دخالت خانوادم بعد از بچه دار شدن

سلام یه سال بچه دار شدم،از وقتی دخترم بدنیا اومده خانوادم هیچ وقت به من و همسرم این حسو ندادن که ما والدین این بچه هستیم،از همون اول مامانم به من محگفت بچه رو خودت تربیت کن،چرا باباش کمکت میکنه؟ لباس چی پوشیده؟ فلان مهمونی اینو تنش کن،خودت و بچه از صبح بیاین خونمون بهتره،و کلا هیچ وقت ازم سوال نمیکنن بچت الان چرا گریه میکنه،خودشون میگن اا چش شده برو به بچم شیر بده هر وقت بچه بغل باباشه میره بچه رو میگیره من هم باهاشون حرف زدم،هم دعوا کردم،هم بی محلی کردم،ولی هر دفعه که میبینمشون مشکل دیگه پیش میاد،الان دیگه نه دوست دارم ببینمشون، نه باهاشون حرف بزنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط graphist7

سلام یه سال بچه دار شدم،از وقتی دخترم بدنیا اومده خانوادم هیچ وقت به من و همسرم این حسو ندادن که ما والدین این بچه هستیم،از همون اول مامانم به من محگفت بچه رو خودت تربیت کن،چرا باباش کمکت میکنه؟ لباس چی پوشیده؟ فلان مهمونی اینو تنش کن،خودت و بچه از صبح بیاین خونمون بهتره،و کلا هیچ وقت ازم سوال نمیکنن بچت الان چرا گریه میکنه،خودشون میگن اا چش شده برو به بچم شیر بده هر وقت بچه بغل باباشه میره بچه رو میگیره من هم باهاشون حرف زدم،هم دعوا کردم،هم بی محلی کردم،ولی هر دفعه که میبینمشون مشکل دیگه پیش میاد،الان دیگه نه دوست دارم ببینمشون، نه باهاشون حرف بزنم

---

سلام

مهم این نیست که خانواده شما و همسرتون چی میگن مهم اینه که شما چقدر به حرفهای اونها عمل میکنید! در ضمن اگر نکاتشون منطقی عقلی و انسانی و روش درست تربیتیه بپذیرید وگرنه
خوب نه.

در ضمن کمی از ارتباطات بکاهید و به دوستانی بپردازید که از جمعشان لذت میبرید. موفق باشید


دکترا در روانشناسی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط graphist7

سلام یه سال بچه دار شدم،از وقتی دخترم بدنیا اومده خانوادم هیچ وقت به من و همسرم این حسو ندادن که ما والدین این بچه هستیم،از همون اول مامانم به من محگفت بچه رو خودت تربیت کن،چرا باباش کمکت میکنه؟ لباس چی پوشیده؟ فلان مهمونی اینو تنش کن،خودت و بچه از صبح بیاین خونمون بهتره،و کلا هیچ وقت ازم سوال نمیکنن بچت الان چرا گریه میکنه،خودشون میگن اا چش شده برو به بچم شیر بده هر وقت بچه بغل باباشه میره بچه رو میگیره من هم باهاشون حرف زدم،هم دعوا کردم،هم بی محلی کردم،ولی هر دفعه که میبینمشون مشکل دیگه پیش میاد،الان دیگه نه دوست دارم ببینمشون، نه باهاشون حرف بزنم

---

دوست عزیز رفتار شما میانگین رفتار افرادیه که اطراف شماست

پس اگر در انتخاب این دوستان دقت کنید روحیه ای شاد و آرام خواهید داشت ...

ولی خب خانواده ریشه های شما هستند و رابطه خودتون رو داشته باشید ولی

نوع رفتار و تربیت شما برای این کودک مهم خواهد بود

همسر من همیشه بهشون احترام میذاره،ولی جدیدا میگه وقتی اونا به من حسودیشون میشه و بهم احترام نمیذارن،منم وقتی میبینمشون فقط یه جا میشینم،البته حق داره
به نظرتون من چجوری با خانوادم رفتار کنم؟ اینکه فقط دیرتر بریم خونشون کافیه؟

http://forum.moshaver.co/imported/2015/01/w400-1.jpg

به.نظر من دوری ودوستی.

.وقتی ازتونم.دلیل خواستند راستشو بشون بگید.

یه مدت دوری بهتره.

امروز خونوادتون براش بی اهمیته اگه ادامه پیدا کنه از خودتونم خسته می شه.

پس اول یه مدت کوتاه یا بلند رابطتتونو نه قطع ولی کم کنید.

بعد که ان شا الله همه چیز درست شد به روال سابق برگردید.

(موفق باشید)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ابوغفار

http://forum.moshaver.co/imported/2015/01/w400-1.jpg

---

وووووووااااااااااااا|blinksmil ey|

سلام
والا من تو این مورد نظر کارشناسی ندارم
ولی همه میدونن مادربرگ پدربزرگ عاشق نوه هاشونن
کاریشم نمیشه کرد
بهتره باهاشون مدارا کنید و درکشون کنید
به هر حال اون بچه تو خونه شما تربیت خواهد شد و مهم کیفیت تربیت شماست
حالا این وسط پدربزرگ مادربزرگم یه دخالت هایی میکنن ک خیلی وقتا لازمه و از روی عشق و علاقه است