نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: تردید در ازدواج

1024
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34386
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    4
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    تردید در ازدواج

    سلام
    من یه پسر 25 ساله و دانشجو ام. مدت زیادیه که حس میکنم دختر خاله ام رو دوست دارم. تقریبا از زمانی که 17 سالم شد، یه علاقه بهش پیدا کردم. اما چون اون موقع محصل بودم، نمیتونستم برای تشکیل زندگی اقدامی کنم. به پیش دانشگاهی که رسیدم، اون ازدواج کرد! و تمامی امیدی که به تشکیل زندگی با اون داشتم، به یاس و احساسی سر تا سر درد و ناکامی توی سینه ام مبدل شد. دیگه نه توان درس خوندن داشتم و نه فکر یک دقیقه راحتم میگذاشت. این اوضاع باعث شد نتونم توی کنکور نتیجه قابل قبولی به دست بیارم. با خودم عهد بستم که برم دنبال کار تا وضعیت زندگیمو سر و سامون بدم. سربازی رو رفتم و بعد هر کاری تونستم انجام دادم. حتی اگر حقوقش کم بود هم ابایی نداشتم. اما بعد از یه مدت فهمیدم که این راه زندگی من نیست! واسه همین رفتم دانشگاه و درسمو ادامه دادم. دختر خاله ام بعد از یک سال از همسرش جدا شد. با اینکه دوستش داشتم ولی دیگه بهش تمایلی نداشتم. ما از بچگی با هم بزرگ شده بودیم. اما از یه سنی به بعد، یه شرم و حیای خاصی بینمون به وجود اومد که باعث شد از هم فاصله بگیریم. طوری که رومون نشه توی چشم همدیگه نگاه کنیم. قبل از اینکه ازدواج کنه، شاهد رفتارایی ازش بودم که نشون دهنده یه علاقه بود. ضمن اینکه ازدواجش هم با نارضایتیش و با اجبار خانواده انجام گرفته بود. من همه رفتارهاشو زیر نظر گرفتم. وضعیت خانوادگی، سطح فرهنگ، سطح توقعات، همخوانی دو خونواده و همه چیز رو زیر نظر گرفتم و مشکلی در اون پیدا نکردم. تقریبا مطمئنم که اگه جلو برم، جواب رد نمیشنوم چون خانواده خاله ام به حد زیادی به من اعتماد و حسن ظن دارن. اما مشکل اینه که تا وقتی درسم تموم نشه، واقعا نمیتونم یه اقدام جدی داشته باشم! از طرفی نمیتونم با خودش حرف بزنم تا از داشتن علاقه یا نداشتنش، مطمئن بشم! یه بار از دستش دادم و دلم بی نهایت سوخت! تازه داشتم خودمو با زندگی جدید وفق میدادم که طلاق گرفت.
    در طی سالها گاهی ازش بدم میومد و گاهی به سمتش متمایل میشدم. بخاطر بعضی رفتارهاش! اما الان من اون رو همون طوری که هست، با تمام رفتاراش دوست دارم. رفتار بدی نداره. با پسری ارتباط نداشته. شرم و حیا هم به اندازه کافی داره. دوست داشتنش به مرور زمان در من تثبیت شده. از اینکه میتونم عاشقانه در کنارش باشم، و با وجود تمام مشکلات، عشقمو زنده نگه دارم مطمئنم. اون در زندگیش بارها شکست خورده. دلم میخواد براش همون کسی باشم که همیشه کنارشه و بهش کمک میکنه به تمام آرزوهای تحقق نیافته اش برسه. دوست دارم تلخی شکست هاش رو با شیرینی موفقیت جایگزین کنم. دوست دارم اونقدر در کنارش باشم تا بالندگی و رشدش رو ببینم. دوست دارم پیشرفتش رو ببینم و بهش افتخار کنم. از حسم مطمئنم. ضمن اینکه دوره ای شده که آدم نمیتونه به یه غریبه خیلی اعتماد کنه. ولی اون آشناست.
    خواستگارای زیادی داره ولی خواستگاراش وضعیت خوبی ندارن! یعنی اونا هم بیکارن و هم مشکل اخلاقی یا خانوادگی دارن. من همیشه چندین قدم ازش دور تر شدم. نمیخواستم خیلی بهش نزدیک بشم. چون از آیندمون با هم اطمینان نداشتم؛ نمیخواستم احساسی شکل بگیره. حالا اونقدر دورم که شاید یه سلام ساده ار طرف من هم باعث تعجبش بشه! موندم چیکار کنم! از طرفی دوستش دارم و از طرفی ازش کاملا مطمئن نیستم! میترسم نتونم باهاش به آرامش برسم. آرامش مهمترین چیزیه که در زندگیم میخوام داشته باشم. وگرنه بیکاری معضل غیر قابل حلی نیست! پدرم نمیتونه برای شروع زندگی بهم کمکی بکنه. مجبورم خودم تنهایی شروع کنم. از این نمیترسم اما از این میترسم که اونی نباشه که میخواستم. از این میترسم که بخاطر بیکاری، خانواده خودم اقدامی نکنن. به قسمت اعتقاد دارم اما میترسم به خاطر تعلل بی جا، از دستش بدم. تازگی ها خواستگار دیگه ای پیدا کرده که یه بار منصرف شد ولی گویا دوباره قصد خواستگاری کردن داره. اونم بیکاره ولی پدرش وضع خوبی داره و میتونه کمکش کنه. از این میترسم تجربه چند سال پیشم باز تکرار بشه. و باز چندین سال از زندگی به هدر بره و از طرفی هنوز به اون اطمینان کامل نرسیدم. میترسم وقتو از دست بدم. اما نمیشه در حالی اقدام کنم که صد در صد مطمئن نیستم. نمیدونم باید چیکار کنم. ببخشید طولانی شد اما لطفا راه حل مناسب مد نظرتون رو درج کنین تا از این پریشانی در بیام.

  2. کاربران زیر از save.me بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تردید در ازدواج

    دوست عزیز اگر درباره همسر آینده‌تان مردد هستید یا حس خنثایی به گزینه ازدواجتان دارید، یا حتی اگر خیلی داغید و فکر می‌کنید همسرتان را یافته‌اید و با وجود همه مشکلات، عاشقش هستید،
    این سوال‌ها را از خود بپرسید و به آن‌ها جواب دهید. جواب شما به این سوال‌ها نشان می‌دهد که عاطفه‌تان کجای این قصه است.


    ۱- به اینکه پدر و مادر فرزندتان باشد افتخار می‌کنید؟
    فکر کنید اگر قرار باشد مادر یا پدر بچه‌ای باشید، دوست دارید فرزندتان خصوصیات همسرتان را داشته باشد؟ چهره‌اش شبیه او باشد و مثل او رفتار کند؟ دوست دارید انسانی را به این دنیا بیاورید که با او مشترکا در به دنیا آمدنش سهیم هستید؟ بخشی از وجود ما با تولد فرزندمان تکثیر می‌شود. اگر دوست ندارید فرزندتان، این میراث به جا مانده از شما شبیه به همسرتان باشد شک نکنید که ازدواج موفقی نخواهید داشت. حتی اگر تصمیم داشته باشید هیچ وقت بچه دار نشوید، باز باید این سوال‌ها را از خودتان بپرسید و به آن پاسخ دهید. اینجا بچه موضوعیت ندارد، بلکه مهم این است که شما چقدر عمیقا به رفتار و ظاهر همسرتان احترام می‌گذارید و آن را می‌پسندید.




    ۲-دوست دارید عضو خانواده او محسوب شوید؟
    با ازدواج، شما عضو یک خانواده جدید می‌شوید و حکم دختر یا پسر آن‌ها را پیدا می‌کنید. آیا ورود به این خانواده جدید برای شما خوشایند است یا نسبت به آن احساس بدی دارید؟ اگر فکر می‌کنیدشان و شخصیت شما به گونه‌ای است که با ورود به این خانواده جدید، هم خودتان و هم خانواده‌تان احساس بدی پیدا می‌کنند، قدری تامل کنید. فکر نکنید حساب همسرتان از خانواده‌اش جدا است و اگر خانواده‌اش مطلوبتان نیستند اهمیت ندارد. هر فرد نماینده خانواده خود است و حتی اگر توانسته باشد رفتار و ظاهر خود را از آن‌ها متمایز کند، باز هم در ریشه،‌‌ همان خواهد بود. از آن مهم‌تر، جدا کردن یک فرد از خانواده‌اش غیر ممکن است. سعی نکنید بعد از ازدواج همسرتان را از آن خود کنید و رابطه‌تان را با خانواده او از بین ببرید. ازدواج‌ها هر قدر هم خوب و موفق باشند، وقتی مخالفت یا اختلاف با خانواده‌ها در میان باشد خیلی زود سست شده و از هم می‌پاشند.


    ۳- از اینکه او را به دیگران معرفی کنید چه حسی دارید؟
    این سوال هم ظاهر همسر شما را شامل می‌شود و هم باطنش را. آیا از اینکه با او دیده شوید، او را به همکاران و دوستان و فامیل معرفی کنید یا با او قدم بزنید خوشحال می‌شوید یا خجالت می‌کشید؟ در اماکن عمومی رفتارش باعث مباهات شما است یا مایه سرافکندگیتان؟ اگر همین ابتدای کار احساس می‌کنید از بودن در کنار او خجالت می‌کشید یا با ظاهر و رفتارش راحت نیستید، قید این ازدواج را بزنید. معمولا چیزهایی که ما از آن‌ها دلزده می‌شویم هیچ وقت برایمان خوشایند نخواهند شد. در واقع زیبایی‌ها شاید عادی شوند، اما زشتی‌ها هیچ وقت عادی نمی‌شوند.


    ۴-از تنها بودن با او کسل نمی‌شوید؟
    ابتدای آشنایی خیلی‌ها فکر می‌کنند تحت هر شرایطی می‌توانند کنار هم دوام آورند. زیر سقف آسمان و روی فرش زمین، باز هم عاشقانه زندگی خواهند کرد. این رویاهای عاشقانه خیلی وقت‌ها غلط از آب در می‌آید. اگر می‌خواهید بدانید همسر مناسبتان را یافته‌اید یا نه، تصور کنید در یک جزیره خالی از سکنه با او حبس شده‌اید. فکر می‌کنید زندگی ماجراجویانه و جالبی خواهید داشت یا پر از کسالت و سکوت و تلخی؟ حاضرید همه عمر در یک جزیره با او باشید؟ به اندازه کافی حرف برای زدن دارید؟ می‌توانید با هم از پس زندگی برآیید؟ اگر جوابتان به این سوال‌ها مثبت است (و البته تحت تاثیر تب عاشقی قرار ندارید و می‌توانید منطقی فکر کنید) می‌توانید از این مرحله هم به سلامتی عبور کنید.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34386
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    4
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تردید در ازدواج

    با تشکر از پاسخ شما. فکر میکنم جواب دادن به این سوالها با کمی ریز شدن در خودم، بتونه مشکلم رو حل کنه.

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : تردید در ازدواج

    جوابش یه چیزه قبلا فقط میخواستید ازدواج کنید ولی الان میخواید ازدواج درست کنید پس صبر کنید و طبق برنامه جلو برید

  7. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34386
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    4
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تردید در ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    جوابش یه چیزه قبلا فقط میخواستید ازدواج کنید ولی الان میخواید ازدواج درست کنید پس صبر کنید و طبق برنامه جلو برید
    بله حق با شماست. هدفم ازدواجیه که درست و اصولی باشه و به طلاق ختم نشه. گویا بهترین راه فعلا صبر کردنه. متشکرم

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31803
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    1
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تردید در ازدواج

    اگر واسه ۱۰۰ در ۱۰۰ درست شدن اوضاع صبر داری میکنی که هیچ وقت اینطوری نمیشه بهتره همین الان دست به کار شی مطمئن باش بعدش انگیزه ات واسه کار کردن بیشتر میشه و بیشتر کار میکنی و پول در میاری به نظر من دست دست نکن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد