نمایش نتایج: از 1 به 31 از 31

موضوع: روابط قبل از ازدواج

2794
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    روابط قبل از ازدواج

    سلاممن 31 سالم 3 ماهه با یه آقایی آشنا شدم ایشون هم 31 سالشون هست. ما توی یک محل کار می کنیم. ایشون یکسال منو زیر نظر داشتند بعد از یکسال خاستگاری کردند بهشون گفتم از طریق خانواده باید باشه خانوادشون تماس گرفتند و ما رابطمون شروع شد. از هر نظر ما هم سطح هستیم. خانواده فرهنگ، تحصیلات، موقعیت مالی و اجتماعی. هر خواسته ای داشتم ایشون قبول کردند. مشکل من اینکه من حدود4 سال پیش به مدت 2 سال با یک پسری دوست بودم البته می گفت قصدش ازدواج ولی هیچ موقعی خواستگاری نیومد. ما با هم رابطه داشتیم بعد از دو سال دعوای سختی بین ما شد و من ایشون را ول کردم و فهمیدم که اشتباه کردم همون موقع منو تهدید کرد و یکی دوبار زنگ زد خونمون که مثلا به مادر پدرم بگه که من باهاش دوست بودم و رابطه داشتم ولی همون یکی دو بار بود. الان اون رفته آمریکا زندگی می کنه رابطه ما هم سال 92 تمام شد از اون موقع تا به حال شاید 6 ماه یا یکسال یکبار پیام میده که نمی بخشمت منو ول کردی و این حرفا من بلاکش کردم. به غیر از اون هم من رابطه دوستی نداشتم آشنایی برای ازدواج و صحبت معمولی بوده ولی رابطه دوستی نه. از اینکه ما رابطه با هم داشتیم هیچ کس جز من و اون خبر نداره. دوست بودنمون هم فقط خواهرام می دونندکلا من دختر سرسنگینی هستم و کلا به پسرا رو نمیدم نمی دونم چرا اونموقع انقدر خر بودم و همچین کاری کردم. این آقایی که خاستگار من هستند عاشق همین متانت و سفت بودن من هست و فکر می کنه من خیلی دختر پاک و خوبی هستم. اصلا یک درصد هم فکر نمی کنه که من قبلا با کسی دوست بودم و یا رابطه ای با کسی داشتم و همش بهم میگه چقدر حس خوبی دارم که میدونم من اولین و اخرین مرد زندگی تو هستم ازم نپرسیده قبلا دوست پسر داشتی با نه براش مسلم که تو زندگی من کسی نبوده. خودش قبلا دوست دختر داشته ولی گفت در حد 1 یا 2 ماه بوده. من نمی دونم باید چکار کنم من خیلی ایشون دوست دارم ولی اگه بگم قبلا دوست پسر داشتم خب ول می کنه میره. اگر نگم عذاب وجدان دارم و بدتر از اون اینکه می ترسم چند سال که بگذره اون پسره از آمریکا بیاد و همه چیز بهش بگه. منم خیلی ایشون دوست دارم همه چیزش همونی هست که من می خواستم همیشه. نمی دونم باید چکار کنم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    فقط جهت اطلاع

    کاربر بالا آقای قیامت جز افراد چرت و پرت گوی سایت هستند
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  3. 6 کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    سلاممن 31 سالم 3 ماهه با یه آقایی آشنا شدم ایشون هم 31 سالشون هست. ما توی یک محل کار می کنیم. ایشون یکسال منو زیر نظر داشتند بعد از یکسال خاستگاری کردند بهشون گفتم از طریق خانواده باید باشه خانوادشون تماس گرفتند و ما رابطمون شروع شد. از هر نظر ما هم سطح هستیم. خانواده فرهنگ، تحصیلات، موقعیت مالی و اجتماعی. هر خواسته ای داشتم ایشون قبول کردند. مشکل من اینکه من حدود4 سال پیش به مدت 2 سال با یک پسری دوست بودم البته می گفت قصدش ازدواج ولی هیچ موقعی خواستگاری نیومد. ما با هم رابطه داشتیم بعد از دو سال دعوای سختی بین ما شد و من ایشون را ول کردم و فهمیدم که اشتباه کردم همون موقع منو تهدید کرد و یکی دوبار زنگ زد خونمون که مثلا به مادر پدرم بگه که من باهاش دوست بودم و رابطه داشتم ولی همون یکی دو بار بود. الان اون رفته آمریکا زندگی می کنه رابطه ما هم سال 92 تمام شد از اون موقع تا به حال شاید 6 ماه یا یکسال یکبار پیام میده که نمی بخشمت منو ول کردی و این حرفا من بلاکش کردم. به غیر از اون هم من رابطه دوستی نداشتم آشنایی برای ازدواج و صحبت معمولی بوده ولی رابطه دوستی نه. از اینکه ما رابطه با هم داشتیم هیچ کس جز من و اون خبر نداره. دوست بودنمون هم فقط خواهرام می دونندکلا من دختر سرسنگینی هستم و کلا به پسرا رو نمیدم نمی دونم چرا اونموقع انقدر خر بودم و همچین کاری کردم. این آقایی که خاستگار من هستند عاشق همین متانت و سفت بودن من هست و فکر می کنه من خیلی دختر پاک و خوبی هستم. اصلا یک درصد هم فکر نمی کنه که من قبلا با کسی دوست بودم و یا رابطه ای با کسی داشتم و همش بهم میگه چقدر حس خوبی دارم که میدونم من اولین و اخرین مرد زندگی تو هستم ازم نپرسیده قبلا دوست پسر داشتی با نه براش مسلم که تو زندگی من کسی نبوده. خودش قبلا دوست دختر داشته ولی گفت در حد 1 یا 2 ماه بوده. من نمی دونم باید چکار کنم من خیلی ایشون دوست دارم ولی اگه بگم قبلا دوست پسر داشتم خب ول می کنه میره. اگر نگم عذاب وجدان دارم و بدتر از اون اینکه می ترسم چند سال که بگذره اون پسره از آمریکا بیاد و همه چیز بهش بگه. منم خیلی ایشون دوست دارم همه چیزش همونی هست که من می خواستم همیشه. نمی دونم باید چکار کنم.
    سلام.

    بهتره باهاشون در میان بزارید حالا نه در حد جزئیات فقط اشاره کنید که رابطه ای با یک نفر داشتید همونجور که ایشون به شما گفتن

    البته نمیدونم رابطه قبلی شما در چه حدی بوده و لازم نیست در مورد گذشته اطلاعات زیادی بدید بالاخره برای یک فرد 31 ساله غیرعادی نیست که قبلا با کسی دوست بوده باشه

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط قیامت نمایش پست ها
    فقط جهت اطلاع
    تو هر کاری بیخود و بیجهت دخالت نکن
    خودت دختر بازی لازم نیست بیای سنگ دخترای که قبلا رابطه داشتن به سینه بزنی
    با کاربرایی که تایپیک می زنند درست برخورد کن.
    وقتی فرهنگ حرف زدن با آدمارو نداری کمتر حرف بزن بیشتر ساکت باش.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    سلاممن 31 سالم 3 ماهه با یه آقایی آشنا شدم ایشون هم 31 سالشون هست. ما توی یک محل کار می کنیم. ایشون یکسال منو زیر نظر داشتند بعد از یکسال خاستگاری کردند بهشون گفتم از طریق خانواده باید باشه خانوادشون تماس گرفتند و ما رابطمون شروع شد. از هر نظر ما هم سطح هستیم. خانواده فرهنگ، تحصیلات، موقعیت مالی و اجتماعی. هر خواسته ای داشتم ایشون قبول کردند. مشکل من اینکه من حدود4 سال پیش به مدت 2 سال با یک پسری دوست بودم البته می گفت قصدش ازدواج ولی هیچ موقعی خواستگاری نیومد. ما با هم رابطه داشتیم بعد از دو سال دعوای سختی بین ما شد و من ایشون را ول کردم و فهمیدم که اشتباه کردم همون موقع منو تهدید کرد و یکی دوبار زنگ زد خونمون که مثلا به مادر پدرم بگه که من باهاش دوست بودم و رابطه داشتم ولی همون یکی دو بار بود. الان اون رفته آمریکا زندگی می کنه رابطه ما هم سال 92 تمام شد از اون موقع تا به حال شاید 6 ماه یا یکسال یکبار پیام میده که نمی بخشمت منو ول کردی و این حرفا من بلاکش کردم. به غیر از اون هم من رابطه دوستی نداشتم آشنایی برای ازدواج و صحبت معمولی بوده ولی رابطه دوستی نه. از اینکه ما رابطه با هم داشتیم هیچ کس جز من و اون خبر نداره. دوست بودنمون هم فقط خواهرام می دونندکلا من دختر سرسنگینی هستم و کلا به پسرا رو نمیدم نمی دونم چرا اونموقع انقدر خر بودم و همچین کاری کردم. این آقایی که خاستگار من هستند عاشق همین متانت و سفت بودن من هست و فکر می کنه من خیلی دختر پاک و خوبی هستم. اصلا یک درصد هم فکر نمی کنه که من قبلا با کسی دوست بودم و یا رابطه ای با کسی داشتم و همش بهم میگه چقدر حس خوبی دارم که میدونم من اولین و اخرین مرد زندگی تو هستم ازم نپرسیده قبلا دوست پسر داشتی با نه براش مسلم که تو زندگی من کسی نبوده. خودش قبلا دوست دختر داشته ولی گفت در حد 1 یا 2 ماه بوده. من نمی دونم باید چکار کنم من خیلی ایشون دوست دارم ولی اگه بگم قبلا دوست پسر داشتم خب ول می کنه میره. اگر نگم عذاب وجدان دارم و بدتر از اون اینکه می ترسم چند سال که بگذره اون پسره از آمریکا بیاد و همه چیز بهش بگه. منم خیلی ایشون دوست دارم همه چیزش همونی هست که من می خواستم همیشه. نمی دونم باید چکار کنم.

    رابطتتون در چه حد بوده؟؟

    باید صادق باشید باهاشون و توکل به خدا کنید چون قطعا اون پسر واسه انتقام به ایشون خواهد گفت و تازه زندگی جهنمی شما شروع میشه

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    یک جوری از پاکی من تعریف و تمجید می کنه که من نمی تونم بهش بگم. چون یکسال منو زیر نظر داشته حتی خودش بهم پیام میداد گاهی تو این یکسال و سوال کاری می پرسید من انقدر محکم جوابشو میدادم که فکرشم نمی کنه من قبلا دوست بوده باشم با کسی. دیشب که با هم رفتیم بیرون پرسید که چطور این همه سال گول نخوردی و انقدر سفت بودی گفتم نه اینطوری نبوده که با پسری ارتباط نداشته باشم چرا صحبت و اینا خیلی کردم با پسرا ولی اینکه رابطه احساسی داشته باشم نبوده دارم دیوونه میشم نمی دونم چکار کنم. خودش می گفت اره دختر خیلی حساسه نباید قبل ازدواج با کسی دوست شده باشه خداروشکر من خیالم راحته که تو قبلا با هیشکی نبودی من خیلی حالم بد شد و اصلا تو فکر رفتم و نمی تونستم حرفی بزنم. اگر بگم تمام معادلاتش بهم می خوره نگم اگه یه روزی بفهمه خب بدتر من زندگیش از بین بردم. به اون آدم قبلی پیام بدم بگم من می خوام ازدواج کنم خواهش می کنم به کسی نگو ما باهم بودیم ببینم عکس العملش چیه؟؟ اون طرف دنیاست ولی اگه یه روزی برگرده و بخواد تلافی کنه چکار کنم؟به خواهرم گفتم بگم بهش گفت نه اون آدم رفته فقط زندگی تو از بین می بری اگه یه روزی برگشت و خواست اذیتت کنه من خودم حسابشو می رسم. نمی دونم چکار کنم خدایا چه حماقتی کردم با کسی بودم قبلا

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    یک جوری از پاکی من تعریف و تمجید می کنه که من نمی تونم بهش بگم. چون یکسال منو زیر نظر داشته حتی خودش بهم پیام میداد گاهی تو این یکسال و سوال کاری می پرسید من انقدر محکم جوابشو میدادم که فکرشم نمی کنه من قبلا دوست بوده باشم با کسی. دیشب که با هم رفتیم بیرون پرسید که چطور این همه سال گول نخوردی و انقدر سفت بودی گفتم نه اینطوری نبوده که با پسری ارتباط نداشته باشم چرا صحبت و اینا خیلی کردم با پسرا ولی اینکه رابطه احساسی داشته باشم نبوده دارم دیوونه میشم نمی دونم چکار کنم. خودش می گفت اره دختر خیلی حساسه نباید قبل ازدواج با کسی دوست شده باشه خداروشکر من خیالم راحته که تو قبلا با هیشکی نبودی من خیلی حالم بد شد و اصلا تو فکر رفتم و نمی تونستم حرفی بزنم. اگر بگم تمام معادلاتش بهم می خوره نگم اگه یه روزی بفهمه خب بدتر من زندگیش از بین بردم. به اون آدم قبلی پیام بدم بگم من می خوام ازدواج کنم خواهش می کنم به کسی نگو ما باهم بودیم ببینم عکس العملش چیه؟؟ اون طرف دنیاست ولی اگه یه روزی برگرده و بخواد تلافی کنه چکار کنم؟به خواهرم گفتم بگم بهش گفت نه اون آدم رفته فقط زندگی تو از بین می بری اگه یه روزی برگشت و خواست اذیتت کنه من خودم حسابشو می رسم. نمی دونم چکار کنم خدایا چه حماقتی کردم با کسی بودم قبلا

    فرض کنید نفر قبلی به فکر انتقام نیفته و دوستس قبلی شما پنهون بمونه و از این نظر مشکلی نداشته باشید

    آیا باز هم نگرانی خواهید داشت ؟؟؟ یا مشکلتان به کل حل خواهد شد؟؟
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نه من توی زندگیم همون یک اشتباهو کردم هیچ اشتباه دیگه ای مرتکب نشدم با هیچ پسر دیگه ای رابطه صمیمی نداشتم که بخام نگران باشم هر جایی هم که بره تحقیق دانشگاه محل کارهایی که تا به حال داشتم همکارهای مردم تحقیق هیچ چیز بدی از من بهش نمی گند من دختر خوب و سرسنگینی هستم. واقعا نمی دونم چه حماقتی بود که کردم وسوسه شدم حماقت محض. از این ناراحتم که اون آدم قبلی برگرده بهش بگه و زندگی ما از هم بپاشه خواستگارم نابود میشه اون خیلی با احساسه شاعره. و فکر می کنه من خیلی دختر خوبی هستم.
    از اونجایی که هیچ کسی از رابطه ی من و اون آدم قبلی خبر نداره اگر خودش نیاد بگه هیچ کس دیگه ای نمی گه. نمی دونم به اون آدم قبلی بگم من دارم ازدواج می کنم ببینم عکس العملش چیه یا نه؟ آخرین بار 6 ماه پیش بهم پیام داد و گفت می سپارمت به خدا که خدا جوابتو بده ولی تهدید نکرد. و گفت اگه می خواستم آبروتو ببرم همون موقع برده بودم و آتو ازت داشتم که آبروتو ببرم ولی واگذارت کردم به خدا. مغزم داره می ترکه

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    نه من توی زندگیم همون یک اشتباهو کردم هیچ اشتباه دیگه ای مرتکب نشدم با هیچ پسر دیگه ای رابطه صمیمی نداشتم که بخام نگران باشم هر جایی هم که بره تحقیق دانشگاه محل کارهایی که تا به حال داشتم همکارهای مردم تحقیق هیچ چیز بدی از من بهش نمی گند من دختر خوب و سرسنگینی هستم. واقعا نمی دونم چه حماقتی بود که کردم وسوسه شدم حماقت محض. از این ناراحتم که اون آدم قبلی برگرده بهش بگه و زندگی ما از هم بپاشه خواستگارم نابود میشه اون خیلی با احساسه شاعره. و فکر می کنه من خیلی دختر خوبی هستم.
    از اونجایی که هیچ کسی از رابطه ی من و اون آدم قبلی خبر نداره اگر خودش نیاد بگه هیچ کس دیگه ای نمی گه. نمی دونم به اون آدم قبلی بگم من دارم ازدواج می کنم ببینم عکس العملش چیه یا نه؟ آخرین بار 6 ماه پیش بهم پیام داد و گفت می سپارمت به خدا که خدا جوابتو بده ولی تهدید نکرد. و گفت اگه می خواستم آبروتو ببرم همون موقع برده بودم و آتو ازت داشتم که آبروتو ببرم ولی واگذارت کردم به خدا. مغزم داره می ترکه
    البته باز هم نفرمودید که رابطه قبلی شما در چه حدی بوده. آیا رابطه جنسی داشتید؟ آیا اون آقا از شما عکسی چیزی داره که میگه همون موقع آبروتو میبردم و اینا؟؟

    خب ببینید لذت و آرامشی که در صادق و روراست بودن هست در پنهان کاری نیست. فک نمیکنم درک این آقا هم به قدری پایین باشه که از فهمیدن رابطه قبلی شما بهم بریزه و داغون شه (البته حدود رابطه قبلی رو نمیدونم). بالاخره الان اوضاع جامعه فرق کرده دیگه 40 سال پیش نیست که!

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    البته باز هم نفرمودید که رابطه قبلی شما در چه حدی بوده. آیا رابطه جنسی داشتید؟ آیا اون آقا از شما عکسی چیزی داره که میگه همون موقع آبروتو میبردم و اینا؟؟

    خب ببینید لذت و آرامشی که در صادق و روراست بودن هست در پنهان کاری نیست. فک نمیکنم درک این آقا هم به قدری پایین باشه که از فهمیدن رابطه قبلی شما بهم بریزه و داغون شه (البته حدود رابطه قبلی رو نمیدونم). بالاخره الان اوضاع جامعه فرق کرده دیگه 40 سال پیش نیست که!
    بله رابطه داشتم، مي گفت دارم ولي هيچ وقت نشون نداد، سال ٩٢ كه رابطمون تمام شد سال ٩٤ دوبار پيام داد و بعد از اون هر شش ماه يكبار پيام ميده ولي تهديد نمي كنه ديگه امريكا رفته و من خبر ندارم ازدواج كرده يا نه
    من نمي تونم بهش بگم محيط كار ما كوچك ابروم ميره بهش بگم
    واي خدايا كاش رفته بودم خارج همون اول بهش گفته بودم نه
    به خواستگارهاي ديگم گفته بودم ولي ايشون از بس تعريف مي كنه ازم نمي تونم بهش بگم جراتشو ندارم، همون جلسه اول خواستگاري به خواهرم گفت من بايد دست اين پدر و مادر ببوسم بخاطر تربيت همچين دختري، همش ميگه بهت اعتماد كامل دارم بخاطر اين حرفاش استرس من بيشتر شده و گفتن اين موضوع برام سخت تر شده

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    بله رابطه داشتم، مي گفت دارم ولي هيچ وقت نشون نداد، سال ٩٢ كه رابطمون تمام شد سال ٩٤ دوبار پيام داد و بعد از اون هر شش ماه يكبار پيام ميده ولي تهديد نمي كنه ديگه امريكا رفته و من خبر ندارم ازدواج كرده يا نه
    من نمي تونم بهش بگم محيط كار ما كوچك ابروم ميره بهش بگم
    واي خدايا كاش رفته بودم خارج همون اول بهش گفته بودم نه
    به خواستگارهاي ديگم گفته بودم ولي ايشون از بس تعريف مي كنه ازم نمي تونم بهش بگم جراتشو ندارم، همون جلسه اول خواستگاري به خواهرم گفت من بايد دست اين پدر و مادر ببوسم بخاطر تربيت همچين دختري، همش ميگه بهت اعتماد كامل دارم بخاطر اين حرفاش استرس من بيشتر شده و گفتن اين موضوع برام سخت تر شده
    دوست عزیز سلام

    لزومی نداره به اون آقا پیام بدید و بگید که من دارم ازدواج میکنم مزاحمم نشو واین حرفا....چون میفهمه از جانب ایشون دل نگرانی دارید پس حتی در حد تهدید هم که شده شما رو میترسونه هر از گاهی و آرامش شما رو میگیره!

    شما اگر رابطتون با اون فرد قبلی در حد پیام و دیدار کوتاه بوده لزومی نداره که به ایشون بگید یه اشتباهی بوده که تموم شده

    ولی اگر در حد رابطه جنسی بوده میتونید سربسته به ایشون بگید که با یکی از خواستگاراتون رابطه ی بیشتری داشتید و وقتی فهمیدید که قصدش ازدواج نیست باهاش قطع ارتباط کردید و دوسه سال هم هس که ازش خبر ندارید! ولی جزئیات رو کامل نگید

    دیگه تصمیم با خودشون هست که میخوان بمونن یا نه

    و این هم باید بدونین که آدم راز داری باشن و راز شما رو نگن...
    ویرایش توسط رزمریم : 08-12-2017 در ساعت 09:42 PM

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    چیزی هم که هست من فکر میکنم این آقا خودشون شاید یه حدسایی میزنن

    واسه همین میگن تو چطور انقد محکمی و با هیچکس نبودی....

    شاید اینا رو میگه که ببینه واکنش شما چیه و خودتون حرفی میزنین یا نه

    به نظرم نترسید

    آدم تا اشتباه نکنه نمیفهمه راه درست چیه

    اشتباه جایی که شما تو همون وضع میموندید و جلوتر نمیرفتید

    البته من کلا نظرم این هست که حرفی نزنین در مورد گذشته

    فقط خداست که باید پیشش اعتراف به گناه کرد

    اگه خیلی اذیت میشید به طور کلی و سربسته و بدون جزئیات مطرح کنین.. همین.

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط قیامت نمایش پست ها
    مگه چی گفتم
    توهین کردم؟
    گفتم متاسفم همین
    چون واقعا کارشون اشتباس و اکثر طلاق ها بخاطر این روابط هست
    شما درکت پایینه هیچ کدوم از حرفای منو متوجه نمیشی
    تو خوبی
    درکتم بالاست

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    سلام
    نظر من این هست با توجه به گفته شما که رابطه جنسی داشتید واقعا به او حقیقت را بگویید و پشیمانی خودتان را ابراز کنید البته اگر تصمیمتان برای ازدواج با این آقا حتمیست به هرحال اگر از کسی دیگر بشنود به مراتب شرایط بدتر خواهد شد

  16. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    چیزی هم که هست من فکر میکنم این آقا خودشون شاید یه حدسایی میزنن

    واسه همین میگن تو چطور انقد محکمی و با هیچکس نبودی....

    شاید اینا رو میگه که ببینه واکنش شما چیه و خودتون حرفی میزنین یا نه

    به نظرم نترسید

    آدم تا اشتباه نکنه نمیفهمه راه درست چیه

    اشتباه جایی که شما تو همون وضع میموندید و جلوتر نمیرفتید

    البته من کلا نظرم این هست که حرفی نزنین در مورد گذشته

    فقط خداست که باید پیشش اعتراف به گناه کرد

    اگه خیلی اذیت میشید به طور کلی و سربسته و بدون جزئیات مطرح کنین.. همین.
    من ديشب بهش گفتم كه من با پسر حرف زدم اينطوري نبوده كه با هيشكي حرف نزده باشم ولي وارد رابطه خيلي صميمي نشدم اگه ميديدم كسي ميخاد نزديك و صميمي بشه كنار مي كشيدم دقيقا كاري كه با خودش كردم قبل از اينكه خاستگاري كنه به من گفت يبار با هم بريم كافي شاپ قبول نكردم بعد از خواستگاري كه مادرش زنگ زد با خانم برادرش و خواهر من رفتيم بيرون از چندتفرم در مورد ايشون تحقيق كردم حالا اگرم بگم من قبلا با كسي بودم براي ازدواج مي گه خب چرا پس به من گفتي اول بيا خواستگاري
    مي دونم كه گفتن اينكه قبلا با كسي بودم خيلي تاثير بدي رو زندگي داره اگر ايشون قبول كنه
    از طرفيم اون ادم قبلي اگر مي خواست كاري كنه حتما تا به حال كرده بود و الانم كه امريكاست، ولي مي دونم كه هنوزم دوستم داره. همون سال ٩٢ فقط به خواهرم زنگ زد و گفت و يكبار مشاوري كه پيشش مي رفتيم زنگ زد خونمون يبارم خودش اومد دم خونمون فقط بوق زد منو بترسونه و رفت و بعد از اون ديگه هيچ خبري ازش نشد تا سال ٩٤ كه امريكا رفته بود. از اونجا هم هر موقع پيام ميده فقط نفرين مي كنه و ميگه من كاريت ندارم واگذارت كردم به خدا، هيشكي نمي دونه با هم رابطه داشتيم جز خودش و من و خدا، خواهرامم نمي دونند
    خيلي سخته نمي دونم بايد چكار كنم رومم نميشه برم حضوري مشاوره و بگم چه اتفاقي افتاده و راهنمايم كنه.

  17. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نمیشه هم خدا هم خرما

    با توجه به نگرانی که دارید لازمه که حداقله صداقت رو داشته باشید

    به نظر من اگه دوست سابقتون از شما آتویی نداره ( فیلم و عکس ) بدون ذکر جزئیات بگید با یه نفر چند وقتی رابطه داشتید ولی چون دیدید به ازدواج نمیرسه رابطه رو قطع کردید و بیشتر توضیح ندید و بگید کلا فراموش کردید و یادآوریش رو دوست ندارید یا بگید از نظر من چیز مهمی نبوده و فراموش کردم
    اینطوری اگه اون آقا سر و کلش پیدا بشه نامزدتون غافلگیر نمیشه و میشه تا حدی قضیه رو جمع کرد

    و اگه نامزدتون رفتارتون با اون آقا رو با خودش مقایسه کرد بگید آدم عاقل دوبار از یک سوراخ گزیده نمی شه


    همچنین می تونید امیدوار باشید فرهنگ امریکایی روی دوست قبلیتون تاثیر گذاشته باشه و یکم با شعورتر شده باشه
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  18. 2 کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط قیامت نمایش پست ها
    خانم عزیز من مشاور نیستم ببین بقیه چی میگن شاید بتونن کمک کمم
    اما چیزی که میدونم شما هر چی بدبختی داری از دوستی با نامحرمه
    لطفا فرزندت رو اینطوری تربیت نکن
    چرا تو اینجوریییی؟؟؟

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    من ديشب بهش گفتم كه من با پسر حرف زدم اينطوري نبوده كه با هيشكي حرف نزده باشم ولي وارد رابطه خيلي صميمي نشدم اگه ميديدم كسي ميخاد نزديك و صميمي بشه كنار مي كشيدم دقيقا كاري كه با خودش كردم قبل از اينكه خاستگاري كنه به من گفت يبار با هم بريم كافي شاپ قبول نكردم بعد از خواستگاري كه مادرش زنگ زد با خانم برادرش و خواهر من رفتيم بيرون از چندتفرم در مورد ايشون تحقيق كردم حالا اگرم بگم من قبلا با كسي بودم براي ازدواج مي گه خب چرا پس به من گفتي اول بيا خواستگاري
    مي دونم كه گفتن اينكه قبلا با كسي بودم خيلي تاثير بدي رو زندگي داره اگر ايشون قبول كنه
    از طرفيم اون ادم قبلي اگر مي خواست كاري كنه حتما تا به حال كرده بود و الانم كه امريكاست، ولي مي دونم كه هنوزم دوستم داره. همون سال ٩٢ فقط به خواهرم زنگ زد و گفت و يكبار مشاوري كه پيشش مي رفتيم زنگ زد خونمون يبارم خودش اومد دم خونمون فقط بوق زد منو بترسونه و رفت و بعد از اون ديگه هيچ خبري ازش نشد تا سال ٩٤ كه امريكا رفته بود. از اونجا هم هر موقع پيام ميده فقط نفرين مي كنه و ميگه من كاريت ندارم واگذارت كردم به خدا، هيشكي نمي دونه با هم رابطه داشتيم جز خودش و من و خدا، خواهرامم نمي دونند
    خيلي سخته نمي دونم بايد چكار كنم رومم نميشه برم حضوري مشاوره و بگم چه اتفاقي افتاده و راهنمايم كنه.
    دوست عزیز ما نمیتونیم به شما بگیم که حتما این راهکار درسته یا اشتباهه

    شما باید با توجه به شرایط طرف مقابل حرفاتون رو بزنین

    گفتید که خودشون هم دوس دختر داشتن! پس شاید بتونن کمی شما رو درک کنن

    در ضمن حتما متوجه این امر شدن که شما اهل دوستی نیستید که به ایشون هم گفتید که باید با خانواده بیاد

    لزومی نداره که اصل مطلب رو با ایشون در میون بذارید! فقط خیلی سربسته بگید که من رابطه ایی داشتم که فک میکردم به ازدواج ختم میشه ولی نشد قبل و بعد از اون هم دیگه هیچوقت با کسی نبودم مگر در حد خواستگاری

    ولی رابطتون خیلی عمیق بوده که بعدا مشکل ایجاد کنه شاید لازم باشه که بگید

    مشاوره خانم پیدا کنین که بهتر شما درک کنن و راحت تر بتونین حرف بزنین! و البته کسی که مجرب باشه

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    سلام دوست عزیز

    من فک میکنم با توجه به گفته های خودتون اون آقا نه تهدیدی میکنه نه اینقدر بیکاره پا شه بیاد ایران که فقط زندگی شمارو خراب کنه نه ..... طرف دوست پسرش که همه جور رابطه

    باهاش داشته همسایه اونوریشون بوده و کار خودشم میکنه این بدبخت که اون ور دنیاست , من فک میکنم شاید چون دلش جای شماس یا هنوز داره به اون رابطه فک میکنه یا به هر

    دلیلی هراز چند گاهی فقط یه پیامی میده به نظر من چیزی که شمارو اذیت میکنه تهدید این آقا نیست عذاب وجدان خودتونه چون نامزدتون از رو صداقت بهتون اعتماد کامل کرده و تا این

    حد شمارو خیلی پاک و مقدس میدونه و ..... شما تو دلتون احساس گناه میکنید و آرامش رو ازتون گرفتهآقا آرش سوال خوبی پرسیدند فرض کنید دوست قبلی شما به فکر انتقام نیفته

    اصلا بره و دیگه پیداش نشه و شما هیچ نگرانی از این بابت که رابطتون لو بره نداشته باشید آیا مشکلتون حل میشه؟؟

    یا بازم نگرانی و استرس دارین؟؟

    البته یه نکته هم هست این همه تعریف کردن از پاکی شما و راجب این مساله حرف زدن از طرف ایشون یا میتونه علتش صداقت ایشون باشه و اینکه نشون میده این مساله خیلی

    براشون مهم بوده یا اینکه

    شاید یه بویی بردن و میخوان ببینن شما چی میگین یا از زرنگیشونه و میخوان این حس احساس گناه رو تو شما ایجاد کنن تا اگه چیزی بوده خودتون اعتراف کنین

  22. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    دوست عزیز ما نمیتونیم به شما بگیم که حتما این راهکار درسته یا اشتباهه

    شما باید با توجه به شرایط طرف مقابل حرفاتون رو بزنین

    گفتید که خودشون هم دوس دختر داشتن! پس شاید بتونن کمی شما رو درک کنن

    در ضمن حتما متوجه این امر شدن که شما اهل دوستی نیستید که به ایشون هم گفتید که باید با خانواده بیاد

    لزومی نداره که اصل مطلب رو با ایشون در میون بذارید! فقط خیلی سربسته بگید که من رابطه ایی داشتم که فک میکردم به ازدواج ختم میشه ولی نشد قبل و بعد از اون هم دیگه هیچوقت با کسی نبودم مگر در حد خواستگاری

    ولی رابطتون خیلی عمیق بوده که بعدا مشکل ایجاد کنه شاید لازم باشه که بگید

    مشاوره خانم پیدا کنین که بهتر شما درک کنن و راحت تر بتونین حرف بزنین! و البته کسی که مجرب باشه
    نمی دونم خیلی استرس دارم و سردرگم هستم

  23. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط moeinvk نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    من فک میکنم با توجه به گفته های خودتون اون آقا نه تهدیدی میکنه نه اینقدر بیکاره پا شه بیاد ایران که فقط زندگی شمارو خراب کنه نه ..... طرف دوست پسرش که همه جور رابطه

    باهاش داشته همسایه اونوریشون بوده و کار خودشم میکنه این بدبخت که اون ور دنیاست , من فک میکنم شاید چون دلش جای شماس یا هنوز داره به اون رابطه فک میکنه یا به هر

    دلیلی هراز چند گاهی فقط یه پیامی میده به نظر من چیزی که شمارو اذیت میکنه تهدید این آقا نیست عذاب وجدان خودتونه چون نامزدتون از رو صداقت بهتون اعتماد کامل کرده و تا این

    حد شمارو خیلی پاک و مقدس میدونه و ..... شما تو دلتون احساس گناه میکنید و آرامش رو ازتون گرفتهآقا آرش سوال خوبی پرسیدند فرض کنید دوست قبلی شما به فکر انتقام نیفته

    اصلا بره و دیگه پیداش نشه و شما هیچ نگرانی از این بابت که رابطتون لو بره نداشته باشید آیا مشکلتون حل میشه؟؟

    یا بازم نگرانی و استرس دارین؟؟

    البته یه نکته هم هست این همه تعریف کردن از پاکی شما و راجب این مساله حرف زدن از طرف ایشون یا میتونه علتش صداقت ایشون باشه و اینکه نشون میده این مساله خیلی

    براشون مهم بوده یا اینکه

    شاید یه بویی بردن و میخوان ببینن شما چی میگین یا از زرنگیشونه و میخوان این حس احساس گناه رو تو شما ایجاد کنن تا اگه چیزی بوده خودتون اعتراف کنین

    اون آقا سراغمم نیاد من عذاب وجدان دارم واسه کاری که انجام دادم . شاید احتمالش خیلی کم باشه که اون بخواد بیاد منو اذیت کنه ولی عذاب وجدان خودم و فشاری که با تعریف و تمجید نامزدم روم وارد میشه منو اذیت می کنه. اگر انقدر ازم تعریف نمی کرد من این همه عذاب وجدان نداشتم.
    نامزد من اینطوری نیست که آدم بسته ای باشه یا اینکه مومن باشه ولی از بس من جلوش سفت بودم و بهش محل ندادم فکر می کنه من خیلییی خوبم. میگه من اصلا اهل ازدواج نبودم اگر هم تو نبودی می کشتنم من خاستگاری نمی رفتم تو بهم می گفتی نه من هیچ وقت ازدواج نمی کردم ولی از همون روز اول که دیدمت عاشقت شدم (حتی توی ناهار خوری اون ساعتی که من و همکارام می رفتیم ناهار بخوریم نمی اومد ناهار بخوره که منو نبینه، یا وقتی من بهش محل نمی دادم می اومده پشت پنجره اتاقم می ایستاده طوری که من نبینمش که بهم نزدیک باشه و منو حس کنه) با این چیزایی که می گه من عذاب وجدان و استرسم بیشتر میشه یا یکی دو بار که بحث کردیم بهم گفت اگه تو قبلا با پسر دوست بودی یاد گرفته بودی چطوری با یه پسر رفتار کنی، این حرفارو که می زنه من بهم می ریزم و همش منو یاد گناهم می اندازه
    واقعا خب من اهل دوستی نیستم اونبار هم اشتباه کردم بخاطر مشکلاتی بود که از بچگی داشتم و با اون رابطه اشتباه درس گرفتم و بزرگ شدم

  24. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    اون آقا سراغمم نیاد من عذاب وجدان دارم واسه کاری که انجام دادم . شاید احتمالش خیلی کم باشه که اون بخواد بیاد منو اذیت کنه ولی عذاب وجدان خودم و فشاری که با تعریف و تمجید نامزدم روم وارد میشه منو اذیت می کنه. اگر انقدر ازم تعریف نمی کرد من این همه عذاب وجدان نداشتم.
    نامزد من اینطوری نیست که آدم بسته ای باشه یا اینکه مومن باشه ولی از بس من جلوش سفت بودم و بهش محل ندادم فکر می کنه من خیلییی خوبم. میگه من اصلا اهل ازدواج نبودم اگر هم تو نبودی می کشتنم من خاستگاری نمی رفتم تو بهم می گفتی نه من هیچ وقت ازدواج نمی کردم ولی از همون روز اول که دیدمت عاشقت شدم (حتی توی ناهار خوری اون ساعتی که من و همکارام می رفتیم ناهار بخوریم نمی اومد ناهار بخوره که منو نبینه، یا وقتی من بهش محل نمی دادم می اومده پشت پنجره اتاقم می ایستاده طوری که من نبینمش که بهم نزدیک باشه و منو حس کنه) با این چیزایی که می گه من عذاب وجدان و استرسم بیشتر میشه یا یکی دو بار که بحث کردیم بهم گفت اگه تو قبلا با پسر دوست بودی یاد گرفته بودی چطوری با یه پسر رفتار کنی، این حرفارو که می زنه من بهم می ریزم و همش منو یاد گناهم می اندازه
    واقعا خب من اهل دوستی نیستم اونبار هم اشتباه کردم بخاطر مشکلاتی بود که از بچگی داشتم و با اون رابطه اشتباه درس گرفتم و بزرگ شدم
    راستش من مشاور نیستم و نمیدونم که کار درست اینه که بهش بگید یا نگید ولی از نظر من دو جنبه وجود داره جنبه اول اینه که بدترین چیز تو دنیا به نظرم عذاب وجدان و احساس گناه هستش که وقتی همیشه با آدم باشه آدم رو داغون میکنه و آرامش روح و روان رو از آدم میگیره و وقتی بهش بگید حتی اگه بزاره بره هم حداقل تکلیفتون با خودتون مشخصه و یه عمر با خودتون احساس گناه رو حمل نمی کنید و راحت میشید و به آرامش میرسید
    از طرفی دیگه من خودم به عنوان یه مرد این مساله برام خیلی خیلی مهمه و روی نداشتن هیچگونه رابطه جنسی قبل ازدواج همسرم به شدت حساسم واسه همین هم واسه ازدواج تا الان هنوز دلم میلرزه و کمی بدبین شدم و نمیتونم به هیچ دختری اعتماد کنم اگه یه زمانی بفهمم زنم قبلا با کسی رابطه جنسی داشته از تو میشکنم شاید طرف هیچ خطایی دیگه نکنه و دربست در خدمت من باشه ولی تصوراتش که سراغم میاد روح و روانم رو آزار میده و دیگه نمیتونم به هیچ وجه باهاش کنار بیام و ترجیح میدم اصلا هیچ وقت نمیفهمیدم و همون تصور خوب رو از همسرم میداشتم واسه همین با روحیاتی که شما از همسرتون میگین احتمال داره اگه بهش بگید این مشکلات واسشون پیش بیاد برای همین اگه به اشتباه خودتون پی بردین میتونین بهش نگین و واقعا توبه کنین و سعی کنین واسش جبران کنین خوشبختش کنین و چیزی براش کم نزارین تا هم خدا ببخشتون و هم اینجوری آرامش خودتون بیشتر بشه و احساس گناه هم نداشته باشید
    بازم تصمیم با شماست

    اگه دوست داشتید میشه بعدا اینجا اعلام کنید چه تصمیمی گرفتید؟

  25. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط moeinvk نمایش پست ها
    راستش من مشاور نیستم و نمیدونم که کار درست اینه که بهش بگید یا نگید ولی از نظر من دو جنبه وجود داره جنبه اول اینه که بدترین چیز تو دنیا به نظرم عذاب وجدان و احساس گناه هستش که وقتی همیشه با آدم باشه آدم رو داغون میکنه و آرامش روح و روان رو از آدم میگیره و وقتی بهش بگید حتی اگه بزاره بره هم حداقل تکلیفتون با خودتون مشخصه و یه عمر با خودتون احساس گناه رو حمل نمی کنید و راحت میشید و به آرامش میرسید
    از طرفی دیگه من خودم به عنوان یه مرد این مساله برام خیلی خیلی مهمه و روی نداشتن هیچگونه رابطه جنسی قبل ازدواج همسرم به شدت حساسم واسه همین هم واسه ازدواج تا الان هنوز دلم میلرزه و کمی بدبین شدم و نمیتونم به هیچ دختری اعتماد کنم اگه یه زمانی بفهمم زنم قبلا با کسی رابطه جنسی داشته از تو میشکنم شاید طرف هیچ خطایی دیگه نکنه و دربست در خدمت من باشه ولی تصوراتش که سراغم میاد روح و روانم رو آزار میده و دیگه نمیتونم به هیچ وجه باهاش کنار بیام و ترجیح میدم اصلا هیچ وقت نمیفهمیدم و همون تصور خوب رو از همسرم میداشتم واسه همین با روحیاتی که شما از همسرتون میگین احتمال داره اگه بهش بگید این مشکلات واسشون پیش بیاد برای همین اگه به اشتباه خودتون پی بردین میتونین بهش نگین و واقعا توبه کنین و سعی کنین واسش جبران کنین خوشبختش کنین و چیزی براش کم نزارین تا هم خدا ببخشتون و هم اینجوری آرامش خودتون بیشتر بشه و احساس گناه هم نداشته باشید
    بازم تصمیم با شماست

    اگه دوست داشتید میشه بعدا اینجا اعلام کنید چه تصمیمی گرفتید؟
    هنوز نمي دونم بايد چكار كنم تصميم سختيه بتي كه از من ساخته بشكنه وحشتناكه. اميدوارم خدا خودش كمك كنه و يه نشانه اي بفرسته كه تصميم درست بگيرم
    از جمعه كه ازم پرسيد چطور خودتو پاك نگهداشتي تمام بدنم دلهره و استرس شده اگر انقدر منو خوب نمي ديد من انقدر استرس نداشتم
    خيلي تصميم سختيه كاش همون اول بهش گفته بودم نه تمام شده بود. واقعا دلم ميخاد بميرم
    ازدواج كنم دلهره و عذاب وجدان دارم. نكنم به خدا هزار تا حرف هر روز به ادم مي زنند همكارا متلك مي پرونند تو خونه متلك مي اندازند
    اين ادم همه خصوصيت هايي كه من ميخامو به جز اينكه اهل قليون و گاهي سيگار مي كشه داره لحظه هاي خيلي شادي تو اين سه ماه كنارش داشتم دلم نميخاد از دستش بدم ولي از اونطرف هم اينكه من قبلا رابطه داشتم خيانت كردم در حقش
    نمي دونم خيلي سخته خدايااا

  26. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    ضمن عرض سلام و احترام
    فکر میکنم اینجور مسائل در جامعه ی امروز بسیار زیاد هست و تعدادش هم هرروز داره بیشتر میشه...چیزیکه میخوام بگم
    صرفا مربوط به این تاپیک نیست و خطاب به همه ی کسانیه که با چنین مشکلاتی روبرو هستند...ببینید...شجاع باشید...
    صداقت و درستی رو تو همه جای زندگیتون داشته باشید.همون موقعی که دارید با یکی آشنا میشین و قدمهای اولیه ی یک
    رابطه رو بر میدارید باید با صداقت کامل از رابطه ی قبلیتون بگید...حالا لازم هم نیست جزئیات رو بگید بلکه خیلی کلی به طرف
    بفهمونید که قبلا رابطه ای داشتید.(که البته به میزان رابطه و اینکه تا کجاها پیش رفته هم بستگی داره ) و نباید چیزیرو مخفی بزارید
    به هیچ عنوان هیچکدوم از طرفین یعنی نه زن و نه مرد نباید چنین چیزهایی رو از هم مخفی کنن.اصلا همچین حقی ندارن...

    هر انسانی حق اینرو داره که آزادانه و آگاهانه طرف مقابلش رو انتخاب کنه...و این یعنی تمام ویژگیها و خوبیها و معایبش رو بدونه
    و با دونستن تمام اونها بعد انتخاب کنه...هیچکس همچین حقی نداره که بیاد نکات مهمی رو مخفی کنه اونهم با این بهونه که
    ممکنه طرف مقابل رو از دست بده.بالاخره اشتباهیه که در گذشته انجام دادین و باید عواقبش رو هم بپذیرید و باهاشون کنار بیاین
    منتها مشکل اینجاست که بیشتر جوونای ما میزارن یه مدت طولانی از رابطشون بگذره و پای احساسات و عواطف به وسط بیاد و
    طرف کاملا وابسته بشه و بعد تازه به چه کنم چه کنم میوفتن که حالا در مورد گذشتشون چی بگن ؟ یه لحظه پیش خودشون نمیگن
    که این فکر رو باید اول رابطه میکردن که همه چیز رسمی بود و صمیمیتی نبود...نه حالا...البته بعضی از جوونای امروز که حتی با
    گذر زمان هم متاسفانه عذاب وجدانی ندارن و براشون هیچ فرقی نمیکنه...اما حالا بحث ایشون که این تاپیک رو زده فرق میکنه
    ایشون میگه عذاب وجدان داره و اینرو هم میگه که خدا هم براش مهمه و منتظره که کمکش کنه.اما در هر صورت باید گفته بشه

    باید خود شخص قدم برداره...اول رابطه نگفتن یه اشتباهه...اما به هر حال باید حقیقت گفته بشه...هنوز کار رسمی نشده...
    این نهایت خودخواهی هست که ما حقیقت رو در مورد خودمون پنهان کنیم چون فقط طرف یه مورد خوب هست و ممکنه بپره
    حالا که اشتباهی رو کردین...حداقل با شجاعت تمام اونرو بپذیرید و به طرف مقابل بگید...و دیگه از اونجا به بعدش به اون مربوطه
    اون شخص کاملا آزاده که بمونه یا بره...به هیچ عنوان ما حقی نداریم که برای موندن و رفتن دیگران تعیین تکلیف کنیم یا با کلک
    و دروغ و مخفی کاری رو تصمیمش تاثیرگذار باشیم...همونطور که شما اونرو انتخاب کردین اونهم حق داره شمارو انتخاب کنه...
    یعنی چی این حرف که اکثر جوونای امروز یاد گرفتن که اگه فلان چیزو طرف بفهمه میزاره میره و اینا...خب انتخاب خودش هست
    این دیگه مشکل شما نیست که طرف تصمیمش چی هست...این فقط و فقط به اون شخص مربوط میشه...و این دوطرفست...

    حالا بر فرض ما بحث یه روز فهمیدن از اون شخص قبلی رو هم اگه کنار بزاریم.بگیم اون شخص قبلی هیچوقت نیاد که تهدید کنه
    آیا گذشته از این باز هم انجام اینکار درسته ؟ آیا انسانیه ؟ یعنی آدم بخاطر رسیدن به یه لذت بیاد خودش رو تبدیل به موجودی
    پست و حقیر و رذل بکنه ؟ نهال دروغ و مخفی کاری و تظاهر رو درونش بکاره و تا ابد ادامه بده فقط بخاطره اینکه یه کیس خوب
    رو از دست نده ؟ اگه واقعا درسته پس این همه عذاب وجدان و فکر و خیال از کجا اومده ؟
    یه چیزی هم جدیدا مُد شده که اکثرا میان میگن اگه طرف توبه کرده باشه پیش خدا حله...یا میاد میگه من شنیدم فلان روحانی یا
    آخوند اومد گفت اگه پیش خدا توبه کرده باشید دیگه نباید به هیچکی بگید.بزارید یه چیزیرو رُک و مستقیم و واضح بهتون بگم :
    چیزیکه شما پیش خدا ازش توبه کردین اون بخش توبه کردن و بخشیده شدنش هست که فقط و فقط به خداوند مربوط میشه.
    اما این به هیچ وجه این معنی رو نمیده که اینرو از کسیکه قراره یک عمر با شما زندگی کنه مخفی کنین...اینجاش دیگه به خدا
    مربوط نمیشه.شما قرار نیست از خواستگارتون طلب بخشش کنین که میگین به اون مربوط نمیشه و به خدا مربوطه...
    بلکه فقط قراره حقیقت رو بهش بگید تا با آگاهیه کامل انتخاب کنه...اون بحث بخشش مربوط به خداست اما بقیش دیگه نه
    اون روحانی ای هم که اینو گفته احتمالا منظورش این بوده که پیش هرکسی این قضیه رو فاش نکنین...نه کسیکه خاستگاره
    و اگه غیر از این گفته پس باید به عقل و حکمت اون روحانی شک کرد و به حق دونست که داره چرت و پرت میگه...

    و خانومها هم لطفا این رو فراموش نکنن که یک چیزی تو وجود مردها هست به نام غیرت.تو زنها بیشتر حسادته...اما الان
    و اینجا ما داریم در مورد غیرت حرف میزنیم...و این مساله بسیار بسیار حساسه...فقط باید یک مرد باشید تا درکش کنید
    و اگه اون رابطه ای که در گذشته بوده و داریم در موردش حرف میزنیم از یه حدی و خط قرمزهایی عبور کرده پس توصیه میکنم
    جدا و صریحا و اکیدا توصیه میکنم هیچوقت به خودتون اجازه ندین که حتی فکر مخفی کردنش به سرتون بزنه.همون اول کار بگید
    نه اینکه بزارید رابطه اونقدر جلو بره که طرف واقعا وابسته بشه و بعد اونوقت تازه یا تهدیدی از شخص قبلی و یا عذاب وجدان بیاد
    شمارو تو این وضع قرار بده...همون اول با صداقت و شجاعت به اشتباهتون اعتراف کنید و عواقبش رو هم بپذیرید...
    بخاطره یه لحظه لذت و یه کیس خوب همه چیزرو فدای هوس نکنید...تاریخ ثابت کرده که برملا شدنه چنین رازهایی در آینده
    کار رو به قتل و خودکشی و جنون و از هم پاشیدنه خونواده ها هم کشونده...شجاعت بخرج بدید و همین الان قضیه رو بگید بهش
    خلاصه ی کلام خطاب به دخترها و پسرها :
    1-سعی کنید تا میتونید اصلا اشتباهی تا این حد بزرگ تو زندیگتون مرتکب نشید تا بعدا انقدر بخاطرش زجر نکشید.
    2-اگر هم روزی حالا به هر دلیلی اشتباهی مرتکب شدید حداقل اونقدر شجاع باشید که از صمیم قبل اونرو بپذیرید و صادقانه بیانش کنید
    تا اینجوری همیشه پیش خدا و خلق خدا سرتون بالا باشه و هیچ چیزی برای ترسیدن یا کوچک کردن شما وجود نداشته باشه...
    به طرز عجیب و ناراحت کننده و تاسف انگیزی تابحال در هیچ تاپیکی هیچکس اونقدر شجاعت و مردانگی نداشت که حرف درست رو بزنه
    و در این تاپیک هم وقتی دیدم بعد از 3 صفحه بازهم هیچ خبری نشد دیگه گفتم حداقل برای یکبار هم که شده بزار این حرفها گفته بشه
    هر اونچه که باید گفته میشد رو گفتم...دیگه انتخاب و تصمیم نهایی با شماست...امیدوارم این حرفها مفید واقع بشه...
    سلامت و سربلند باشید.

  27. 2 کاربران زیر از YAshin.SAhAkiyAn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط YAshin.SAhAkiyAn نمایش پست ها
    ضمن عرض سلام و احترام
    فکر میکنم اینجور مسائل در جامعه ی امروز بسیار زیاد هست و تعدادش هم هرروز داره بیشتر میشه...چیزیکه میخوام بگم
    صرفا مربوط به این تاپیک نیست و خطاب به همه ی کسانیه که با چنین مشکلاتی روبرو هستند...ببینید...شجاع باشید...
    صداقت و درستی رو تو همه جای زندگیتون داشته باشید.همون موقعی که دارید با یکی آشنا میشین و قدمهای اولیه ی یک
    رابطه رو بر میدارید باید با صداقت کامل از رابطه ی قبلیتون بگید...حالا لازم هم نیست جزئیات رو بگید بلکه خیلی کلی به طرف
    بفهمونید که قبلا رابطه ای داشتید.(که البته به میزان رابطه و اینکه تا کجاها پیش رفته هم بستگی داره ) و نباید چیزیرو مخفی بزارید
    به هیچ عنوان هیچکدوم از طرفین یعنی نه زن و نه مرد نباید چنین چیزهایی رو از هم مخفی کنن.اصلا همچین حقی ندارن...

    هر انسانی حق اینرو داره که آزادانه و آگاهانه طرف مقابلش رو انتخاب کنه...و این یعنی تمام ویژگیها و خوبیها و معایبش رو بدونه
    و با دونستن تمام اونها بعد انتخاب کنه...هیچکس همچین حقی نداره که بیاد نکات مهمی رو مخفی کنه اونهم با این بهونه که
    ممکنه طرف مقابل رو از دست بده.بالاخره اشتباهیه که در گذشته انجام دادین و باید عواقبش رو هم بپذیرید و باهاشون کنار بیاین
    منتها مشکل اینجاست که بیشتر جوونای ما میزارن یه مدت طولانی از رابطشون بگذره و پای احساسات و عواطف به وسط بیاد و
    طرف کاملا وابسته بشه و بعد تازه به چه کنم چه کنم میوفتن که حالا در مورد گذشتشون چی بگن ؟ یه لحظه پیش خودشون نمیگن
    که این فکر رو باید اول رابطه میکردن که همه چیز رسمی بود و صمیمیتی نبود...نه حالا...البته بعضی از جوونای امروز که حتی با
    گذر زمان هم متاسفانه عذاب وجدانی ندارن و براشون هیچ فرقی نمیکنه...اما حالا بحث ایشون که این تاپیک رو زده فرق میکنه
    ایشون میگه عذاب وجدان داره و اینرو هم میگه که خدا هم براش مهمه و منتظره که کمکش کنه.اما در هر صورت باید گفته بشه

    باید خود شخص قدم برداره...اول رابطه نگفتن یه اشتباهه...اما به هر حال باید حقیقت گفته بشه...هنوز کار رسمی نشده...
    این نهایت خودخواهی هست که ما حقیقت رو در مورد خودمون پنهان کنیم چون فقط طرف یه مورد خوب هست و ممکنه بپره
    حالا که اشتباهی رو کردین...حداقل با شجاعت تمام اونرو بپذیرید و به طرف مقابل بگید...و دیگه از اونجا به بعدش به اون مربوطه
    اون شخص کاملا آزاده که بمونه یا بره...به هیچ عنوان ما حقی نداریم که برای موندن و رفتن دیگران تعیین تکلیف کنیم یا با کلک
    و دروغ و مخفی کاری رو تصمیمش تاثیرگذار باشیم...همونطور که شما اونرو انتخاب کردین اونهم حق داره شمارو انتخاب کنه...
    یعنی چی این حرف که اکثر جوونای امروز یاد گرفتن که اگه فلان چیزو طرف بفهمه میزاره میره و اینا...خب انتخاب خودش هست
    این دیگه مشکل شما نیست که طرف تصمیمش چی هست...این فقط و فقط به اون شخص مربوط میشه...و این دوطرفست...

    حالا بر فرض ما بحث یه روز فهمیدن از اون شخص قبلی رو هم اگه کنار بزاریم.بگیم اون شخص قبلی هیچوقت نیاد که تهدید کنه
    آیا گذشته از این باز هم انجام اینکار درسته ؟ آیا انسانیه ؟ یعنی آدم بخاطر رسیدن به یه لذت بیاد خودش رو تبدیل به موجودی
    پست و حقیر و رذل بکنه ؟ نهال دروغ و مخفی کاری و تظاهر رو درونش بکاره و تا ابد ادامه بده فقط بخاطره اینکه یه کیس خوب
    رو از دست نده ؟ اگه واقعا درسته پس این همه عذاب وجدان و فکر و خیال از کجا اومده ؟
    یه چیزی هم جدیدا مُد شده که اکثرا میان میگن اگه طرف توبه کرده باشه پیش خدا حله...یا میاد میگه من شنیدم فلان روحانی یا
    آخوند اومد گفت اگه پیش خدا توبه کرده باشید دیگه نباید به هیچکی بگید.بزارید یه چیزیرو رُک و مستقیم و واضح بهتون بگم :
    چیزیکه شما پیش خدا ازش توبه کردین اون بخش توبه کردن و بخشیده شدنش هست که فقط و فقط به خداوند مربوط میشه.
    اما این به هیچ وجه این معنی رو نمیده که اینرو از کسیکه قراره یک عمر با شما زندگی کنه مخفی کنین...اینجاش دیگه به خدا
    مربوط نمیشه.شما قرار نیست از خواستگارتون طلب بخشش کنین که میگین به اون مربوط نمیشه و به خدا مربوطه...
    بلکه فقط قراره حقیقت رو بهش بگید تا با آگاهیه کامل انتخاب کنه...اون بحث بخشش مربوط به خداست اما بقیش دیگه نه
    اون روحانی ای هم که اینو گفته احتمالا منظورش این بوده که پیش هرکسی این قضیه رو فاش نکنین...نه کسیکه خاستگاره
    و اگه غیر از این گفته پس باید به عقل و حکمت اون روحانی شک کرد و به حق دونست که داره چرت و پرت میگه...

    و خانومها هم لطفا این رو فراموش نکنن که یک چیزی تو وجود مردها هست به نام غیرت.تو زنها بیشتر حسادته...اما الان
    و اینجا ما داریم در مورد غیرت حرف میزنیم...و این مساله بسیار بسیار حساسه...فقط باید یک مرد باشید تا درکش کنید
    و اگه اون رابطه ای که در گذشته بوده و داریم در موردش حرف میزنیم از یه حدی و خط قرمزهایی عبور کرده پس توصیه میکنم
    جدا و صریحا و اکیدا توصیه میکنم هیچوقت به خودتون اجازه ندین که حتی فکر مخفی کردنش به سرتون بزنه.همون اول کار بگید
    نه اینکه بزارید رابطه اونقدر جلو بره که طرف واقعا وابسته بشه و بعد اونوقت تازه یا تهدیدی از شخص قبلی و یا عذاب وجدان بیاد
    شمارو تو این وضع قرار بده...همون اول با صداقت و شجاعت به اشتباهتون اعتراف کنید و عواقبش رو هم بپذیرید...
    بخاطره یه لحظه لذت و یه کیس خوب همه چیزرو فدای هوس نکنید...تاریخ ثابت کرده که برملا شدنه چنین رازهایی در آینده
    کار رو به قتل و خودکشی و جنون و از هم پاشیدنه خونواده ها هم کشونده...شجاعت بخرج بدید و همین الان قضیه رو بگید بهش
    خلاصه ی کلام خطاب به دخترها و پسرها :
    1-سعی کنید تا میتونید اصلا اشتباهی تا این حد بزرگ تو زندیگتون مرتکب نشید تا بعدا انقدر بخاطرش زجر نکشید.
    2-اگر هم روزی حالا به هر دلیلی اشتباهی مرتکب شدید حداقل اونقدر شجاع باشید که از صمیم قبل اونرو بپذیرید و صادقانه بیانش کنید
    تا اینجوری همیشه پیش خدا و خلق خدا سرتون بالا باشه و هیچ چیزی برای ترسیدن یا کوچک کردن شما وجود نداشته باشه...
    به طرز عجیب و ناراحت کننده و تاسف انگیزی تابحال در هیچ تاپیکی هیچکس اونقدر شجاعت و مردانگی نداشت که حرف درست رو بزنه
    و در این تاپیک هم وقتی دیدم بعد از 3 صفحه بازهم هیچ خبری نشد دیگه گفتم حداقل برای یکبار هم که شده بزار این حرفها گفته بشه
    هر اونچه که باید گفته میشد رو گفتم...دیگه انتخاب و تصمیم نهایی با شماست...امیدوارم این حرفها مفید واقع بشه...
    سلامت و سربلند باشید.
    صحبت های شما رو قبول دارم. درسته که ایشون برای من عالی هستند، ایشون حق انتخاب دارند همه ی این ها درسته. منم پای اشتباهم هستم و تاوانش هم باید بدم. هر کس اشتباه می کنه باید تاوانش رو پس بده. ولی این موضوع منو هیچ کس نمی دونه. محیط کار من کوچیکه اگر بهش بگم و اون بخاد به بقیه بگه آبرو واسه من نمی مونه. می تونم بهش بگم نه و هیچ وقت ازدواج نکنم. اینکه هیچ وقت ازدواج نکنم برام راحت تره تا بهش بگم. ازدواج نکنم هزار تا کار دیگه می تونم انجام بدم می تونم برای ادامه تحصیل برم خارج و بقیه بهم سرکوفت نزنند چرا ازدواج نکردی ولی اگه به ایشون بگم ممکنه ممکنه ابرومو ببره دیگه اونموقع وقتی خانوادم فهمیدند اجازه حتی کار کردن هم به من نمی دند. اشتباه من بزرگ بوده قبول دارم ولی تاوانش خونه نشستن و بدبختی نیست به خدا

  29. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط moeinvk نمایش پست ها
    راستش من مشاور نیستم و نمیدونم که کار درست اینه که بهش بگید یا نگید ولی از نظر من دو جنبه وجود داره جنبه اول اینه که بدترین چیز تو دنیا به نظرم عذاب وجدان و احساس گناه هستش که وقتی همیشه با آدم باشه آدم رو داغون میکنه و آرامش روح و روان رو از آدم میگیره و وقتی بهش بگید حتی اگه بزاره بره هم حداقل تکلیفتون با خودتون مشخصه و یه عمر با خودتون احساس گناه رو حمل نمی کنید و راحت میشید و به آرامش میرسید
    از طرفی دیگه من خودم به عنوان یه مرد این مساله برام خیلی خیلی مهمه و روی نداشتن هیچگونه رابطه جنسی قبل ازدواج همسرم به شدت حساسم واسه همین هم واسه ازدواج تا الان هنوز دلم میلرزه و کمی بدبین شدم و نمیتونم به هیچ دختری اعتماد کنم اگه یه زمانی بفهمم زنم قبلا با کسی رابطه جنسی داشته از تو میشکنم شاید طرف هیچ خطایی دیگه نکنه و دربست در خدمت من باشه ولی تصوراتش که سراغم میاد روح و روانم رو آزار میده و دیگه نمیتونم به هیچ وجه باهاش کنار بیام و ترجیح میدم اصلا هیچ وقت نمیفهمیدم و همون تصور خوب رو از همسرم میداشتم واسه همین با روحیاتی که شما از همسرتون میگین احتمال داره اگه بهش بگید این مشکلات واسشون پیش بیاد برای همین اگه به اشتباه خودتون پی بردین میتونین بهش نگین و واقعا توبه کنین و سعی کنین واسش جبران کنین خوشبختش کنین و چیزی براش کم نزارین تا هم خدا ببخشتون و هم اینجوری آرامش خودتون بیشتر بشه و احساس گناه هم نداشته باشید
    بازم تصمیم با شماست

    اگه دوست داشتید میشه بعدا اینجا اعلام کنید چه تصمیمی گرفتید؟
    صبح به اون آقا پیام دادم به بهانه حلالیت طلبیدن بهم گفت من دارم ازدواج می کنم شمارم واسه همیشه پاک کن از دیدن پیامت ناراحت میشم بهش گفتم توم خاطرات و شماره منو پاک کن گفت من خاطره ای با شما نداشتم اصلا به من پیام نده من دورانی یادم نمیاد بهش گفتم اگر عکس یا چیزی از اون دوران داری بگو که من ازدواج نکنم. گفت داری ازدواج می کنی به پسر غریبه پیام نده . من نامزدم بفهمه ناراحت میشه گفت بای و دیگه جواب منو نداد.
    نمی دونم باید چکار کنم؟ اگر اینطوری گفته یعنی مدرکی نداره؟
    شاید به نامزدم بگم که یه رابطه ای بوده تمام شده رفته مال چند سال پیش بوده چون عذاب وجدان خیلیی بده ولی اینکه رابطه ی ما عمیق بوده را نگم. بلاخره اون خودش هم دوست دختر داشته اگر من حق نداشتم با کسی باشم پس خودش هم حقی نداشته داشته باشه. خودش هم که پاک پاک نبوده.

  30. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    سلام

    عجله نکنید هنوز حتی از رازداری طرف مقابلتان مطمئن نیستید پس باید نامزدتان را امتحان کنید سربسته به او بگویید یک مشکلی دارم که ممکن هست مانع ازدواجمان شود اگر اصرار کرد که آن مشکل چیست؟ بگویید این یک راز هست نمیتوانم به شما بگویم تا وقتی که به شما اعتماد پیدا کنم بگذارید چند روز بگذرد ببیند درباره این موضوع با دیگران حرفی میزند یا نه. اگر گفت که شما به او بگویید میخواستید او را امتحان کنید که رازدار هست یا نه. رابطه با او را قطع کنید بگویید من با کسی که رازدار نیست نمی توانم ازدواج کنم.

  31. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    صحبت های شما رو قبول دارم. درسته که ایشون برای من عالی هستند، ایشون حق انتخاب دارند همه ی این ها درسته. منم پای اشتباهم هستم و تاوانش هم باید بدم. هر کس اشتباه می کنه باید تاوانش رو پس بده. ولی این موضوع منو هیچ کس نمی دونه. محیط کار من کوچیکه اگر بهش بگم و اون بخاد به بقیه بگه آبرو واسه من نمی مونه. می تونم بهش بگم نه و هیچ وقت ازدواج نکنم. اینکه هیچ وقت ازدواج نکنم برام راحت تره تا بهش بگم. ازدواج نکنم هزار تا کار دیگه می تونم انجام بدم می تونم برای ادامه تحصیل برم خارج و بقیه بهم سرکوفت نزنند چرا ازدواج نکردی ولی اگه به ایشون بگم ممکنه ممکنه ابرومو ببره دیگه اونموقع وقتی خانوادم فهمیدند اجازه حتی کار کردن هم به من نمی دند. اشتباه من بزرگ بوده قبول دارم ولی تاوانش خونه نشستن و بدبختی نیست به خدا

    تا اینجا شما چهارتا مساله باعث شده نتونین حقیقت رو بگین

    1- میترسین دوست قبلیتون بیاد و انتقام بگیره ( به نظر من این اتفاق نمی یفته و احتمالش خیلی خیلی کمه )

    2- میترسین اگه بگین اون آقا بره ( احتمالش زیاده ) و ضربه روحی بخوره ( به شما مربوط نیست و هر ضربه ای هم بخوره بالاخره فراموش می کنه و باهاش کنار میاد پس نگران این هم نباشین )

    3-میترسین اون آقا علاوه بر منصرف شدن از ازدواج موضوع رو پیش همکارا و اطرافیان لو بده ( اینم احتمالش زیاده )

    4-اگه نگین عذاب وجدان خواهید داشت


    به نظرم یا با عذاب وجدانتون کنار بیاین و با هم بمونین و گذشته رو فراموش کنین

    یا اگه خیلی اذیت میشین می تونین بازی زیر رو انجام بدین

    اول با اون آقا کات کنین و دلیل واقعیش رو نگین و پیش خانواده و همکارا یه دلیل به نظر محکم بیارین بعد از چند وقت اگه اون آقا خیلی اصرار کرد و... بهش بگید من این چند وقت با تو خیلی احساس خوبی داشتم و همه چی خوب بود ولی رازی دارم هیچ کس به جز من نمیدونه و اگه به کسی نگم هم هیچ کس نخواهد فهمید ولی چون تو رو دوست دارم نه می تونم ازت پنهون کنم و نه می تونم بهت بگم ولی الان که بهت می گم باید قسم بخوری که فقط و فقط پیش خودت نگهش داری
    این مسئله ای که برات می گم برای من فراموش شده هست ولی احساس می کنم اگه ما دو تا با هم بخوایم ازدواج کنیم باید در جریان باشی و من نمی تونم با کسی که در آینده زندگی خواهم کرد صادق نباشم ( ازین مدل حرفا آماده کنین و بزنین خیلی قلمبه سلمبه نباشه )

    بعد بگین هر آدمی ممکنه تو زندگیش اشتباه کنه و به صورت کلی از دوستی گذشتتونتون بگین ، بگین با یه پسری به قصد ازدواج دوست شده بودین ولی چون دیدین به ازدواج ختم نخواهد شد شما خودتون رابطه رو قطع کردین و دیگه هم از اون خبری ندارین
    احتمالا اون آقا کنجکاوی خواهد کرد که رابطه تون در چه حد بوده و چه مدت بوده ( حالا اینجا بستگی به خودتون داره که بخوای چه طور رفتار کنین هرچی رابطه رو عمیقتر تعریف کنین احتمال اینکه به ازدواج نرسین بیشتر میشه ولی بدونین هر چی که گفتین با جزئیات نباشه مثلا اگه گفتین چند بار رفتیم بیرون نگین فلان پارک یا فلان سینما یا... یا اگه از رابطه جنسیتون گفتین از تعداد رابطه و چی شد که همچین کاری کردین و ... نگین مردا خصوصیتی دارن که می تونن این طور اتفاقها رو فراموش می کنند پس هر چی کمتر بدونن زندگیتون در آینده راحتتر میشه)

    خوبی که این راهی که عرض کردم اینه که بر فرض که ایشون تمایلی برای ازدواج نداشت دیگه خیلی نگران آبروریزی از طرف ایشون نخواهید بود اگه چیزی رو افشا کنن شما میگین چون من باهاشون کات کردم دارن انتقام میگیرن ( اون هم ناجوانمردانه )

    شما که به ندای وجدانتون خیلی اهمیت میدین بهتره که از این به بعد با کسی صمیمی شین که خودش یه تجربه هایی رو از سر گذرونده باشه و بتونه شما رو درک کنه (البته آدمی که تجربه داره زیاده ولی آدمی که درک کنه کمه!!!! ) و یا قبل از اینکه پای احساساتتون به میون بیاد یه گوشه هایی به طرف مقابل بدین


    به نظرم با این چیزایی که من تو نت خوندم با توجه به مطالبی که نوشتین شما از نظر روحی و روانی آمادگی ازدواج خوب و همراهی همسرتون رو خواهی داشت و گذشته تون تاثیری تو آیندتون نخواهد گذاشت پس شاید گفتن همه مطالب ضروری نباشه کافیه همین قدر اطلاع بدین که نامزدتون اون قسمت از تعریفهاش رو در مورد شما ادامه نده و شما رو یاد گذشته تون نندازه و باعث عذاب وجدان نشه


    امضامم بخونین
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  33. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    تا اینجا شما چهارتا مساله باعث شده نتونین حقیقت رو بگین

    1- میترسین دوست قبلیتون بیاد و انتقام بگیره ( به نظر من این اتفاق نمی یفته و احتمالش خیلی خیلی کمه )

    2- میترسین اگه بگین اون آقا بره ( احتمالش زیاده ) و ضربه روحی بخوره ( به شما مربوط نیست و هر ضربه ای هم بخوره بالاخره فراموش می کنه و باهاش کنار میاد پس نگران این هم نباشین )

    3-میترسین اون آقا علاوه بر منصرف شدن از ازدواج موضوع رو پیش همکارا و اطرافیان لو بده ( اینم احتمالش زیاده )

    4-اگه نگین عذاب وجدان خواهید داشت


    به نظرم یا با عذاب وجدانتون کنار بیاین و با هم بمونین و گذشته رو فراموش کنین

    یا اگه خیلی اذیت میشین می تونین بازی زیر رو انجام بدین

    اول با اون آقا کات کنین و دلیل واقعیش رو نگین و پیش خانواده و همکارا یه دلیل به نظر محکم بیارین بعد از چند وقت اگه اون آقا خیلی اصرار کرد و... بهش بگید من این چند وقت با تو خیلی احساس خوبی داشتم و همه چی خوب بود ولی رازی دارم هیچ کس به جز من نمیدونه و اگه به کسی نگم هم هیچ کس نخواهد فهمید ولی چون تو رو دوست دارم نه می تونم ازت پنهون کنم و نه می تونم بهت بگم ولی الان که بهت می گم باید قسم بخوری که فقط و فقط پیش خودت نگهش داری
    این مسئله ای که برات می گم برای من فراموش شده هست ولی احساس می کنم اگه ما دو تا با هم بخوایم ازدواج کنیم باید در جریان باشی و من نمی تونم با کسی که در آینده زندگی خواهم کرد صادق نباشم ( ازین مدل حرفا آماده کنین و بزنین خیلی قلمبه سلمبه نباشه )

    بعد بگین هر آدمی ممکنه تو زندگیش اشتباه کنه و به صورت کلی از دوستی گذشتتونتون بگین ، بگین با یه پسری به قصد ازدواج دوست شده بودین ولی چون دیدین به ازدواج ختم نخواهد شد شما خودتون رابطه رو قطع کردین و دیگه هم از اون خبری ندارین
    احتمالا اون آقا کنجکاوی خواهد کرد که رابطه تون در چه حد بوده و چه مدت بوده ( حالا اینجا بستگی به خودتون داره که بخوای چه طور رفتار کنین هرچی رابطه رو عمیقتر تعریف کنین احتمال اینکه به ازدواج نرسین بیشتر میشه ولی بدونین هر چی که گفتین با جزئیات نباشه مثلا اگه گفتین چند بار رفتیم بیرون نگین فلان پارک یا فلان سینما یا... یا اگه از رابطه جنسیتون گفتین از تعداد رابطه و چی شد که همچین کاری کردین و ... نگین مردا خصوصیتی دارن که می تونن این طور اتفاقها رو فراموش می کنند پس هر چی کمتر بدونن زندگیتون در آینده راحتتر میشه)

    خوبی که این راهی که عرض کردم اینه که بر فرض که ایشون تمایلی برای ازدواج نداشت دیگه خیلی نگران آبروریزی از طرف ایشون نخواهید بود اگه چیزی رو افشا کنن شما میگین چون من باهاشون کات کردم دارن انتقام میگیرن ( اون هم ناجوانمردانه )

    شما که به ندای وجدانتون خیلی اهمیت میدین بهتره که از این به بعد با کسی صمیمی شین که خودش یه تجربه هایی رو از سر گذرونده باشه و بتونه شما رو درک کنه (البته آدمی که تجربه داره زیاده ولی آدمی که درک کنه کمه!!!! ) و یا قبل از اینکه پای احساساتتون به میون بیاد یه گوشه هایی به طرف مقابل بدین


    به نظرم با این چیزایی که من تو نت خوندم با توجه به مطالبی که نوشتین شما از نظر روحی و روانی آمادگی ازدواج خوب و همراهی همسرتون رو خواهی داشت و گذشته تون تاثیری تو آیندتون نخواهد گذاشت پس شاید گفتن همه مطالب ضروری نباشه کافیه همین قدر اطلاع بدین که نامزدتون اون قسمت از تعریفهاش رو در مورد شما ادامه نده و شما رو یاد گذشته تون نندازه و باعث عذاب وجدان نشه


    امضامم بخونین
    ممنون از وقتی که گذاشتید راستش منم مثل شما فکر می کنم. با حرف هایی که دیروز صبح اون آقا بهم زد احتمالش خیلی کمه که بخاد و بیاد کاری بکنه. ولی من بازم می ترسم از ازدواج کردن از بی آبرویی از اینکه زندگی یه آدم دیگه رو خراب کنم. توی نت که سرچ می کردم دیدم یه آقایی نوشتند با دو تا بچه دارند طلاق می گیرند. دیدند که فیلم خانمشون که با یه آقایی رابطه داشتند توی یک مهمونی رد و بدل می شده و این ترس و اضطراب منو 100 برابر کرده که نکنه اون دوست سابق من فیلمی داشته و پخش کرده باشه اینترنت بعداها همسرم ببینه زندگی خودم و اونو و اگه بچه باشه زندگی بچه رو نابود کرده باشم.
    دارم می میرم می ترسم ازدواج کنم خیلی نسبت به نامزدم سرد شدم می ترسم بهش ابراز محبت کنم از جمعه تا به حال خیلی کم باهاش حرف زدم دلم میخاد بهش بگم نه و از ایران برم که کسی پیدام نکنه باعث سرافکندگیشون بشم. کاش می مردم

  34. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar202 نمایش پست ها
    ممنون از وقتی که گذاشتید راستش منم مثل شما فکر می کنم. با حرف هایی که دیروز صبح اون آقا بهم زد احتمالش خیلی کمه که بخاد و بیاد کاری بکنه. ولی من بازم می ترسم از ازدواج کردن از بی آبرویی از اینکه زندگی یه آدم دیگه رو خراب کنم. توی نت که سرچ می کردم دیدم یه آقایی نوشتند با دو تا بچه دارند طلاق می گیرند. دیدند که فیلم خانمشون که با یه آقایی رابطه داشتند توی یک مهمونی رد و بدل می شده و این ترس و اضطراب منو 100 برابر کرده که نکنه اون دوست سابق من فیلمی داشته و پخش کرده باشه اینترنت بعداها همسرم ببینه زندگی خودم و اونو و اگه بچه باشه زندگی بچه رو نابود کرده باشم.
    دارم می میرم می ترسم ازدواج کنم خیلی نسبت به نامزدم سرد شدم می ترسم بهش ابراز محبت کنم از جمعه تا به حال خیلی کم باهاش حرف زدم دلم میخاد بهش بگم نه و از ایران برم که کسی پیدام نکنه باعث سرافکندگیشون بشم. کاش می مردم

    بیخودی نگرانین
    اتفاقی نمیافته اگه فیلمی بود تا الان رو می شد

    طرف هزار تا مهمونی و پارتی رفته با چند نفر خوابیده ولی اندازه شما نگران نیست

    چرا پای بچه ای که وجود نداره رو وسط میکشین

    برنامه خروج از ایران رو بزارین برای روز مبادا نه الان

    به نظرم یا ترسیدین یا کلا نمیخواین ازدواج کنین و دارین بهونه میارین
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  35. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36235
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روابط قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    بیخودی نگرانین
    اتفاقی نمیافته اگه فیلمی بود تا الان رو می شد

    طرف هزار تا مهمونی و پارتی رفته با چند نفر خوابیده ولی اندازه شما نگران نیست

    چرا پای بچه ای که وجود نداره رو وسط میکشین

    برنامه خروج از ایران رو بزارین برای روز مبادا نه الان

    به نظرم یا ترسیدین یا کلا نمیخواین ازدواج کنین و دارین بهونه میارین
    بهانه نمیارم من خیلی دوستش دارم واقعا آدم خوبیه همه خصوصیت های خوبی که می خواستم رو داره ولی دلم نمیخاد بدبخت بشه. من به شدت ترسیدم، استرس و دلهره دارم حتی صدام لرزش توش هست و نمی تونم روی کارم تمرکز کنم. هر دختری که می شناختم چه سرکار چه فامیل همه قبل از ازدواج دوست پسر رو داشتند ولی نمی دونم که رابطه های اون ها هم در حد رابطه ی من بوده یا نه. در هر حال من خیلییی می ترسم ازدواج کنم و همسر آیندم بفهمه. البته تا قبل از اینکه نامزدم انقدر تعریف کنه استرس و دلهره نداشتم و اصلا یادمم نبود ولی از وقتی که ایشون تاکید روی پاک بودن من می کنند استرس گرفتم و ناراحتم می گم لیاقتشو ندارم من یه آدم کثیف هستم که نباید ازدواج کنم. شاید چون ازدواج با خاستگارهای قبلی جدی نبود دلهره نداشتم و این چون تا یکی دو ماه آینده عقد می کنیم استرس دارم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد