نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: عدم توجه مادرم

1126
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6529
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    10
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    عدم توجه مادرم

    سلام
    من ازمامانم میترسم واحساس تنهایی میکنم.همین موضوع باعث شده خطاکنم.اول راهنمایی ک بودم ی بارنقاشی چش وابروکشیده بودم یهومامانم اومدودیددعوام کردک توبایدب فکردرسات باشی ن چش وابروازهمون موقع هروقت چیزی میشه تنم میلرزه.هدف من فقط نقاشی بودن چیزدیگه.سوم راهنمایی بودم پسرهم محله ایمون گف دوس شیم پسرخوبی بودامامن دوس نداشتم باپسرادوس شم ی سال گذشت مامانم ازهمسایه هاشنیده بودک اون پسرمنودوس داره اومدخونه وگف نکنه باهاش رابطع داری قسم خوردم نه حتی یبارم نحرفیدم باها خلاصه تندحرفیدباهام منوب گریه انداخت سختم بودکاری ک نکردم گردن بگیرم.گف ک بایددرساتوخوب بخونی من توروفعلاشوهرنمیدم.
    گذشت تارفتم دانشگابا ی پسری دوس شدم کارم اشتباه بوداماازتنهایی وارداون رابطه شدم حس میکردم مردزندگیمه امابهم نمیومدیم سه سال ازم بزرگ بودتازه میرف سربازی کاردانی گرفته بود.وابسته شده بودم بهش بعد۶ماه مامانم شک کردمنم بهش گفتم همه چیو.گوشیموگرفت ندادبهم قهرکرد.مادرپسر زنگ زدبیان خونمون گف من دخترموشوهرنمیدم.اون پسره رفت واونجورک میگف عاشقمه وبدون من نمیتونه زندگی کنه بطورجدی خواستگاری نکرد هرازگاهی ب گوشیم تک میزدیاب خونمون.
    گذشت تامهررسیدمن حس کردم پسرهم محله ایمونودوس دارم بهش پیام دادم هنوزمنومیخادیانه ؟گف هف ساله منتظرمه باهم حرف زدیم قرارشدبعدیه ماه بیادخاستگاریم امادوس پسرسابقم رف پیششومنوخراب کرد.اون گف هرچی عشق داشت بهم تبدیل شدب نفرت گف دوست ندارم بعداون ماجرادوماه شباتوخابگاکارم شده بودگریه.تاپسرعموی مامانم زنگ زدبهم وگف چن سال دوسم داره مادوماه بودرابطه داشتیم وهمه چی خوب بودمن حالم خوب شده بودحس میکردم خداهنوزم دوسم داره تاتصادف کردوازدنیارفت.اززمین وزمان سیرشدم
    پسرهم محله ایمون ی ماه بعدمرگ اون خدابیامرززنگ زدگفتم حتمانتونسته فراموشم کنه ازمخاست بریم بیرون حرف بزنیم دوروزپشت سر هم رفتیم گردشوخوش گذشت تای ما بعدش خبردارشدم ازدواج کرده ازاون روزب بعدک الان شش ما شده دلم میخادبمیرم شمارو بخداواسم دعاکنید.کمکم کنیدبریدم
    اززندگی
    ویرایش توسط maryam22 : 10-20-2014 در ساعت 09:44 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : زندگی من

    دوست عزیز قبل از هر چیزی باید مدتی به خودت استراحت بدی

    اینطور که شما دارید پیش میرید ، شرایط برای شما آسیب پذیرتر و سخت تر خواهد شد

    در ضمن شما نباید از این روابط دوستانه و عاطفی ساده انتظاری بیشتر از اینا داشته باشی

    چون ممکنه هر اتفاقی توی این روابط بیفته ، پس بهتره در این موارد کمی خوددار باشید

    به هرحال وقتی مادرت تورو از این روابط دور نگه میداشت ، میدونسته که این رابطه ها چقدر میتونه براتون مضر باشه

    پس بهتره مدتی از این مسایل خودتو دور نگه داری تا بتونی یه جورایی خودتو پیدا کنی ...

    وگرنه ازدواج کردن ا گفتن فقط یک جمله دوستت دارم نمیتونه به خوشبختی ختم بشه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی اینترنتی
    توسط omid_pj75 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: 10-01-2020, 11:52 AM
  2. شکاک بودن در زندگی
    توسط pegaht در انجمن سایر مشکلات زن و شوهر
    پاسخ: 35
    آخرين نوشته: 08-16-2015, 08:10 PM
  3. بی توجهی همسر و عدم ابراز علاقه
    توسط parry در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 04-01-2015, 01:08 AM
  4. خانواده همسرم
    توسط بهشيد در انجمن خانواده همسر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-18-2014, 04:29 PM
  5. سرما نمی تواند عامل درد کلیه باشد!
    توسط Artin در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-30-2014, 11:08 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد