نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: شرایط ازدواج

1198
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27900
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy شرایط ازدواج

    سلام من مدرک فوق لیسانس دارم. هیچ درآمدی ندارم.دنبال شروع کارم. چون پارتی و این حرفا رو ندارم. بچه های فامیل خوب از پارتی شون استفاده کردن و ماشالله درآمد خوبی دارن. من اگه کاری شروع کنم نمیتونم همچین درآمدی داشته باشم.
    از خونه مون خسته شدم. صبح انگیزه ای برای بیدار شدن ندارم. حال حرف زدن باهاشون رو ندارم. چرا؟ چون تموم حرفاشون توهین و تحقیر و ایراده. همش سعی میکنم خوب باشم ولی دیگه خسته شدم از خوب بودن و دیدن این رفتارها. دروغ چرا جدیدا اخلاقم رو خودمم نمیتونم تحمل کنم.
    میخام ازدواج کنم. آدمی که ادعای عاشقی میکردن بهم بودن ولی مرد زندگی نبودن . من با بی پولی و همه چیزشون میسازم ولی آدم نبودن. فقط دنبال خوش گذرونی بودن. ضربه روحی زیادی ازشون خوردم.اصلا علاقه ای به این زندگی ندارم. جدیدا دعا میکنم و از خدا میخام منو بکشه.
    قبلا دلم میخاست ازدواج کنم که از این خونه و زندگی دور بشم الان نیاز به محبت دارم. نیاز به همدم. ولی خواستگار ندارم.

  2. کاربران زیر از yalda92 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16830
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    25
    تشکر شده 17 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ازدواج

    شرایط شما دقیقا مثه منه. منم فوق لیسانس مهندسی اما بیکاز!!! نیاز به ازدواج دارم اما کو خواستگار!!! رفت و آمد با کسی هم نداریم !!! کلا حس میکنم دارم دق میکنم
    شما چن سالتونه ؟

  4. کاربران زیر از مهرناز123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24045
    نوشته ها
    1,075
    تشکـر
    990
    تشکر شده 1,812 بار در 718 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج

    همه چیز ازدواج نیست، ازدواج قسمته، باید موعدش برسه تا انجام بشه... بلاخره کسی که قسمتتون باشه سر راهتون قرار میگیره اما یجوری رفتار نکنید که از چاله به چاه بیوفتید...شما حس میکنید با ازدواج از شرایط فعلی رها میشین اما اگا انتخخابتون عاقلانه نباشه فاجعه میشه..عجله نکنید

  6. 5 کاربران زیر از orbital بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج

    چرا فکر میکنید برای ادامه ی زندگی باید ازدواج کرد خیلی از افراد مشهور و موفق هستند که ازدواج نکردند و خوشبختند
    با شرایط الان گاهی من فکر میکنم آدم سمت ازدواج نره بهتره و استرس و نگرانیش کمتره
    هزاران راه و هزاران تجربه های خوب هستند که شما هنوز اونا رو تجربه نکردید به هدف ها و امید هاتون فکر کنید
    برای اینکه از این خمودگی دربیایید توصیه میکنم ورزش و حتما توی برنامه ی روزانتون بگنجونید

  8. 2 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27900
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    سالمه. میدونی چقدر با حسرت نگاه کردم به آدمهایی که یکی رو دارن که دوسشون داره. به ادم هایی که با پارتی رفتن سر کار ماهی دو سه میلیون درآمد دارن و یه جورایی سرکوفت هستن تو سر من.
    من شروع کنم به کار خرج خودمو در میارم. ولی محبت رو چی ؟میشه با تلاش به دست آورد؟ پسرهای خوبی که دورو برم هستن سعی میکنم بهشون نزدیک تر بشم یا حتی بهشون گفتم که جدی تر به هم فک کنیم ولی خوب هاش میذارن میرن. عوضی هاشم وارد جاهای مزخرف میشن که مجبورم ترکشون کنم

  10. کاربران زیر از yalda92 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27900
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    میدونم. همین انتخابم رو سخت میکنه حتی اگه خواستگاری بیاد

  12. کاربران زیر از yalda92 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2016
    شماره عضویت
    27818
    نوشته ها
    34
    تشکـر
    46
    تشکر شده 34 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    با یه دختر آشنا شدم که شاغل هست اما من از قیافه اش خوشم نمیاد

    میخوام جواب رد بدم.
    ویرایش توسط salvator : 05-04-2016 در ساعت 02:23 AM

  14. کاربران زیر از salvator بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27900
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج

    واسه پدر و مادر من همه فرشته و عالی هستن الامن. همون اصطلاحی که همیشه استفاده میشه : فلانی خیلی زرنگه.فلانی ببین خیلی حواسش جمع هست. تا جایی که بتونم سعی میکنم اونا رو تو کارم وارد نکنم. چون هر بار با آغوش باز و با میل رفتم ازشون کمک خواستم ببخشید مث سگ پشیمون شدم. چون غیر از توهین و تحقیر و سرکوفت چیزی نصببم نشد. همه میگن زودرنجی. آره هستم. ولی همه عمرم همین بود. الان تحملم تموم شده. جملاتشون عذابم میده. یهو انقدر عصبی میشم که احساس میکنم همه انرژی مو از دست دادم. زندگی مو یه بار باختم به پای عشق و دوست داشتن یکی که نشد. برا همین الان اگه ازدواج کنم بیشتر به شرایط طرف نگاه میکنم و هیچ اعتقادی به عشق و این مزخرفات ندارم.

  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : شرایط ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط yalda92 نمایش پست ها
    سلام من مدرک فوق لیسانس دارم. هیچ درآمدی ندارم.دنبال شروع کارم. چون پارتی و این حرفا رو ندارم. بچه های فامیل خوب از پارتی شون استفاده کردن و ماشالله درآمد خوبی دارن. من اگه کاری شروع کنم نمیتونم همچین درآمدی داشته باشم.
    از خونه مون خسته شدم. صبح انگیزه ای برای بیدار شدن ندارم. حال حرف زدن باهاشون رو ندارم. چرا؟ چون تموم حرفاشون توهین و تحقیر و ایراده. همش سعی میکنم خوب باشم ولی دیگه خسته شدم از خوب بودن و دیدن این رفتارها. دروغ چرا جدیدا اخلاقم رو خودمم نمیتونم تحمل کنم.
    میخام ازدواج کنم. آدمی که ادعای عاشقی میکردن بهم بودن ولی مرد زندگی نبودن . من با بی پولی و همه چیزشون میسازم ولی آدم نبودن. فقط دنبال خوش گذرونی بودن. ضربه روحی زیادی ازشون خوردم.اصلا علاقه ای به این زندگی ندارم. جدیدا دعا میکنم و از خدا میخام منو بکشه.
    قبلا دلم میخاست ازدواج کنم که از این خونه و زندگی دور بشم الان نیاز به محبت دارم. نیاز به همدم. ولی خواستگار ندارم.

    امیدوارم زودتر خودتون رو از این وضع رها کنید و برای خودتون زندگی کنید نه برای دیگران

    اینکه دیگران چه شرایط دارن به خودشون ربط داره و شما هم میتونید با کمی فکر کردن و انجام کارهایی که دوست دارید به حس لذت و رضایت از خودتون برسید

    این احساس شما خطرناکه چون میتونه شمارو به سمت و سوی افراد سودجو بکشونه چون نیاز به محبت دارید

    برای آنکه از تمام لحظات زندگیتان بهره ببرید و با تنهایی کنار بیایید، چند راهکار ارائه می‌دهیم:
    1- تنهایی را قابل تحمل و خوشایند کنید:
    تنهایی موجب ترس می‌شود. برای آنکه تنهایی را بهتر تحمل کنید و یا حتی آن‌را خوشایند کنید، از آن یک دوست بسازید. از لحظات تنهایی‌تان بهره ببرید، برای خودتان وقت بگذارید، یک استعداد هنری را در خودتان پرورش دهید، آشپزی کنید، کتاب بخوانید، یک فیلم خوب تماشا کنید. خواهید دید که دیگر از تنها ماندن در یک بعدازظهر روز تعطیل در زمستان دچار ترس نمی‌شوید. به مرور زمان، این عمل به یک تفریح و حتی بهتر از آن به یک نیاز تبدیل می‌شود.

    2- در محیط خانه احساس راحتی کنید:
    برای آنکه هر از گاهی از تنها ماندن در خانه نترسید، لازم است که در محیط خانه احساس خوبی داشته باشید. آپارتمان شما هر چقدر هم که کوچک باشد، باید تصویری مثبت را به شما منعکس کند.
    از محیط خانه‌تان کانونی گرم و کوچک بسازید تا در آن به راحتی زندگی کنید. از آنجایی‌که احتمالا تنها زندگی می‌کنید، این فرصت را دارید تا دکور خانه را بنا به میل و سلیقه‌‌تان تغییر دهید. از رنگ دیوارها گرفته تا مبلمان پرده‌ها و... هر چیزی که دوست دارید را انتخاب کنید و «محیط خانه» را به مکانی گرم و دلپذیر و راحت تبدیل کنید.

    3- اعتماد به نفس داشته باشید:
    افکار منفی را کنار بگذارید! چنانچه به هر دلیلی مجرد و تنها مانده‌اید این بدان معنا نیست که شما زشت، احمق و یا نچسب هستید.
    دوران حرف‌های قدیمی و تکراری مثل دختر ترشیده دیگر به سر آمده. به‌خودتان و توانایی‌هایتان اعتماد داشته باشید. وقتی خودتان، خود را دست کم می‌گیرید چطور می‌توانید از دیگران انتظار داشته باشید از شما خوش‌شان بیاید. باید از ارزش جسمانی، ذهنی و به‌ویژه عاطفی خود آگاه باشید. یاد بگیرید به‌خاطر عشق و علاقه‌ای که نزدیکانتان نسبت به شما دارند شاکر و سپاسگزار باشید. تصویر مثبتی از خودتان در ذهن داشته باشید، از خودتان مواظبت کنید، به زیبایی‌تان توجه کنید و لبخند بزنید و چنانچه متوجه شدید فردی از شما خوشش آمده، متعجب نشوید، چراکه حقیقتا ارزش آن ‌را دارید!



    4- با دوستان و اقوام معاشرت کنید:
    از انزوا و گوشه‌گیری اجتناب کنید. تلویزیون، dvd، اینترنت، حیوانات خانگی و... همگی خوب هستند اما نباید به آنها اکتفا کنید. انزوا افسردگی می‌آورد. برای آنکه در خودتان فرو نروید، دوستی‌هایتان را حفظ کنید، به دوستانتان پیشنهاد دهید با یکدیگر بیرون بروید، برای شام دعوتشان کنید. با ناامیدی منتظر آن نباشید تا زنگ تلفن به صدا در‌آید و فردی شما را دعوت کند، خودتان پیشقدم شوید و با دوستان و اقوام تماس بگیرید. به این ترتیب، یک شبکه اجتماعی مهم که کلید توازن روحی و عاطفی شما است را به‌وجود می‌آورید.

    5- از لذت‌های زندگی بهره ببرید:
    شما هم حق دارید خوشبخت باشید! برای لذت بردن از زندگی اجباری نیست که 2نفر باشید. می‌توان به تنهایی از زیبایی منظره‌ای، لذت برد و نیازی نیست که برای رفتن به سینما و یا خوردن غذایی خوشمزه 2نفر باشید و به بهانه اینکه تنها هستید خود را از لذت‌های کوچک روزانه محروم کنید. از همه چیز گذشته، جنبه‌های خوب زندگی فقط مختص زوج‌ها نیست!

    6- به‌خودتان توجه کنید:
    به‌خودتان فکر کنید. اهدافتان چیست؟ چه آرزوهایی دارید؟ آیا مدت‌هاست در آرزوی آن هستید که دور دنیا سفر کنید؟ بجنبید! تنها کافی است یک نفر را راضی کنید و آن‌هم خود شما هستید. این زمان فرصتی است که با آگاهی از خواسته‌های واقعی‌تان خودتان را بهتر بشناسید. فکر کنید و روی خودتان تمرکز کنید. هیچ‌چیز نباید جلوی تصمیمات مهم شما را بگیرد، و مانع شود تا موقعیت شغلی و یا حتی مکان زندگی‌تان را تغییر دهید. به اولویت‌هایتان بپردازید. خلاصه آنکه، قبل از هر چیز دیگری به فکر خوشحال کردن خودتان باشید.

    7- دیگر زیر بار غم‌و‌غصه نروید:
    بی‌تردید خودتان تصمیم نگرفته‌اید که مجرد و تنها باشید اما فایده‌ای ندارد که بدخلقی را پیش گیرید و زمین‌و‌زمان را مقصر بدانید. مرور مکرر خاطرات دورانی که متاهل بودید و یا حسادت به زوج‌های عاشق دردی را دوا نمی‌کند و سازنده نیست. درست است که گفتن این جملات آسان‌تر از عمل کردن به آن است اما نقش یک قربانی را بازی نکنید. زندگی فرد مجرد مثل هر موقعیت دیگری در زندگی، شامل فراز و نشیب‌ها و لحظات خوب و بد است و تنها هستید ، این بدان معنا نیست که محکوم شده‌اید تا بقیه روزهای زندگی‌تان را در تنهایی سپری کنید. بدانید که هر فردی مسئول خوشبختی خود است، بنابراین دیگر در زندگی خود یک تماشاچی نباشید بلکه همانند یک بازیگر عمل کنید.

    8- بر فشارهای اجتماعی غلبه کنید:
    «بالاخره کی عروسی می‌کنی؟». تحمل نگاه‌های دلسوزانه، سؤالات نابجا و یا انتقادهای عجیب سر میز غذا زمانی که افراد خانواده و یا فامیل دور هم جمع هستند، دشوار است و از اینکه مجبور هستید مرتب خودتان را تبرئه کنید، خسته شده‌اید اما این امر طبیعی است. نباید احساس گناه کنید! به‌خودتان بگویید شما تنها فردی نیستید که در این وضعیت قراردارید و در آخر، بهتر است که تنها و بشاش باشید تا اینکه ازدواج کرده باشید اما خوشبخت نباشید، اینطور نیست؟
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27900
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شرایط ازدواج

    متشکرم از راهنمایی تون. اینایی که گفتید حال چند سال منه. چند سال پیش پرانرژی بودم.الکی میخندیدم. خیلی دارم سعی میکنم دوباره به همون وضعبت و یا حتی بهتر از اون برگردم. امیدوارم موفق بشم.

  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    28492
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شرایط ازدواج

    سلام.
    سلام دختری 18 ساله هستم.راستش من فعلا شرایط ازدواج رو ندارم حتی خواستگارشم ندارم.من پارسال مدرسه رو تموم کردم دانشگاه قبول شدم دوهفته رفتم ول کردم.نه اینکه تنبل باشم با روحیاتم ساز گار نبود رتبمم خوب بود(426).فعلا بیکارم هیچ هنر خاصی ام بلد نیستم ولی در تلاشم که یاد بگیرم و در اینده کار کنم.از نظر ظاهری قیافم خوبه قدمم بلنده ولی یکم چاقم..مشکلم اینه خیلی احساس نیاز دارم به یه پسر به محبت و نیاز جنسی ولی کسی نیس.درخواست دوستی ام که زیاده سه روزم با یه پسری بودم اون دنبال رابطه بود ولی من احساس گناه کردم و قبول نکردم(خیلی ام خوشگل بود و کم سن)من حالم بده خ تنهام نه میتونم شوهر داشته باشم نه دوس پسر..تو رو خدا نگید برو هنر یاد بگیرو خودتو مشغول کن میرم یه چیزی یاد بگیرمم زیاد حوصله و انگیزه ندارم وقتی میبینم تا بخوام خودمو از این شرایط آس و پاسی در بیارم چند سال طول میکشه باید تنها باشم غصم میگیره..از طرفی الان بخوام ازدواج کنم هیچکی نیس بیادم همشون بیخودن .من ملاک سن برام مهمه و فوقش3سال بزرگتر باشه ولی الان کدوم پسره21 ساله میاد ازدواج کنه..آس و پاس بودنشم مهم نیس فقط یه اراده قوی داشته باشه تا به کمک هم بتونیم پیشرفت کنیم.همش گوشه گیر شدم نمیتونم بادوستم برم بیرون چون اون خ قشنگه و بدحجابه همش پسرا مزاحمش میشن منم یه حسی بهم دست میده.همش این پسرای خوشگل و خوشتیپو تو خیابون میبینم میگم چرا من تنهامممم<br>راستی چاقیمم مشکلی نیس چون تا الانم خ وزن کم کردم و دارم ادامه میدم.مهم نیس فقط یه پسری باشه با جنم و با پشتکار باشه نه ازش خونه و ماشین و غیره و هچ نمیخوام با هم بدستش میاریم .آقا من خ حالم بده بنظرتون چکار کنم شوهر پیدا کنم یا برم بچسبم ب زندگیم دنبال کار و یادگیری و...


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد