نوزاد که بود، یک لحظه از مادرش جدا نمیشد، به قول قدیمیها «بغلی» بود، پدر و مادرش نوبتی او را در آغوش میگرفتند، در آغوش دیگران گریه میکرد و فقط پدر و مادرش را میخواست. کمی که بزرگتر شد، بدون آنها نه جایی قرار میگرفت و نه بدون آنها جایی میرفت. والدینش هم چندان ناراضی نبودند که فرزندشان فقط کنار آنها آرام و قرار میگیرد.
مدرسه که شروع شد، روزهای اول به اکراه سر کلاس حاضر میشد. تکالیفش را بدون کمک والدینش انجام نمیداد. همین روند هم ادامه یافت تا مقاطع بالاتر که پدر و مادرش چندان نمیتوانستند از لحاظ درسی کمکش کنند، باید کنارش مینسستند تا درس بخواند.
انتخاب رشته تحصیلی، لباس و خورد و خوراک و حتی دوستانش را نیز با کمک والدینش انتخاب میکرد. او حالا 24 ساله است، تحصیلاتش را در رشته مورد علاقه والدینش تمام کرده و هنوز نتوانسته کاری پیدا کند. هزینههای زندگیش را آنها میپردازند و هنوز در همه مسائل زندگی وابسته به خانوادهاش است. او حالا به جوانی تبدیل شده که نه تنها از خود، نظر، اعتقاد و فکری ندارد بلکه هنوز باید والدینش برای او تصمیم بگیرند. او هیچ استقلالی در زندگی ندارد.
آنچه که گفته شد تنها بخشی از زندگی کودکی است که وابسته به خانواده رشد یافته است. وابستگی معمولا از همان زمان کودکی آغاز میشود، زمانی که والدین فکر میکنند باید جوری از فرزندشان مراقبت کنند که هیچ مشکلی بر سر راهش قرار نگیرد. والدین میخواهند به جای در نظر گرفتن ناتوانیهای کودک، خودشان امور را در دست بگیرند و به جای فرزندشان کارهای او را انجام دهند.
حمایت آنها تا جایی پیش میرود که حتی در بازیهای کودکانه فرزندشان، همیشه نقش بازنده را بر عهده میگیرند تا کودکاشان به اعتماد به نفس کاذبی در خصوص رسیدن به همه خواستههایش برسد.
در کودکان وابسته امور همه کارها را والدین بر عهده میگیرند و کودک نهتنها از خود اختیاری ندارد بلکه به تدریج بدون کمک آنها مسئولیت کاری را بر عهده نمیگیرد.
یکی از مهمترین موضوعاتی که تمام زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهد مستقل بودن و داشتن استقلال است، کودکی که تازه به دنیا آمده، یک موجود کاملا وابسته به والدین است، اما هرچه بزرگتر میشود، میخواهد خودش دنیا را لمس و کشف کند. روانشناسان کودک معتقدند معمولا کودکان از 2 سالگی دوست دارند استقلال را تجربه کنند و از سه تا پنج سالگی تلاش میکنند مستقل باشند. لجبازیهایی که کودکان در این سنین با والدین خود میکنند برای کسب استقلال و هویت است.
اما این روزها برخی والدین به اشتباه فکر میکنند باید فرزندانشان را به خود وابسته کنند و باعث میشوند تا فرزندانشان تا سنین بزرگسالی هم حس وابستگی داشته باشند. بر این اساس فرزند آنها تبدیل به یک فرد وابسته میشود که قادر به مستقل بودن نیست.
کودک چگونه وابسته میشود؟
وابستگی به والدین در کودکان تا حدود زیادی طبیعی به نظر میرسد، این وابستگی وقتی شکل منفی به خودش میگیرد که کودک بیش از حد به پدر و مادر وابسته شود تا جایی که این وابستگی، باعث ترس و آرام نبودن کودک میشود، بر این اساس پدر و مادر باید راهکارهای لازم را برای از بین بردن این حالت به کار ببرند.
وجود دلبستگی عاطفی نوزاد نسبت به مادر از بدو تولد تا شش ماهگی است. در واقع در بدو تولد کودک نیاز مبرم دارد که همواره نزدیک مادر باشد و حتی تماس بدنی و پوستی با وی داشته باشد که این حالت تا شش ماهگی ادامه دارد. این دلبستگی که نقش بسیار مهمی در پایهریزی روابط بین کودک و مادر دارد از نظر علمی اثبات شده است. بیتوجهی به این نیاز کودک تا شش ماهگی موجب بروز وابستگی ناایمن و اضطراب در کودک میشود و این احساس را در او به وجود میآورد که والدین به نیازهای وی بیتفاوت هستند.
به اعتقاد روانپزشکان کودک، دلبستگیای که نوزاد در پنج و شش ماهگی به مادر پیدا میکند موجب میشود در آینده امنیت روانی او تضمین شود و مطمئن باشد که مادر او را در مکان و شرایط نامناسبی نمیگذارد، بنابراین در دو تا سه سالگی رفتارش عادی و طبیعی است.
از نظر علمی مناسبترین سن برای جدا شدن کودک از والدین بین 5/2 تا 3 سالگی عنوان میشود به طوری که کودک میتواند در این سنین به مهد کودک برود یا پیش اقوام نزدیک بماند.
برای از بین بردن حالت ترس و جدایی کودک، والدین و خصوصا مادر باید روحیه استقلالطلبی را در کودکشان پرورش دهند، تا به مرور زمان ترس و وابستگیاش از بین برود. در همین راستا کودک باید همواره والدینش را شادمان و با اطمینان خاطر و آرام ببیند.
برای این که فرزند مستقلی داشته باشید، ابتدا باید خودتان به عنوان والدین، استقلال کودک را در نظر بگیرید تا فرزندتان وابسته نباشد. ناگفته نماند که افراط در استقلال کودکان نیز میتواند نتایج معکوس به دنبال داشته باشد به این معنا که کودکان، خودسر و خودرای پرورش پیدا کرده و در بزرگسالی با مشکلات زیادی روبهرو خواهند شد.
روانشناسان کودک معتقدند بیتوجهی به کودک به این بهانه که مستقل پرورش یابد نیز اثرات منفی دارد. بروز دلبستگی ناایمن در کودکان که نتیجه این بیتوجهیهاست اثر خود را بشدت در بزرگسالی نشان میدهد. این بیتوجهی موجب عدم اطمینان کودک نسبت به والدین میشود به طوری که خود را به صورت وابستگی شدید در سنین نوجوانی به والدین، نداشتن اعتماد به نفس، استقلال در انجام امور شخصی یا به صورت بیتوجهی و بیمحبتی کامل به والدین نشان میدهد.
وابستگی زیاد نیز سبب میشود کودک نتواند برای خودش تصمیم بگیرد و بدون حضور والدین اعتماد به نفسی برای انجام امورش ندارد.
وابستگی را دور کنید
برای این که کودک مستقلی داشته باشید باید او را در همان مراحل اولیه زندگی، اجتماعی بار آورید. با فرزندتان به گردش بروید و اجازه دهید که با نظارت شما اما به شکل مستقل بازی کند. کودک را تشویق کنید و اجازه دهید با دوستانش و کودکان همسایهها رفت و آمد داشته باشد.
در نوزادی اتاق کودک را به دور از وسایل خطرناک نگه دارید و اجازه دهید که کودکتان به طور مستقل در اتاقش بازی کند. اجازه ندهید دلواپسی و اضطراب شما در جدایی از کودک در او اثر بگذارد چرا که بر این اساس استقلالش تحت تاثیر قرار گرفته و نمیتواند بدون وابستگی به شما ادامه دهد.
سعی کنید برخی از کارها را فقط به کودکتان واگذار کنید مثلا اجازه دهید کودک خودش غذا بخورد. هر چه کودک امورش را تحت نظر افراد خانواده انجام دهد، وابستهتر میشود. بر همین اساس توصیه میشود که نظارت والدین غیرمحسوس باشد تا بتواند مستقل پرورش یابد.
جدا بودن اتاق کودک موثرترین روش کاهش وابستگی
بسیاری از مادران به خاطر راحتی خود و تصور این که نباید نوزاد را از خود دور کنند معمولا اتاق کودک را جدا نمیکنند، در صورتی که همین جدا نکردن کودک از خود، ریشه بسیاری از وابستگیها و ترس و اضطرابهاست.
جدا کردن اتاق کودک در ابتدای تولد یکی از راهکارهای اصلی برای کاهش ترس و اضطراب است و همچنین نقش موثری در وابسته نشدن کودک به مادر دارد.
با جدا کردن اتاق کودک در ابتدای تولد، کودک تصوری از ترس و اضطراب ندارد و بیقراری هم نخواهد کرد، اما در شش ماهگی ممکن است کودک بیقراری کند که مادر میتواند با روشن کردن چراغ خواب، مانع از این ترس در کودک شود.
دکتر پرویز مظاهری، دبیر انجمن علمی روانپزشکان ایران در این خصوص در گفتوگو با ایرنا میگوید: کودکانی که حاضر به جدا شدن چند ساعته از والدین خود در زمان خواب نیستند، بیشتر در غذا خوردن، لباس پوشیدن و هنگام تنها شدن بهانهجویی و بیقراری میکنند، در صورتی که با جدا کردن اتاق کودک از همان ابتدا میتوان از ایجاد این وابستگی در او جلوگیری کرد.
مظاهری با بیان این که بازیکردن و گذراندن وقت با همسالان یکی از روشهای موثر در کاهش وابستگی کودک به مادر است، ادامه میدهد: مادران باید در زمانهایی که کودک را همراه خود به پارک میبرند، خود در کناری بمانند و اجازه برقراری ارتباط با همسالان و بازی کردن با آنها را به کودک بدهند.
به گفته دبیر انجمن روانپزشکان ایران، کودکانی که در خانواده بیشتر مورد توجه قرار میگیرند یا این که دوره پیش دبستانی و مهد کودک نرفتهاند، بیشتر از سایر کودکان به مادر وابسته میشوند و با دورشدن از خانواده، وحشت و اضطراب در آنها پدید میآید.
به گفته این روانپزشک جدا کردن اتاق کودک از همان ابتدای تولد، نقش موثری در کم کردن وابستگی کودک به مادر دارد و همین امر باعث میشود کودک کمتر دچار ترس و بیقراری شود.
وقتی وابستگی دو طرفه میشود
وابستگی نوجوان به والدین، سبب کاهش استقلال و اعتماد به نفس در او میشود. این وابستگی به گونهای است که ضمن وابستگی فرزند به خانواده، والدین نیز نسبت به فرزند وابسته میشوند، بنابراین برای آنان نیز دشوار است که بر نگرانیهای خود غلبه کنند.
در واقع این وابستگی ابتدا در کودک به وجود میآید یعنی والدین بهخاطر ناتوانیهای نوزاد سعی میکنند همه نیازهای او را برطرف کنند و حضور دائم آنها در کنار نوزاد سبب میشود به مرور زمان کودک خودش را کاملا به والدین وابسته ببیند.
در حالی که بعد از گذراندن دوران نوزادی، ضروری است والدین برخی از امور را به کودک واگذار کنند یا دستکم فقط نظارت داشته باشند. هر چند این ضرورت را والدین احساس میکنند، اما تغییر رفتار و اندیشهها، برای آنها دشوار است.
علت نداشتن آمادگی لازم والدین بخصوص مادران برای واگذاری مسئولیتها به فرزندان، این است که از کودکی آنها را برای این دوران آماده نکرده و کودکی وابسته تربیت کردهاند و به مرور زمان این وابستگی در نوجوانی بیشتر خودش را نشان میدهد.
این در حالی است که روانشناسان حوزه خانواده و مسائل تربیتی معتقدند پدر و مادر هوشمند باید فرزند خود را برای دنیای امروز آماده کنند، زیرا دغدغه مهم و اساسی آنها، باید استقلال و خودکفایی فرزندان در امور شخصی باشد.
در واقع نوجوان کسی است که نه فقط از نظر جسم و سن از دوران کودکی خود گذر کرده، بلکه از نظر سلیقه، احساس، عقیده، رفتار و حالات نیز از کودکی فاصله گرفته است.
والدین باید به حوزههای خصوصی فرزندان که شامل نوع درس خواندن، نوع ارتباط با دوستان و مسئولان مدرسه، خواب و بیداری، غذا خوردن، عبادت کردن، مرتب کردن وسائل شخصی و تصمیمگیری است، احترام بگذارند.
اما متاسفانه وابستگی زیاد کودکان به والدین به مرور زمان در والدین نیز نسبت به فرزندان وابستگی و دردسرهای بیشتری ایجاد میکند. پدر و مادر باید هوشیار باشند که مسئولیت حوزههای خصوصی فرزندان را با اعتماد و احترام کامل به آنها واگذار کنند و در صورت خطا و اشتباه، مسئولیت جبران و پاسخگویی به عواقب مسئولیت ناپذیری را نیز به عهده خودشان بگذارند.
والدین باید بدانند دوره دشوار واگذاری مسئولیت شخصی به فرزند سپری خواهد شد و فرزندشان طعم شیرین استقلال را خواهد چشید.
استقلال به هر قیمتی؟ هرگز
برخی از والدین زمانی که تصمیم میگیرند وابستگی کودکانشان را کم کنند، ممکن است دچار اشتباهاتی شوند که میتواند نتایج بدی داشته باشد. به گفته روانشناسان، اشتباه والدین در رابطه با جدایی از کودک این است که در حالتی که کودک نمیداند و از همه جا بیخبر است، به طور مثال در هنگام خواب یا وقتی سرگرم بازی است، او را رها کرده و میروند.
این مساله موجب ایجاد یک ترس ناگهانی در کودک میشود و کودک ممکن است فکر کند او را برای همیشه تنها گذاشتهاند. روانشناسان هشدار میدهند احساس ناامنیای که در کودک ایجاد میشود، براحتی قابل جبران نیست.
ترک کردن کودکان وقت خواب یا هنگام بازی، یک اشتباه بزرگ است، چراکه این کار باید با اطلاع کودک و همراه با توضیح والدین باشد. حتی در ابتدا وقتی کودک را ترک میکنید، حتما تلاش کنید که در نقطه دید او باشید.
در صورتی که والدین مجبورند کودک را نزد شخصی بگذارند، باید به کودک توضیح دهند که مجبور هستند او را برای مدت کوتاهی ترک کنند و بعد برمیگردند. در این حالت ممکن است کودک دقیقا متوجه منظور آنها نشود و گریه کند، اما از این که ناگهانی متوجه نبود والدینش شود، بسیار مناسبتر است.
مدت زمان جدایی والدین و خصوصا مادر از کودک در ابتدا باید کوتاه باشد و سپس میتوان این زمانها را طولانیتر کرد تا اضطراب جدایی کودک بتدریج از بین برود.مشکل اصلی در مورد جدایی کودک از والدین زمانی است که کودک به سن دو سه سالگی رسیده است و حاضر نیست از مادر و پدر جدا شود، در این موارد والدین بهتر است کمی سنگدل باشند تا کودک برای زندگی آینده اعتماد به نفس پیدا کنند و بتواند وارد روابط اجتماعی شود.
کارشناسان توصیه میکنند مادر کامل، لزوما مادر خوبی نیست و در مقابل این اصطلاح «مادر به اندازه کافی» وجود دارد و مادرانی که بیش از اندازه به کودک توجه میکنند نمیتوان گفت مادر خوبی هستند، البته همه این مسائل به بعد از یک سالگی مربوط میشود و تا قبل از یک سالی همه نیازهای کودک باید از سوی والدین برطرف شود.
مهدکودک یا مهد استقلال
این روزها با وجود شاغل بودن والدین، رفتن کودکان به مهد کودک اجتنابناپذیر است. حتی در خانوادههایی که مادر شاغل نیست نیز تمایل برای فرستادن کودک به مهد کودک وجود دارد.
به اعتقاد کارشناسان، تقویت مهارتهای استدلالی و کمک به پرورش تفکر کودک یکی از بهترین راهکارها برای رشد کودکانی خلاق و برخوردار از بهداشت روانی و جسمانی است که در محیطهای آموزشی مانند مهد کودکها میتوان به وجود چنین فضایی امیدوار بود.
در واقع والدین باید برای افزایش استقلال کودک، تعامل کودک با همسالان، آشنا شدن آنها با قوانین اجتماعی، ایجاد روابط اجتماعی، بازیهای گروهی و رشد تواناییهای فردی در مناسبترین زمان، فرزندان خود را به مهدکودک بفرستند.
مهمترین تاثیر مهد کودک بر کودکان حضور در جمع همسالان و به دنبال آن جامعهپذیری است.
ناگفته نماند که در این خصوص استاندارد بودن و ارائه شیوههای صحیح آموزشی از سوی مربی میتواند در پرورش یا سرکوب خلاقیت کودکان بسیار موثر باشد.
بر این اساس نخستین موردی که والدین در انتخاب مهدکودک باید به آن توجه کنند، تجربه و دانش مربیان است. نداشتن سابقه، تجربه و دانش کافی باعث لطمات جبرانناپذیری به کودک میشود.
مربیانی که به دلیل علاقه نداشتن به کودک، مشغله و گرفتاری زیاد اقتصادی و اجتماعی تمایلی برای رسیدگی به نیازهای کودکان ندارند، به جای این که فضای مناسب برای رشد کودکان فراهم کنند، زمینههای ناهنجاری را در کودک فراهم میآورند و توانمندیها و قابلیتهای کودکان را محدود و حتی نابود میکنند.
بنابراین اگر فرزندتان را به دلایلی نظیر تجربه استقلال، تعامل با همسالان و شکوفایی خلاقیتها به مهد کودک میفرستید، حتما شرایط مهد کودک مورد نظر را بررسی کنید تا کودکتان واقعا در فضایی مستقل و خلاق قرار گیرد.
مهدکودک استاندارد میتواند برای فرزندتان تجربه مستقل بودن را از همان زمان کودکی مهیا کند. در واقع مهد کودک اولین تجربه دور از والدین بودن محسوب میشود و حساسیت این تجربه به همان اندازه که میتواند مثبت باشد، میتواند تاثیر منفی نیز به دنبال داشته باشد، براین اساس والدین در انتخاب مهد کودک و مربی خوب باید حساسیت بیشتری به خرج دهند تا نتیجه همانی شود که اکثر روانشناسان کودک به آن معتقدند.
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید |
021-22354282 |
|
021-88422495 |
|
021-88472864 |