سلام....
خیلی حالم بده
فکر نمیکنم کسی مشکل منو داشته باشه,قضیه از اونجا شروع شد :من یه دختر ۲۰ساله هستم ,تابستون سال پیش یکی از اقوام اومدن خواستگاری برام ,و جواب مثبت شنیدن
دو بار با والدینشون اومدن خونمون که بار دوم خانوادشون گفتن چون بین عقد و عروسی ۱سال مجبوریم زمان بزاریم ,پس بعتره مراسم عقد بگیریم ,جشن و اینا
قرار گزاشتن تابستون دیگه ینی الان جشن عقد باشه,و والدین منم به ظاهر قبول کردن ,و حتی گفتن خیلیم خوب هستو این چیزا
تو این یه سال اینجوری که من در جریانم خانواده نامزدن رو مراسم عقد حساب باز کردن
من و نامزدم خیلی بیشتر
حالا بعد از یه سال که والدینم میگم جشن چی شد,برخورد بدی باهام میکنن
نه بله برون نه عقد
بخدا دیگه خسته شدم ,از بس تحت فشارم
هنوز عقد نیستیم,نامزدم مرتب ازم میپرسه عقد کی باشه,جوابشو چی بدم؟؟؟
خونواده ها هیچ کارو حرفی بهم نمیزنن با اینکه اشنا هستیم
ما هم که با هم حرف میزنیم یه نظری بع والدینم پیشنهاد میکنم ,میگن اینکارا به شما مربوط نیس ,از اون طرف خودشون خیچ کاری نمیکنن
اینکه نمیخوان برام نه عقد نه بله برون بگیرم ازارم میده خیلی