سلام برهمگی. حالتون خوبه؟ خسته نباشید
پسری هستم که قصد ازدواج با همکارم رو دارم که او خبر ندارد.
ما حدود 6 ماه هست که باهم یجورایی رابطه دوستی داریم (احساسی نه، فقط حرف عادی) . اصلا قضیه ای هم مطرح نکردم. و حتی رسمی و سنگین باهم صحبت میکنیم. اما خیلی باهم خوب هستیم و میگیم و میخندیم.
حالا مسئله هست که ذهن منو کمی مشغول کرده. ایشون چندبار تاحالا استوری شکست عشقی و اینجور چیزا گذاشتن...
یکبار ازش پرسیدم چرا ناراحتی گفت من خیلی تنهام و اینجور حرفا که بهش دلداری دادم.
یکبار هم بحث به عشق عاشقی کشیده شد که پرسیدم عاشق هستی یا نه. که جواب واضحی ندادن و درواقع دنبال انکار بودن.
حالا بنظر شما چه کاری انجام بدم؟ من چه برخورد و تصمیمی باید داشته باشم.
من مشکلی ندارم اگه در گذشته اش کسی بوده باشه چون بالاخره انسان اشتباه میکنه. همانطور که خودم هم اشتباهاتی داشته ام.
اما الان کلا این مسئله خیلی وقت هست که ذهنم رو درگیر کرده.
دلم میخواد با صحبت های شما از این حس خارج شوم.
متشکرم....