نحوه برخورد در ارتباط جنسی با جنس مخالف

با سلام خدمت تیم مشاوره
من یه دختر 17 ساله دارم که چند ساله متاسفانه با جنس مخالف رابطه داره تا حالا چند بار از خونه فرار کرده یه ماه پیش هم بخاطر غیبت از مدرسه اخراج شده الان خودش کار پیدا کرده میره سرکار من تازه فهمیدم یعنی تازه دیروز با خوندن اس ام اس های گوشیش یقین پیدا کردم که ************ هم داره و بابتش پول میگیره . تو این چند سال مشاور رفتم روانپزشک رفتم هرباز یه مدت خوب بوده و باز روز از نو روزی از نو ..
دیگه واقعااز این وضع خسته شدم نمیدونم چکار کنم باهاش گاهی تصمیم می گیرم دست و پاشو زنجیر کنم تو خونه گاهی فکر می کنم بیرونش کنم بگم برو گمشو گاهی میخوام خودم فرار کنم ....... ولی فکر پسرم و همسرم و مادرمو و آبرومو میکنم واقعاً نمیدونم چیکار کنم .
مدتی هم هست بخاطر فرار های مکررش ترس عجیبی تو وجودم افتاده که اگه بخوام باهش برخورد کنم دوباره میره و بدتر از بدتر میشه . سر همین موضوع دیروز با همسرم بحثم شده و بهم میگه تو بی اراده ای و ازت میترسم 2 روز هم هست باهام قهر کرده میره تو اتاق درو قفل می کنه ..
حالا سئوالم اینه با دخترم چجوری برخورد کنم ... بروش بیارم از کاراش خبر دارم که دیگه از فردا زیداشو میاره خونه خودم ************ میکنه ... بروش نیارم کاراشو ادامه میده .... واقعا دارم سکته می کنم

شما پدر هستید
دخترایی که باعث میشن برن دور جنس مخالف و پول هم بگیرند کم بود محبت دارن بشینید فک کنید کجای کار براش کم گذاشتید ؟؟خواسته هاشو گوش دادید/؟ با کسایی دیگه مقایسش کردید؟؟ از نظر مالی بهش نرسیدید ؟؟
اون دخترونه بشینید باهاش حرف بزنید ببینید مشکل اصلیش چیه حتما چیزی تو دلشه شاید هم کسی دلشو شکسته برا انتقام اینکار و میکنه ولی داره خودشو نابود میکنه
اخرش که چی
ایندش میخواد بشه دختر پولی؟؟؟؟ تا دیر نشده باهاش صحبت کنید یه روز رو اورش کنید که میدونید ولی با عصبانیت فک نکنه براتون متفاوته و به خواسته هاش گوش بدید حتما تو دلش چیزایی میگذره|heart|

سلام بر شما
من مشکلتونو خوندم و حس میکنم شما بزرگترین مشکلتون ناتوانی در درک دخترونه
علتشم اینکه شما اولا مرد هستید و از احساسات زنانه خبر نداری
در زمان قدیم پسر بعد از سن 24 سالگی یا ازدواج کرده بود یا مرده بود
یعنی به عبارت دیگه زیر 24 سال همه ازدواج میکردن
اما تو جامعه آلان به دلیل ارتباط های نامشروع با دخترای باکره (از نظر ازدواج نه بکارت ) و مشکلات اقتصادی و سختگیری ها والدین امکان ازدواج خیلی کم شده

شماهم حق ندارید ایشون و از زندگی محروم کنید یا تو خونه غل و زنجیرش کنید چون خدا بهتون بچه داده اسیر یا برده نداده
پیشنهاد من اینکه سعی کنید به جای پدر بودن دوست ش باشید
بشینید باهاش آروم صحبت کنید بهش بگید از روابط جنسیش خبر دارید و در کمال آرامش براش توضیع بدید نگرانیتون و بزارید گاردش و جلو شما باز کنه
یه فن کشتی هست که میگه طرف و بکش سمت خودت بعد بزنش زمین
شما باید این دختر خانم و بکشین سمت خودتون تا بتونید روش تاثیر بزارید
بالاخره درک کنید که جوانی هست و هزار گناه و هزارتا حس شهوت انگیز
بعد از درست کردن رابطه اتون به عنوان 2 تا دوست
به فکر ازدواج ایشون باشید چون تنها راه دفع شهوت از راه معقول ازدواجه
بهش آموزش بدید که با یکی از پسرای که رابطه داشته ارتباط عاطفی رو شروع کنه و اون پسرو مال خودش بکنه

باور کنید دخترا و زنا جلو زبون نرم هیچ مقاومتی ندارن
امیدوارم به کارهایی که گفتم عمل کنید و فراموش نکنید بخشی از گناه های این دختر خانم به حساب شما نوشته میشه چون شما در تربیت ایشون سهل انگاری کردید و اگر شروع کنید و این اشتباهات و جبران کنید در تمام ثواب های ایشون در آینده شریک خواهید شد

به هر حا رابطه ایشون میتونه یکی از دلایل زیر باشه و بهتره به جای هر دوکاری که گفتید باهاش حرف بزنید و اعتمادش رو جلب کنید
و لااقل در این مورد آموزش های لازم رو بهش بدید ...
اینطوری میتونید در مورد اتفاقات احتمالی ایشون رو تا حدودی مصونیت بدید ..

1. وعده ازدواج: يكي از بهانه هاي ارتباط بين پسران و دختران وعده ازدواج از ناحيه پسر است و معمولا با اين وعده ها پسران با دختران ارتباط پيدا مي كنند. در حقيقت، دختر و پسر با طرح مسئله «ازدواج» با يكديگر رفاقت كرده، سعي مي كنند نيازهاي عاطفي همديگر را برآورده كنند، اما حقيقت امر اين است كه اين وعده ها در حدّ خيال بافي مي مانند و جامه عمل نمي پوشند; زيرا خانواده چنين افرادي را در حدّ لازم پخته و شايسته براي ازدواج نمي يابند، طرح مسئله «ازدواج» از سوي پسر اگر هم صورت گيرد، با مخالفت خانواده اش روبه رو مي شود و حتي اگر پسر به خواستگاري دختر نيز برود، خانواده دختر چنين ازدواجي را نمي پسندند. بنابراين، وجود فكر ازدواج در بين دختران و پسران تنها نوعي ساز و كار دفاعي براي ايجاد رضايت خاطر و رهايي از اضطرابي است كه در نتيجه عملِ بر خلاف قواعد و هنجارهاي خانواده و جامعه صورت مي گيرد.

2. انگيزه جنسي: از انگيزه هاي ديگر ارتباط دختر و پسر بهره بري جنسي است. اين پديده در ميان اقشاري از جامعه كه از لحاظ رشد فكري و فرهنگي در انحطاط شديدي به سر مي برند، بيشتر ديده مي شود. اين افراد براي ارضاي غرايز جنسي خود، همه ي ارزش هاي خانوادگي و فردي خود را قرباني مي كنند و دست به رفتاري مي زنند كه براي اغلب افراد جامعه، بسيار پست تلقّي مي شود.
چنانچه اين ارتباط هاي ناپسند منجر به رابطه ي جنسي بين دختر و پسر شوند مشكلات زيادي را براي دختر، كه قرباني اصلي اين رابطه است به دنبال مي آورد. اشتغال ذهني درباره ي اين موضوع كه مبادا اين ارتباط براي او در آينده مشكل ساز باشد، تعادل رواني او را به نحو چشم گيري بر هم مي زند و فشار رواني زيادي بر او تحميل مي كند.
چنين دختراني در ازدواج با مشكل روبه رو مي شوند و حاضر به ازدواج نيستند و زماني كه با فشار خانواده روبه رو مي شوند و تن به ازدواج مي دهند، هميشه نگران افشاي رابطه گذشته خود هستند و از اينكه همسرشان از رابطه مخفي آن ها در گذشته آگاه شود رنج مي برند.

3. توهّم قدرت و جاذبه: يكي ديگر از انگيزه هاي دوستي با جنس مخالف اين است كه پسران داشتن دوست دختر را يك قدرت اجتماعي براي خود تصور مي كنند و دختران نيز داشتن يك دوست پسر را يك جاذبه فردي و اجتماعي براي خود به حساب مي آورند. اما طول نمي كشد كه پي خواهند برد اين قدرت نمايي و جاذبه ارائه شده به قيمت از دست دادن بسياري از جاذبه ها و قدرت هاي اجتماعي و شخصيتي ديگر تمام شده، در نتيجه، دوستي ها به پايان مي رسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندي خويش، دنيايي از تعارض را در درون دختر و پسر باقي مي گذارد.

4. پناه جويي به يكديگر: دختران و پسراني كه مورد بي محبتي در خانواده قرار مي گيرند و از وضعيت رواني و اجتماعي خويش ناراضي هستند و در اين زمينه، خود را سرگردان و آشفته مي يابند، از طريق برقراري روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد كسب رضايت و يا به عبارت ديگر، به دنبال يافتن شرايطي هستند كه براي آن ها اطمينان خاطر و رضايتمندي بيشتري فراهم كند و پناه گاهي براي جبران كمبود محبت خود فراهم سازند.
اما اطمينان خاطري كه دختران و پسران از طريق برقراري دوستي بين خود جستوجو مي كنند هيچ گاه حاصل نمي شود; زيرا اين روابط پنهاني و به دور از چشم خانواده صورت مي گيرد. به همين دليل، دختر و پسر بايد وقت و توان زيادي صرف كنند تا بتوانند زمينه اين رابطه را فراهم كنند و تحمل ترس و اضطراب مستمري كه دو طرف بايد تحمّل كنند تا اين روابط از چشم آشنايان پنهان بماند، رضايتمندي و آرامشي را كه به دنبال آن هستند خنثي خواهد كرد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پریماه.

شما پدر هستید
دخترایی که باعث میشن برن دور جنس مخالف و پول هم بگیرند کم بود محبت دارن بشینید فک کنید کجای کار براش کم گذاشتید ؟؟خواسته هاشو گوش دادید/؟ با کسایی دیگه مقایسش کردید؟؟ از نظر مالی بهش نرسیدید ؟؟
اون دخترونه بشینید باهاش حرف بزنید ببینید مشکل اصلیش چیه حتما چیزی تو دلشه شاید هم کسی دلشو شکسته برا انتقام اینکار و میکنه ولی داره خودشو نابود میکنه
اخرش که چی
ایندش میخواد بشه دختر پولی؟؟؟؟ تا دیر نشده باهاش صحبت کنید یه روز رو اورش کنید که میدونید ولی با عصبانیت فک نکنه براتون متفاوته و به خواسته هاش گوش بدید حتما تو دلش چیزایی میگذره|heart|

---

سلام
از همراهیتون ممنونم صحبت شما کاملا درسته من خیلی سعی کردم باهاش حرف بزنم بهش میگم دخترم مشکلت چیه بمن بگو بیشتر وقتها سکوت می کنه یکی دو بار هم گفته چون شما دوست ندارین جایی برین من هم برای خودم برنامه بیرون میزارم . مشکن اینجاست که خانمم پرستاره و اکثرا هم شیفت شب برمیداره همین دلیل وقتی میاد خونه میخواد بخوابه و حوصله بیرون رفتن نداره بعدشم از وقتی دخترم این کارا رو شروع کرده ازش متنفر شده و حتی بسختی باهاش حرف روزمره میزنه چه برسه به بیرون رفتن و بطور کلی خانمم خیلی لجبازه و حاضر نیست کوتاه بیاد من هم بین این دو تا گیر گردم بخدا واقعا کم اوردم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط farokh

به هر حا رابطه ایشون میتونه یکی از دلایل زیر باشه و بهتره به جای هر دوکاری که گفتید باهاش حرف بزنید و اعتمادش رو جلب کنید
و لااقل در این مورد آموزش های لازم رو بهش بدید ...
اینطوری میتونید در مورد اتفاقات احتمالی ایشون رو تا حدودی مصونیت بدید ..

1. وعده ازدواج: يكي از بهانه هاي ارتباط بين پسران و دختران وعده ازدواج از ناحيه پسر است و معمولا با اين وعده ها پسران با دختران ارتباط پيدا مي كنند. در حقيقت، دختر و پسر با طرح مسئله «ازدواج» با يكديگر رفاقت كرده، سعي مي كنند نيازهاي عاطفي همديگر را برآورده كنند، اما حقيقت امر اين است كه اين وعده ها در حدّ خيال بافي مي مانند و جامه عمل نمي پوشند; زيرا خانواده چنين افرادي را در حدّ لازم پخته و شايسته براي ازدواج نمي يابند، طرح مسئله «ازدواج» از سوي پسر اگر هم صورت گيرد، با مخالفت خانواده اش روبه رو مي شود و حتي اگر پسر به خواستگاري دختر نيز برود، خانواده دختر چنين ازدواجي را نمي پسندند. بنابراين، وجود فكر ازدواج در بين دختران و پسران تنها نوعي ساز و كار دفاعي براي ايجاد رضايت خاطر و رهايي از اضطرابي است كه در نتيجه عملِ بر خلاف قواعد و هنجارهاي خانواده و جامعه صورت مي گيرد.

2. انگيزه جنسي: از انگيزه هاي ديگر ارتباط دختر و پسر بهره بري جنسي است. اين پديده در ميان اقشاري از جامعه كه از لحاظ رشد فكري و فرهنگي در انحطاط شديدي به سر مي برند، بيشتر ديده مي شود. اين افراد براي ارضاي غرايز جنسي خود، همه ي ارزش هاي خانوادگي و فردي خود را قرباني مي كنند و دست به رفتاري مي زنند كه براي اغلب افراد جامعه، بسيار پست تلقّي مي شود.
چنانچه اين ارتباط هاي ناپسند منجر به رابطه ي جنسي بين دختر و پسر شوند مشكلات زيادي را براي دختر، كه قرباني اصلي اين رابطه است به دنبال مي آورد. اشتغال ذهني درباره ي اين موضوع كه مبادا اين ارتباط براي او در آينده مشكل ساز باشد، تعادل رواني او را به نحو چشم گيري بر هم مي زند و فشار رواني زيادي بر او تحميل مي كند.
چنين دختراني در ازدواج با مشكل روبه رو مي شوند و حاضر به ازدواج نيستند و زماني كه با فشار خانواده روبه رو مي شوند و تن به ازدواج مي دهند، هميشه نگران افشاي رابطه گذشته خود هستند و از اينكه همسرشان از رابطه مخفي آن ها در گذشته آگاه شود رنج مي برند.

3. توهّم قدرت و جاذبه: يكي ديگر از انگيزه هاي دوستي با جنس مخالف اين است كه پسران داشتن دوست دختر را يك قدرت اجتماعي براي خود تصور مي كنند و دختران نيز داشتن يك دوست پسر را يك جاذبه فردي و اجتماعي براي خود به حساب مي آورند. اما طول نمي كشد كه پي خواهند برد اين قدرت نمايي و جاذبه ارائه شده به قيمت از دست دادن بسياري از جاذبه ها و قدرت هاي اجتماعي و شخصيتي ديگر تمام شده، در نتيجه، دوستي ها به پايان مي رسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندي خويش، دنيايي از تعارض را در درون دختر و پسر باقي مي گذارد.

4. پناه جويي به يكديگر: دختران و پسراني كه مورد بي محبتي در خانواده قرار مي گيرند و از وضعيت رواني و اجتماعي خويش ناراضي هستند و در اين زمينه، خود را سرگردان و آشفته مي يابند، از طريق برقراري روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد كسب رضايت و يا به عبارت ديگر، به دنبال يافتن شرايطي هستند كه براي آن ها اطمينان خاطر و رضايتمندي بيشتري فراهم كند و پناه گاهي براي جبران كمبود محبت خود فراهم سازند.
اما اطمينان خاطري كه دختران و پسران از طريق برقراري دوستي بين خود جستوجو مي كنند هيچ گاه حاصل نمي شود; زيرا اين روابط پنهاني و به دور از چشم خانواده صورت مي گيرد. به همين دليل، دختر و پسر بايد وقت و توان زيادي صرف كنند تا بتوانند زمينه اين رابطه را فراهم كنند و تحمل ترس و اضطراب مستمري كه دو طرف بايد تحمّل كنند تا اين روابط از چشم آشنايان پنهان بماند، رضايتمندي و آرامشي را كه به دنبال آن هستند خنثي خواهد كرد.

---

سلام استاد
من تمام نظرات شما را قبول دارم و سعی کردم محیط خونه رو شاد و امن کنم ولی متاسفانه بدلیل مشکل مالی خودم که این روزها گریبانگیر بیشتر کارمندها هست و دیگه بدلیل شغل همسرم (پرستار شیفت شب) و کلا روحیه کسل و کم فعالیت ایشون نمیتونم برنامه های تفریحی خانوادگی برقرار کنم . مثلا یکی از موارد مورد علاقه دخترم اینه که بره رستوران های ییلاقی اطراف شهر واسه شام و نهار و قلیون ولی متاسفانه من نمیتونم

نظرات تک تک دوستان به نوبه خودش درست و خوب بود

فقط من میخواستم بگم فک کنم اگه دخترتون بخواد با ازدواج از شهوت فرار کنه ممکنه گرفتار مصیبتی

بدتر از این باشه و مجبور بشه جدابشه شایدم با یه بچه چندماهه برگرده پس فک میکنم ازدواج به خاطر

فرار از شهوت خیلی خوب از اب درنیاد

خود شما هم مقصر اصلیه این اتفاقی که برا دخترتون افتاده هستید

وضعیت اقتصادی حالا هرچقدر هم که بد باشه دلیل نمیشه که پدر و مادر برا رفع نیازهای بچشون

کوتاهی کنن

حالا این نیازها چه میخواد عاطفی باشه چه مالی

کار کردن همسرتون هم خیلی خوب هست و تو دنیای امروزی کمک خرج هم به حساب میاد

اما فراموش نکنید که هم شما و هم خانمتون به خصوص خانمتون وظایف مهمتری هم دارن که به جز کار

کردن باشه

وقتی مادر یه بچه تا نصف شب سرکار باشه اون بچه با کی میخواد درد و دل کنه؟با کی میخواد صحبت کنه؟

اینجاست که تنهاییاشو با یه پسرغریبه پر میکنه و اون پسر هم به خاطر رفع نیاز جنسیش هر دروغو دونگی که

میتونه سر هم میکنه و طوری مظلوم نمایی میکنه که دخترتون فک میکنه اون پسر دلسوز تر از پدر و مادرشه

و تنهاییاشو با اون پر میکنه

به خاطر همینه که میگن به دختراتون محبت کنید و از عاطفه سرشارش کنید تا این محبت و عاطفه رو از یه پسر

نشنوه و اگه شنید انقدر چشو گوشش از این حرفا پر باشه که راحت گول نخوره نه این که یکی بهش گفت دوست

دارم دلش براش بره و غافلگیر بشه

این که می گید به خاطر کاراش پول میگیره ینی یه چیزی از این حدی هم که گفتم بدتر

در ضمن فک میکنم اگه به صورت مستقیم بهش نگید که متوجه رابطه های جنسیش شدید بهتر باشه

چون ممکنه در مقابل این حرفتون جبهه بگیره و عکس العمل نشون بده و احتمالا باز هم از خونه فرار کنه

موفق و موید باشید در پناه حق

یاعلی

سلام
از نظرات همه دوستان تشكر ميكنم واقعا خيلي كمك كرد تا سبك تر بشم.
در مورد ازدواج 2 تا مساله هست: اول منم با نظر دوستمون موافقم كه اين جور ازدواج موفق نيست دوم اينكه فرض كنيم اين كار درسته ، خوب نبايد يه نفر بياد خواستگاري ؟ بعدشم خودش ميگه من الان نميخوام ازدواج كنم

ضمنا خانمم همونطور كه گفتم ازش متنفر شده البته چند جلسه رفته مشاوره

واقعا اوضاع عجیب غریبی رقم زدید
من نظر دیگه ای ندارم
فقط کاش بیشتر به تربیتش بها میدادید

حق با شماست ولي ديگه كاريه كه شده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط aghamojtaba1349

حق با شماست ولي ديگه كاريه كه شده

---

نه دوست من
کاریه که کردید
تا کسی مسئولیت این کارو به گردن نگیره هیچ چیز درست نمیشه
شما و همسرتون درگیر مشکلات اقتصادی هستید و مشکل دارید و کار دارید و همه اینا درست
ولی هم شما و هم همسرتون فراموش کردید یه دختری دارید که بیشتر از پول تشنه ی محبته
همسر شما به جای اینکه خودش و مقصر بدونه برای این واقعه داره ازش فرار میکنه
شما هم خیلی خوب عمل میکنید که دارید با مشاوره این مشکل و پیگیری میکنید
اما کاش خودتون (هم شما هم مهمسرتون ) جای اون دخترخانم میزاشتید تا ببینیمیت تو زندگیش پول میخواست یا محبت ؟؟؟
متاسفانه خیلی از پدرمادر های امروزی انقدر به فکر پول در آوردن شدن که یادشون رفته خندیدن و شادی با پول بهب دست نمیاد
همونطوری که گفتم تا شما و همسرتون مسئولیت این انحرافات و به گردن نگیرید
نمیتونید مشکل و حل کنید

و به عنوان آخرینپیشنهاد بهتون میگم :
درستترین کار همیشه سخترین کاره
تا اینجاش و حواستون نبود از ااینجا به بعد دست شماست
این گوی این میدان
سعی کنید از راه محبت ایشون و به آغوش خانواده ببرگردونید

به نظرم الان شما به یک خانواده درمانگر باید مراجعه کنید، چون اینطور که شما گفتید روابط میان شما و همسرتون، هر دوی شما و دخترتون دچار مشکل هست، این نوع روابط که دختر شما واردش شده روابطی هستند که ترک اون ها برای خیلی از افراد سخته و نیازمند ایجاد یک انگیزه قوی در دختر شماست که هیچ انگیزه ای از این بالاتر نیست که محیط خانواده محیطی گرم وجذاب باشه و احساس تعلق نسبت به خانواده داشته باشه.
برای ایجاد یک محیط گرم شما باید ابتدا از همسرتون شروع کنید و روابط بین خودتون و همسرتون بهبود ببخشین. شما یک پسر هم دارین روابط دخترتون با برادرش چطوریه؟ از راه برادرش هم می تونید وارد شید، بهش به طوری که دوباره از خونه فراری نشه در رابطه با خانواده و کار های خونه مسئولیت بدین. حس مسئولیت می تونه احساس عضوی از خانواده بودن براش ایجاد شه.
حتما شما برای ایجاد موقعیت های تفریح احتیاج به پول زیاد ندارید. جمعه ها صبح خانوادگی کوه برید حتی اگر همسرتون نبود. از هر راهی که می تونید استفاده کنید. دختر شما در وضعیت خطرناکی قرار داره ولی هیچ چیزی غیر ممکن نیست. و از برادرش بخواهید که راضیش کنه یا یکی دیگه از اعضای فامیل که روابط خوبی باهاش داره.
اینکه هم گفتید سر کار میره ممکنه خطرناک باش و به کلی خودش رو از خانواده جدا کنه جون از لحاظ مالی هم به خانواده دیگه وابسته نیست البته مزیتی هم که داره اینکه شاید بخواد از راه بهتری کسب درآمد کنه.
ولی ناگفته نماند که همسر شما نقش اساسی در این ماجرا داره و اینطور که گفتید و شایدم برداشت من نادرست باشه شما رو برای رفتار های دخترتون مقصر می دونه. شما باید نقشی رو که می تونه در بهبودی فرزندتون داشته باشه بهش یادآوری کنید و دلگرمش کنید.
شما پدر دلسوزی هستید و مطمئنا اگر موفق هم نشید نقش خودتون رو به عنوان پدر خوب ایفا کردید.

من كه تقصير خودمو قبول دارم و ميگم كه كوتاهي كرديم ولي همسرم ميگه ذاتش خرابه و مثال پسر نوح رو ميزنه .
با پيشنهاد خانواده درمانگر شديدا موافقم در مشهد يه مشاور خوب در اين زمينه ميتونيد معرفي كنيد ؟
اگه بخوام سريعتر نتيجه بگيرم بنظرتون مراجعه به روانپزشك و درمان دارويي كارسازه ؟

من پیشنهاد می کنم فعلا از فکر ازدواجشون بیاید بیرون

الان وضعیت دخترتون به گونه ای هستش که حتی اونایی هم که باهاش رابطه جنسی برقرار کردن

حاضر نیستن صددرصد باهاش ازدواج کنن

چه برسه به بقیه

خانمتون خیلی اشتباه کرده که اینجوری این بچه رو ول کرده

تو روز محشر حتما باید جوابگو باشه

این بچه ذاتش خراب بوده یعنی چی اخه؟

پسر نوح با بدان بنشست که اونجوری شد

چرا قیاس مع الفارغ می کنید

بچه ها وقتی به دنیا میان مثل یه بوم نقاشی میمونن.پاک پاک.سفیده سفید

و این پدر و مادرش هستن که باید توش یه نقاشیه خوشگل پیاده کنن

اگه شما اینکارو نکنید بقیه میان این بومو هرجور که خودشون دوست دارن نقاشی میکنن

در کل این که از تربیت بچتون کوتاهی کردین

یادتون نره شما اگه بچتون رو تربیت نکنید زمونه تربیتش میکنه

ولی تربیت زمونه خیلی خوب از اب در نمیاد

موفق و موید در پناه حق

یاعلی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط aghamojtaba1349

با سلام خدمت تیم مشاوره
من یه دختر 17 ساله دارم که چند ساله متاسفانه با جنس مخالف رابطه داره تا حالا چند بار از خونه فرار کرده یه ماه پیش هم بخاطر غیبت از مدرسه اخراج شده الان خودش کار پیدا کرده میره سرکار من تازه فهمیدم یعنی تازه دیروز با خوندن اس ام اس های گوشیش یقین پیدا کردم که ************ هم داره و بابتش پول میگیره . تو این چند سال مشاور رفتم روانپزشک رفتم هرباز یه مدت خوب بوده و باز روز از نو روزی از نو ..
دیگه واقعااز این وضع خسته شدم نمیدونم چکار کنم باهاش گاهی تصمیم می گیرم دست و پاشو زنجیر کنم تو خونه گاهی فکر می کنم بیرونش کنم بگم برو گمشو گاهی میخوام خودم فرار کنم ....... ولی فکر پسرم و همسرم و مادرمو و آبرومو میکنم واقعاً نمیدونم چیکار کنم .
مدتی هم هست بخاطر فرار های مکررش ترس عجیبی تو وجودم افتاده که اگه بخوام باهش برخورد کنم دوباره میره و بدتر از بدتر میشه . سر همین موضوع دیروز با همسرم بحثم شده و بهم میگه تو بی اراده ای و ازت میترسم 2 روز هم هست باهام قهر کرده میره تو اتاق درو قفل می کنه ..
حالا سئوالم اینه با دخترم چجوری برخورد کنم ... بروش بیارم از کاراش خبر دارم که دیگه از فردا زیداشو میاره خونه خودم ************ میکنه ... بروش نیارم کاراشو ادامه میده .... واقعا دارم سکته می کنم

---

سلام

متاسفم از آنچه که خواندم و تبریک به شما که منطقی تر از همسرتون فکر میکنید.

عزیز این مشکل ریشه در دو مسئله داره صدمات (روانی -مغزی- ژنتیکی- هورمونی) و (تربیتی-اقتصادی-فرهنگی) که باید توسط یک تیم حاذق متشکل از (روانکاو و روانپزشک و یک نورولوژیست) بررسی بشه

سپس علت و عوامل مشخص یشه و کنترل یا درمان آغاز بشه.


من پیشنهادات بقیه دوستان توی این سایت رو نیز خواندم ولی اکثریت نه علمیه نه وجدانیه و نه انسانی و دقیق!!!!!! چه بدشون بیاد چه خوششون بیاد!؟


موفق باشید و لطفا پیگیر باشید البته من هیچ کدام از همکاران را در شهر شما نمیشناسم ولی مطمئنم دوستان خوب و حاذقی در آنجا هستند که با کمی کوشش و تحقیق میتوانید پیدایشان کنید.


دکترا در روانشناسی

متشكرم حق با شماست انشاا... منبعد با توكل بخدا تمام تلاشمو ميكنم و از راهنمايي اساتيد هم بهره ميبرم و از همه التماس دعا دارم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط aghamojtaba1349

متشكرم حق با شماست انشاا... منبعد با توكل بخدا تمام تلاشمو ميكنم و از راهنمايي اساتيد هم بهره ميبرم و از همه التماس دعا دارم

---

قبل از دختر شما همسرتون نیاز به مشاوره داره ..به نظر من مشکل اصلی همسرتونه....خدا یار و یاورتون باشه...میتونید ظاهروار با دخترتون علیه همسرتون جبهه بگیرید تا دخترتون بدونه یه حامی داره و بیشتر به شما نزدیک بشه و منبعد براش بیشتر وقت بزارید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شهرام2014

سلام

متاسفم از آنچه که خواندم و تبریک به شما که منطقی تر از همسرتون فکر میکنید.

عزیز این مشکل ریشه در دو مسئله داره صدمات (روانی -مغزی- ژنتیکی- هورمونی) و (تربیتی-اقتصادی-فرهنگی) که باید توسط یک تیم حاذق متشکل از (روانکاو و روانپزشک و یک نورولوژیست) بررسی بشه

سپس علت و عوامل مشخص یشه و کنترل یا درمان آغاز بشه.


من پیشنهادات بقیه دوستان توی این سایت رو نیز خواندم ولی اکثریت نه علمیه نه وجدانیه و نه انسانی و دقیق!!!!!! چه بدشون بیاد چه خوششون بیاد!؟


موفق باشید و لطفا پیگیر باشید البته من هیچ کدام از همکاران را در شهر شما نمیشناسم ولی مطمئنم دوستان خوب و حاذقی در آنجا هستند که با کمی کوشش و تحقیق میتوانید پیدایشان کنید.


دکترا در روانشناسی

---

اقای دکتر ینی رسما بوسیدی مارو گذاشتی کنارا

حالا ما هیچی

اقا فرخ هم تو این تاپیک پست گذاشته بودا|yeah|

پدرنمونه آدمیزاد کامپیوتر نیست که برنامه نویسش کنی تا همون کاریو که شما خواستید و بکنه

متاسفانه تو ایران همه دوست دارن همدیگه رو عوض کنن ولی هیچکس نمیخواد خودش و عوض کنه

ایشون مشکل حادی ندارن که شما با قرص و روانپزشک حلش کنی فقط
راش کج شده تو زندگی که خیلی هامون هم مثل ایشونیم و گاهی وقتا اشتباه میکنیم

OK thanks

با سلام
از مديريت سايت درخواست مي كنم اين تاپيك رو كاملا حذف كنند،البته ممكنه براي كساني كه چنين مشكلي دارند مفيد باشه ولي هر وقت كسي ميخونه و نظر مياده دوباره مياد بالا و من باديدنش اعصابم بهم ميريزه و خاطرات تلخم برام زنده ميشه. ممنون ميشم اگه حذفش كنيد.
باتشكر