من یه دختر 20ساله هستم یک سال و نیم پیش با یه پسری اشنا شدمو قضیه پیش رفت البته خداروشکر نه تا جایی که من بکارتمو از دست بدم
بعدش اشتباهمو فهمیدم و توبه کردمو چندماهیه قطع رابطه کردم
اما اون هنوز منو میخواد و داره خودشو اماده میکنه که بیاد خواستگاری بهمن امسال دیگه تقریبا اماده میشه
اما من مطمینم با مخالفت خونواده ها روبرو میشیم چون فرهنگ و شهرمون و تحصیلات و کلا تفاوت زیاد داریم
منم بهش گفنم حالا که اینقدر مشتاقی بیای بیا من صبر میکنم تاتو بیای چون خیلی دل صافی داره اگرم چیزی پیش اومده از روی بچگی بوده
اما متاسفانه یا خوشبختانه الان یه خواستگاری اومده برام که شرایطش کاملا به من میخوره
حالا بخدا موندم همش دارم گریه میکنم نمیدونم چکارکنم واقعا موندم
خواهش میکنم بخاطر رضای خداکمکم کنید تا اخر عممممرممممم دعاگوتونم
از یه طرفم میترسم با این خواستگار ازدواج کنم و بعدا بفهمه هرچند توبه کردم و مهری ازش تو دلم نیس
کممممکککککککککککککککککککک ککککککککککککککککککککککککک ککککککککککککککککککککککککک ک:-(
فقط اگه میشه زودتر راهنماییم کنید چون همه حرفامو با خوتستگارم زدم و الان دیگه وقت بله گفتن هست