نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: علاقه شدیدبه همجنس

2627
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11739
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question علاقه شدیدبه همجنس

    سلام . من پسر22سالمه ...
    مشکلم این است که به همجنس خیلی علاقه دارم .
    ولی دوست دارم این علاقه را از جسمم یافکرم خارج بشه.
    من از کودکیام12یا13 سالم که بود رابطه جنسی داشتم این رابطه مثل یک بازی داشتیم می کردیم و خشبختانه من یا دمه که رابطه مون داخلی نبود یعنی منظورم معقدی نبود فقط لزت کودکانه .خلاصه اون رابطه ی جنسی مثل یک بازی بود .
    ولی الان خشبختانه با هیچ همجنسی رابطه ی جنسی ندارم . چون که الان حقیقتش به زور خودمو گرفتم.
    منم اهل عبادت . نماز و روزه می گیرم .ما خانوادتن مذهب داغی داریم.
    من الان فقط یک مشکلی دارم اینه که از دوست داشتن پسر خوشکل زیاد خوشم می آید.نگاهم به آن شهوتی شدیدی دارم. ولی نگاهم به یک دختر بلعکس اصلا از دختر خوشم نمی یاد.
    من می دونم الان جوابتون معرفی به یک رواپزشک یا متخصص قدد مرا معرفی می کنی ولی من دوست ندارم به یکی از دکترا یا متخصص بروم /دوست دارم جوابمو اینترنتی غیر حضوری جوابمو بگیرم .
    آیا می شه کمکم کنید؟

    و یک مشکل سنگینی دارم که خانوادم می خواهن به زور ازدواج کنم و من اصلا به ازدواج کردنم فکر نمی کنم دوست ندارم ازدواج کنم حتی یک دختر تو فکرم نیست...

    حتی بعضی وقتا بهم زور میاد از خانوادم و تصمیم به خودکشی می گیرم و چون خون سردم این تصمیمو زود از فکرم پاکش می کنم.

    حالا من نه از دختر خشم می یاد و نه به فکر ازدواجم ....
    به نظر شما باید چکار کنم تا به دختر علاقه داشته باشم؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3829
    نوشته ها
    1,254
    تشکـر
    954
    تشکر شده 1,186 بار در 691 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    نقل قول نوشته اصلی توسط مجتبی2 نمایش پست ها
    سلام . من پسر22سالمه ...
    مشکلم این است که به همجنس خیلی علاقه دارم .
    ولی دوست دارم این علاقه را از جسمم یافکرم خارج بشه.
    من از کودکیام12یا13 سالم که بود رابطه جنسی داشتم این رابطه مثل یک بازی داشتیم می کردیم و خشبختانه من یا دمه که رابطه مون داخلی نبود یعنی منظورم معقدی نبود فقط لزت کودکانه .خلاصه اون رابطه ی جنسی مثل یک بازی بود .
    ولی الان خشبختانه با هیچ همجنسی رابطه ی جنسی ندارم . چون که الان حقیقتش به زور خودمو گرفتم.
    منم اهل عبادت . نماز و روزه می گیرم .ما خانوادتن مذهب داغی داریم.
    من الان فقط یک مشکلی دارم اینه که از دوست داشتن پسر خوشکل زیاد خوشم می آید.نگاهم به آن شهوتی شدیدی دارم. ولی نگاهم به یک دختر بلعکس اصلا از دختر خوشم نمی یاد.
    من می دونم الان جوابتون معرفی به یک رواپزشک یا متخصص قدد مرا معرفی می کنی ولی من دوست ندارم به یکی از دکترا یا متخصص بروم /دوست دارم جوابمو اینترنتی غیر حضوری جوابمو بگیرم .
    آیا می شه کمکم کنید؟
    و یک مشکل سنگینی دارم که خانوادم می خواهن به زور ازدواج کنم و من اصلا به ازدواج کردنم فکر نمی کنم دوست ندارم ازدواج کنم حتی یک دختر تو فکرم نیست...
    حتی بعضی وقتا بهم زور میاد از خانوادم و تصمیم به خودکشی می گیرم و چون خون سردم این تصمیمو زود از فکرم پاکش می کنم.
    حالا من نه از دختر خشم می یاد و نه به فکر ازدواجم ....
    به نظر شما باید چکار کنم تا به دختر علاقه داشته باشم؟
    اتفاقا" دوست عزیز باید در این مورد با روانشناس/س.ک.س تراپیست مشورت کنید تا بتونید با همراهی ایشون از

    این حالت بیرون بیایت ...باید بدونید در این مسایل خود فرد برای درمان بهترین عامل به حساب میاد

    اینکه اجازه تحریک شدن به خودتون ندید و وقتی این حالت به سراغتون میاد از اون موقعیت بیرون بیایت

    باید در از لحاظ بیشتر بررسی بشید گاهی تغییرات در ترشح هورمون های زنانه این حالت رو در شما به وجو میاره و

    شما در خودتون چنین احساسی رو میبینید ... ولی برای مشاوره بهتر میتونید با شماره های اول سایت تماس بگیرید

    و مشاوره تلفنی/حضوری انجام بدید .... ولی باید مشاور در این مرحله در کنارتون باشه
    امضای ایشان
    خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
    زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
    يكي همچون نسيم دشت مي گويد
    كنارت هستم اي تنها...


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11739
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    متشکرم از جوابتون ...
    من می خوام خودم خودم رو درمان کنم حتی اگه عذاب بکشم حاضرم همه تلاشمو بکنم تا به نتیجه ای برسم توکلم بر خداست...
    من این نزدیک یک ساله که اولین جیزی رو جبری انجام دادم ترک تمامی دوستام چه صمیمی چه غیر صمیمی تا الانم خودمو حبس کردم توی خونمون شاید من هر دو روز یک ساعت بیرون می روم بخاطراین رفتارم بعضی وقتا اعصابم خورد می شه به زور هم خودمو کنترل می کنم چون همه چی برام تکراری شده ...
    نمی دانم من الان دارم دردو دل می کنم یا سوالات و مشکلات را توضیح بدم ...
    ببخشید و خیلی ممنون از همکاریتون...

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2482
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    19
    تشکر شده 51 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    سلام
    در حال حاضر مشغول به تحصیل هستید یا خیر؟ چه چیزی باعث شد دوستان صمیمی یا غیر صمیمی خودتون رو ترک کنید؟
    رفتن پیش روانپزشک میتونه براتون مفید باشه چون احتمال مشکلات هورمونی میتونه باشه
    درباره نظرتون درباره جنس مخالف بیشتر توضیح میدید . اگر بخواید زن ها رو توصیف کنید میگید چطور ادم هایی هستند؟

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11739
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    سلام...
    من سال1390فارق التحصیل دیپلم گرفتم ...وسال1391خدمت سربازی رفتم .سال1392سربازی تموم کردم...از وقتی که تموم کردم تا الان نه رفتم ادامه تحصیل بدم چون که هیچ علاقه ای به درس ندارم...
    در رابطه با دوستام ...وقتی که سربازی تموم کردم تصمیم گرفتم که از تمام دوستانی که دارم ترکشون کنم چرا؟چون که اونها رفتارشان شبیه من بود...بخاطر همین تصمیم گرفتم اونا رو ترک کنم...
    درباره جنس مخالف من اصلا هر چه به جنس مخالف نگاه می کنم تو دلم هیچ حسی نمی کنم...جنس مخالف حتی اگه حرکات شهوانی بکنه من هیچی تو احساساتم حسی نمی کنم...من اینو دیدم ؟سرباز که بودم خدمتم توی بهداری بود اونجا یک خانم پرستاری بود که خیلی دوست داشت با من باشه ولی من درکش نمی کنم نمی دونم چی بهش بگم خلاصه اون از دختران با ادب نبود حرکاتش خیلی مفتضحانه عمل می کرد ولی اون هیچ حرکتی ازم ندید.خیلی سعی می کرد که منو سمتش بکشونه ولی بدبخت نمی دونه که من هیچ احساسی بهش ندارم ...
    ویرایش توسط مجتبی2 : 02-01-2015 در ساعت 12:57 PM

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2482
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    19
    تشکر شده 51 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    علاقه به همجنس معمولا دو بعد کلی داره (اینکه میگم معمولا یعنی حالت کلی این طور هست اما ممکنه استثنائاتی هم وجود داشته باشه)
    یکی ممکنه مشکلات هورمونی باشه یکی مشکلات روانشناختی
    اگر مشکل هورمونی باشه فقط دارو درمانی( درمان هورمونی) براش مناسبه
    مشکلات روانشناختی در این مورد معمولا دو حالته یکی شرطی شدن رابطه با همجنس یکی بیزاری از جنس مخالف به خاطر خاطراتی بدی که فرد با جنس مخالف داشته
    اگر مشکل شرطی شدن باشه درمانش باید بیزاری یا خاموشی باشه و اگر مربوط به خاطرات منفی باشه میتونه درمانهای شناختی و ایجاد خاطرات جدید مثبت کمک کننده باشه
    حالا باید ببینیم درباره شما کدوم موارد میتونه نزدیک تر باشه
    شما از کودکی فقط بازی های جنسی رو با هم جنس های خودتون داشتید؟ تو سربازی که گفتید دوستام رو ترک کردم چون رفتارهاشون شبیه من بود منظورتون چه رفتارهایی هست آیا اونها هم رفتاهای جنسی با هم جنس داشتند؟ آیا شما فیلم هایی میبینید که رفتاهای همجنس گرایانه تو اون فیلم ها اتفاق میافته؟
    این علاقه و کشش به همجنس در دوران قبل از بلوغ هم داشتید یا بعد دوران بلوغ؟
    این سوال که پرسیدم درباره نظرتون به جنس مخالف فقط نگاه جنسیتی نبود نگاه کلی بود منظورم این هست که به نظر شما زن ها چه جور موجوداتی هستند؟ زن ها چه طور ادم هایی هستند؟ ایا شده در طول زندگیتون از زنی یا زنهایی متنفر بشید؟
    در ضمن اوضاع درسیتون در دوران تحصیل چطور بود؟

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11739
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    باسلام وخسته نباشید...
    خیلی ممنون ازتون که وقت می زارید برای چنین مباحثی...
    خب شما گفتید که >>>
    شما از کودکی فقط بازی های جنسی رو با هم جنس های خودتون داشتید؟ بله داشتم ولی مثل یک بازی بود که داشتیم انجامش می دادیم...
    درباره دوستام >اونها هم علاقه ای به همجنس دارن ولی نه اینکه با اونها س.ک.س می کردم نه اونها هر هفته دو یا سه بار یک پسری می آوردند که باهاش س.ک.س می کردند این موضوع 3سال پیش بود قبل از رفتنم به سرباز بعد وقتی که سربازی رفتم اونوقت تصمیم ترک تمام رفقا رو گرفتم و دلیل تصمیم گرفتنم این است که>>>توی آموزشی سربازی که بودم هر روز یک جلسه ی عقیدتی داشتیم که یک آخوند می اومد واز همه چی می گفت وبه یک مسئله اشاره کرد که این مسئله خیلی بم خورد...مسئله درباره همجنس بازی در پادگان اتفاق افتاده حدود یک ساعت فقط در این موضوع اشاره کرد و تذکراتی ومباحثی در مورد همجس گفت که مرا تو فکر عمیقی کشوند...خلاصه از اون وقت تا الان الحمدالله که دیگه به همجنس دست نزدم ولی فقط از مغذم خارج نشد...
    شما هم به یک نقطه مهمی اشاره کردید که گفتید>>
    آیا شما فیلم هایی میبینید که رفتارهای همجنس گرایانه تو اون فیلم ها اتفاق میافته؟ متاسفانه بله>من اعتراف می کنم که فقط وفقط فیلمهای هم جنس را نگاه می کنم خیلی سعی به ترک این فیلما کردم اما نتونستم.
    در مورد دختران>>>من نگاهم به یک زن عادیه آن را حس می کنم . زنها به نظر من موجودی ساده هستند...و اصلا فکرم به یک زن نمی افته ... بعضی وقتا من وپسر عموم می ریم بازار ...اون نگاهش به یک دختر برام عجیبه و اون به نظرم سالمه ومن مریضم .اون اصلا تعجب می کنه که بم می گه تو چرا به دخترا نگاه نمی کنی و اصلا حسشون نمی کنی؟بهش گفتم من حسشون می کنم ولی علاقه ای به دخترا ندارم او تعجب کرد و من هم موضوع را عوض کردم چون نمی خوام کسی از خودمون بفهمه من این مرضو دارم ...
    اوضاع درسی من افتضاحه علاقه ای به درس ندارم ...درسم در تمام دروس ضعیف هستند.

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2482
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    19
    تشکر شده 51 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    اون چیزی که در شما اتفاق افتاده به احتمال خیلی زیاد شرطی شدنه
    یعنی در تاریخچه زندگی شما چون همیشه لذت جنسی یا ارضاء همراه با یک مرد بوده این حالت در ذهن شما شرطی شده که لذت جنسی فقط از طریق ارتباط جنسی با مرد به دست میاد
    این دو مفهموم در ذهن شما مدام همراه و تکرا رشده: ارضاء جنسی، مرد...لذت جنسی ،مرد...تحریک جنسی، مرد....لذت، مرد.....
    یعنی لذت جنسی برای شما چون همیشه با مرد همراه بوده....حالا ذهن شما به این حالت شرطی شده که هر وقت مرد ببینه تحریک بشه ..یا فقط لذت جنسی رو با مرد همراه بدونه
    برای اینکه این پروسه شرطی شدن بشکنه میشه چند تا کار انجام داد
    برای انکه شما دیدن فیلم ها مربوط رو ترک کنید چون اشاره کردید که بارها خواستید ترک کنید اما شکست خوردید
    برای خودتون یک قرار داد بنویسید..... ترک یکدفعه و ناگهانی رو برای خودتون در نظر نگیرید
    مثلا اگر الان در هر دو روز یک بار فیلم نگاه میکیند با خودتون قرار داد ببنید اگر اول هفته یک فیلم نگاه کردید تا آخر هفته حق ندارید فیلم ببینید
    بعد از اون
    اگر آخر هفته یک فیلم دیدید با خودتون قرار ببندید تا دو هفته دیگه حق نداشته باشید هیچ فیلمی ببینید
    این زمان ندیدن فیلم رو هر دفعه طولانی تر کنید اگر وسوسه شدید برای دیدن با خودتون بگید: باشه فیلم میبینم اما نه زوردتر از موعد مقرر
    این کار باعث میشه کنترل تکانه در شما قوی بشه اینکه بتونید یک تکانه (مثل وسوسه دیدن فیلم نامناسب رو) مدام به عقب بندازیید..... باعث میشه شما کم کم توانایی این رو داشته باشید که ترکش کنید
    از طرفی این کار به شکستن و خاموشی شرطی شدن در شما کمک میکنه
    اما برای اینکه این حالت گرایش از مرد به طرف گرایش به زن تغییر پیدا کنه شما باید بتونید کم کم زن رو در زندگیتون داخل کنید
    این حرف به معنای داشتن دوست دختر یا هر چیزی شبیه به اون نیست
    یک جا اشاره کردید خانوادتون برای خواستگاری به شما پافشاری میکنند
    چه چیزی جز علاقه نداشتن به زن ها باعث میشه شما از این پیشنهاد استقبال نکنید؟
    این جملتون رو بیشتر توضیح میدید:"
    زنها به نظر من موجودی ساده هستند"
    چه چیزهایی باعث شده شما فکر کنید زن ها موجودات ساده ای هستند؟ و ایا شما از یک موجود ساده بدتون میاد ؟ یا به نظرتون موجودات پیچیده یا زرنگ (یا هر انسانی که ساده نباشه یا برخلاف یک انسان ساده باشه) انسان جذابی میاد؟

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11739
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    سلام...
    گفتید که>>>
    چه چیزی جز علاقه نداشتن به زن ها باعث میشه شما از این پیشنهاد استقبال نکنید؟من بزار افکاری که تو مغذم می پیچه بگم >>وقتی خانوادم بم بگن ازدواج کن یه وسوسه ای شدیدی میاد سراقم که می گه وقتی که ازدواج کنم شاید از این که من به زنها هیچ علاقه ای ندارم منجر به مشکلات مثل طلاق یا مشکلات جنسی و جذب هر مشکلی. من نمی خوام یک دخترو بدبخت کنم ...واین افکارم جز علاقه نداشتن به زن میشه واز پیشنهاد خانوادم استقبال نکنم...
    درموردزنها<>> من اصلا نمی گم از یک زن بدم میاد ...زن برای من چیز عادیه ...وقتی به یک زن نگاه کنم هیچ علاقه ای به سرم نمی زنه ...من چون زیاد به زنها علاقه ای ندارم نمی دونم چی باید بهتون بگم اصلا تو فکرم نمی یاد هیچ پیشنهادی بر روی یک زن فقط همین چند جمله رو به زور در باره یک زن رو گفتم براتون ...اینو بگم که نمونه بعضی وقتا یه دخترایی می بینم که شبیه یک پسر هستند... مثلا موهاشون پسرونه می کنند و یا قیافشون و حتی اندامشون شبیه یک پسر می مونه من به چنین دختری وقتی نگاه کنم یه حسی برام میاد که شاید من همچین دخترانی علاقه مندم ولی من می گم نه چون اونها شبیه یک پسر هستن علاقم بهشون جلب شده...




  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2482
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    19
    تشکر شده 51 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    این نگرانی که اگر با شرایط کنونی با دختری ازدواج کنید ممکنه مشکلاتی رو مخصوصا در حیطه ************ براتون ایجاد کنه نگرانی به جایی هست
    به جز این مسئله ایا شما مشکل دیگری برای ازدواج ندارید منظورم مشکل مالی یا کاری هست؟ شاغل هستید؟
    اینکه دارم نظر شما رو درباره زن جستجو میکنم میخوام بدونیم آیا به جز شزطی شدن تفکراتی منفی هم ممکنه درباره زن ها داشته باشید یا خیر یا بر عکس تفکراتی اغراق شده در باره مردان
    اینه نظرتون رو راجع به زنها پرسیدم منظورم تنها این نبود که ایا به زن تمایل دارید یا خیر
    میخوام بدونیم جدا از نگرش جنسی یا کشش جنسی چه نگاهی به یک موجود یا انسان به نام زن دارید
    جواب سوالم رو با دقت میدید:
    این جملتون رو بیشتر توضیح میدید
    :"زنها به نظر من موجودی ساده هستند"

    چه چیزهایی باعث شده شما فکر کنید زن ها موجودات ساده ای هستند؟ و ایا شما از یک موجود ساده بدتون میاد ؟ یا به نظرتون موجودات پیچیده یا زرنگ (یا هر انسانی که ساده نباشه یا برخلاف یک انسان ساده باشه) انسان جذابی میاد؟

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11739
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    سلام...
    من از نظر کاری یا مالی مشکلی ندارم ...خانوادم تاجرند...وضعمون هم خوبه ...من الان نمی روم کار فعلا...چون که الان نیازی به کار یا پول نیاز ندارم الحمدالله داریم...
    نگاهم به یک زن تفکرات منفی دارم ولی خیلی ضعیف ... فرض کنید که اگر یک زن می خواد تحریک جنسی انجام بده من خیلی کند تحریک می شم نه اینکه اصلا بر روی یک زن تحریک نمی شم ... تحریک می شم ولی خیلی کندوضعیف ...
    من از موجودات سادهبدم نمی یاد ... ولی اهمیت نمی دم بهشون...نگاهم به آنها چیز عادیه برام...زنها برام فرقی نداره که زرنگ باشن یا نباشن..همه شون مثل هم می بینم...

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2482
    نوشته ها
    111
    تشکـر
    19
    تشکر شده 51 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    سلام
    یعنی هیچ وقت نشده به یک دختر علاقه مند بشید؟ مخصوصا در دوران بلوغ
    اینکه تا اندازه ای به جنس مخالف علاقه داید و نگاهتون به اونها کاملا منفی نیت جای امیدواری داره و اینکه تا به حال رابطه کامل با مرد رو نداشتید هم پیش اگهی خوبی برای آیندهتون هست
    مار و پدر شما( هر کدوم رو جداگانه توضیح بدید) آدم های سخت گیری هستند و یا بودند ؟ در هر موردی مثلا در مورد درس، گذاشتن قوانین تو خونه و....
    مردها از نظر شما چطور آدمهایی هستند ؟ آیا به نظر شما اونها ویژگی هایی دارن که زن ها فاقد اون باشند؟
    شما برادر و خواهر هم دارید ؟رابطتون با اونها چطوره؟ آیا اونها محصل هسند یا شاغل؟

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11985
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : علاقه شدیدبه همجنس

    سلام متاسفانه من هم مثل شمام حتی عاشق یکی شدی فقط با این تفاوت که من س ک س دو طرفه دوس دارم با این که شش سال به امید اینکه خوب میشم این کارو ترک کردم ولی هیچ وقت خوب نشدم وبعد از ششسال دوباره این کارو کردم الان هم با اینکه پشیمونم ام ولی باز دوس دارم این کار و بکنم همیشه با خودم میجنگم به طوری که از زندگیم بیزارم هر روز ارزوی مرگ میکنم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد