سلام و خسته نباشید

ازتون در رابطه با موضوعی کمک می خواستم
دوستی دارم که پنج سال با آقای از اقوام دورشون بودن و به همدیگه علاقه داشتن.
این دوستم هر بار این آقا رو می دید یکی از دوستای دیگه اشم باخودش می برده حالا بعد از مدتی متوجه شد که این دوتا با هم بودن و شش ماه تموم وضعیت خیلی بدی داشته و این آقا فقط با یه معذرت خواهی و حلال طلبی همه چی رو تموم کرد و قراره به زودی عقد کنه با دوست دوستم و چون فامیلشون میشه این پسر، عقدم دعوت شدن.و مادرش اصرار داره که حتما برن و خونوادش در جریان نبودن.حالا میگه من اصلا نمی خوام به این عقد برم چیکار کنم.و من چه کمکی می تونم بهش کنم که حالش بهتر بشه؟
مرسی

Sent from my GT-I9300I using Tapatalk

سلام
جالبه 5 سال با زندگی و احساسات یک دختر بازی کرده اخرش هم با یک عذرت خواهی تموم ، امیدوارم رابطه دیگری با اون فرد نداشته باشن تا به آینده ایشون لطمه بخوره ولی همینکه قبل ازدواج با اون فرد این قضیه رخ داده جای شکر داره و گرنه فردا زیر یک سقف می رفتن ممکن بود اون فرد باز همین کار انجام بده ووضع اون موقع بدتر میشد. به دوستتون روحیه بدین تا با واقعیت کنار بیاد و اگر شد ببرین پیش مشاور یا روان پزشک ،حالا عقد هم نرفت اشکالی نداره چون بره ممکنه حالش اونجا خراب بشه که اصلا خوب نیست .

مرسی.از کمکتون

Sent from my GT-I9300I using Tapatalk