سلام من اول خودم رو معرفی کنم .من یک دختری هستم که به دوستی های قبل از ازدواج هیچ اعتقادی ندارم و هیچ وقت خودم رو درگیر این جور چیزی نکردم و ارشد تموم شده و دارم برای دکتری می خونم یکی از هم رشته ایی هام که شاغل هم هست به پیشنهاد دوستی برای آشنایی دادن که من هم گفتم متاسفم اما چند بار اصرار کردند من هم گفتم اگه می خواهید آشنا بشین از طریق خانوادتون اقدام کنین خیلی تلاش کردند که بدونن آیا من بهشون علاقه دارم یا نه من گفتم با شناختی که تاحالا از شما دارم تصویر ذهنی بدی از شما ندارم راستش بهشون علاقه دارم و فکر می کنم فهمیده باشن یکی از اقوام ما هم هست که تقریبا شرایط مناسب برای ازدواج با من رو داره و خانوادشون خیلی با ما صمیمی و نزدیک هستند البته الان خانوداشون درگیر اون یکی پسرشون هستند. خواهرهاش همیشه بهم محبت می کنن اما با اینکه فامیلیم هیچ نشانی از علاقه ویا عدم علاقه ی خودش به من متوجه نشدم من نمیدونم باید چکار کنم راستش شخص اول که راجبش صحبت کردم بیشتر به دلم نشسته اما هیچ کاری از دستم بر نمیاد نمیدونم کدومشون زودتر پا پیش میذارن اگه این فامیلمون اول بیان خواستگاری متعاقد کردن خانوادم برای جواب رد خیلی کار سخت و می تونم بگم نشدنی هست چون خیلی قبولش دارن از طرفی نمیدونم رد کردنش کار منطقی هست یا نه .به خاطر کسی که نمی دونم واقعا قصدش ازدواجه یا نه! و شناخت کاملی ازش ندارم. اگه این هم رشته ایم زودتر بیاد حداقل می تونیم راجبش تحقیق کنیم اما فعلا تحقیق منطقی نیست بنظر من راهنماییم کنین لطفا نگین صبر کن ببین چی میشه می خواهم طرز فکر درست رو بدونم من خیلی فکر می کنم اما نمیدونم واقعا باید چکار کنم ممنون از توجه شما