من 18 سالم خیلی مدت از ی پسر خوشم مباد شاید فک کنید ی احساس زود گذره ولی اصلا اینطور نیست با ایشان در حد ی صحبت درسی نه بیشتر ارتباط دارم ولی من خیلی دوسش دارم اون نمی دونه واقعا موندم چیکار کنم فک کردن بهش کار و زندگی رو ازم گرفته
من 18 سالم خیلی مدت از ی پسر خوشم مباد شاید فک کنید ی احساس زود گذره ولی اصلا اینطور نیست با ایشان در حد ی صحبت درسی نه بیشتر ارتباط دارم ولی من خیلی دوسش دارم اون نمی دونه واقعا موندم چیکار کنم فک کردن بهش کار و زندگی رو ازم گرفته
هممون 18 سالگی صددفه عاشق شدیمو واسه هرکدومش فکر میکردیم احساس زودگذر نیست و واقعا عاشقیه
ولی الان میخندیم به اون جهالته سابق .
عزیزم این حست تنها مختص شما نیست همه همین حسا رو تجربه کردن ولی این همش مال تغییرات شدید هورمونی تو این سنه .
زود وابسته میشی ، زود از یکی خوشمون میاد ، فکر میکنیم این خود خودشه ، غیر از این آدم هیچکس دیگه تو دنیا نیست ، شبو روز ، روزو شب بهش فکر میکنیم ... ولی این دلیل نمیشه که حساب باز کنیم رو این حس .
فعلا سعی کن فکرتو متمرکز کنی رو درست .
فعلا ازدواج واست زوده ، اون آقا هم که هیچ حرفی نزده و اصلا شاید حسی هم بهتون نداشته باشه .
اگه هم داشت چند سالی صبر کن به موقعش بیاد خواستگاریت .
تو این چندسال شما وارد دانشگاه میشی ، وارد اجتماع میشی ، معیارات تغییر میکنه ، فکرت پخته تر میشه ، اونوقت به ازدواج فکر کن .
سلام به مشاور خوش اومدی
دوست داشتن حس قشنگیه. کسی که بتونه یه نفر دیگه رو دوست داشته باشه قلب بزرگی داره. این که یه نفر دیگه رو دوست داری خیلی خوبه ولی باید اینو بدونی تو سنی هستی که احساساتت میتونند بزرگترین دشمنت باشند از طرفی می تونند باعث بهترین اتفاقا برات باشند. تنها کاری که باید بکنی اینه که سعی کنی بین قلب و مغزت تعادل برقرار کنی. همیشه باید کنار دوست داشتن فکرتم به کار بندازی و به جای خیال پردازیای دخترونه و شایدم بچگانه حتما حتما حتما شرایطو بسنجی. ادما میتونند شرایطو عوض کنند میتونند انتخاب کنند یکیو دوست داشته باشند و اونو متوجه خودشون بکنند اما قبل هر چی باید شرایطو بسنجی و عاقلانه رفتار کنی. توصیه من بهت اینه که سعی کن بیکار نمونی. هر چی بیشتر بهش فکر کنی احساست نسبت بهش بیشتر میشه پس سعی کن بیکار نمونی تا دیگه ام مجبور نشی بهش فکر کنی. ورزش و کارای هنری واسه تخلیه انرژی و احساساتت خیلی خوبه. هر چی کمتر هیجان کاذب داشته باشی عاقلانه تر میتونی فکر کنی
موفق باشی
من خودم درگیر کنکورم همون جور که گفتین سعی می کنم کم بهش فک کنم ولی حس یکی و دوماه نیست خیلی وقت ناراحتیم از این که اون هیچ نمی دونه حتی شاید مثل من به من حس نداشته باش
تو منو یاد خودم انداختی منم ترم دوی دانشگاه از یکی از پسرای کلاسمون که هم خیلی سنگین بود و به دخترا محل نمیداد خیلی خوشم اومده بود هیچ کس نمیدونست حتی خودش یه حس خاصی داشتم که نه دوست داشتم باشه و نه نباشه حتی با اینکه چند ترم هم کلاس بودیم اما یک کلمه هم حتی سلام باهاش حرف نزدم
تنها کاری که میکردم میرفتم از دور نگاش میکردم
بعد از چند وقت که راجع بهش کنجکاو شدم فهمیدم و از بقیه شنیدم تو فاز دختر بازی و ایناست همه ی این سرسنگینیشم همش به خاطره جذب کردن دختراست
اون جا شد از چشمم افتاد و اون بتی که برای خودم ازش ساخته بودم شکست و کلن بهش بی تفاوت شدم بعد یه مدتم که کلن ندیدمش دیگه کلن فراموشش کردم واقعا این راسته که میگن : ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
الان که بهش فکر میکنم میفهمم من چقدر خل بودم از اون خوشم اومده بود خخخخخخ
توام بدون شاید مثه من چند سال دیگه به خودت بخندی اما در حال حاضر که کنکور داری سعی کن نبینیش یا همون ارتباطتو درسیتو قطع کنی چون الان توی دوره ی حساسی هستی به حرف عقلت گوش بده این حسه سعی کن از خودت دور کنی اونم یا با این دور میشه که از چشمت بیافته و بتش بشکنه و یا اینکه کلن همه ی ارتباطاتتو باهاش قطع کنی وگرنه همش موقع درس خوندن حواست پرت میشه و واقعا افت پیدا میکنی
امیدوارم که موفق بشی و یه رشته و دانشگاه خوب قبول بشی
ویرایش توسط miss eli vrn : 05-17-2016 در ساعت 12:26 AM
Don't GIVE UP
if you wait for the perfect time you will never get anything done
از چه طریق باهاش آشنا شدی؟ اون پسر چن سالشه؟ همشهری هستین؟ از چه خصوصیتش خوشت اومد؟آیا حرف های احساسی هم باهم زدین؟
متاسفانه همیشه فکر میکنیم که احساس ما زود گذر نیست و تافته جدا بافته هستیم و عشق ما عشق آسمانیه و با بقیه فرق میکنیم و ...
همیشه برای همه اشخاص بلا تردید این حس پیش میاد !!
منم نمیگم که چشماتون رو باز کنید و درست به قضیه نگاه کنید !
بالاخره جوونیه و باید تجربه کنید تا سرد و گرم روزگار رو بچشید
ولی حواستون باشه که همین تجربه ؛ ممکنه زندگی شما رو نابود کنه یا اینکه یه حس زودگذری که بهتون آسیبی وارد نکنه باقی بمونه
امیدوارم این رو درک کنید که در حد همون حس زودگذر ( حتی بیشتر از 1 سال ) باقی بمونه و زیاده روی نشه که دودش به چشمتون بره
فکر نکنم درس خوندن بتونه ذهنتو مشغول کنه. تازه موقع کنکور ادم روحیش ظعیف تره زودتر خودشو میبازه.
کنکور که نزدیکه حداقل میتونی اینو کلا موکولش کنی به بعد کنکور. فقط یه راهی پیدا کن خودتو اروم کنی. استخر برو. اهنگ گوش کن. برقص. قدم بزن. روزی 10 دقیقه یادداشت روزانه داشته باش و حساتو با نوشتن خالی کن تا بقیه روز بتونی تمرکز کنی روی درست. الان کاری نکن چون اگه اتفاق بدی بیفته شاید کنکورتم خراب شه
ایشان فوریت هستن می خوان دوباره کنکور بدن از من برا کتاب و این ها کمک خواستن متولد 71هستش بله همشهری .ابتدای آشنایی صمیمیت داشتیم نه در حد احساسات این ها ولی بعد چند ماه سرد شدیم فق گفتگوی عادی ولی من فق فکرم اون خیلی دوسش دارم
همه کار ها رو انجام دادم چونم پشت کنکورم امسال باید پزشکی دربیام که نشد که بخونم کاش حداقل میدونست حسم به خودش
من اولین باری که از یه پسری خوشم اومد میدونین چکار کردم ؟به کی گفتم ؟!!!!!!
سلام دوست گلم! میدونم الان گوشت از نصیحت پره که این عشق واقعی نیست و یه سری هیجانات زودگذره، همه دوستان هم همین نکته رو به شما گوشزد کردن! من هم با تمام این نظرات موافقم، ولی ریشه این مشکل رو میدونی از کجا میبینم؟ از اونجایی که بعد از کودکستان از کلاس اول دبستان تفکیک جنسیتی شدیم! این شد که بعد از بلوغ تا یه نفر از جنس مخالف رو دیدیم دلمون لرزید! من هم از این قاعده مستثنا نبودم... ما دبیرستان که بودیم همه معلمهامون مرد بودن، اکثرا هم مسن، وسط این همه مرد سن و سال دار یه آقای جوان و خوش مشرب و بسیاااااااااار باسواد هم از دبیرهامون بود، من هم یک دل نه صد دل عاشق این آقا شدم، از نظر من هم این عشق با بقیه عشقا فرق داشت و ماورایی بود، الان که به عقب برمیگردم میبینم حق داشتم خوب اون آقا اولین مرد جوونی بود که باهاش رابطه تقریبا نزدیکی داشتم و فکر میکردم من دیگه عاشق و واله اون فردم! الان تقریبا سیزده سال از اون روزها میگذره و من به تجربه بزرگی رسیدم و اون اینه که عشق در نگاه اول و این داستانها فقط هیجانات زودگذر و ترشحات هورمونیه! اون آدمی که قراره آدم یه عمر رو باهاش قسمت کنه با تعقل و شناخت درست وارد زندگی آدم میشه و هیچ دلیلی نداره همه با عاشق سینه چاکشون ازدواج کنن، عشق رو باید بسازی وگرنه فروکش میکنه...
به عنوان خواهر بزرگتر بهت شدیدا توصیه میکنم که خیلی به اینکه به این آقا برسی و باهاش باشی فکر نکن، گرچه میدونم در حال حاضر تمام دنیات اون آقاست و نمیتونی فراموشش کنی، اما خواهش میکنم از درس و کنکور غافل نشو، چیزی که بعدا پشیمونت میکنه همین دور شدن از درسته، ولی اون آقا در آینده ای نه چندان دور به خاطراتت میپیونده و فراموش میشه...
Don't GIVE UP
if you wait for the perfect time you will never get anything done
به قول حافظ :
در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نمی دونم ربط داشت یا نه ولی یهو یاد این بیت شعر افتادم
فرستاده شده از E2333ِ من با Tapatalk
esmiz
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)