ویرایشش میکنم دیگه
ویرایشش میکنم دیگه
ویرایش توسط شقایقم : 01-30-2016 در ساعت 02:34 AM
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
..........
ویرایش توسط شقایقم : 01-30-2016 در ساعت 02:34 AM
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
.............
ویرایش توسط a girl : 04-28-2021 در ساعت 07:32 PM
.............
ویرایش توسط a girl : 04-28-2021 در ساعت 07:32 PM
شقایق داستان زندگی خودت که نبود .
نه این که باور نداشته باشم .من زیاد تو زندگی خصوصی بچه ها وارد نمیشم .
ولی فکر میکردم شما نامزد داری .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
نمیدونم والا چی باید بگم یه دختری که الان 21 سالشه مگه تو چند سالگی ازدواج کرده که این همه بلا سرش اومده
برای انتقام کارت احمقانه بود! البته این افراد سزاوار زجر کش شدن هستن اما نباید برای انتقام زندگی خودت رو خراب میکردی
تجاوز به تو چیزی ازت کم نمیکنه میتونستی دوباره ازدواج کنی خیلی راحت زندگی کنی اما الان یبار بهت تجاوز شده بعد با کسی که بهت تجاوز کرده ازدواج کردی
الان جایی باز نزاشتی شخص دیگه ای باهات زندگی کنه....
از نظر من زندگی با این آدم رو بیخیال شو
از کجا میدونی ایندفعه جاتون عوض نشده اون نمیخواد زجرت بده ؟؟؟
قضیه تجاوز رو نمیتونی از کسی مخفی کنی و با ازدواجت راهی نزاشتی اینجوری کمتر پسری حاضر به ازدواج باهات میشه چون با کسی که بهت تجاوز کرده ازدواج کردی....
من فقط میگم به هیچ وجه دوباره ازدواج نکن
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
حق نداری برگردی بهش حق ن د ا ر ی
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
از طرفی اینم میدونم ک با شرایط خونوادگی ک دارم و شرایط خودم و و و
میتونم ی زندگی خوب داشته باشم
الانم خاستگار دارم
ولی پدرم میگه هرجوری باشه بازم این بهتره
ب چشم بقیه مطلقه هستی
ولی قبلا هم زن همین بودی
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
ببین عزیزم یه لیست از خصوصیات مثبت ومنفی ایشون بنویس .
اصلا یه نگاهی هم به اخلاق ورفتار خودت بنداز .در برابر اخلاق های خوب و بد ایشون شما چه رفتاری داشتی .
نمیگم شما مقصر بودی ولی به جای تحقیر وتوهین جواب منفی میدادی . وقاطعانه نه میگفتی .
مگر همه جواب های منفی به تجاوز ختم میشه .
به خاطر اون اتفاقی که اینده شما رو نابود کرد چقدر مقصر بودی .شاید این بداخلاقی های شما رو به حساب ناز کردن شما گذاشته وخواسته که اینجوری شما رو مجبور
کنه .(ضمن این که به شدت مخالف با تجاوز و دزدیدن دختر به قصد راضی کردن خود وخانوادش هستم )
به قول شاعر
اگر بامن نبودش هیچ میلی ...چرا ظرف مرا بشکست لیلی
شاید فکر کرده شما هم دوستش داری وقصد اذیت کردنش رو داری .
بعد از اون اتفاق چرا با این که دوستش نداشتی وارد زندگیش شدی .میدونم به قصد انتقام بوده .
ولی در برابر نرمش ومحبت های اون یه قدم برداشتی ؟
پس باز هم اشتباه کردی .
به هر حال بهش پاسخ مثبت داده بودی .ولی حتی اجازه ندادی بهت نزدیک بشه .میدونم خاطره تلخ داشتی ولی باهاش بازی بدی شروع کردی گلم .
با این که طرفدار شمام واصلا کار ایشون رو توجیه نمی کنم
ولی خودت هم اعتراف کردی که در برابر اون هم توهین وتحقیر وکم محلی ونامهربانی همیشه برعکس عمل کرده و
دوست داشتنت رو ثابت کرده هنوز هم بعد از چند سال نتونسته فراموشت کنه .
الان چه حسی نسبت به ایشون داری اگر مثل قبله دیگه تکرار نکن اشتباهاتت رو .
شما هنوز خیلی جوونی وفرصت های زیادی برای زندگی داری .
ایشون هم همونطوری که زندگیش رو تا الان گذرونده ادامه میده .
ابرو احترام پدرت هم با این کار شما خدشه دار نمیشه .
در مورد اون اتفاق خانواده هاتون هم در جریانن یا نه ؟
به هر حال اگر حتی یک نفر از این ماجرا خبر داشته باشه همواره این نگرانی در زندگی اینده شما وجود داره که نکنه همسرم از این موضوع مطلع بشه ومن رو مقصر
بدونه در مورد مساله تجاوز .
ببخش که طولانی شد .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
21 سالته هنوز وقت داری تا ازدواج کنی
مسئله تجاوز رو که نمیشه مخفی کرد اما اگر من جات بودم تا جایی که امکان داشت یا ازدواجم رو مخفی میکردم یا از همون اول راستش رو میگفتم و ابراز پشیمونی میکردم
تجاوز دست خود آدم نیست این میتونه حتی پاکی یه دختر رو برسونه که یه پسر رو وادار به تجاوز کرده
.........................
ویرایش توسط شقایقم : 01-30-2016 در ساعت 02:35 AM
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
من میگم بجای سه کنج نشینی و غصه خوردن قضیه رو از این دید نگاه کن :
بهت یبار تجاوز کردن و چند سالی یسری مشکلات داشتی و اینکه بزور باهات کاری کردن مشکل تو نیست و هر پسری درک میکنه
سه کنج اتاق رو ترک کن تو مجالس و مهمونی ها با روحیه ظاهر شو اینجوری افراد فامیل و آشنایان میفهمن که تو مشکلاتت رو تموم کردی و وقتی تورو انقدر پر انرژی ببینن و مخصوصا باهاشون خیلی خوشرویانه صحبت کنی متوجه میشن آدم خیلی خوبی هستی و این مشکلات روت تاثیری نداشته پس هنوز هم میتونی زندگی کنی
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
خودش چی جایی عنوان نکرده ؟
چرا هردوتون یه مشاوره قبل از ازدواج نمیری .
میدونم دیگه خیلی دیره واسه این کار .
حداقال اون ها با انجام تست هایی به شما میگن که میتونید باهم زندگی کنید یا نه .
هیچ وقت ازش پرسیدی چرا اون کار رو به زور انجام داد ؟
گفتی که همه این رفتارات به خاطر اون موضوع بوده .
الان قصد ازارت رو نداره ؟
بعد از طلاق چی اذیتت نکرده .
جالبه بدون محرم شدن به زور به شما نزدیک شده وبعد از عقد نتونسته به شما نزدیک بشه .
شقایق یه بار دیگه به اون لیست خیالی که گفتم یه نگاه بنداز .ببین درصد خوبی وبدی کدوم یکیتون بیشتره ؟
شاید اون موقع تونستی راحت تر تصمیم بگیری .
صداقتت رو تحسین میکنم که همه اخلاق های خوبش رو به ما گفتی .
میمونه مقایسه خودت واون .
مادرت نظرش چیه ؟
به پدرت حق بده .اون نگران زندگی شما با دیگری است .نگران اینده مبهم شماست .
من بعید میدونم با توجه به واسطه هایی که فرستاده بخواد اذیتت کنه .
اینم بدون که هیچ کس کامل نیست .
منی که عاشقانه زندگیم رو شروع کردم با وجود کاستی هایی که همسرم داشته باز هم میبینم بهترین گزینه است .
شاید به خاطر اینه که همیشه نیمه پر لیوان رو دیدم .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
..............
ویرایش توسط a girl : 04-28-2021 در ساعت 07:36 PM
..................
ویرایش توسط شقایقم : 01-30-2016 در ساعت 02:36 AM
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
تغییر سخته اما قرار نیست که همیشه کار آسون انجام بدیم. فکر کن چقدر از اعصاب خوردی ها و حرص خوردن ها و ناراحتی هات مربوط میشده به اینکه بخواهی کسی رو که خلاف عقیده تو عمل میکنه به راه راست خودت هدایت کنی یا تمام وقتهایی که به نظرت رفتار و ظاهر و فکرا و حرفای آدما به نظرت عجیب و گاها بد بوده چقدر ازت انرژی کم شده . لازم بوده این همه اثر منفی ؟
اگه اون موقع یکی آروم در گوشمون می گفت “به اندازه همه آدمهای دنیا تفکر متفاوت وجود داره و تو که نمی تونی همه رو درک کنی و شاید که اون هم کارش درسته فقط با تفکرات تو سازگار نیست” اون وقت خیلی از این اثرات منفی اصلا ایجاد نمی شد و خیلی روزهای شادتری داشتیم.
اون یه نفر که اینجور مواقع باید بهت اینو بگه کی میتونه باشه جز خودت که حرفش رو تمام و کمال و با علاقه بپذیری ؟
بررسی کن و ببین اگر می ارزه این تغییر سخت، آستینا رو بالا بزن تو مسئول شادی زندگی ات هستی .
ویرایش توسط ستیلا : 01-29-2016 در ساعت 10:02 PM
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
خـــــدانـگهــــــدار
سلام
ناراحت شدم از خوندن نوشته هاتون ، انشالله که دیگه از این به بعد دیگه همیشه خوشی تو زندگیتون باشه
گذشته گذشته ، پس بزارین تو همون گذشته بمونه و خاکش کنید ، دیگه شما قرار نیست با گذشته زندگی کنین.
در مورد این آقا هم که دوباره برگشته و میگه هر چی بگین میپذیرم فقط برگردین ، بدون اینکه بشنوه ، یعنی کورکورانه هر شرطی رو قبول میکنه ، یعنی بازم فقط به فکر اینکه بهتون برسته و هیچی براش مهم نیست (تغییری دیده نمیشه ) ، درست مثل گذشته ...
خلاصه بگم این آقا بدرد زندگی نمیخوره
شقا خودتو نابود میکنی که یکی دیگه را گوشمالی بدی ؟؟یعنی ارزششون از خودت بیشتره دختر؟
خب هنوز 21 سالته سنی نداره شروع کن خودتو از اول بساز از نو اگرم بگی نمیتونم با این دمپایی میزنم تو دهنت
........
ویرایش توسط a girl : 04-28-2021 در ساعت 07:39 PM
فاطمه
این سام مدلشه
کلا خشن برخورد میکنه با من
این دمپاییو گرفته دستش
ول کن معامله نیس
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
شقایق اشتباه محض بخوای بخاطر دلسوزی ازدواج کنی
نباید نباید نباید حتی یک درصد با ازدواج باهاش فکر کنی
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
میدونم پری...
میفهمم
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
خواهش میکنم
دیگه بهش فکر نکنید ، این که چه اشتباهای انجام دادین مهم نیست ، مهم اینه که نزارین تکرار بشه
از این به بعد هم وقتی به گذشته فکر میکنید به عنوان یک تجربه برای آینده نگاه کنید ، یک تجربه که کمک میکنه آینده بهتری رو بسازین ، نه اینکه گذشته ای که آینده رو خراب کرده و این چیزا
کینه و انتقام و همه ناراحتی ها رو هم از دلتون بریزین بیرون تا دوباره این چیزا به سمتتون جذب نشن و وقت و آیندتون تلف نشه ، ببخشین برای آرامش خوتتون نه به خاطر اینکه فردی لایق بخشش هستن یا نه
با بخشیدن خودتون رو رها کنید تا رشد کنید
از این به بعد برا خودتون زندگی کنید و از زندگی بیشترین لذت ممکن رو ببرین ، به احساسات کسی هم توجه نکنید ، و به خاطر احساسات بقیه مسیر زندگی خودتون عوض نکنین میخواد هر کس باشه ، شما برا خودتون زندگی میکنید نه بقیه
به نظر من دورش رو خط بکش ، این آدم بدرد زندگی کردن نمی خوره ... الان هم احساساتی شدی بهتره احساسات رو بذاری کنار ، در ثانی شما الان سنی نداری که بخوای دوباره ازدواج کنی ، یه چند سالی به خودت و ذهنت استراحت بده ، بزار زندگی راه خودش رو بره مطمئن باش که یه فرد مناسب تو یه موقعیت مناسب پیدا می شه...
دو بار جدا شدن و دو بار طعم به زندگی بد و کشیدن و دیگه هیچ کی نمی تونه تحمل کنه...
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
پس بیخیالش شو نگاشم نکن
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
بچه ها
از همتون ممنونم
واقعا نیاز داشتم ک یکی ارومم کنه
کمکم کنه
از رضا
از ستیلا جون
پری
فاطمه
و و و
از همتون ممنونم
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
تصمیم ؟؟!!
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
باریکلا کار درستی را انجام میدی
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
اینو راست میگه اگه نمیخوای یه بلایی بدتر از بلایی که تو سر اون آووردی را سرت در بیاره دنبالش نرو
باشه
ممنووووووووونم
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)