نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: عدم توجه والدین

1640
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    عدم توجه والدین

    چند وقتی هست که با خانواده ام دچار مشکل شدم البته از قبل از همچین روابط خوبی نداشتم و همیشه بهشون میگفتم که ما فقط چند نفر هستیم که توی یه خونه زندگی میکنیم هیچ وقت در مورد مسائل و مشکلات با هم صحبت نکردیم بقیه رو نمیدونم ولی من خودم تنهایی با مشکلاتم کنار میام و راه حلی براشون پیدا میکنم مشکلات توی خونه رو توی خونه مشکلات دانشگاه توی دانشگاه و مشکلات محل کارم رو تو خود محل کارم
    ولی بعضی وقتا خیلی دوست دارم با یکی حداقل حرف بزنم و بهش بگم واییییییییی می دونی امروز چی شد؟؟؟؟؟؟؟
    نمی دونم شاید توقع من زیاده ولی چیزی که می دونم اینه که پدر و مادرای توی قصه ها رو خیلی دوست دارم
    وقتی دلت گرفته مادرت یا پدرت بیاد ببینه داری گریه میکنی بشینه پیشت بهت بگه چی شده؟
    بشینی با خواهرت و برادرت درباره اتفاقای شیرین و تلخی که در طول روز برات اتفاق افتاده حرف بزنی
    خلاصه خیلی احساس تنهایی میکنم
    با اجازه مدیر سایت این تاپیک رو باز کردم تا حداقل اینجا بتونم حرف بزنم و اگر کسی دوست داشت نظری بده
    برای شروع حرفی که مادرم دیشب زد رو میخوام بدونید و نظر بدید
    چند ماهی هست که پا درد دارم و دیروز رفتم دکتر شب که برگشتم خونه مادرم فهمید که دکتر رفتم بهم گفت حالا رفتی دکتر بهت گفت چت شده دیگه نمیخواد بری عکس از پات بگیری و داروهاتو بخری یکم گرم کم و چرب کن خودش خوب میشه
    فقط دوست دارم نظر شماها رو بدونم که چکار باید بکنم توقع زیادی منه که دوست دارم مادرم بیشتر اهمیت بده و اینجوری منو ضایع نکنه؟
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  2. 2 کاربران زیر از بهشت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7956
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    36
    تشکر شده 81 بار در 32 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درخواست کمک برای بهبود روابط با خانواده

    سلام.
    کمی بیشتر توضیح بدین.
    رابطه دیگر افراد خونوادتون با هم و با والدین چطوره؟ والدین با هم چطورن؟
    ویرایش توسط Koorosh : 11-10-2014 در ساعت 01:38 PM

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : درخواست کمک برای بهبود روابط با خانواده

    گفتم که فکر کنم صمیمیتی که بین بچه های خوابگاه هست بیشتر از اعضای خانواده ماست
    همین که!!!! این واسه دیشب
    مشکلات من همه در حد «همین» هست ولی من دیگه طاقت ندارم
    خونه ما فقط غر غر خونه س
    یکی از «همین» همین ها
    چند وقت پیش دو نفر برای خواستگاری زنگ زدن و وقت گرفتن مادر گرامی به هر دو شخص توی یه روز و با اختلاف یک ساعت شانس که ندارم هردو با هم اومدن یکی نیم ساعت دیرتر رسید چون تو ترافیک گیر کرده بود و یکی نیم ساعت زودتر اومد
    برای من خیلی سخت بود خیلی گریه کردم چون بدجور ابروم رفته بود چون فهمیده بودم یکی از اون مادرا که تشریف اورده بودن مادر همکلاسی من تو دانشگاه بود که شماره خونه مون رو از مدیر دانشگاه گرفته بود واسه امر خیر
    هر دو اونا رفتن و دیگه هم زنگ نزدن
    این وسط فقط ابروی من بود که رفت
    فقط همین
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درخواست کمک برای بهبود روابط با خانواده

    بد دردیه مشکل منم همینه
    وابسته نباش بی خیالی طی کن
    ادم 20 ساله میتونه عوض بششه 30 سالشم میشه
    ولی پدر مادرهای آلان که دیگه جا افتادن نمیشه عوض کرد
    من یکی بی خیالشون شدم و ولشون کردم
    توهم هرکاری فکرمیکنی درسته بکن
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  6. 2 کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : درخواست کمک برای بهبود روابط با خانواده

    آره واقا منم با نظرReepaaموافقم

  8. کاربران زیر از pari@ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : درخواست کمک برای بهبود روابط با خانواده

    منم دارم سعی میکنم بی خیال بشم سخته ولی دارم سعی میکنم هرچند کانون گرم خانواده ما شبیه یخچال شدهمن اینجا فقط خواستم حرفای دلمو بزنم و از شما دوستان یه سوال بپرسم «من تواقع زیادی دارم؟»
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : درخواست کمک برای بهبود روابط با خانواده

    اخه نمی دونم چرا کارایی که من میخوام انجام بدم بده زشت دور از شان خانواده س ولی خواهر و برادر کوچکترم اگر انجام بدن مساله ای نیستهر وقت مدرسه برنامه اردویی گردشی چیزی میزاشت والدین گرامی اصلا اجازه نمی دادن میگفتم 1- وقتی یه مش دختر دور هم جمع بشین سبک بازی در میارین تو توی خانواده مذهبی داری زندگی میکنی این کارا زشته 2- مسئولین رعایت نمیکنن که توی یه مینی بوس 50 دختر جا میدن تصادف میکنی یه بلایی سرت میادمن توی دوران تحصیلم اردو نرفتم و هیچ وقت توی یه جمع دخترونه برای گردش نرفتم (بماند که الان هم عادتم شده و الانم نه دوستی دارم و نه گردشی و تفریحی) تا حالا جشن تولد و مهمونی نرفتم فقط یکی دوبار یواشکی و بدون اجازه نهار رفتم بیرون البته چون یواشکی بود آی حال دادولی بعد خواهرم هم اردو میرفت هم جشن و مهمونی میخوام بدونم فقط من توی این خانواده زندگی میکنم؟؟؟این مساله شاید مسخره باشه ولی برای دانشگاه رفتن هم همین قضیه بوداونجا دختر و پسر با هم سر یه کلاس درس میخونن استادا مرد هستن در شان خانواده ما نیست الان خواهرم ترم اخر کارشناسی و من تازه تونستم برم دانشگاه ، کاردانی هستم دلم برای خودم میسوزه
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : درخواست کمک برای بهبود روابط با خانواده

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    منم دارم سعی میکنم بی خیال بشم سخته ولی دارم سعی میکنم هرچند کانون گرم خانواده ما شبیه یخچال شدهمن اینجا فقط خواستم حرفای دلمو بزنم و از شما دوستان یه سوال بپرسم «من تواقع زیادی دارم؟»

    تنها مشکلت اینکه از آدمایی انتظار داری که نمیفهمن خیلی چیزارو تقریبا هیچی رو
    پایه ترین اطلاعاتم راجب فرزند ندارن
    ازشون انتظارهیچکاری نداشته باش اینجوری کمتر اذیت میشی
    دیگه از اوانا گذشت این تجربه خوبی میشه برات در آینده
    من مطمعنم تو راه اونارو نخواهی رفت چون با گوشت و پوست و استخون درک کردی دردای بچگیت و
    فکرکنم بچه ات زندگی خوبی داشته باشه البته اگرتو انتخاب باباش دقت کنی
    بازم میگم انتظاری نداشته باش ازشون
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  12. 2 کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : عدم توجه والدین

    بهشت جون با حرفای اقا Reepaa موافقم
    نمیدونم چرا
    ولی شدددیدن حرفای داداش Reepaaرو قبول دارمو
    حرفاش باعث دلگرمیه

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم توجه والدین

    سلام بهشت جان
    حق داری دلگیر باشی عزیزم اما حق نداری نا امید بشی .ما چون تو جامعه سنتی ای زندگی میکنیم تا مدتها باید با خانوادمون زندگی کنیم و مجبوریم تحت تاثیر رفتار و عقایدشون قرار بگیریم
    ولی تو یک انسانی و راه زندگیتو خودت تعیین میکنی .اونا پدر و مادرتن و تو باید احترامشون اشته باشی و قبل از اینکه پدرو مادرت باشن انسانن و طرز تفکرات و عقاید واطلاعات مخصوص بخودشونو دارن بخاطر همین میگم توقعی نباید از هیچ کس داشته باشی.مثلا تو قدیمام همینجور بود مثلا پدربزرگم میگفت توی دوران نوجوانیش تو درسش خیلی موفق بود اما بخاطر کم اطلاعاتی و کم سوادی والدینش مورد مذمت بود که چرا وقت تلف میکنی تو باید کار کنی پول در بیاری نه اینکه وقت تلف کنی بری سراغ درس و مشق و کتک ها و رنج و سختیهای زیادی که تحمل کرد و خیلی از این دست بودن نه حالا فقط برای درس خوندن مساءل و مشکلات دیگر.
    اما مهم اینه که اگه تو فک میکنی و برات اثبات شده یک راهی درسته طوری که به عقاید بقیه توهین نشه کار خ دتو انجام بده.اگرم برات مشکل پیش میاد که باعثش اطرافیانت هستن بهتره بیخیال شی اما درباره اون موضوع منطقی و زا آرامش طوری حرف بزنی با طرف که درواقع از افکار اون استفاده کن تا بتونه بفهمه ینی درسطح طرفت و با اعتقادات خ.دش حرف بزن تا بتونه بفهمه چه اشتباهی کروه یا واقعا چه بلایی سر خونه و خونوادتون اونده
    موفق باشی عزیزم

  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم توجه والدین

    نمی دونم کی و چرا اصرار داره من ازدواج کنم هرچند وقت یکی میاد خواستگاریم
    بماند که من دید خوبی نسبت به ازدواج ندارم و بهش خیلی اهمیت نمیدم
    ولی موضوعی که منو زجر میده رفتار مادرم هست(خدارو شکر هنوز خواستگاری هایی که دارم به مرحله دوم نرسیده که اقایون هم حضور داشته باشن تا ببینم رفتار پدرم چه طوریه ولی میتونم حدس بزنم داغون تر از مادرم پدرم هست)
    همیشه مامانم یه چادری روسری چیزی میذاره سرش و یه گوشه میشینه و گل های قالی رو میشماره اون وسط فقط منم که دارم با مادر پسره یا همراهاش حرف میزنم
    وقتی به مامانم میگم چرا حرف نمیزنی میگه هر وقت ازمن سوال پرسیدن من ج میدم
    وضعیت دقیقا برعکسه انگار خواستگاری اون اومدن
    دیگه از این خاله بازی ها خسته شدم
    خواهش میکنم یکی راهنمایی کنه
    خودم میدونم 30 سالمه و واسه این حرفا دیگه دیره و زشته ولی من هنوز در خم اول گیرم
    هنوز نمیدونم باید چی بپوشم چی بگم چطوری رفتار کنم
    یعنی این مشکلات خرده ریزه دیگه کمرم و ش************ده
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7919
    نوشته ها
    175
    تشکـر
    128
    تشکر شده 112 بار در 67 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم توجه والدین

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    نمی دونم کی و چرا اصرار داره من ازدواج کنم هرچند وقت یکی میاد خواستگاریم
    بماند که من دید خوبی نسبت به ازدواج ندارم و بهش خیلی اهمیت نمیدم
    ولی موضوعی که منو زجر میده رفتار مادرم هست(خدارو شکر هنوز خواستگاری هایی که دارم به مرحله دوم نرسیده که اقایون هم حضور داشته باشن تا ببینم رفتار پدرم چه طوریه ولی میتونم حدس بزنم داغون تر از مادرم پدرم هست)
    همیشه مامانم یه چادری روسری چیزی میذاره سرش و یه گوشه میشینه و گل های قالی رو میشماره اون وسط فقط منم که دارم با مادر پسره یا همراهاش حرف میزنم


    وقتی به مامانم میگم چرا حرف نمیزنی میگه هر وقت ازمن سوال پرسیدن من ج میدم
    وضعیت دقیقا برعکسه انگار خواستگاری اون اومدن
    دیگه از این خاله بازی ها خسته شدم
    خواهش میکنم یکی راهنمایی کنه
    خودم میدونم 30 سالمه و واسه این حرفا دیگه دیره و زشته ولی من هنوز در خم اول گیرم
    هنوز نمیدونم باید چی بپوشم چی بگم چطوری رفتار کنم
    یعنی این مشکلات خرده ریزه دیگه کمرم و ش************ده
    سلام
    عزيزم گاهي اوقات آدم ها مجبور مي شن توي يك زمان هايي تنها باشن خب اون لحظه ها مي توني بيشتر به خودت توجه كني خودتو بغل كني و به خودت اعتماد كني از تنهاييت لذت ببري و خيلي كارهاي ديگه براي خود خودت انجام بدي و در اين تنهايي بهتر در مورد خواستگار آينده ازدواج مادر پدرو... فكر كني و تصميم بگيري

  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : عدم توجه والدین

    ممنون از همدردیت
    ولی اون گاهی اوقاتی که گفتی برای من همیشگیه کلا من ادم تنهایی هستم
    البته از تنهایی هم لذت میبرم چون تو تنهاییم تو ارزوهام زندگی میکنم
    همین روزی مسائلی که باعث میشن من تنها نباشم ازارم میده
    دلم میخواد همیشه تنها باشم
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شکست پُلی است برای پیروزی؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-06-2022, 02:15 AM
  2. یک آزمایش روانشاسی/ تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!
    توسط farokh در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2014, 09:11 AM
  3. چگونگی حمایت از کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-30-2013, 01:13 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد