شغل یا نامزدم؟؟؟!!!

[sepideh22]

سلام به همگی
یه سال هس با یه آقا آشنا شدم و قراره عید امسال عقد کنیم ولی امروز کلی بحثمون شد برای شغل طوری که گفت یا منو انتخاب کن یا شغل!!
اولش گفته بود نمیخواد من کار کنم ولی چون خیلی اصرار کردم گفت ایرادی نداره اگه معلم بشم منم قبول کردم الان هرچی فک میکنم دوس ندارم معلم بشم میخوام مهندش شبکه باشم ولی اجازه نمیده تو یه شرکت یا محیطی که آقا هست کار کنم
به نظر خودم اگه با این شرایط باهاش ازدواج کنم بعد از چند سال احساس میکنم از زندگیم راضی نیستم چون به هدفم نرسیدم به نظرتون چیکار کنم؟؟؟
نمیتونم فراموشش کنم خیلی پسر خوبیه

[pschy]

سلام به همگی
یه سال هس با یه آقا آشنا شدم و قراره عید امسال عقد کنیم ولی امروز کلی بحثمون شد برای شغل طوری که گفت یا منو انتخاب کن یا شغل!!
اولش گفته بود نمیخواد من کار کنم ولی چون خیلی اصرار کردم گفت ایرادی نداره اگه معلم بشم منم قبول کردم الان هرچی فک میکنم دوس ندارم معلم بشم میخوام مهندش شبکه باشم ولی اجازه نمیده تو یه شرکت یا محیطی که آقا هست کار کنم
به نظر خودم اگه با این شرایط باهاش ازدواج کنم بعد از چند سال احساس میکنم از زندگیم راضی نیستم چون به هدفم نرسیدم به نظرتون چیکار کنم؟؟؟
نمیتونم فراموشش کنم خیلی پسر خوبیه

خب به نظرم خیلی خوبه که شما قبل ازدواج این حرفها رو زدین
چون مساله خیلی خیلی مهمیه و نشون میده این مشکل بزرگی هست که همسرتون دوست داره همسرشو محدود کنه
و شما برعکس دوست داری تو جامعه باشی
پس نتیجه این میشه که به درد هم نمیخورین و بهتره هرچی زودتر رابطه شما تموم بشه و هرکی بره با تیپ شخصیتی خودش ازدواج کنه

[ehsan1966]

مقصر شمایید ، یه قولی دادید و الان میخاین (به هر دلیلی ) زیرش بزنید . ایشون اول گفتن کار نکنید بعد کوتاه اومدن و گفتن معلم ، که شما الان میخاین یه شغل دیگه را انتخاب کنید . بنده به ایشون حق میدم . اگه فکر میکنید ایشون بعدا عوض میشن و دیگه کاری به کار کردنتون ندارن در اشتباهید . شاید مشکل از طرز فکر ایشون هست ، ولی به فکر این نباشید که میتپنید ایشونو تغییر بدید .

پ.ن : من توی محیطهای کامپیوتری و جمعهای اینجوری بودم و باید بگم متاسفانه اکثر شرکتهای کامپیوتری جو جالبی نداره . تجربه شخصیمه ، ربطی به طرفداری از نامزدون نداره

[faezeh_66]

ازدواج رو انتخاب کن..برای دختر از همه مهمتر ازدواجه..اینو کسی بهت میگه که خودش این راهو رفته و موردهاشو پرونده...پس از تجربه من استفاده کن

[sepideh22]

خب به نظرم خیلی خوبه که شما قبل ازدواج این حرفها رو زدین
چون مساله خیلی خیلی مهمیه و نشون میده این مشکل بزرگی هست که همسرتون دوست داره همسرشو محدود کنه
و شما برعکس دوست داری تو جامعه باشی
پس نتیجه این میشه که به درد هم نمیخورین و بهتره هرچی زودتر رابطه شما تموم بشه و هرکی بره با تیپ شخصیتی خودش ازدواج کنه

خیلی ممنونم از همفکریتون ولی چقدر راحت میگید هرکی بره با تیپ شخصیتی خودش ازدواج کنه!!!! به این راحتی نیس یه ساله با همیم!!!

[ehsan1966]

خیلی ممنونم از همفکریتون ولی چقدر راحت میگید هرکی بره با تیپ شخصیتی خودش ازدواج کنه!!!! به این راحتی نیس یه ساله با همیم!!!

یه سال ؟ =))

بشین تاپیک هارو بخون ببین خیلی ها ده سال با هم بودن و فهمیدن به درد هم نمیخورن .

شما باید اولویت بندی کنی ، ببین شغل برات مهمه و پول ، یا همسرت و زندگی مشترک . ممکنه هیچوقت کسی به خوبی اون آقا پیدا نکنی ، خودت میدونی ولی اگه غیر از این مورد مشکل دیگه ای با هم ندارید الکی سر آیندت ریسک نکن ، بعضی وقتها آدم باید از خواسته هاش بگذره (زندگی مشترک قسمت زیادیش همینه ، پا گذاشتن روی خواسته های خودت )

[sepideh22]

مقصر شمایید ، یه قولی دادید و الان میخاین (به هر دلیلی ) زیرش بزنید . ایشون اول گفتن کار نکنید بعد کوتاه اومدن و گفتن معلم ، که شما الان میخاین یه شغل دیگه را انتخاب کنید . بنده به ایشون حق میدم . اگه فکر میکنید ایشون بعدا عوض میشن و دیگه کاری به کار کردنتون ندارن در اشتباهید . شاید مشکل از طرز فکر ایشون هست ، ولی به فکر این نباشید که میتپنید ایشونو تغییر بدید .

پ.ن : من توی محیطهای کامپیوتری و جمعهای اینجوری بودم و باید بگم متاسفانه اکثر شرکتهای کامپیوتری جو جالبی نداره . تجربه شخصیمه ، ربطی به طرفداری از نامزدون نداره

نظرتون قابل تامله من قبول دارم که نباید بزم زیر حرفم و اصلا هم دوست ندارم همچین کاری بکنم ولی فک میکنم مهندس آی تی شدن باعث پیشرفتم میشه و کلی موقعیت خوب و افرادخوب برای آشنایی واسم فراهم میکنه ولی اگه معلم بشم حداکثر افرادی که باهاشون در ارتباط خواهم بود معلم هستن!!! برای من موقعیت اجتماعی خیلی مهمه و میدونم موقعیت اجتماعی با یه شغل خوب و اسم و رسم دار به وجود میاد

[sepideh22]

یه سال ؟ =))

بشین تاپیک هارو بخون ببین خیلی ها ده سال با هم بودن و فهمیدن به درد هم نمیخورن .

شما باید اولویت بندی کنی ، ببین شغل برات مهمه و پول ، یا همسرت و زندگی مشترک . ممکنه هیچوقت کسی به خوبی اون آقا پیدا نکنی ، خودت میدونی ولی اگه غیر از این مورد مشکل دیگه ای با هم ندارید الکی سر آیندت ریسک نکن ، بعضی وقتها آدم باید از خواسته هاش بگذره (زندگی مشترک قسمت زیادیش همینه ، پا گذاشتن روی خواسته های خودت )

من از خیلی خواسته هام گدشتم مثلا ایشون خانواده ی خیلی خوبی نداره ولی من گفتم عیبی نداره چون خودش خیلی خوبه اگه حس میکنم این یه مورد محدودم میکنه و روحمو پژمرده میکنه چون هرچقدرم دوسش داشته باشم بعد از یکی دو سال زندگیه مشترک کمرنگ میشه و من میمونمو کلی آرزو که بهشون نرسیدم!!

[sepideh22]

ازدواج رو انتخاب کن..برای دختر از همه مهمتر ازدواجه..اینو کسی بهت میگه که خودش این راهو رفته و موردهاشو پرونده...پس از تجربه من استفاده کن

شما درست میگین منم خیلی دلم میخواد زودتر ازدواج کنم مخصوصا اینکه نامزدمو خیلی دوست دارم ولی میترسم بعدا پشیمون بشم و فکر کنم اگه با کسی دیگه ازدواج میکردم میتونستم خیلی پیشرفت کنم و حتی برای رسیدن به هدفم کمکم هم بکنه

[ehsan1966]

من از خیلی خواسته هام گدشتم مثلا ایشون خانواده ی خیلی خوبی نداره ولی من گفتم عیبی نداره چون خودش خیلی خوبه اگه حس میکنم این یه مورد محدودم میکنه و روحمو پژمرده میکنه چون هرچقدرم دوسش داشته باشم بعد از یکی دو سال زندگیه مشترک کمرنگ میشه و من میمونمو کلی آرزو که بهشون نرسیدم!!

نمیدونم خودتون میدونید . اگه جدا بشید به نظر من بهتره ، فقط در کمال ادب و اینکه اینو همیشه یادتون بمونه که شما زیر حرفتون زدین و سر قولتون نموندین ، اون آقا هم بعد از جدا شدن این حقو به خودش میده که برای شما مشکل ایجاد کنه . از ما گفتن

پ.ن : من خودم آی تی میخونم ، باور کنید هبچ شغلی ارزش تنها موندن نداره ، آی تی و کامپیوتر هم جو جالبی برای خانم ها نداره ، من خودم پسرم و میدونم توی مغز پسرای این رشته (اکثرا و نه همه ) چی میگذره . دیگه خود دانید

[mehdity]

با سلام ،
لطفا در مورد نامزد ، شغل و تیپ شخصیتیشون ، خانواده و دوستانش بیشتر توضیح بدید . همچنین خودتون ، اینجوری بدون اطلاعات که نمیشه در مورد یک ازدواج منطقی بحث کرد. جواب شما فعلا مطلق نیست بستگی به شرایط دارد.

[sepideh22]

نمیدونم خودتون میدونید . اگه جدا بشید به نظر من بهتره ، فقط در کمال ادب و اینکه اینو همیشه یادتون بمونه که شما زیر حرفتون زدین و سر قولتون نموندین ، اون آقا هم بعد از جدا شدن این حقو به خودش میده که برای شما مشکل ایجاد کنه . از ما گفتن

پ.ن : من خودم آی تی میخونم ، باور کنید هبچ شغلی ارزش تنها موندن نداره ، آی تی و کامپیوتر هم جو جالبی برای خانم ها نداره ، من خودم پسرم و میدونم توی مغز پسرای این رشته (اکثرا و نه همه ) چی میگذره . دیگه خود دانید

راستشو بخواین منم هنوز تصمیم قطعی برای شغلم نگرفتم ولی واقعا مدیر شبکه شدنو دوست دارم و یه سالو نیم واسش دوره رفتم الان سه ماهه دنبال یه جا واسه کار یا کارآموزیم ولی هیچ جا قبولم نکردن تصمیم گرفتم بیشتر بخونمو دوره های بیشتری بگذرونم تا بتونم مدیر شبکه بشم ولی به محض اینکه تصمیمو به نامزدم گفتم گفت نمیذاره برم تو شرکت ها کار کنم اصلا فکر نکرد من چی دوست دارم فقط گفت نمیذارم بری هرچقدر گفتم بی منطقیه گفت آره بی منطقم !!!!
به خدا خودمم موندم چیکار کنم نه از نامزدم میتونم بگذرم نه از شغلی که دوست دارم




بعد از تموم این حرفا چون شما تو این رشته تجربه دارید میشه بپرسم این شغل چطوریه؟ اصلا به درد یه خانوم میخوره؟ چقد وقتمو در روز میگیره؟
چیزی که من فک میکنم اینه که یه دفه شبکه رو برقرار میکنی و تنظیمات سرور رو انجام میدی و تموم! بعدش اگه کسی به مشکل برخورد مشکلشو حل میکنی و نیاز نیس همش داخل شرکت باشی درسته؟؟؟؟؟!!!

[sepideh22]

با سلام ،
لطفا در مورد نامزد ، شغل و تیپ شخصیتیشون ، خانواده و دوستانش بیشتر توضیح بدید . همچنین خودتون ، اینجوری بدون اطلاعات که نمیشه در مورد یک ازدواج منطقی بحث کرد. جواب شما فعلا مطلق نیست بستگی به شرایط دارد.

سلام
راستش چون زیاد بود چیزی نگفتن وگرنه هروقت درمورد نامزدم بحث میشه انقدر ازش تعریف میکنم که همه س دوستام شاکی میشن

ایشون یه پسر 23 ساله هست الان هم سربازیه و سال 96 تموم میکنه لیسانس برق داره و تاالان شغل آزاد داشته ولی چون مادرش معلمه قراره بعد سربازی معلم بشه و تو یه شرکت هم نیمه وقت کار کنه
منم 22 سالمه و فوق دیپلم نرم افزار دارم از درس خوندن خوشم نمیاد و دوست دارم کار فنی انجام بدم واسه همین به جای لیسانس مدارک شبکه گرفتم و علاقه ی خیلی زیاده به مدیر شبکه شدن دارم


من و نامزدم یه ساله باهم آشنا شدیم و من با بعضی از شرایظش مشکل دارم یکی خانوادش چون پدر خوبی نداره و کلا پدر و مادرش جدا زندگی میکنن و پدرش با یه خانوم دیگه ازدواج کرده و مادرشم معلمه و خیلی سادس برعکس مامان من که خیلی به ظواهر اهمیت میده مشکل بعدیمم واسه همین شغله که نمیذاره برم تو محیطی که آقایون هستن کار کنم

از اینا که بگذریم واقعا پسر خوبیه و با وجود سن کمش خیلی اهل کاره به فکر آیندشه و به شدت مهربونه و مثل خیلی از پسرای این دوره نیس که اهل همه کار باشه دلش خیلی پاکه و تیپو ظاهرشم میپسندم اهل نمازو روزه اس و منو خیلی دوست داره


خانوادهامونم فقط مامان من خبر داره که ما با هم رابطه داریم و هیچکس دیگه نمیدونه ینی من نخواستم کسی بدونه یه دفه هم اومدن خواستگاری ولی مامان من ازشون خیلی خوشش نیومد چون مامانش خیلی ساده بود البته اون موقع مامان منم در جریان نبود که ما با هم رابطه داریم

بعدش من به مامانم گفتم و قرار شد عید امسال مجدد بیان خواستگاری و ایشالا عقد کنیم


فک کنم کامل گفتم ولی اگه بازم سوالی هس بفرمایید

[ehsan1966]

راستشو بخواین منم هنوز تصمیم قطعی برای شغلم نگرفتم ولی واقعا مدیر شبکه شدنو دوست دارم و یه سالو نیم واسش دوره رفتم الان سه ماهه دنبال یه جا واسه کار یا کارآموزیم ولی هیچ جا قبولم نکردن تصمیم گرفتم بیشتر بخونمو دوره های بیشتری بگذرونم تا بتونم مدیر شبکه بشم ولی به محض اینکه تصمیمو به نامزدم گفتم گفت نمیذاره برم تو شرکت ها کار کنم اصلا فکر نکرد من چی دوست دارم فقط گفت نمیذارم بری هرچقدر گفتم بی منطقیه گفت آره بی منطقم !!!!
به خدا خودمم موندم چیکار کنم نه از نامزدم میتونم بگذرم نه از شغلی که دوست دارم




بعد از تموم این حرفا چون شما تو این رشته تجربه دارید میشه بپرسم این شغل چطوریه؟ اصلا به درد یه خانوم میخوره؟ چقد وقتمو در روز میگیره؟
چیزی که من فک میکنم اینه که یه دفه شبکه رو برقرار میکنی و تنظیمات سرور رو انجام میدی و تموم! بعدش اگه کسی به مشکل برخورد مشکلشو حل میکنی و نیاز نیس همش داخل شرکت باشی درسته؟؟؟؟؟!!!

شما دیدتون خیلی خوشبینانس ، شما دارید توی کشوری زندگی میکنید که کمتر از ده ساله به طور جدی اتوماسیون اداری در حال کامپیوتری شدنه و فرهنگش جا نیفتاده (خیلی ادارات مثل دارایی و ثبت استاد و ... هنوز سرشار از کاغذبازیه )

من توی بیمارستان کار میکردم یه مدت ، خانومه توی اورژانس پاش میخرد به سیم از پشت قطع میشد تلفن میزد که بیاین معلوم نیست کامپیوترم چش شده ، یعنی بلد نبود که این سوکتو بزنه توی پورت ، در این حد ، حالا شما فکر کردید میشه یه ثانیه از دست این جماعت آسوده بود ؟

هر ساعت دو سه تا تلفن در بهترین حالت داشتیم مبنی بر قطعی شبکه یا ... که خیلیش به دلیل قدیمی بودن سوییچ ها بود . دیگه بیشتر واردش نمیشم ، ولی اگه فکر میکنید مدیر شبکه شدن اینه که یه شبکه یه خفته راه بندازید و بربد خونه پاتونو بندازین رو پاتون در اشتباهید و به نظر من این کار بیشتر مردونه هستش

[sam127]

چرا شما زنا فک میکنید هر مردی مخالف کار کردن زنشه میخواد زنشو محدود کنه؟؟؟

[mehdity]

سلام
راستش چون زیاد بود چیزی نگفتن وگرنه هروقت درمورد نامزدم بحث میشه انقدر ازش تعریف میکنم که همه س دوستام شاکی میشن

ایشون یه پسر 23 ساله هست الان هم سربازیه و سال 96 تموم میکنه لیسانس برق داره و تاالان شغل آزاد داشته ولی چون مادرش معلمه قراره بعد سربازی معلم بشه و تو یه شرکت هم نیمه وقت کار کنه
منم 22 سالمه و فوق دیپلم نرم افزار دارم از درس خوندن خوشم نمیاد و دوست دارم کار فنی انجام بدم واسه همین به جای لیسانس مدارک شبکه گرفتم و علاقه ی خیلی زیاده به مدیر شبکه شدن دارم


من و نامزدم یه ساله باهم آشنا شدیم و من با بعضی از شرایظش مشکل دارم یکی خانوادش چون پدر خوبی نداره و کلا پدر و مادرش جدا زندگی میکنن و پدرش با یه خانوم دیگه ازدواج کرده و مادرشم معلمه و خیلی سادس برعکس مامان من که خیلی به ظواهر اهمیت میده مشکل بعدیمم واسه همین شغله که نمیذاره برم تو محیطی که آقایون هستن کار کنم

از اینا که بگذریم واقعا پسر خوبیه و با وجود سن کمش خیلی اهل کاره به فکر آیندشه و به شدت مهربونه و مثل خیلی از پسرای این دوره نیس که اهل همه کار باشه دلش خیلی پاکه و تیپو ظاهرشم میپسندم اهل نمازو روزه اس و منو خیلی دوست داره


خانوادهامونم فقط مامان من خبر داره که ما با هم رابطه داریم و هیچکس دیگه نمیدونه ینی من نخواستم کسی بدونه یه دفه هم اومدن خواستگاری ولی مامان من ازشون خیلی خوشش نیومد چون مامانش خیلی ساده بود البته اون موقع مامان منم در جریان نبود که ما با هم رابطه داریم

بعدش من به مامانم گفتم و قرار شد عید امسال مجدد بیان خواستگاری و ایشالا عقد کنیم


فک کنم کامل گفتم ولی اگه بازم سوالی هس بفرمایید

سنتون ، سطح رفاهی و در آمد خانواده شما و نامزدتون ، نوع محل زندگی شما و ایشون (شهر تهران ، سایر ، شهرستان و...) ،طریقه آشناییتون (کجا و چطور) سطح روابطتون در این یکسال ، دلایل شما برای انتخاب ایشون
اینکه شناخت کاملی از نیاز ها و توقعات خودتون از یک زندگی مشترک پیدا کردید یا نه ؟
اینکه اولویت های زندگی خود را طبقه بندی کردید یا نه ؟ ازدواج چندمین اولویت شماست ؟
تا به حال چند پیشنهاد ازدواج یا دوست داشتن غیر از ایشون داشتید ؟

[sepideh22]

سنتون ، سطح رفاهی و در آمد خانواده شما و نامزدتون ، نوع محل زندگی شما و ایشون (شهر تهران ، سایر ، شهرستان و...) ،طریقه آشناییتون (کجا و چطور) سطح روابطتون در این یکسال ، دلایل شما برای انتخاب ایشون
اینکه شناخت کاملی از نیاز ها و توقعات خودتون از یک زندگی مشترک پیدا کردید یا نه ؟
اینکه اولویت های زندگی خود را طبقه بندی کردید یا نه ؟ ازدواج چندمین اولویت شماست ؟
تا به حال چند پیشنهاد ازدواج یا دوست داشتن غیر از ایشون داشتید ؟

سنمون من 22 هستم و ایشون 23
سطح درآمد خانوادهامون بهم میخوره و در یه سطحیم هردومون مشهد زندگی میکنیم
آشناییمونم راستش از طریق یه سایت بود البته نه به قصد دوستی ایشون امتحان شبکه داشت و یه سوال پرسیده بود من جوابشو دادم ولی متوجه نمیشد مجبور شدم تلفنی بگم و همینطور ادامه پیدا کرد!
سطح روابطمونم ما هردو مذهبی هستیم و تا جایی که تونستیم سعی کردیم رعایت کنیم ولی به شدت صمیمی شدیم
انتخابش کردم چون با بقیه ی پسرای الان فرق داره برخلاف سنش خیلی فهمیده اس از بچگی کار کرده و اصلا تنبل نیس از نظر اعتقادی شبیه هم هستیم (به جز مسئله ی کار) به یه اندازه مذهبی هستیم از نظر ظاهری خیلی بهم میایم تحصیل کرده اس خیلی درکس بالاس و از همه مهمتر منو خیلی دوست داره به اندازه ای که با مادرش مخالفت میکنه و زودتر از موعدش رفت سربازی
من تا جایی که میدونستم سعی کردم نیاز ها و توقعاتمو بگم اونم همین کارو کرده و در تموم این مدت تنها مشکلی پیدا کردیم همین شغل هست
بله اولویت های زندگیم رو طبقه بندی کردم و ازدواج رو اولویت نمیدونم چون از نظر من همه چی باید ذرکنار هم باشه مخصوصا ازدواج من عقیده دارم باید ازدواج کنم درس بخونم و در کنارش شغل هم داشته باشم چون اگه بخوام صبر کنم درسم تموم شه بعدش شغل پیدا کنم و بعد از اون ازدواج کنم دیگه رسیدم به 35 سالگی به نظرمن یکی از قشنگی های زندگی اینه که کنار همسرم همه چیزو بدست بیارم
پیشنهاد ازدواج از وقتی سوم راهنمایی بودم خواستگار زیاد داشتم ولی مامانم اجازه نمیداد بیان وقتی خودم تنهایی هم بیرون میرفتم مثلا تو اتوبوس همیشه خانوما شماره میگرفتن
دوست داشتن هم پسر خالم خیلی ابراز میکرد البته نه به من از طریق اقوام ولی نه اینکه بخواد با من رابطه برقرار کنه از اقوام میخواست تا با پدر من صحبت کنن برای ازدواج ولی هیچکس قبول نکرده بود چون از من کوچیکتر بود البته اگه میگفتنم من قبول نمیکردم!

[sepideh22]

چرا شما زنا فک میکنید هر مردی مخالف کار کردن زنشه میخواد زنشو محدود کنه؟؟؟

اگه شما خودتونم خانوم بودید همین نظرو داشتید وقتی فقط ازت بخوان بمونی تو خونه کارای خونه رو بکنی به همسرت محبت کنی و بچه به دنیا بیاری و تموم عمرت فقط فکرت این باشه غذا چی درست کنی بعد متوجه میشید محدودیت چیه!
تازه نامزد من از نوع خوبشه میگه من نمیذارم آب تو دلت ت************ بخوره همش میبرمت بیرون دلت واشه!!!! آخه مگه من بچه ام که دلمو با بیرون بردن خوش میکنه!!!!

[pschy]

مشکل اینه که الان جوونا بین ازدواج سنتی و مدرن موندند
بعضیا دیدشون سنتیه و هنوز هم دلشون میخاد که خانومشون محدود باشه و بعضیا برعکس
هرکدوم هم دلایل خاص خودشو داره
اینکه این خاستگارت میگه بهتره که معلم بشی به این دلیله که غیرتیه و میترسه اینده تو جو کاریت دچار مشکل بشین
در هر صورت بهتره قبل از ازدواج تکلیف این مسائل رو مشخص کنید و فکر نکنید بعد ازدواج خود به خود درست میشه
بلکه ممکنه بدتر هم بشه و مشکلات شدیدتر بشند

[رزمریم]

خب به نظرم خیلی خوبه که شما قبل ازدواج این حرفها رو زدین
چون مساله خیلی خیلی مهمیه و نشون میده این مشکل بزرگی هست که همسرتون دوست داره همسرشو محدود کنه
و شما برعکس دوست داری تو جامعه باشی
پس نتیجه این میشه که به درد هم نمیخورین و بهتره هرچی زودتر رابطه شما تموم بشه و هرکی بره با تیپ شخصیتی خودش ازدواج کنه

چرا انقد زود واسه زندگی آدما تصمیم میگیرید؟؟؟

این خانم باید همون اول حرفاشون رو میزدن و قاطع میبودن

وقتی قبول کرده معلم بشه پس دیگه نباید زیرش بزنه

از اول هم که میدونسته نامزدش دوست نداره

خودش هم که میگه پسر خوبیه

پس بهتره به توافق برسن تا از هم جدا بشن

خیلی از مردا تو این دوره زمونه دوس ندارن همسرشون تو محیط مردونه کار کنه

و نامزد ایشون تو این مورد خیلی خاص و عجیب نیستن

این موضوع با مشاوره و گذشت حل میشه

چیز خاصی و استثنایی نیست که به خاطرش یه زندگی خراب بشه

[sepideh22]

شما دیدتون خیلی خوشبینانس ، شما دارید توی کشوری زندگی میکنید که کمتر از ده ساله به طور جدی اتوماسیون اداری در حال کامپیوتری شدنه و فرهنگش جا نیفتاده (خیلی ادارات مثل دارایی و ثبت استاد و ... هنوز سرشار از کاغذبازیه )

من توی بیمارستان کار میکردم یه مدت ، خانومه توی اورژانس پاش میخرد به سیم از پشت قطع میشد تلفن میزد که بیاین معلوم نیست کامپیوترم چش شده ، یعنی بلد نبود که این سوکتو بزنه توی پورت ، در این حد ، حالا شما فکر کردید میشه یه ثانیه از دست این جماعت آسوده بود ؟

هر ساعت دو سه تا تلفن در بهترین حالت داشتیم مبنی بر قطعی شبکه یا ... که خیلیش به دلیل قدیمی بودن سوییچ ها بود . دیگه بیشتر واردش نمیشم ، ولی اگه فکر میکنید مدیر شبکه شدن اینه که یه شبکه یه خفته راه بندازید و بربد خونه پاتونو بندازین رو پاتون در اشتباهید و به نظر من این کار بیشتر مردونه هستش

خب این موقعیت خیلی خوبی برای توسعه ی کاره ینی جامعه ی ما نیاز شدید به شبکه داره و حتما درآینده این شغل جای خیلی خوبی پیدا میکنه فقط باید برای عموم مردم مفید بودنش جا بیفته !
من فکر نمیکنم که یه هفته ای شبکه راه بندازم بعد بشینم تو خونه اتفاقا دلم میخواد تو محیط کار باشم همه بهم احترام بذارن و به قول شما با یه کابل وصل کردن کلی فک کنن چه کار بزرگی کردم!!!!
و در رابطه با کسانی هم که علمشون بیشتره باهاشون هم صحبتی کنم و لذت ببرم که منم متوجه میشم اونا چی میگن و میتونم یه کار بزرگ بکنم به نظرم اینا قشنگه هرچقدرم سخت باشه
به خدا اگه محدودم نمیکرد تموم تلاشمو برای رسیدن بهش میکردم تموم آزمونامو میرفتم دبی میدادم ولی چه فایده که اینا فقط رویاپردازیه وقتی نمیذاره برم انگار مردای بیرون لولو ان!!!!!!

[pschy]

چرا انقد زود واسه زندگی آدما تصمیم میگیرید؟؟؟

این خانم باید همون اول حرفاشون رو میزدن و قاطع میبودن

وقتی قبول کرده معلم بشه پس دیگه نباید زیرش بزنه

از اول هم که میدونسته نامزدش دوست نداره

خودش هم که میگه پسر خوبیه

پس بهتره به توافق برسن تا از هم جدا بشن

خیلی از مردا تو این دوره زمونه دوس ندارن همسرشون تو محیط مردونه کار کنه

و نامزد ایشون تو این مورد خیلی خاص و عجیب نیستن

این موضوع با مشاوره و گذشت حل میشه

چیز خاصی و استثنایی نیست که به خاطرش یه زندگی خراب بشه

اخه مساله فقط شغل نیست
مساله پیچیده تر از این حرفاست
در هر حالت بهتره بیشتر دقت کنند.

[رزمریم]

نظرتون قابل تامله من قبول دارم که نباید بزم زیر حرفم و اصلا هم دوست ندارم همچین کاری بکنم ولی فک میکنم مهندس آی تی شدن باعث پیشرفتم میشه و کلی موقعیت خوب و افرادخوب برای آشنایی واسم فراهم میکنه ولی اگه معلم بشم حداکثر افرادی که باهاشون در ارتباط خواهم بود معلم هستن!!! برای من موقعیت اجتماعی خیلی مهمه و میدونم موقعیت اجتماعی با یه شغل خوب و اسم و رسم دار به وجود میاد

معلما موقعیت اجتماعیشون چطوره در نظر شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صرف اینکه کسی مهندس آی تی باشه یعنی موقعیت اجتماعی خوبی داره؟؟

اصن شما موقعیت اجتماعی رو تو چی میبینی؟؟؟

تو شغل آدما یا تو شعور آدما؟؟؟

این حرفتون آدمو متاسف میکنه... کسایی که باهاشون در ارتباط خواهم بود معلم هستن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خب بچهاتون رو هم در آینده مدرسه نفرستید چون ممکنه با معلما در ارتباط باشید

البته ببخشید من این حرفا رو زدم... ولی واقعا متعجب شدم از حرفتون...

[رزمریم]

اخه مساله فقط شغل نیست
مساله پیچیده تر از این حرفاست
در هر حالت بهتره بیشتر دقت کنند.

مساله هرچقدر هم پیچیده باشه نباید به این سرعت رای داد

بهرحال باهم حرف زدن در موردش و به این توافق رسیدن

اون دوستمون هم خوب گفتن که باید دید برای این خانم چی اولویت هست

ان شاء الله که بهترین تصمیم رو بگیرن

[sepideh22]

مشکل اینه که الان جوونا بین ازدواج سنتی و مدرن موندند
بعضیا دیدشون سنتیه و هنوز هم دلشون میخاد که خانومشون محدود باشه و بعضیا برعکس
هرکدوم هم دلایل خاص خودشو داره
اینکه این خاستگارت میگه بهتره که معلم بشی به این دلیله که غیرتیه و میترسه اینده تو جو کاریت دچار مشکل بشین
در هر صورت بهتره قبل از ازدواج تکلیف این مسائل رو مشخص کنید و فکر نکنید بعد ازدواج خود به خود درست میشه
بلکه ممکنه بدتر هم بشه و مشکلات شدیدتر بشند

بله دقیقا همینه ایشون همیشه میگه من سنتی فکر میکنم و زندگی سنتی رو دوست دارم!!! البته منم بدم نمیاد ولی نه به این حد دیگه!!!
من زندگی و روابط جدید رو اصلا نمیپسندم چون خیلی بهم بی احترامی میکنن و یه مقدار حرمتا رو میشکنن و مردشون رو بی ارزش میکنن ولی تا این حدم سنتی نمیپسندم

[sepideh22]

مساله هرچقدر هم پیچیده باشه نباید به این سرعت رای داد

بهرحال باهم حرف زدن در موردش و به این توافق رسیدن

اون دوستمون هم خوب گفتن که باید دید برای این خانم چی اولویت هست

ان شاء الله که بهترین تصمیم رو بگیرن

ممنونم از نظراتتون
باور کنید من از صب دارم باهاش صحبت میکنم شاید 3 ساعت تلفنی صحبت کردیم 4 ساعتی هم اس ام اس دادیم ولی اصلا کوتاه نمیاد همش حرف خودشو میزنه میگه نباید بری سر کار میگم دلیلتو بگو میگه نمیخوام بگم!!!!!!!!!!!!!!! میگم زور میگی حرفت غیر منطقیه میگه آره هم زور میگم هم غیر منطقیه ولی فقط تو این مورد میگه این خط قرمز منه و واسم خیلی مهمه و هیچ جوره هم راضی نمیشم بری سرکار!!!

[pschy]

مساله هرچقدر هم پیچیده باشه نباید به این سرعت رای داد

بهرحال باهم حرف زدن در موردش و به این توافق رسیدن

اون دوستمون هم خوب گفتن که باید دید برای این خانم چی اولویت هست

ان شاء الله که بهترین تصمیم رو بگیرن

من تا بحال به هزارن نفر مشاوره دادم
و وقتی با یه موردی روبرو میشم خوب میدونم که بهتره چیکار کنند
و همینطوری نظر نمیدم

[pschy]

بله دقیقا همینه ایشون همیشه میگه من سنتی فکر میکنم و زندگی سنتی رو دوست دارم!!! البته منم بدم نمیاد ولی نه به این حد دیگه!!!
من زندگی و روابط جدید رو اصلا نمیپسندم چون خیلی بهم بی احترامی میکنن و یه مقدار حرمتا رو میشکنن و مردشون رو بی ارزش میکنن ولی تا این حدم سنتی نمیپسندم

خب پس قبول داری که طرز نگرشتون به هم نمیخوره؟

[sepideh22]

معلما موقعیت اجتماعیشون چطوره در نظر شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟

صرف اینکه کسی مهندس آی تی باشه یعنی موقعیت اجتماعی خوبی داره؟؟

اصن شما موقعیت اجتماعی رو تو چی میبینی؟؟؟

تو شغل آدما یا تو شعور آدما؟؟؟

این حرفتون آدمو متاسف میکنه... کسایی که باهاشون در ارتباط خواهم بود معلم هستن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خب بچهاتون رو هم در آینده مدرسه نفرستید چون ممکنه با معلما در ارتباط باشید

البته ببخشید من این حرفا رو زدم... ولی واقعا متعجب شدم از حرفتون...

عذر میخوام من نتونستم منظورمو درست بیان کنم !!!! نمیگم زبونم لال معلما خوب نیستن ولی چیزی که من دوست دارم موقعیت اجتماعی که من دوست دارم معلم شدن نیست من کارشونو دوست ندارم و به نظرم خیلی تکراری هست
منم معتقدم شعور آدما خیییییییییییییییلی مهمتر اط شغلشونه ولی شما هم قبول کنید که آدم باید خودشو در محیطی قرار بده که دوست داره با اون تیپ آدما در ارتباط باشه مثلا من جو مهندس ها رو خیلی میپسندم پس باید تو محیطی باشم که مهندسا هستن من دلم میخواد دوستام موقعیت های اجتماعی خوبی داشته باشن برای همین سعی میکنم جایی قرار بگیرم که مناسب باشه
از همگی عذر میخوام قصد توهین یا جسارت به معلما رو نداشتم از طرفی نامزد خودمم میخواد آقا معلم شه تازه مامانشم معلمه!!!!!!!!!!!!!!!!

[رزمریم]

ممنونم از نظراتتون
باور کنید من از صب دارم باهاش صحبت میکنم شاید 3 ساعت تلفنی صحبت کردیم 4 ساعتی هم اس ام اس دادیم ولی اصلا کوتاه نمیاد همش حرف خودشو میزنه میگه نباید بری سر کار میگم دلیلتو بگو میگه نمیخوام بگم!!!!!!!!!!!!!!! میگم زور میگی حرفت غیر منطقیه میگه آره هم زور میگم هم غیر منطقیه ولی فقط تو این مورد میگه این خط قرمز منه و واسم خیلی مهمه و هیچ جوره هم راضی نمیشم بری سرکار!!!

ببین فقط نامزد تو اینطور نیس

من همین چن وقت پیش یه خواستگار داشتم مهمترین شرطش این بود که من سرکار نرم

بماند که ما سر چیزای دیگه به توافق نرسیدیم

ولی من واقعا یه جورایی به نامزدت حق میدم

آخه جو و محیط خیلی تغییر کرده و نامزدت مطمئنن نگرانت هست که اینو میگه

بیشتر فک کن

ارزش نداره زندگیت رو خراب کنی...

همین تایپکای اینجا خیلیا از این دست اختلافاتشون گفتن

تو که میگی همون اول هم بهت گفته بود ... پس باید اونموقه تصمیم قاطع تری میگرفتی

به نظرم اونم حق داره... اما همینکه میگه معلم باش نشون میده نظر تو هم براش مهمه

و واقعا قصدش محدود کردن تو نیست.. چون اگه میخواست با حرف زدن هم به همین قانع نمیشد

بهرحال تصمیم گیرنده ی نهایی خودت هستی

[sepideh22]

خب پس قبول داری که طرز نگرشتون به هم نمیخوره؟

در زمینه با شغل بله من قبول دارم نگرشمون با هم فرق داره

[pschy]

در زمینه با شغل بله من قبول دارم نگرشمون با هم فرق داره

فقط شغل نیست
مطمئن باش پیچیده تر از اینهاست
خاستگارت اصلا دوست نداره تو ازادانه با اقایون رابطه داشته باشی و به نوعی ترس از دست دادنت رو داره همون غیرت
پس یا باید تو خودتو وقف بدی یا اون خودشو با شما وقف بده
و اگه نتونید این مساله رو حل کنید اینده مشکلتون بیشتر هم خواهد شد.

[رزمریم]

من تا بحال به هزارن نفر مشاوره دادم
و وقتی با یه موردی روبرو میشم خوب میدونم که بهتره چیکار کنند
و همینطوری نظر نمیدم

مگه شما تو زندگیشون بودی که میدونی چطور تصمیم بگیرن؟؟؟؟؟؟؟؟

مشاوره کارش مشاوره دادنه نه تصمیم گرفتن برا بقیه

شما اگه نظری دارید بدید اگه نه نباید نظراتتون رو تحمیل کنید و سریعا موضع بگیرید

و نباید جو رو به سمتی بکشید که نهایتا بگید بله دیدید من درست گفتم؟؟

این خود خانم هستن که باید تصمیم بگیره چکار کنه و چی براش بهتره

شما مزایا و معایب رو بهش بگو ... ایرادی برش وارد نیست

اما نمیشه سریع گفت به درد هم نمیخورید و جدا شید

[sepideh22]

ببین فقط نامزد تو اینطور نیس

من همین چن وقت پیش یه خواستگار داشتم مهمترین شرطش این بود که من سرکار نرم

بماند که ما سر چیزای دیگه به توافق نرسیدیم

ولی من واقعا یه جورایی به نامزدت حق میدم

آخه جو و محیط خیلی تغییر کرده و نامزدت مطمئنن نگرانت هست که اینو میگه

بیشتر فک کن

ارزش نداره زندگیت رو خراب کنی...

همین تایپکای اینجا خیلیا از این دست اختلافاتشون گفتن

تو که میگی همون اول هم بهت گفته بود ... پس باید اونموقه تصمیم قاطع تری میگرفتی

به نظرم اونم حق داره... اما همینکه میگه معلم باش نشون میده نظر تو هم براش مهمه

و واقعا قصدش محدود کردن تو نیست.. چون اگه میخواست با حرف زدن هم به همین قانع نمیشد

بهرحال تصمیم گیرنده ی نهایی خودت هستی

کاملا حرفاتونو قبول دارم شما درست میگید و اونم حق داره درکش میکنم که نخواد برم سرکار
منم آدمیم که نمیتونم درست تصمیم بگیرم و اکثرا تصمیماتمو عوض میکنم حتی در مورد نامزدمم تا چن ماه اول همش نظرم عوض می شد و حسابی اذیتش میکردم یکم طول کشید تا اونست خودشو واسم ثابت کنه
ولی با وجود اینکه خیلی بهش حق میدم بازم واسم سخته منصرف بشم واسه شغل!! آخه من کلی درس خوندم فقط به هدف شاغل شدن کلی آرزو داشتم مامان و بابامو با شغلم سرافراز کنم و اونا افتخار کنن همه جا بگن دخترم مهندسه فلان جاس! اما با این منوال باید بگن دخترمون خونه داره و داره بچه هاشون بزرگ میکنه

[pschy]

مگه شما تو زندگیشون بودی که میدونی چطور تصمیم بگیرن؟؟؟؟؟؟؟؟

مشاوره کارش مشاوره دادنه نه تصمیم گرفتن برا بقیه

شما اگه نظری دارید بدید اگه نه نباید نظراتتون رو تحمیل کنید و سریعا موضع بگیرید

و نباید جو رو به سمتی بکشید که نهایتا بگید بله دیدید من درست گفتم؟؟

این خود خانم هستن که باید تصمیم بگیره چکار کنه و چی براش بهتره

شما مزایا و معایب رو بهش بگو ... ایرادی برش وارد نیست

اما نمیشه سریع گفت به درد هم نمیخورید و جدا شید

من نگفتم جدا بشند
گفتم این مساله مهمیه که باید خیلی روش فکر کنند
اگه نمیتونند باهاش کنار بیاند بهتره قبل از ازدواج تصمیم بگیرند
بعد از ازدواج خیلی سخت میشه
حالا شما چی میگی؟

[رزمریم]

کاملا حرفاتونو قبول دارم شما درست میگید و اونم حق داره درکش میکنم که نخواد برم سرکار
منم آدمیم که نمیتونم درست تصمیم بگیرم و اکثرا تصمیماتمو عوض میکنم حتی در مورد نامزدمم تا چن ماه اول همش نظرم عوض می شد و حسابی اذیتش میکردم یکم طول کشید تا اونست خودشو واسم ثابت کنه
ولی با وجود اینکه خیلی بهش حق میدم بازم واسم سخته منصرف بشم واسه شغل!! آخه من کلی درس خوندم فقط به هدف شاغل شدن کلی آرزو داشتم مامان و بابامو با شغلم سرافراز کنم و اونا افتخار کنن همه جا بگن دخترم مهندسه فلان جاس! اما با این منوال باید بگن دخترمون خونه داره و داره بچه هاشون بزرگ میکنه

عزیزدلم این طرز فکرت اشتباهه

فک میکنی پدر و مادرت افتخار نمیکنن اگه تو یه خانواده خوبی رو تشکیل بدی و به خوبی ادارشون کنی؟؟؟

یعنی تو میخوای به خاطر پدر و مادرت زندگی کنی و اینکه مردم چی میگن؟؟؟ یا به خاطر خودت؟؟؟

دخترشون خونه دار باشه بهتره یا بره سر کار و نتونه به خونه زندگیش رسیدگی کنه؟؟؟

من خیلی با کارت آشنایی ندارم اما اینجور که یکی از کاربرا گفتن ظاهرا وقت گیره و مردونه است

بذار من از تجربیات یه دوست عزیزی بگم که معلمه!!!

به خاطر اینکه عاشق معلمی بود تمام موقعیتای ازدواجشو خراب میکرد

و برعکس تو فک میکرد من که معلمم فرهنگی ام زن این بشم؟؟ زن اون بشم؟؟؟

الان چهل سالشه و ازدواج نکرده... و همش حسرت گذشته رو میخوره که کاش کمتر سخت میگرفتم

پس لازم نیست واسه دیدن آینده خودت تجربش کنی به زندگی دیگران هم نگاه کنی میتونی تصمیمات درست تری بگیری

حتما نامزدت دوست داره که نمیخواد وارد همچین محیط هایی بشی و زندگی با تو رو دوس داره و نمیخواد از دستت بده

اگه واقعا پسر خوبیه... و فک میکنی در کنارش آینده خوب و راحتی داری

به خاطر این مسائل زندگیتو خراب نکن

حالا که اون تخفیف داده و گفته معلمی تو هم تخفیف بده ... زندگی همینه... اگه نتونی گذشت کنی باختی

زندگی مشترک یعنی وارد شدن به یه دنیای متفاوت... که گاه باید از خودت بگذری و گاه باید طرفت بگذره

حالا کمی بیشتر فک کن

ببین کنار نامزدت احساس خوشبختی بیشتری میکنی

یا با داشتن اون کار؟؟

اصلا هم به پدر و مادر و بقیه کاری نداشته باش

چون تو فقط یه بار زندگی میکنی و اون یه بار هم باید به خاطر خودت باشه

نه مطابق انتظارات والدین و دیگران

به نظر من خیلی تصمیم گیری سختی نیست اگه کنار نامزدت احساس خوبی داری...

[sepideh22]

عزیزدلم این طرز فکرت اشتباهه

فک میکنی پدر و مادرت افتخار نمیکنن اگه تو یه خانواده خوبی رو تشکیل بدی و به خوبی ادارشون کنی؟؟؟

یعنی تو میخوای به خاطر پدر و مادرت زندگی کنی و اینکه مردم چی میگن؟؟؟ یا به خاطر خودت؟؟؟

دخترشون خونه دار باشه بهتره یا بره سر کار و نتونه به خونه زندگیش رسیدگی کنه؟؟؟

من خیلی با کارت آشنایی ندارم اما اینجور که یکی از کاربرا گفتن ظاهرا وقت گیره و مردونه است

بذار من از تجربیات یه دوست عزیزی بگم که معلمه!!!

به خاطر اینکه عاشق معلمی بود تمام موقعیتای ازدواجشو خراب میکرد

و برعکس تو فک میکرد من که معلمم فرهنگی ام زن این بشم؟؟ زن اون بشم؟؟؟

الان چهل سالشه و ازدواج نکرده... و همش حسرت گذشته رو میخوره که کاش کمتر سخت میگرفتم

پس لازم نیست واسه دیدن آینده خودت تجربش کنی به زندگی دیگران هم نگاه کنی میتونی تصمیمات درست تری بگیری

حتما نامزدت دوست داره که نمیخواد وارد همچین محیط هایی بشی و زندگی با تو رو دوس داره و نمیخواد از دستت بده

اگه واقعا پسر خوبیه... و فک میکنی در کنارش آینده خوب و راحتی داری

به خاطر این مسائل زندگیتو خراب نکن

حالا که اون تخفیف داده و گفته معلمی تو هم تخفیف بده ... زندگی همینه... اگه نتونی گذشت کنی باختی

زندگی مشترک یعنی وارد شدن به یه دنیای متفاوت... که گاه باید از خودت بگذری و گاه باید طرفت بگذره

حالا کمی بیشتر فک کن

ببین کنار نامزدت احساس خوشبختی بیشتری میکنی

یا با داشتن اون کار؟؟

اصلا هم به پدر و مادر و بقیه کاری نداشته باش

چون تو فقط یه بار زندگی میکنی و اون یه بار هم باید به خاطر خودت باشه

نه مطابق انتظارات والدین و دیگران

به نظر من خیلی تصمیم گیری سختی نیست اگه کنار نامزدت احساس خوبی داری...

خیلی ممنونم حرفاتون واقعا حس خوبی بهم میده
ته دلم نامزدمو میخوام با تموم وجودم دوسش دارم فقط سخته از خواستم بگذرم خیلی سخته
مطمئنم دیگه هیچکسی به اندازه ی اون دوستم نخواهد داشت ولی من الان که دارمش کفر نعمت میکنم
سعی میکنم چن روز ازش وقت بگیرم و بازم بیشتر فکر کنم که بتونم با خودم کنار بیام و از معلمی خوشم بیاد
همیشه به من میگفتن شبیه معلم زبان ها هستم الان 2 ترمه کلاس زبان میرم و به زبان علاقه پیدا کردم شاید معلم زبان شدم

ممنونم از صحبتاتون و صمیمیتی که ایجاد کردید
شب همگی خوش و پر از عشق

[رزمریم]

من نگفتم جدا بشند
گفتم این مساله مهمیه که باید خیلی روش فکر کنند
اگه نمیتونند باهاش کنار بیاند بهتره قبل از ازدواج تصمیم بگیرند
بعد از ازدواج خیلی سخت میشه
حالا شما چی میگی؟

خب به نظرم خیلی خوبه که شما قبل ازدواج این حرفها رو زدین
چون مساله خیلی خیلی مهمیه و نشون میده این مشکل بزرگی هست که همسرتون دوست داره همسرشو محدود کنه
و شما برعکس دوست داری تو جامعه باشی
پس نتیجه این میشه که به درد هم نمیخورین و بهتره هرچی زودتر رابطه شما تموم بشه و هرکی بره با تیپ شخصیتی خودش ازدواج کنه

اینی که قرمز کردم نقل قول صریح شماست

1. شما از کجا انقد زود فهمیدید که همسرش دوست داره محدودش کنه؟؟؟ شما نظر کل به جز دادی که کاملا اشتباهه ،

چون همسر ایشون فقط تو این مورد مخالف بودن نه تو موارد دیگه که شما ازش خبر نداری

2. گفتین که ایشون دوست دارن تو جامعه باشه؟؟؟ از کجا فهمیدین؟؟؟ به خاطر اینکه گفته میخوام برم سرکار؟؟؟ خیلیا میرن سرکار اما در واقع روابط اجتماعی مخدودی دارن... ایشون گفتن کار رو دوس دارن نگفتن فعالیت های اجتماعی

شما مطمئنی همسرشون با فعالیت های اجتماعیش مخالفه؟؟؟ این دوتا چیز کاملا متفاوت هستن

3. از همه عجیب تر اینه که نتیجه هم گرفتید از حرفا و برداشت های خودتون!!!!! اونم اینکه این دوتا به درد هم نمیخورن ... آخه رو چه حسابی این حرفو زدید؟؟؟ چقد ایشون و همسرشون رو میشناسید؟؟؟ فقط به خاطر یه مسئله کل زندگی رو به باد دادید

4. و از نتایجتون به این رسیدید که بهتره تمام بشه؟؟؟ شما تشخیص میدی که چی بهتره برای ایشون ؟؟؟ میتونی تضمین کنی چی براش بهتره در آینده؟؟؟ خوبه فردا بیاد یقیه تورو بگیره که بگه تو گفتی بهتره!!!!!!

5.تیپ شخصیتی!!! واقعا شما که هزاران نفر رو مشاوره کردین دیگه باید بدونید برای تشخیص دادن تیپ های شخصیتی افراد چقدر تست و خودشناسی و خودسنجی هست... بعد شما با چارتا حرف هم تیپ شخصیتی ایشون رو شناختی و هم همسرش رو ؟؟؟؟

چجوریاس ؟؟؟ علم غیب دارید؟؟؟ یا فکر میکنید هرچی خوندین رو درجا باید بریزید رو داریه؟؟؟

بحث دلبستن و تشکیل یه زندگیه... انقد راحت میشه گفت تمومش کن؟؟؟

دوست دختر و دوست پسر که نیستن

تو هر زندگی هم اختلافاتی هست

اگه قرار باشه با چارتا بحث همه دنبال تموم کردن باشن پس زندگی سالم رو باید کجا پیدا کرد؟؟؟

لطفا دقت کنین تو مشاوره هاتون

انقد سریع نسخه نپیچید چون حرفاتون میتونه یه زندگی رو زیر و رو کنه

[pschy]

خب به نظرم خیلی خوبه که شما قبل ازدواج این حرفها رو زدین
چون مساله خیلی خیلی مهمیه و نشون میده این مشکل بزرگی هست که همسرتون دوست داره همسرشو محدود کنه
و شما برعکس دوست داری تو جامعه باشی
پس نتیجه این میشه که به درد هم نمیخورین و بهتره هرچی زودتر رابطه شما تموم بشه و هرکی بره با تیپ شخصیتی خودش ازدواج کنه

اینی که قرمز کردم نقل قول صریح شماست

1. شما از کجا انقد زود فهمیدید که همسرش دوست داره محدودش کنه؟؟؟ شما نظر کل به جز دادی که کاملا اشتباهه ،

چون همسر ایشون فقط تو این مورد مخالف بودن نه تو موارد دیگه که شما ازش خبر نداری

2. گفتین که ایشون دوست دارن تو جامعه باشه؟؟؟ از کجا فهمیدین؟؟؟ به خاطر اینکه گفته میخوام برم سرکار؟؟؟ خیلیا میرن سرکار اما در واقع روابط اجتماعی مخدودی دارن... ایشون گفتن کار رو دوس دارن نگفتن فعالیت های اجتماعی

شما مطمئنی همسرشون با فعالیت های اجتماعیش مخالفه؟؟؟ این دوتا چیز کاملا متفاوت هستن

3. از همه عجیب تر اینه که نتیجه هم گرفتید از حرفا و برداشت های خودتون!!!!! اونم اینکه این دوتا به درد هم نمیخورن ... آخه رو چه حسابی این حرفو زدید؟؟؟ چقد ایشون و همسرشون رو میشناسید؟؟؟ فقط به خاطر یه مسئله کل زندگی رو به باد دادید

4. و از نتایجتون به این رسیدید که بهتره تمام بشه؟؟؟ شما تشخیص میدی که چی بهتره برای ایشون ؟؟؟ میتونی تضمین کنی چی براش بهتره در آینده؟؟؟ خوبه فردا بیاد یقیه تورو بگیره که بگه تو گفتی بهتره!!!!!!

5.تیپ شخصیتی!!! واقعا شما که هزاران نفر رو مشاوره کردین دیگه باید بدونید برای تشخیص دادن تیپ های شخصیتی افراد چقدر تست و خودشناسی و خودسنجی هست... بعد شما با چارتا حرف هم تیپ شخصیتی ایشون رو شناختی و هم همسرش رو ؟؟؟؟

چجوریاس ؟؟؟ علم غیب دارید؟؟؟ یا فکر میکنید هرچی خوندین رو درجا باید بریزید رو داریه؟؟؟

بحث دلبستن و تشکیل یه زندگیه... انقد راحت میشه گفت تمومش کن؟؟؟

دوست دختر و دوست پسر که نیستن

تو هر زندگی هم اختلافاتی هست

اگه قرار باشه با چارتا بحث همه دنبال تموم کردن باشن پس زندگی سالم رو باید کجا پیدا کرد؟؟؟

لطفا دقت کنین تو مشاوره هاتون

انقد سریع نسخه نپیچید چون حرفاتون میتونه یه زندگی رو زیر و رو کنه

ماشالا چقدر فعالی تو
ببین شاید اون نتیجه گیری که من کردم تو باید سه هزار تا ازش سوال بپرسی تا بدونی چی به چیه...
ایشون گفت که خاستگارش موافقه که ایشون معلم بشه ولی نمیخاد تو یک محیط دیگه کار کنه...
به نظرت جمله بالا معنیش چیه خانم مشاور؟

[رزمریم]

خیلی ممنونم حرفاتون واقعا حس خوبی بهم میده
ته دلم نامزدمو میخوام با تموم وجودم دوسش دارم فقط سخته از خواستم بگذرم خیلی سخته
مطمئنم دیگه هیچکسی به اندازه ی اون دوستم نخواهد داشت ولی من الان که دارمش کفر نعمت میکنم
سعی میکنم چن روز ازش وقت بگیرم و بازم بیشتر فکر کنم که بتونم با خودم کنار بیام و از معلمی خوشم بیاد
همیشه به من میگفتن شبیه معلم زبان ها هستم الان 2 ترمه کلاس زبان میرم و به زبان علاقه پیدا کردم شاید معلم زبان شدم

ممنونم از صحبتاتون و صمیمیتی که ایجاد کردید
شب همگی خوش و پر از عشق

خیلی خوشحال شدم که این حرف رو شنیدم عزیزم

اما قبل اینکه بهش بگی و ازش فرصت بخوای اینو هم بهش بگو که :

من بین تو و کارم تو رو انتخاب میکنم مسلما ... اما بهم فرصت بده ببینم میتونم با این شغل کنار بیام یا نه

مطمئن باش وقتی اون ببینه انقد بهش اهمیتی میدی کم کم اونم با خواسته هات کنار میاد

در واقع مردها دوست دارن بیشتر مطمئن بشن که همسرشون مال خودشونه

تو این اطمینان رو درش ایجاد کن ، مطمئن باش اونم با تو راه میاد وقتی ببینه دوسش داری و به نظرش احترام میذاری

سیاست داشته باش.. راحت کارت جلو میره

شبت بخیر گلم ان شاء الله هرچی خیره برات پیش بیاد

[رزمریم]

ماشالا چقدر فعالی تو
ببین شاید اون نتیجه گیری که من کردم تو باید سه هزار تا ازش سوال بپرسی تا بدونی چی به چیه...
ایشون گفت که خاستگارش موافقه که ایشون معلم بشه ولی نمیخاد تو یک محیط دیگه کار کنه...
به نظرت جمله بالا معنیش چیه خانم مشاور؟

معنیش اینکه همسرشون به محیط های مردونه اعتماد نداره

و جنس خودشو خوب میشناسه که ممکنه چه مشکلاتی برای همسرش ایجاد بشه

و معلمی هم یه محیط فرهنگی و خانمانه است که مزاحمت های آدم مریض خییییلی کمتره

پس میشه نتیجه گرفت همسرش دوسش داره و نمیخواد تو هر محیطی وارد بشه

در ضمن ما برای وصل کردن آمدیم.... من هرچی هم بگم تا خوب قانع نشم نظر کلی وقطعی نمیدم هیچوقت

[pschy]

معنیش اینکه همسرشون به محیط های مردونه اعتماد نداره

و جنس خودشو خوب میشناسه که ممکنه چه مشکلاتی برای همسرش ایجاد بشه

و معلمی هم یه محیط فرهنگی و خانمانه است که مزاحمت های آدم مریض خییییلی کمتره

پس میشه نتیجه گرفت همسرش دوسش داره و نمیخواد تو هر محیطی وارد بشه

در ضمن ما برای وصل کردن آمدیم.... من هرچی هم بگم تا خوب قانع نشم نظر کلی وقطعی نمیدم هیچوقت

ولی این خانم هم گفت که از اون محیط خوشش نمیاد و دوست داره تو رشته خودش وارد بازار کار بشه
دوست داره با بقیه تبادل نظر کنه و تو یک شرکت مهندسی کار کنه...
این یعنی اختلاف اونم از نوع جدیش

[رزمریم]

ولی این خانم هم گفت که از اون محیط خوشش نمیاد و دوست داره تو رشته خودش وارد بازار کار بشه
دوست داره با بقیه تبادل نظر کنه و تو یک شرکت مهندسی کار کنه...
این یعنی اختلاف اونم از نوع جدیش

ببینید این خانم و آقا قبلا حرفاشون رو زدن و خانم راضی شده

حالا بعد خانم با حرف و صحبت تونسته راضیش کنه به معلمی

این یعنی میدونسته همسرش دوست نداره اما پذیرفتتش

پس حتما خوبی هایی داشته که ارزششو داشته نادیده بگیره

مسلما همسرش آدم منطقی هست که با جرف زدن تا همین حدم نظرشو عوض کرده

کافیه این خانم نظر همسرشو جلب کنه و اعتمادشو دو چندان کنه

حکم عجولانه دادید آقا

و میخواید به همه بقبولونید نظرتون درسته

مسلما شباهتهایی داشتن که تا اینجا پیش اومدن

ولی شما همش داری دنبال اختلافاتشون میگردی

[pschy]

ببینید این خانم و آقا قبلا حرفاشون رو زدن و خانم راضی شده

حالا بعد خانم با حرف و صحبت تونسته راضیش کنه به معلمی

این یعنی میدونسته همسرش دوست نداره اما پذیرفتتش

پس حتما خوبی هایی داشته که ارزششو داشته نادیده بگیره

مسلما همسرش آدم منطقی هست که با جرف زدن تا همین حدم نظرشو عوض کرده

کافیه این خانم نظر همسرشو جلب کنه و اعتمادشو دو چندان کنه

حکم عجولانه دادید آقا

و میخواید به همه بقبولونید نظرتون درسته

مسلما شباهتهایی داشتن که تا اینجا پیش اومدن

ولی شما همش داری دنبال اختلافاتشون میگردی

من اگه حرفی میزنم واسه اینه که در اینده از طلاق ناخواسته جلوگیری کنم
الان خیلی امار طلاق بالاست
و همه اونها به این خاطر هست که در همین مسائل اختلاف داشتند
و بعد از ازدواج بدتر شده و نهایتا به طلاق کشیده شده
ممکنه خاستگار ایشون حتی قبول کنه و یا ایشون کوتاه بیاد
ولی ته دلشون راضی نباشند و بعد از ازدواج این نارضایتی خودشو نشون بده و و ....

[hatorihanzo]

سلام به همگی
یه سال هس با یه آقا آشنا شدم و قراره عید امسال عقد کنیم ولی امروز کلی بحثمون شد برای شغل طوری که گفت یا منو انتخاب کن یا شغل!!
اولش گفته بود نمیخواد من کار کنم ولی چون خیلی اصرار کردم گفت ایرادی نداره اگه معلم بشم منم قبول کردم الان هرچی فک میکنم دوس ندارم معلم بشم میخوام مهندش شبکه باشم ولی اجازه نمیده تو یه شرکت یا محیطی که آقا هست کار کنم
به نظر خودم اگه با این شرایط باهاش ازدواج کنم بعد از چند سال احساس میکنم از زندگیم راضی نیستم چون به هدفم نرسیدم به نظرتون چیکار کنم؟؟؟
نمیتونم فراموشش کنم خیلی پسر خوبیه

هیچوقتتتتت نذارید کسی محدودتون کنه . هیچوققققت
من توی همچین رابطه ای بودم . همه چیز از یه درخواست شروع میشه و کم کم گسترش پیدا میکنه تا اینکه تبدیل به کنترل کامل اون شخص بر شما میشه . اینکه ایشون گفتن یا من یا کار زنگ خطری هست واسه شما و بهتره بهش بگید که به هیچ عنوان حق نداره جلوی استقلال شما رو بگیره . اگه قبول کرد که هیچی و شرایط ضمن عقد رو هم کامل میارید واسه ازدواجتون اگه قبول نکرد هرچه سریع تر رابظه تون رو تموم کنید . این نظر من بود و تجربه ای بود که داشتم . مستقل و موفق باشید .

[pschy]

هیچوقتتتتت نذارید کسی محدودتون کنه . هیچوققققت
من توی همچین رابطه ای بودم . همه چیز از یه درخواست شروع میشه و کم کم گسترش پیدا میکنه تا اینکه تبدیل به کنترل کامل اون شخص بر شما میشه . اینکه ایشون گفتن یا من یا کار زنگ خطری هست واسه شما و بهتره بهش بگید که به هیچ عنوان حق نداره جلوی استقلال شما رو بگیره . اگه قبول کرد که هیچی و شرایط ضمن عقد رو هم کامل میارید واسه ازدواجتون اگه قبول نکرد هرچه سریع تر رابظه تون رو تموم کنید . این نظر من بود و تجربه ای بود که داشتم . مستقل و موفق باشید .

بیا اینم نمونه بارز
خانم مشاور حالا فهمیدی که این نکته ساده ای نبوده؟
تفاوت هایی از این قبیل خیلی جدیه و بعد از ازدواج شدیدتر میشه

[رزمریم]

من اگه حرفی میزنم واسه اینه که در اینده از طلاق ناخواسته جلوگیری کنم
الان خیلی امار طلاق بالاست
و همه اونها به این خاطر هست که در همین مسائل اختلاف داشتند
و بعد از ازدواج بدتر شده و نهایتا به طلاق کشیده شده
ممکنه خاستگار ایشون حتی قبول کنه و یا ایشون کوتاه بیاد
ولی ته دلشون راضی نباشند و بعد از ازدواج این نارضایتی خودشو نشون بده و و ....

هم ایشون و هم همسرشون انقد بالغ هستن خوشبختانه که دارن با خیال راحت نظراتشون رو بهم ابراز میکنن

اونا آقا اگه میخواسته تو دلش نگه داره از همین الان نمیگفت که من مشکل دارم

وقتی گفته یعنی به اون خودشناسی رسیده و میدونه کنار نمیاد

و این خانم هم وقتی مشاوره میخواد یعنی میدونه نمیتونه کنار بیاد و دنبال راهکار میگرده

پس باید بالغانه هم حمایت و مشاوره بشن

خودشون خیلی خوب میدونن چی تو دلشونه که انقد راحت بهم ابراز میکنن

دیدید که گفتن همسرشون هم گفته هرچقدر هم غیر منطقی به نظر برسه نظرش همینه

یعنی کسی نمیتونه مجبورشون کنه یا به خاطر دل دیگری کوتاه بیان

که البته کوتاه هم اومده و به معلمی رضایت داده... دیگه خودش میدونه خوبه یا نه که رضایت داده

جای بحث زیاد داره ... نه اینکه زود پرونده رو ببنیدم و بگیم به درد هم نمیخورید تمام

هردوشون انقد فهمیده هستن که نیازها و خواسته هاشون رو مخفی نکردن و ابراز کردن و سرپوش نذاشتن که بعدا عقده بشه وبترکه و خراب کنه

وقتی هم مشاوره میخوان یعنی به این بینش رسیدن که کس دیگه ای میتونه کمکشون کنه

در واقع این یعنی دنبال کمک برای حفظ رابطشون هستن نه پایانش...

و گرنه پایان دادن که مشورت نمیخواد وقتی بدونی راهی برای ادامه دادن نداری

ان شاء الله که تصمیم درست میگیرن ایشون.

[pschy]

هم ایشون و هم همسرشون انقد بالغ هستن خوشبختانه که دارن با خیال راحت نظراتشون رو بهم ابراز میکنن

اونا آقا اگه میخواسته تو دلش نگه داره از همین الان نمیگفت که من مشکل دارم

وقتی گفته یعنی به اون خودشناسی رسیده و میدونه کنار نمیاد

و این خانم هم وقتی مشاوره میخواد یعنی میدونه نمیتونه کنار بیاد و دنبال راهکار میگرده

پس باید بالغانه هم حمایت و مشاوره بشن

خودشون خیلی خوب میدونن چی تو دلشونه که انقد راحت بهم ابراز میکنن

دیدید که گفتن همسرشون هم گفته هرچقدر هم غیر منطقی به نظر برسه نظرش همینه

یعنی کسی نمیتونه مجبورشون کنه یا به خاطر دل دیگری کوتاه بیان

که البته کوتاه هم اومده و به معلمی رضایت داده... دیگه خودش میدونه خوبه یا نه که رضایت داده

جای بحث زیاد داره ... نه اینکه زود پرونده رو ببنیدم و بگیم به درد هم نمیخورید تمام

هردوشون انقد فهمیده هستن که نیازها و خواسته هاشون رو مخفی نکردن و ابراز کردن و سرپوش نذاشتن که بعدا عقده بشه وبترکه و خراب کنه

وقتی هم مشاوره میخوان یعنی به این بینش رسیدن که کس دیگه ای میتونه کمکشون کنه

در واقع این یعنی دنبال کمک برای حفظ رابطشون هستن نه پایانش...

و گرنه پایان دادن که مشورت نمیخواد وقتی بدونی راهی برای ادامه دادن نداری

ان شاء الله که تصمیم درست میگیرن ایشون.

من نگفتم بالغ نیستند
من فکر میکنم شما منظور من رو متوجه نمیشید پس بهتره تموم کنیم این بحث رو

[رزمریم]

من نگفتم بالغ نیستند
من فکر میکنم شما منظور من رو متوجه نمیشید پس بهتره تموم کنیم این بحث رو

شما گفتید که شما با توجه به تجربه هاتون بهتر میدونین هر کس باید چکار کنه رابطشو!!

این یعنی به بلوغ فکری مراجعین احترامی نمیذارین و میخواید با توجه به انباشت های ذهنی خودتون زود و قاطعانه براشون حکم بدید

من فکر میکنم منظورتون رو خیلی خوب تشریح کردم و برای همین جای بحثی نیست.

[رزمریم]

بیا اینم نمونه بارز
خانم مشاور حالا فهمیدی که این نکته ساده ای نبوده؟
تفاوت هایی از این قبیل خیلی جدیه و بعد از ازدواج شدیدتر میشه

هیچوقتتتتت نذارید کسی محدودتون کنه . هیچوققققت
من توی همچین رابطه ای بودم . همه چیز از یه درخواست شروع میشه و کم کم گسترش پیدا میکنه تا اینکه تبدیل به کنترل کامل اون شخص بر شما میشه . اینکه ایشون گفتن یا من یا کار زنگ خطری هست واسه شما و بهتره بهش بگید که به هیچ عنوان حق نداره جلوی استقلال شما رو بگیره . اگه قبول کرد که هیچی و شرایط ضمن عقد رو هم کامل میارید واسه ازدواجتون اگه قبول نکرد هرچه سریع تر رابظه تون رو تموم کنید . این نظر من بود و تجربه ای بود که داشتم . مستقل و موفق باشید .

ایشون نگفتن که همسرشون میخواد محدودشون کنه

گفتن که با کار کردن تو محیط های مردونه مخالفن

و اگه ایشون بخوان معلم بشن مسئله ای ندارن و مشکلی نیست

یکسال باهم زندگی کردن و ظاهرا این شرط بر دیگر جوانب زندگیشون اثری نداشته

ولی حالا خانم برخلاف قولی که داده میخواد همسرش رو هرجور شده قانع کنه

در واقع این خانم میدونستن همسرشون مخالف و اول مشکلی نداشتن

اینجور که مشخصه این خانم به قدر کافی عاقل هستن که تشخیص بدن این محدودیت هست؟؟؟

استقلالش رو میگیره یا نه؟؟؟ یا فقط یه نگرانی به خاطر عدم اعتماد همسرشون به محیط های مردونست!!

قرار نیست با چارتا تفاوت پرونده رابطه ها رو بست

اتفاقا این دوست عزیز هم نظر خوبی گفتن میتونن شرط ضمن عقد بذارن

که به نظر لازم نیست

اگه واقعا نتونن همو قانع کنن این شرط گذاشتن ها فقط آدما رو مجبور به تحمل شرایط میکنه

تفاوت ها رو باید در موردشون حرف زد ، نه اینکه کبریت زده و شعله ورشون کنیم واسه آتیش زدن به زندگی