؟ آیا در ادامه زندگی با او تجدید نظر می کند؟ آیا خللی در تداوم زندگی مشترک او بوجود نخواهد آمد؟ همه این حرف ها برای اسن است که تأکید کنیم در انتخاب همسر امور دیگر را دخیل نکنید. مسائل زناشویی به همکاری و مسائل جانبی دیگر که همسرتان ممکن است با آن به شما یاری برساند، ربطی ندارد.
قرآن ما را از سردرگمی در این خصوص رهایی می بخشد و آن فلسفه یک جمله بیش تر نیست « لِتَسکُنوا إلَیها». ازدواج فقط یک هدف را دنبال می کند و آن آرامش و تسکین آدمی است. هر معیاری که آرامش بیشتر شما را تضمین کند، باید بیش تر مورد توجه شما قرار گیرد و باید اولویت را به آن معیار بدهید. پس هر معیاری که با آرامش شما در تناقض بود، باید حذف شود.
یک اصل اساسی در ازدواج مسأله «کفویت» یا همان «همتایی» و برابری با یکدیگر است. چون ا اصلی ترین مسأله که در ازدواج موجب آرامش آدمی می شود، اصل همتایی است و مهم ترین و اصلی ترین مسأله در کفویت، ایمان است چون مؤمن کفو مؤمن است. به عبارت دیگر، کفویت همسنگی در ویژگی های فرهنگی اجتماعی و اقتصادی است و رعایت اعتدال، رشد و تکامل معنوی و اخلاقی را در پی دارد.
اما چنانچه در زندگی روزمره شما مسائل مادی مؤثر است باید حتماً به کفویت اقتصادی دو خانواده توجه کنید.گاه خانواده های مؤمنی را می بینیم که در حد معمولی ایمان دارند و به معنای متعارف مؤمنند و پس از ازدواج با مشکلاتی مواجه می شوند. تنها علت این عدم موفقیت، اختلاف طبقاتی یا اختلاف اقتصادی یا اختلاف فرهنگی است.
در ازدواج باید به دو منظر توجه داشته باشیم. یعنی یک چشم به آنچه هست داشته باشیم و یک چشم به آنچه آرزوی آن را داریم.مثالی می زنیم. اگر من انسان کم حرفی هستم باید همسری انتخاب کنم که مثل خودم کم حرف باشد یا تا حدودی هم جهت با من باشد یا برعکس مکمل من یعنی پر حرف باشد؟ باید ببینم آیا کم حرفی ام را نقطه ضعف محسوب می کنم یا ویژگی خوبی می دانم؟ اگر نقطه ضعف است، مکمل آن کفو من است و اگر آن را ویژگی خوبی می دانم، به دنبال هم جهت خویش باشم. راه دیگر برای این شناخت، دوستانی هستند که انتخاب کرده ام؛ ببینم بیشتر تمایل به دوستان کم حرف دارم یا پر حرف؟ با این روش ها می توان مصادیق کفویت را شناسایی کرد. نهایت آنکه کفو شما کسی است که شما با او احساس آرامش می کنید.
ازدواج از روی هوس؛ خانهای روی آب
هوس از خطرناکترین پایه هاى ازدواج است. «هوس» را نباید با لذت هاى مشروع جنسى که انگیزه فطرى ازدواج است اشتباه گرفت.«هوس» یک سلسله خیالات خام و محاسبات غلط و غیر عاقلانه است که با نوسانات بى رویه و کامجویى هاى شیطنت آمیز و حیوانى آمیخته است. تکیه گاه هوس ارزش هاى زودگذر و ناپایدار و احیاناً کودکانه یا احمقانه است. ضمانت بقای ازدواج هایى که بر اساس هوس شکل چیزهایی هستند به ناپایدارى ی حباب روى آب.
الگوى این ازدواج ها گاهى فیلم هاى سینما، و گاهى ازدواج ها و طلاق هاى خواننده ها و هنرپیشه هاست.غافل از اینکه برخی از افراد مشهور برای اینکه اسمشان سر زبان ها بماند، مجبورند یک روز ازدواج و روز دیگر طلاق بگیرند تا عکس و تفصیلات این جدایى یا آن ازدواج،صفحات جراید بازارى را پر کند. نمونه دیگر ازدواج هاى هوسى به دلیل فلان ژست و ادا در کنار دریا یا مثلا ابراز احساسات موقع مشاهده فلان مسابقه ورزشى و مانند آن صورت مى گیرد. یعنی 2 نفر وقت تماشای فوتبال احساسات مشابه بروز می دهند یا ژست های مشابه می گیرند، توجهشان به یکدیگر جلب می شود و این جلب توجه می شود پایه ای سست برای زیر یک سقف رفتن.
از نمونه هاى دیگر ازدواج هاى هوسى ازدواج هایى است که از صفحات مجلات و جراید سرچشمه می گیرد.مثلا فلان آقا در مجله در صفحه مخصوص آگهى هاى ازدواج مى خواند:«دوشیزه اى هستم 29 ساله، قد... سانتیمتر،درآمد... تومان در ماه، علاقه مند به موسیقى و گردش و تفریح و پیک نیک! خواهان ازدواج با مردى سبزه و گندم گون که طول قامتش... سانتى متر و خوش تیپ و خوش آهنگ و خوش برخورد و خوش رو و خوش حرف باشد، درآمد مطرح نیست، هر چه آید خوش آید!...»این آگهى توجه او را جلب مى کند و چون هم خود را واجد شرایط مى بیند و هم طرف را، از طریق دفتر همان مجله - با حفظ حق دلالى - با او تماس مى گیرد و طرح این ازدواج میمون با وساطت همان مجله ریخته می شود. بعد از ازدواج که عقلشان آمد سرجایش،تازه به این فکر می افتند که مگر مى خواستند تیرآهن یا الوار بخرند که به طول و عرض و قامت دلخوش کردند. بعضى از ازدواج ها مخلوطى است از «هوس» و «تجارت» که دردسرهای هر دو را یک جا دارند.
برای دوری از ازدواج های هوسی چه باید کرد؟
پیشوایان بزرگ ما بیش از هر چیز روى مزایاى روحى،فکرى و اخلاقى همسران تکیه کرده اند، به همین دلیل توجه به تربیت خانوادگى، اصالت، روح فداکارى، محبّت و صمیمیت پاکدامنى و نجابت، ایمان و تقوا بسیار ضروری است. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: از گیاهان خوش آب و رنگى که در نقاط متعفن و آلوده مى رویند، بپرهیزید. منظور، زنان خوش آب و رنگى هستند که در محیط هاى ناپاک و خانواده هاى آلوده پرورش یافته اند.
ازدواج با اینها ممنوع!
با هر کسی که از در وارد شد، نمی شود ازدواج کرد. زندگی زیر یک سقف، شرایطی می طلبد که فقدان هر یک از آنها، عرصه را برای 2 طرف آنقدر تنگ می کند که بعد از یک مدت سایه همدیگر را با تیر می زنند. با آدمی که کمبودهای زیر را دارد ازدواج نکنید تا به اسلحه برای زدن سایه او احتیاج نداشته باشید.
- کسانی که به بلوغ فکری، عاطفی و اجتماعی نرسیده اند. این نقایص، با کمی دقت در رفتار آنها خیلی بلند داد می زنند. به سن توجه نکنید؛ بعضی ها 200 ساله هم که باشند اندازه یک بچه دبستانی هم از زندگی درست دستگیرشان نمی شود.
- افرادی که اختلالات روانی مانند سوءظن شدید دارند. خودتان هم بعد یک مدت، روانی می شوید از بس می بینید موبایلتان چک می شود، کیفتان زیر و رو می شود و خسته می شوید از اینکه دائم باید توضیح بدهید در حال توطئه چینی برای دزدیدن سرمایه همسرتان نیستید.
- افرادی که فاقد توانایی در برقراری ارتباط اجتماعی هستند. ناسلامتی با مجسمه که نمی خواهید ازدواج کنید. 4 تا فامیلتان 2 بار ببینند همسرتان همینطور بر و بر نگاهشان می کند و هیچ تلاشی برای صمیمی شدن از خودش نشان نمی دهد، سوژه خنده دستشان می آید.
- کسانی که عقب ماندگی ذهنی دارند.
- کسانی که استقلال مالی ندارند. فکرش را بکنید برای خرید یک جفت جوراب مجبور باشید بی خودی مجیز پدر شوهرتان را بگویید تا سر کیسه را شل کند و برایتان جوراب بخرد. زندگی هزار جور خرج دارد و مرد باید دستش در جیب خودش باشد نه بابایش.
- کسانی که اختلالات جنسی دارند.
- آنهایی که احساس شدید خود بزرگ بینی دارند. نمونه هایش دور و بر همه ما به وفور یافت می شود. برای چند دقیقه هم زیادی غیرقابل تحمل هستند چه برسد به یک عمر زندگی.
- آنهایی که مسئولیت پذیر و متعهد نیستند.
- افراد تحمیلی (افرادی که از قبل توسط خانواده در نظر گرفته شده اند ).
- افرادی که احساسات و عواطف خود را بیان نمی کنند چون تا آخر عمر دلتان لک می زند برای شنیدن جمله دوستت دارم.
- کسانی سابقه طلاق (نامناسب) دارند.
- افرادی که تفاوت سنی فاحشی دارند.
- افرادی باتفاوت شخصیتی و تیپ های ناهمخوان.
- افرادی با فاصله طبقاتی زیاد. خودشان هم مشکلی نداشته باشند سر کادو خریدن برای اقوام آن کسی که وضع مالیاش بهتر است، اختلاف پیدا می کنند.
- افرادی که تفاوت فرهنگی، اجتماعی و تحصیلی زیاد دارند.
- اختلاف در تناسب چهره و اندام به صورت فاحش.
- افراد معتاد به مواد مخدر،الکل و دارو.
- افرادی که خانواده آنها مخالف ازدواجشان است. خانوادههای موافق، هزار جور سنگ می اندازند وای به اینکه مخالف باشند.
- افرادی که زود عصبانی می شوند.
- افراد غیر مسئول و وابسته شدید به دیگران ( به خصوص والدین )
- افرادی که دیگران را کنترل می کنند، درخواست کمک نمی کنند و به تنهایی تصمیم می گیرند.
- افرادی که هنوز زخم دلشان به دلیل روابط ناموفق قبلی جوش نخورده است.
پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
سلام
به نظرم خیلی از دخترها همچین انتظاراتی رو دارن
یه سوال
این دختر خانم چقدر درباره ی شما شناخت دارن؟
و همین طور در مورد شرایط شغلی و مالیتون؟
به نظرم بهتر هست کمی بیشتر باهاشون دراین باره حرف بزنید
حالا چه الان یا توی جلسات خواستگاری
باید شناخت ها به اندازه ی کافی و صحیح ایجاد بشه که خدایی نکرده فردای روز مسئله ای پیش نیاره.
اگه هم مخالفی نداشتن میتونید برای ادامه ی شناخت ها به یه مشاور مراجعه کنید
خوشبخت بشید.
پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
حالا برو خواستگاریش بلکه از هم دیگه خوششتون اومد معیار های دیگه به هم نزدیک بود و.... بعد دیدی اگر درامد اش از شما بیشتر نزار بره سرکار:4:
منم تقریبا شراط شما دارم ولی هنوز اقدام نکردم ولی این کار می کنم اگر جدی بشه|weirdsmiley|
پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
سلام اصولا عرف نیست که درآمد زن از مرد بیشتر باشه به دلیل اینکه خیلی از خانما چماق میشن
شما هم باید ببینید آیا امکان افزایش درآمد هستش یا همیشه ثابته
پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
سلام به نظر من دو حالت بیشتر نیست یا شما رو نمی شناسن خب میخوان شما رو ببینن و با شما آشنا بشن یا اینکه نه شما رو می شناسن که در این حالت میزان درآمدو و شرایط شما رو میدونن و با خواستگاری رفتن شما موافقن،اما به نظر من بیشتر فک کنید،چون ایشون الان ترم سوم پزشکی هستن و هنوز درسشون تموم نشده و به نظرم بعد اتمام درس نظرشون و ادعاشون نسبت به همسرشون بیشتر میشه،از روی این گفته خودشون دارنم میگم چون از همین الان مشخصه که شرایط مادی شما براشون مهمه و الان شما بیکارین،به نظرم اصلا نیازی به مشورت نداره همه چی واضحه
پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
انقدر نگران نباشين اگه ايشون فقط پزشكى عموميش رو بگيره درآمدش به ماهى دو تومن هم نميرسه! پزشكا فقط زمانى كه تخصص بگيرن اوضاعشون خيلى متفاوت ميشه. قديما يه خواستگار داشتم پزشك عمومى بود و هر دو توى يه درمونگاه بوديم. يعنى هر روز درآمدش از من كمتر بود. قرارداد داشت كه يه حداقلى رو روزانه بگيره!! خلاصه اصلا وضع پزشكاى عمومى خوب نيست. براى همين يه عده وارد فاز پوست و لاغرى يا پزشك خانواده و اين ها ميشن تا يكم شرايط بهتر بشه ولى بازم غوغا نميكنه.
حالا با اين وضعيت شما هنوزم حاضرى برى خواستگارى اين دختر خانم؟ |happysmiley|
پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
سلام
حالا ک اجازه دادن برو خواستگاری
بلد ببین چی میشه فوقش جواب رد بشنوی
عوضش ی عمر نمیگی شاید قبول میکرد
شما هیچ وعده شغلی برای اینده ندین مثلا اینکه بعدا به عنوان مهندس شاغل میشی چون الان مدرک مهندسی ارزشی نداره تا پارتی نداشته باشی کار نیس جز اینکه خیلییییییی خوش شانس باشی ک اگه اینطوره مطمین باش خانم دکتر اینده هم بله را میده.
پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
سلام دوستان. از همگی ممنونم بخاطر پاسخ های خوبتون ...
من به خواستگاری ایشون رفتم. دختر خیلی خوبی بود و بسیار مذهبی و با اعتقاد
اما حس کردم توقع بالایی داره مثلا میگفت من توی پر قو بزرگ شدم و اصلا نمیخوام سختی بکشم و این حرفا. یا مثلا میگفت میخوام حتما یه ماشین خوب برای همین شروع داشته باشی و نمیتونیم موتور سواری کنیم.
من دوست دارم در زندگی دونفر باهم دیگه به همه چیز برسن و حتی شده از چیزای خیلی کم شروع کنن و سختی هم بکشیم اما عشق و محبت باشه.
با این تفاسیر باید قید ایشون رو بزنم.
حالا یا من هنوز بچم و درک درستی از زندگی ندارم یا ایشون مشکل دارن.
پاسخ : ازدواج با دختر پزشک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Underline
حالا یا من هنوز بچم و درک درستی از زندگی ندارم یا ایشون مشکل دارن.
هیچ کدومتون مشکلی ندارین و تفاوت دارین
امیدوارم هر کسی بتونه اون کسی رو که پیدا کنه که باهاش زندگی خوبی داشته باشه