انتظار برای یک شخص برای خواستگاری

[Monare]

با سلام و خسته نباشید
دختری هستم ۲۹ ساله مدرک تحصیلی فوق لیسانس.و خیلی خدا ترس هستم و به قیامت و خدا اعتقاد دارم و ازگناه میترسم‌.
در فروردین ۹۵ یک اقایی با من تماس گرفتن و وقتی جواب دادم تا فهمید ی خانوم جواب داد شروع به پیام دادن کرد.ولی من چون فهمیدم مزاحمه اصلا جواب نمیدادم.خلاصه این اقا به مدت یک ماه پیام میدادن و من اصلا جواب نمیدادم.بالاخره یک روز قسم داد توروخدا جواب بده.... جوابشو دادم.و همین جواب دادن باعث شد باهم اشنا بشیم.تقریبا یک ماهی باهم صحبت کردیم و گاهی هم بیرون میرفتیم.یک روز در همین موقع بیرون رفتن ایشان به من پیشنهاد ازدواج دادن.و چون معیار مورد نظر داشت من قبول کردم.بعد چند بار بیرون رفتن یکروز خواست دستمو بگیره ولی من اجازه ندادم.و بعد این موضوع دیگه قرار شد همدیگرو نبینیم.چون میگفت نمیتونم جلوی خودمو بگیرم.پس منتظر باش بعد ماه رمضان میام خواستگاریت.منم گفتم باشه و این مدت اصلا از هم خبر نداشتیم.نه زنگ میزدیم نه پیام میدادیم.تا اینکه ماه رمضان تموم شد و چند هفته ای گذشت به من پیام داد.ومن گفتم قول و قرارتون یادتون رفته.و ایشان گفتن یادمه ولی الان موقعیت ندارم دایی پدرم فوت کرده باید یکسال صبر کنی.ما رسم نداریم.و این رسمشون واقعا جای تعجب واسم.
حالا با این توضیحاتی که دادم آیا من باید منتظر این اقا بمونم؟ یا اینکه فراموشش کنم.میترسم منتظر باشم سال دیگه بهونه دیگه بیاره.ممنون میشم پاسخ بدهید.باتشکر

[merina]

سلام دوست عزیزم.
به نظر من که ایشون نمی خوان بیان جلو. چون ربطی به فوت اقوام نداره شما که نمی خواید جشن بگیرید. می تونن یه انگشتر ساده بیارن و خواستگاری کنن و بعد جشن و مراسم رو موکول کنن به بعد از سال دایی پدرشون .
تازه می تونن که اصلا تو خفا هم این کار رو بکنن که هیچ کس نفهمه. به اقوام چیزی هم نگن اگه خیلی مقیدن که حتما سال باید بگذره.
اما ایشون نمی خوان بیان جلو به نظر من . حالا شاید بعدها نظرشون عوض شه ولی چیزی که معلومه الان ایشون قصد ازدواج ندارن.

[love]

سلام

عزیزم سر زندگیتون قمار نکنید

کسی که بخواد با شماره گرفتن به عنوان مزاحم همسرشو پیدا کنه همسر خوبی براتون نمیشه

درگیر احساسات شدید وگرنه مشخصه این آقا شمارو برای بازی دادن میخواد وگرنه به قول merina عزیز هرطور شده خانوادش رو جلو میفرستاد به دور از چشم بقیه ی فامیل حداقل صحبتای اولیه رو بکنن

پس بهشون بگید اگه مرده همین الان جلو بیاد اگر نه دیگه طرف شما نیاد .

شماهم دیگه جوابش رو ندید و از فکرش بیاید بیرون و هیچوقت دیگه منتظرش نمونید .

[Monare]

ازوقتی که قرار شده همدیگرو نبینیم.چند بار پیش محل کار و خونمون دیدم.ولی توجهی نکردم.واسم جای سواله که هدفش از این کار چیه.اگه میخواد چرا نمیاد و بهونه میگیره.اگه نمیخواد چرا میاد دم شرکت و خونمون

[orbital]

ایشون چند ساله و شغلشون چی هست؟ چجور توی این مدت کم با چند جلسه گفتکو به این نتیجه رسیدین که کیس مناسبی برای ازدواج هستن؟!

در کل ازدواج درست و عاقلانه نیاز به شناخت دقیق و خانوادگی داره که از طریق دوستی های این فرمی میسر نمیشه...

بعید میدونم هدف ایشون ازدواج باشه، ازش بخواین برای خواستگاری اقدام کنه در غیر اینصورت بیخیال ایشون بشین

[Monare]

ایشون چند ساله و شغلشون چی هست؟ چجور توی این مدت کم با چند جلسه گفتکو به این نتیجه رسیدین که کیس مناسبی برای ازدواج هستن؟!

در کل ازدواج درست و عاقلانه نیاز به شناخت دقیق و خانوادگی داره که از طریق دوستی های این فرمی میسر نمیشه...

بعید میدونم هدف ایشون ازدواج باشه، ازش بخواین برای خواستگاری اقدام کنه در غیر اینصورت بیخیال ایشون بشین

۳۲ ساله و تو کار ساختمان هستند.معیار اصلی من اینه پسر پاک باشه سیگاری و مشروبی نباشه.که این آقا اهل سیگار و مشروب وقیلون نیست.از این نظر پاکه.و اهل نماز و روزه است البته خودش گفته من ندیدم.
بهشون گفتم ولی گفته بعد سال.حتی گفتم ی خواستگاری این حرفارو نداره گفته خانواده ی من حساسن باید صبر کنی.

[yasamanH]

۳۲ ساله و تو کار ساختمان هستند.معیار اصلی من اینه پسر پاک باشه سیگاری و مشروبی نباشه.که این آقا اهل سیگار و مشروب وقیلون نیست.از این نظر پاکه.و اهل نماز و روزه است البته خودش گفته من ندیدم.
بهشون گفتم ولی گفته بعد سال.حتی گفتم ی خواستگاری این حرفارو نداره گفته خانواده ی من حساسن باید صبر کنی.

ببخشید که برخلاف احساسات شما این نظرو میدم اما با loveموافقم کسی که از راه مزاحمت همسرشو انتخاب کنه اصلا مناسب حداقل50سال زندگی نیس

[یلدا 25]

با سلام و خسته نباشید
دختری هستم ۲۹ ساله مدرک تحصیلی فوق لیسانس.و خیلی خدا ترس هستم و به قیامت و خدا اعتقاد دارم و ازگناه میترسم‌.
در فروردین ۹۵ یک اقایی با من تماس گرفتن و وقتی جواب دادم تا فهمید ی خانوم جواب داد شروع به پیام دادن کرد.ولی من چون فهمیدم مزاحمه اصلا جواب نمیدادم.خلاصه این اقا به مدت یک ماه پیام میدادن و من اصلا جواب نمیدادم.بالاخره یک روز قسم داد توروخدا جواب بده.... جوابشو دادم.و همین جواب دادن باعث شد باهم اشنا بشیم.تقریبا یک ماهی باهم صحبت کردیم و گاهی هم بیرون میرفتیم.یک روز در همین موقع بیرون رفتن ایشان به من پیشنهاد ازدواج دادن.و چون معیار مورد نظر داشت من قبول کردم.بعد چند بار بیرون رفتن یکروز خواست دستمو بگیره ولی من اجازه ندادم.و بعد این موضوع دیگه قرار شد همدیگرو نبینیم.چون میگفت نمیتونم جلوی خودمو بگیرم.پس منتظر باش بعد ماه رمضان میام خواستگاریت.منم گفتم باشه و این مدت اصلا از هم خبر نداشتیم.نه زنگ میزدیم نه پیام میدادیم.تا اینکه ماه رمضان تموم شد و چند هفته ای گذشت به من پیام داد.ومن گفتم قول و قرارتون یادتون رفته.و ایشان گفتن یادمه ولی الان موقعیت ندارم دایی پدرم فوت کرده باید یکسال صبر کنی.ما رسم نداریم.و این رسمشون واقعا جای تعجب واسم.
حالا با این توضیحاتی که دادم آیا من باید منتظر این اقا بمونم؟ یا اینکه فراموشش کنم.میترسم منتظر باشم سال دیگه بهونه دیگه بیاره.ممنون میشم پاسخ بدهید.باتشکر

سلام دوست عزیز
ببخشید ین رو می گم نمیخوام قضاوت کنم ولی به این فکر کردین یه پسر خونواده دار و با حیا و اهل نماز و روزه چطور میتونه مزاحمت تلفنی واسه یه خانوم ایجاد کنه و بعد هم اینطوری پنهانی و مستقیم بیاد ایجاد رابطه کنه؟
علاوه براین گفته شون به نظر من اگه ایشون خیلی هم خوب باشن این درست نیست هر چیزی بالاخره رسم و رسوم خودش رو داره و بهتره حرمت ها حفظ بشه این وسط.
حالا این که گفتن رسم دارن به نظرم خیلی هم عجیب نیست ولی خب حداقل بعد یه مدت می تونن خونواده ها رو در جریان بذارن که یه تعهدی این میون باشه.
موفق باشید.

[ehsan1966]

۳۲ ساله و تو کار ساختمان هستند.معیار اصلی من اینه پسر پاک باشه سیگاری و مشروبی نباشه.که این آقا اهل سیگار و مشروب وقیلون نیست.از این نظر پاکه.و اهل نماز و روزه است البته خودش گفته من ندیدم.
بهشون گفتم ولی گفته بعد سال.حتی گفتم ی خواستگاری این حرفارو نداره گفته خانواده ی من حساسن باید صبر کنی.

ای جانم به اون نماز و روزه ی که نمیتونه اینقد برای ایشون ایجاد ایمان کرده باشه که تقاضا نکنه به شما دست بزنه ! پسری هم که 32 سالشه و هنوز نمیتونه به خونوادش بگه که همسر میخواد که براش یه آستینی بالا بزنن ، احتمال اینکه از طرف خونوادش بعدها مورد دخالت قرار بگیره زیاده ، پسر اگه دخترو به حد مرگ بخواد خیلی سریع موضوعو به خونوادش میگه که دختررو از دست نده و زمین و زمانو به هم میبافه که به طرفش برسه ، منم نمیخوام فاز منفی نگری و اینا بردارم ، ولی خب این رابطه کلا مشکوکه ، نماز و روزه و مزاحمت و بخواد به نامحرم دست بزنه و اینا همش پارادوکسه ، حالا اینکه دقیقن بعد این اتفاق داییش فوت کرده هم خودش باز جای حرف داره ، سر آیندتون قمار نکنید ، ایشالا موردهای بهتر توی مسیر زندگیتون قرار میگیرن

[رزمریم]

دقیقا با حرف دوستان موافقم

اصلا نمیشه به حرف ایشون اعتماد کرد

شما هم در جوابش بگید که خانواده منم حساس هستن نمیتونم بیخودی با کسی باشم

مطمئن باشید که اگه شما رو بخواد دست به کار میشه

من خودم پدربزرگم فوت شده بود چهار ماه بعدش رفتیم خواستگاری برای داداشم

البته فقط در حد آشنایی ساده

حتی شش ماه بعدش هم خواهرم نامزد کرد

و جقد حالب که بعد اینکه شما گفتید نمیخواید بهتون دست بزنه گفته داییش مرده و باید صبر کنید!!!!!!!!!!!!

اینجوری فقط میخواد به لحاظ عاطفی شما رو وابسته کنه تا به خواسته اش عمل کنه

عزیزم آیندت رو به بازی نگیر به خاطر هیچکس

فردا همین آقا میزنه زیر حرفش میگه میخواستی صبر نکنی منکه مجبورت نکرده بودم!!!

مطمئن باش

به خدا اینو جدی میگم

اگه پسری دختری رو بخواد

هرطور شده اول از همه به خانواده ها میگه

دوم به آبروش و حیثیتش دست نمیزنه

سوم زمین و زمان رو بهم میدوزه تا اون دختر رو داشته باشه

پس وقتت رو برای کسی که مرده رو به زنده ترجیح میده هدر نده

هرکجا هم دیدیش کاملا خونسرد و بی تفاوت باش

ایشون میخواد با این قایم موشک بازیا ذهن شما رو به خودش مشغول نگه داره

بعدش هم کم کم از راه عاطفیش وارد شه و شما رو وابسته کنه

اصلا خام حرفاش نشو

امیدوارم بهترین ها برات رقم بخوره

[Mohsen123]

با سلام و خسته نباشید
دختری هستم ۲۹ ساله مدرک تحصیلی فوق لیسانس.و خیلی خدا ترس هستم و به قیامت و خدا اعتقاد دارم و ازگناه میترسم‌.
در فروردین ۹۵ یک اقایی با من تماس گرفتن و وقتی جواب دادم تا فهمید ی خانوم جواب داد شروع به پیام دادن کرد.ولی من چون فهمیدم مزاحمه اصلا جواب نمیدادم.خلاصه این اقا به مدت یک ماه پیام میدادن و من اصلا جواب نمیدادم.بالاخره یک روز قسم داد توروخدا جواب بده.... جوابشو دادم.و همین جواب دادن باعث شد باهم اشنا بشیم.تقریبا یک ماهی باهم صحبت کردیم و گاهی هم بیرون میرفتیم.یک روز در همین موقع بیرون رفتن ایشان به من پیشنهاد ازدواج دادن.و چون معیار مورد نظر داشت من قبول کردم.بعد چند بار بیرون رفتن یکروز خواست دستمو بگیره ولی من اجازه ندادم.و بعد این موضوع دیگه قرار شد همدیگرو نبینیم.چون میگفت نمیتونم جلوی خودمو بگیرم.پس منتظر باش بعد ماه رمضان میام خواستگاریت.منم گفتم باشه و این مدت اصلا از هم خبر نداشتیم.نه زنگ میزدیم نه پیام میدادیم.تا اینکه ماه رمضان تموم شد و چند هفته ای گذشت به من پیام داد.ومن گفتم قول و قرارتون یادتون رفته.و ایشان گفتن یادمه ولی الان موقعیت ندارم دایی پدرم فوت کرده باید یکسال صبر کنی.ما رسم نداریم.و این رسمشون واقعا جای تعجب واسم.
حالا با این توضیحاتی که دادم آیا من باید منتظر این اقا بمونم؟ یا اینکه فراموشش کنم.میترسم منتظر باشم سال دیگه بهونه دیگه بیاره.ممنون میشم پاسخ بدهید.باتشکر

اگر می تونید بزرگترتون رو در جریان بذارید. در صورتی که اونا تعصبانه فکر نکنن و دنبال راهکار باشند. که خیلی از پدر و مادرای قدیم تعصب زیادی دارند و این کار نشدنیه...

به ایشون بگید که دوستی یا عشق پنهانی کاملا اشتباه است و باید خانواده ها از این موضوع مطلع بشن اونا بهر تصمیم می گیرن که یکسال دیگه یا نه همین الآن و....

اصل دینی در جریان بودن بزرگتر رو جدی بگیرید... برای دختر خیلی مهمه...

[orbital]

ی چیزی رو یادم رفت اضافه کنم اگه هر سال یکنفر از اقوامشون فوت کنه اونوقت تکلیف چیه؟ تا ابد مجرد میمونه؟هرچند من به گفته ی ایشون درمورد فوت دایی شان شک دارم

[Monare]

اگر می تونید بزرگترتون رو در جریان بذارید. در صورتی که اونا تعصبانه فکر نکنن و دنبال راهکار باشند. که خیلی از پدر و مادرای قدیم تعصب زیادی دارند و این کار نشدنیه...

به ایشون بگید که دوستی یا عشق پنهانی کاملا اشتباه است و باید خانواده ها از این موضوع مطلع بشن اونا بهر تصمیم می گیرن که یکسال دیگه یا نه همین الآن و....

اصل دینی در جریان بودن بزرگتر رو جدی بگیرید... برای دختر خیلی مهمه...

من بهشون گفتم به خانواده تون بگید شاید اونا قبول کردند.و ایشون در جواب گفتن من خانواده مو میشناسم یا شما در اخر هم گفتند عجله داری میتونی با یکی دیگه ازدواج کنید.منم گفتم حرف آخرتونه.و گفتن حرف اخرم اینه صبر کن

[Monare]

ی چیزی رو یادم رفت اضافه کنم اگه هر سال یکنفر از اقوامشون فوت کنه اونوقت تکلیف چیه؟ تا ابد مجرد میمونه؟هرچند من به گفته ی ایشون درمورد فوت دایی شان شک دارم

این هم گفتم و در جواب گفتن ایه یاس نخون.گفتم تا سال دیگه هزار اتفاق میفته زادو ولد و مرگ میر.

[orbital]

این هم گفتم و در جواب گفتن ایه یاس نخون.گفتم تا سال دیگه هزار اتفاق میفته زادو ولد و مرگ میر.

دوستان هر انچه لازم بود رو از روی صداقت و دلسوزی گفتن، تصمیم با شماست که با فکر کردن به اتفاقات افتاده و نظرات دوستان و تفکرات خودتون میتونید بگیرید

[Monare]

ممنون از راهنمایی همه ی دوستان.من همیشه سعی کردم از روی احساس تصمیم نگیریم.و اصلا هم احساساتی نیستم.و خودم هم به انتظار و فراموشی بین دو راهی مونده بودم.که با کمک شما عزیزان فهمیدم که راه درست اینه که منتظر چنین آدمی نباشم.با تشکر از همه که راه بهم نشون دادید.

[Mohsen123]

من بهشون گفتم به خانواده تون بگید شاید اونا قبول کردند.و ایشون در جواب گفتن من خانواده مو میشناسم یا شما در اخر هم گفتند عجله داری میتونی با یکی دیگه ازدواج کنید.منم گفتم حرف آخرتونه.و گفتن حرف اخرم اینه صبر کن

از نظر بنده حتی واسه صبر کردن هم باید خانواده ها در جریان باشند... شما نباید از خانوادتون پنهان کنید.

[omidd]

چجور از خدا ترس هستی منتظر کسی هستی که براش محرم و نامحرم حالیش نیست حالا به کنار ادم خوبی هست یا نه!!

اگر نیت اش فقط رابطه و... بوده الان که دیده از شما برای اون ابی گرمی نمیشه بی خیال ات شده!!

این داستان ها دیگه تکرایه اول وابستگی و عشق و لمس دست و بعد بغل و بوس و بعد خونه خالی و.... اخرش هم به می بینه درد هم نمی خورید

[saba95]

کسی که همسرشو اینجوری با یه تلفن پیدا کنه بعید نیست دخترای دیگه ای رو هم به همین شکل پیدا کرده باشه. این ادم درست و قابل اعتمادی نیس چون شیوه اشنایی شون اصلا جالب نبوده و همش داره طفره میره از قرار ازدواج به نظر من خط تون رو عوض کنید و فراموشش کنید.

[Monare]

[QUOTE=omidd;200007]چجور از خدا ترس هستی منتظر کسی هستی که براش محرم و نامحرم حالیش نیست حالا به کنار ادم خوبی هست یا نه!!

اگر نیت اش فقط رابطه و... بوده الان که دیده از شما برای اون ابی گرمی نمیشه بی خیال ات شده!!

این داستان ها دیگه تکرایه اول وابستگی و عشق و لمس دست و بعد بغل و بوس و بعد خونه خالی و.... اخرش هم به می بینه درد هم نمی خورید[/QUOTE


من به خاطر همین ترس از خدا درخواست ایشون را قبول
نکردم.و ایشان گفتن پس منتظر باش وقتش بشه.و سر دو راهی مونده بودم که منتظر باشم و یا فراموشش کنم.که به کمک شما دوستان فراموشی انتخاب کردم.ادم احساسی نیستم که با احساس تصمیم بگیرم.خودمم ۸۰ درصد میدونستم انتظار چنین ادمی بیهوده است.ولی شک داشتم.که از امروز به یقین رسیدم

[Monare]

کسی که همسرشو اینجوری با یه تلفن پیدا کنه بعید نیست دخترای دیگه ای رو هم به همین شکل پیدا کرده باشه. این ادم درست و قابل اعتمادی نیس چون شیوه اشنایی شون اصلا جالب نبوده و همش داره طفره میره از قرار ازدواج به نظر من خط تون رو عوض کنید و فراموشش کنید.

با خط عوض کردن موافقم .ولی درحال حاظر شرایط خط عوض کردن ندارم.فعلا بلاک کردم.

[saba95]

با خط عوض کردن موافقم .ولی درحال حاظر شرایط خط عوض کردن ندارم.فعلا بلاک کردم.

خوب کردید اگر یه مدت بی محلی کنید متوجه میشن علاقه ای ندارید به این مرد و این شیوه اشنایی.فقط محکم در برابرش بایستید چون ممکنه برای برانگیختن احساس شما خیلی نقش بازی کنه و اصرار های پیاپی کنه.

[Monare]

خوب کردید اگر یه مدت بی محلی کنید متوجه میشن علاقه ای ندارید به این مرد و این شیوه اشنایی.فقط محکم در برابرش بایستید چون ممکنه برای برانگیختن احساس شما خیلی نقش بازی کنه و اصرار های پیاپی کنه.

هیچ پیامی هم بهشون ندادم و اعلام نکردم که دیگه نمیخوام باشم. آیا باید بگم یا لزومی به گفتن نیست

[saba95]

هیچ پیامی هم بهشون ندادم و اعلام نکردم که دیگه نمیخوام باشم. آیا باید بگم یا لزومی به گفتن نیست

اگر صحبتی بینتون پیش اومد بگید خیلی هم باهاش بحث نکنید فقط بهشون بگید من شما رو برای ازدواج مناسب نمیبینم.

[omidd]

[QUOTE=Monare;200123]

چجور از خدا ترس هستی منتظر کسی هستی که براش محرم و نامحرم حالیش نیست حالا به کنار ادم خوبی هست یا نه!!

اگر نیت اش فقط رابطه و... بوده الان که دیده از شما برای اون ابی گرمی نمیشه بی خیال ات شده!!

این داستان ها دیگه تکرایه اول وابستگی و عشق و لمس دست و بعد بغل و بوس و بعد خونه خالی و.... اخرش هم به می بینه درد هم نمی خورید[/QUOTE


من به خاطر همین ترس از خدا درخواست ایشون را قبول
نکردم.و ایشان گفتن پس منتظر باش وقتش بشه.و سر دو راهی مونده بودم که منتظر باشم و یا فراموشش کنم.که به کمک شما دوستان فراموشی انتخاب کردم.ادم احساسی نیستم که با احساس تصمیم بگیرم.خودمم ۸۰ درصد میدونستم انتظار چنین ادمی بیهوده است.ولی شک داشتم.که از امروز به یقین رسیدم

خانوم خدا ترسی هستین یا نه به خودتون مربوطه !!ولی شما با اون تب وتابی که گفتین نباید با اون پسر هم قدم هم میشدی و وقتی زیاد پیام داد به پدر یا داداشت می گفتی حساب اش برسند تا دیگه جرات پیدا نکنه به ناموس مردم چشم داشته باشه. چه برسه درخواست بده و....

اگر نامرد های که تو جامعه بی ناموسی می کنند ، دخترا خم مقصرند !! اگر به خانواده و اطلاع میداد اون افراد گستاختر نمی شدند و دخترا بی عفت و بی حیا نمی کردند....

[Monare]

کاش کسی بود که میشد بهش بگم.ولی کسی نداشتم بهش بگم.من اصولا مشکلاتمو خودم حل میکنم. ولی اینبار مشکلمو نتونتونستم حل کنم.و گول خوردم و حرفای طرف مقابل باور کردم.وبه کمک شما دوستان تونستم بهترین راه حل یعنی فکر نکردن به طرف مقابل انتخاب کنم

[Monare]

سلام دوستان امروز اون آقا چندبار زنگ زد واس داد و فهمید بلاکش کردم.و ی پیام دادم که دیگه نمیتونم با شما ادامه بدم و تمام حرفایی که شما دوستان بهم گفته بودید را بهش گفتم.و گفت حداکثر سه ماه صبر کن.گفتم نمیتونم خیلی درگیر کارام هستم اصلا حوصله و وقت با شما بودن ندارم.ایا کارم خوب بوده؟ یا نه؟

[love]

سلام دوستان امروز اون آقا چندبار زنگ زد واس داد و فهمید بلاکش کردم.و ی پیام دادم که دیگه نمیتونم با شما ادامه بدم و تمام حرفایی که شما دوستان بهم گفته بودید را بهش گفتم.و گفت حداکثر سه ماه صبر کن.گفتم نمیتونم خیلی درگیر کارام هستم اصلا حوصله و وقت با شما بودن ندارم.ایا کارم خوب بوده؟ یا نه؟

خوبه عزیزم .

کار خوبی کردی ، خودتو درگیرش نکن .