با مادرم و خانواده مشکل دارم

سلام به اونی که داره حرف دلمو میخونه و نمیدونم کجای این سرزمینه!!
بذون مقدمه میگم ک با مادرم مشکل دارم و هیچوقت نمیتونیم صحبتی داشته باشیم که بدون بحث و دعا بره جلو. همیشه نظراتمون درباره مسائل زندگی متفاوته. همیشه صحبتمون به دعوا و دادوبیداد میکشه. دیگه نمیتونم تحملش کنم. انگار منو نمیفهمه!!! با همه خوبه به من که میرسه...!!! من دیگه خسته شدم دیگه نمیخوام که من سازگاری کنم و دنبال صلح باشم. اصلا دوس ندارم با اینا زندگی کنم. هروقت کاری خواستم منو با بقیه مقایسه کرده و فک میکنه هرچی خودش میگه درسته! به منو خواسته هام احترام نمیذاره به هدفم!!! اصلا انگیزه نمیده...
وای دیگه خسته شدم از تایپ کردن مشکلاتم. یکی بگه چیکار کنم!!! الانم دارم دنبال کار میگردم که باز دخالت میکنه و نمیذاره کارخودمو بکنم!!! روانیم کرده. کاش میتونستم ازینا جدا شم|worry||mad|:20::102::63::46:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yasemoradi

سلام به اونی که داره حرف دلمو میخونه و نمیدونم کجای این سرزمینه!!
بذون مقدمه میگم ک با مادرم مشکل دارم و هیچوقت نمیتونیم صحبتی داشته باشیم که بدون بحث و دعا بره جلو. همیشه نظراتمون درباره مسائل زندگی متفاوته. همیشه صحبتمون به دعوا و دادوبیداد میکشه. دیگه نمیتونم تحملش کنم. انگار منو نمیفهمه!!! با همه خوبه به من که میرسه...!!! من دیگه خسته شدم دیگه نمیخوام که من سازگاری کنم و دنبال صلح باشم. اصلا دوس ندارم با اینا زندگی کنم. هروقت کاری خواستم منو با بقیه مقایسه کرده و فک میکنه هرچی خودش میگه درسته! به منو خواسته هام احترام نمیذاره به هدفم!!! اصلا انگیزه نمیده...
وای دیگه خسته شدم از تایپ کردن مشکلاتم. یکی بگه چیکار کنم!!! الانم دارم دنبال کار میگردم که باز دخالت میکنه و نمیذاره کارخودمو بکنم!!! روانیم کرده. کاش میتونستم ازینا جدا شم|worry||mad|:20::102::63::46:

---

دوست عزیز فکر کردید این همه ادم روی کره خاکی در نهایت تفاهم دارن زندگی میکنن ؟!!!

چیزی که امروز ازش به تفاهم نام برده میشه فقط درک تفاوت و نظرات متفاوت طرف مقابل شماست

این در خانواده شما و زندگی مشترک و در اجتماع کاربرد داره

تنها راهی که میتونه شمارو در این رابطه به یک ارتباط ارام برسونه شناخت حساسیت های طرف مقابلتون و احترام گذاشتن به اوناست

همونطور که بعضی مواضع برای شما مهم هست برای طرف مقابلتون هم بعضی مواضع مهم و حیاتیه

حال این درک مواضع میتونه برای مادر ، خواهر ، همسر ، دوست ، و سایر افراد باشه

پس صبور باشید و گاهی خودت رو جای مادرت قرار بده تا بتونی درست درک کنید|winksmiley|

تشکر ازینکه دلنوشتمو خوندین. من متوجه این هستم که تفاوت وجود داره اما اینا منو درک نمیکنن نمیخوان ببینن من چی میخوام. انقدر لهم کرده و منو با بقیه مقایسه کرده که دیگه نمیتونم هدفی که قبلا مشخص کرده بودم رو بهش پایبند باشم. چیزایی که خودش میخوادو میخواد به من تحمیل کنه. خسته شدم. کسی منو درک نمیکنه. دیگه نمیخوام من اقدام به صلح و سازگاری کنم. چرا اونا نمیخوان سازگار شن؟؟؟ خسته شدم.|sadsmiley|

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yasemoradi

تشکر ازینکه دلنوشتمو خوندین. من متوجه این هستم که تفاوت وجود داره اما اینا منو درک نمیکنن نمیخوان ببینن من چی میخوام. انقدر لهم کرده و منو با بقیه مقایسه کرده که دیگه نمیتونم هدفی که قبلا مشخص کرده بودم رو بهش پایبند باشم. چیزایی که خودش میخوادو میخواد به من تحمیل کنه. خسته شدم. کسی منو درک نمیکنه. دیگه نمیخوام من اقدام به صلح و سازگاری کنم. چرا اونا نمیخوان سازگار شن؟؟؟ خسته شدم.|sadsmiley|

---

دوست عزیز شما در مجموعه خانواده هستید پس باید سعی کنید طبق قوانینش زندگی کنید

این مشکل در ببیشتر خانواده ها وجود داره چون خانواده در زمانی و فرزندان در زمانی دیگر رشد کردن

و این اختلاف نسل باعث بروز مشکلات خواهد شد ...

خودتون رو جای مادرتون قرار بدید و ببینید چه چیزی رو دوست دارید از طرف دخترتون دریافت کنید ولی این کارو بدون ناراحتی و عصبانیت انجام بدید

منم همیشه فکر میکردم که مامانم بیش از اندازه با من بحث میکنه و دوستم نداره و با من خوب نیست ولی وقتی برای یک ماموریت کاری چند ماه ازش دور موندم از همه شنیدم و خودم دیدم که چقدر بهم وابسته بوده و بیشتر از خواهرام و برادرم دوسم داشته

یک مدت بحث کردن با مادرتون رو کنار بذارید و حرفاش رو جبر و تحقیر تلقی نکنید و واقع به چشم یک بزرگتر ، مادر و دلسووووووووووووووووووز بهش نگاه کنید

چون خودم با این مشکل مواجه بودم درک میکنم که الان بیش از اندازه حساس شدین . ولی همیشه این حس های بد درست نیست بیشتر وقتها کاذبه و بخاطر تکرار شدن بیش از حد جرو بحث این ذهنیت برای شما ایجاد شده و داره آزارتون میده