نوشته اصلی توسط
Hossein Gage
سلام داداشم
اره عزیزم حق داری که این حسو داشته باشی
به نظر من این احساسات عشقو وابستگی یه چیزی تو مایه های اعتیاده
اولش باحاله مخصوصا واسه اونایی که با هم هستن
ولی زمانی که میخوای در واقع ترکش کنی برات از مردن بد تره
داداش راستش من خودم تجربه ای در مورد عشقو عاشقی نداشتم چون از وابستگی بسیار متنفرم
به نظر من خدا انسان رو ازاد افریده و چیزی به نام وابستگی وجود نداره حالا چه به انسان چه به هر چیز دیگه ای
ولی راجع به این قضیه نظر من اینه که:
چیزایی که لازم داری یه تصمیم محکمه-اراده قوی-شروع
تصمیم میگیری که دیگه بهش کمتر فک کنی پس باید به هر نحوی شده فکرتو مشغول نگه داری
و به قول دوستمون این قضیه رو برای خودت کم اهمیت جلوه بدی که این تو ضمیر ناخود اگاهت نفوذ کنه البته منکر این نیستم که اول این کار برات بسیار سخت خواهد بود
اراده قوی یعنی اینکه راهی رو شروع میکنی که درش برگشتی نیست و خودتم به خوبی اینو میدونی
پس اگه یه روزی بشه و بتونی باهاش ازدواجم بکنی و اون حتی بهت التماسم بکنه این کارو نمیکنی چون تصمیم گرفتی فراموشش کنی
فک میکنم اگه این قول ها رو به خودت بدی و به محض اینکه اون احساس وابستگی و شاید ضعف به سراغت اومد اینا رو به خودت یاد اور بشی تا تو ذهنت تو ضمیر ناخود اگاهت حک بشه
به احتمال خیلی زیاد بعد از مدت کمی مشکلت حل میشه
فدا