شکست عشقی خوردن
سلام من با ی دوختر دوست شد شدم وخیییییییییییییییلی دوستش داشتم و میخواستم باهاش ازدواج کنم اما به زور و اجبار خانوادش دادنش به پسر خالش اما اون اصلا راضی نبود و دوستش نداره حالا منم دیگه هیچ امیدی به زندگی ندارم و نمی دونم باید چی کار کنم؟ افسردگی گرفتم
اینجور اتفاق ها زیاد میوفته.حالا کاریه که شده واون احتمالا ازدواج کرده.
اینو بدون تو تنها فردی نیستی که این چنین شکستی رو چشیدی.مطمئن باش اگه خدا میخواست خانوادش هیچ نمیتونستن بگن.با مرور زمان به یک حقایقی پی می بری که اصلا باورت نمیشه.
شعارمنو بخون کنار مشخصاتمه.
خدا صلاح ادمو بهتر میدونه.سعی کن که به زندگیت بچسبی وبه جایی برسی که خودت هم باورت نشه.این روزها رو بادوستانی سپری کن که شرایطت رو در میکنن.اهنگ غمگین گوش نده.
تو از کجا میدونی که نتیجه ی این ازدواج موفق میشد.اون نیست بهره به جای ناراحتی به خودت مسلط باشی چون به قول یکی از بچه ها تنها غم خوارت خودت هستی.
سعی کن خودت رو سرگرم بکنی و دوستان (اقا) ی جدید پیدا بکنی.یک هنر یا ورزش جدید یا بگیری.
...!
دوست عزیز قبول و درک واقعیت میتونه شمارو اروم کنهنوشته اصلی توسط khashayar A.P
اینکه دایم ذهنتون در گذشت سیر میکنه و هیچ نتیجه ای هم نمیگیرید تاثیری در زندگیتون نخواهد داشت
برای رهایی از این موضوع حتما" با مشاوری مجرب صحبت کنید تا از طریق دارودرمانی و رفتار درمانی شما رو آرام کنه
نیاز دارید تا به هر طریقی از این حالت خارج بشید و گرنه افسردگی حاد به مزمن تبدیل خواهد شد
اخه نمی تونم از فکرش درام همش خاطره هامون باهم یادم میفته
خانم2015 اخه نمی تونم از فکرش درام همش خاطره هامون باهم یادم میفته .بعد به جز اون هیچ دختری رو دوست ندارم .خییییییییییییییییییییییل زیبا و دوست داشتنی بود
میفهمم.
...!
اما فکر به گذشته چیزی رو درست نمیکنه.فقط ادم بیمار میشه.
همه ی ادمایی که همو دوست دارن درنظرشون فرد مورد نظر در بین همه تکه.
این فکر طبیعیه.اما به قول یکی از مشاوران دست بالای دست زیاده.
خیلی دختر های قشنگ تر هم هستن.
با مرور زمان حالت بهتر میشه.
فقط چیزی ک هست اینه که این مدتو بهتره با ادمایی بگذرونی که درد تو رو کشیدن والان در بهبودی هستن.
یا دوستانی که موقعیت رو درک بکنن.
اون رفته .زندگیتون از هم جداست.چرا میخوای به کسی فکر بکنی که به کس دیگری تعلق داره.
چرا میخوای به یاد کسی باشی که دیر یا زود ازیادش میری؟
به خدا بعدن که نسبت بهش سرد بشی پشیمون میشی که چرا اون همه براش غصه خوردی و ناراحت بودی و برای خودت تلاش نکردی.
...!
سلام من قبلا با کسی دوست بودم و عاشقش بودم اما همه چیز تموم شد الان دوماه نامزدم و عقد نکردم نامزدم از رابطه قبلم خبردار شده رابطمون سرد شده داره آبر.م میره چند روز دیگه تاریخ ازدواجمونه من عاشق نامزدم هستم چ کار کنم
ی تاپیک جدید بزن بچه ها کمکت کنن
و کامل تر توضیح بده
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
سلام
میتونم بپرسم چه مدت باهم بودین؟شما میدونین که با خانوادش راجع به اینکه شما رو دوس داره صحبت کرده یانه؟
دلیل خانوادش برای مخالفت با ازدواجتون چی بوده؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
